خبرگزاری مهر - گروه هنر- عطیه موذن: تیم «خندوانه» طی حدود یک ماه مجموعهای شبانه روی آنتن شبکه نسیم فرستاد با نام «حالا برعکس» که در قالبی مستندنما به وقایع پشت صحنه «خندوانه» میپرداخت. این مجموعه با همان عوامل اصلی «خندوانه» ساخته شده بود و در بخش بازیگری از چهرههایی تازه و حتی گمنام بهره گرفت البته به جز حامد همایون چهره شاخص این مجموعه و خواننده پاپ که با این تجربه سر از دنیای بازیگری درآورد.
جز همایون البته از چهرههایی که در فصلهای مختلف «خندوانه» معرفی و حتی معروف شدند مثل استندآپ کمدین ها و کاراکترهای اصلی برنامه مثل جناب خان و در راس آنها خود رامبد جوان هم گاهی در قسمتهایی از این مجموعه که خط اصلی آن داستانهایی در پشت صحنه «خندوانه» بود، ظاهر شدند.
این البته اولین بار نیست که تیم «خندوانه» سراغ یک تجربهای مستقل از برنامه خود میرود و پیش از این هم «قاچ» را در فضایی جداگانه از «خندوانه» ساخته بود. اما این اولین تجربه حرفهای در ساخت یک برنامه است که از دل یک پروژه برند به دست میآید تجربهای که فارغ از نحوه پرداخت و نقاط قوت و ضعفی که داشت در خود تلویزیون جزو دست اولها محسوب میشود. پیش از این «هشتگ عصر جدید» هم در قالب ویژه برنامهای در کنار یک برند مهم تلویزیون متولد شد اما «حالا برعکس» فضایی نمایشی به خود گرفت و از یک مستند و برنامه تلویزیونی فراتر رفت.
همین وابسته بودن به برند اصلی تلویزیون اما منشاء ملاحظاتی هم قرار گرفت که باعث شد حساسیتها روی آن بیشتر باشد و حتی قصه را دستخوش خط قرمزهایی کند.
خبرگزاری مهر با پایان پخش این مجموعه گفتگویی با عوامل اصلی این مجموعه مهیا کرد تا از پشت صحنه تجربه جدید تیم «خندوانه» بگویند. در این گفتگو حامد همایون به عنوان بازیگر مجموعه، محمود کریمی کارگردان و سیدعلی احمدی تهیه کننده «خندوانه» و به دنبال آن «حالا برعکس» حضور یافتند.
این گفتگو در لوکیشن خود برنامه برگزار شد و محمود کریمی کارگردان برنامه بنا به ملاحظات اولیه که هیچ گاه قرار نیست چهرهاش دیده شود و ملاحظات ثانویه برای رعایت پروتکلها ماسک به صورت دارد.
کریمی از همراهان رامبد جوان از همان روزهای نخست تولید «خندوانه» بوده که کارگردانی بسیاری از مستندها و صدای آیتمهای معروف پشت صحنهها، استندآپ ها و خنداننده شو ها را بر عهده دارد که تا به حال موفق نشدهاید خودش را ببینید و برعکس همیشه صدای پر از شیطنت او را شنیدهاید.
در ادامه بخش نخست گفتگو خبرگزار مهر با عوامل «حالا بر عکس» را میخوانید؛
* فکر میکنم این اولین بار است که از کنار یک برند تلویزیونی یک تجربه سریالی با استفاده از همان کاراکترها و داستانها ساخته میشود. چه شد که به ایده شکلگیری «حالا برعکس» رسیدید؟
محمود کریمی: رامبد جوان از زمان تولید فصل چهارم برنامه «خندوانه» این پیشنهاد را مطرح کرد که روی فضای واقعی یا حتی نمایشی پشت صحنه برنامه، کار کنیم. حتی در همان فصل آیتمی به نام «اتاق اعتراف» داشتیم که عوامل اجازه داشتند پشت سر بقیه یا هرکسی که حرفی دارند را بگویند.
* آیتمهای مستندی که در آنها با استندآپ کمدین ها گفتگو میشد؟
کریمی: آیتمهایی که مربوط به خنداننده شوها میشد مستند بود اما «اتاق اعتراف» آیتمهایی مشخصاً نمایشی بود که دیالوگ داشت. وقتی «خنداننده شو یک» را برگزار کردیم رامبد مشخصاً ایدهای در ذهنش داشت که سریالی با حضور استعدادهایی که معرفی شدند ساخته شود. طرحی هم بر این اساس نوشته و موافقت اولیه شبکه نسیم هم گرفته شد اما به نتیجه نرسید. بعد از آن «خندوانه ۵» به پخش رسید و این بار بحث ساخت یک فیلم سینمایی در چنین فضایی مطرح شد، فیلمنامه آن فیلم نوشته شد و حتی به پیش تولید هم رسید.
* هدف اولیه این بود که از استعدادهایی که در همین برنامه معرفی شدند استفاده شود؟
کریمی: یک هدف حضور استعدادها بود. هدف دیگرمان این بود که فاصله زمانی که بین هر فصل از برنامه پیش میآید پر شود تا گروه پراکنده نشود. ۱۶ استعداد در «خنداننده» یک و ۱۶ استعداد هم در «خنداننده» دو معرفی شده بودند اما «خندوانه» به دلیل استراحت تیم یا پایان فصل تعطیل میشد و میخواستیم از حضور این افراد و همچنین تعطیلی برنامه برای ساخت برنامههای دیگر استفاده کنیم. در نهایت در این فصل این فرصت دوباره مهیا شد و رامبد هم این بار قاطعانه اصرار کرد که برنامه را به نتیجه برسانیم، هرچند ابتدا من موافق نبودم و آقای احمدی هم نگرانیهایی داشت.
همایون: من البته دنیای بازیگری و موسیقی را از یکدیگر جدا نمیدانم چون بازیگری و موسیقی هر دو در دنیای هنر هستند. از طرفی چون این اتفاق، تجربه جدیدی بود برای من جذابیت داشت * چرا موافق نبودید؟
کریمی: خیلی اصرار داشتیم که خود رامبد جوان هم در کنار ما باشد و چون او سریال «مردم معمولی» را هم در دست تولید داشت فکر میکردیم این یک فشار مضاعف برای خود اوست. با این حال به نظرم فقط یک ذهن شیطنتآمیز و یک فرد بی قرار مثل رامبد بود که در نهایت همه ما را وادار کرد این پروژه را به تولید برسانیم.
بعد از قطعی شدن ساخت برنامه هم به این فکر کردیم که پروژه را با چه کسانی بسازیم و چگونه پیش ببریم. ابتدا فکر کردیم شخصیتهای واقعی «خندوانه» در آن نباشند چون همه عوامل نمیتوانستند بازی کنند. از طرفی هم شخصیتها باید تحت الاختیار میبودند و نمیشد عوامل با همان کارهای روتین در پروژه حاضر شوند چون میزانسن، تمرین دیالوگ و… همه ریتم خودش را نیاز داشت.
در بخش بازیگری حدود ۲۰۰ نفر را دیدیم که ۳۰ نفر از این دوستان انتخاب شدند. برایمان مهم بود چهره نباشند و حتی شاید بازیگر به معنای حرفهای هم نباشند. درباره ساختار و فضای داستانی هم ملاحظه داشتیم که کاری آوانگارد و تجربه نشده را داشته باشیم و در عین حال محورهایی در قصه بیاوریم که مخاطب ما را رها نکند.
* این اولین تجربه شما در بازیگری محسوب میشود، حضور در این مجموعه که خودش به نوعی آوانگارد و جزو اولینهاست چقدر ریسک بود؟
حامد همایون: ریسک نبود. من البته دنیای بازیگری و موسیقی را از یکدیگر جدا نمیدانم چون بازیگری و موسیقی هر دو در دنیای هنر هستند. از طرفی چون این اتفاق، تجربه جدیدی بود برای من جذابیت داشت. روز اول سید علی احمدی تهیه کننده با آقای رجب پور صحبتهایی برای حضور من در این مجموعه داشت و این اتفاق به نوعی یک تصمیمگیری جمعی بود.
من درباره هر اتفاقی که بخواهم پیش ببرم با گروه سه نفره ای که داریم یعنی من، محسن رجب پور و سامان امامی تنظیم کننده موسیقی مطرح میکنم. این پیشنهاد هم با آنها مطرح شد و نتیجه صحبتها هم این بود که اگر من یک بازیگردان داشته باشم، میتوانم از پس این نقش بربیایم. نقش هم نقش حامد همایون بود و سختیاش این بود که باید خودت باشی چون جلوی دوربین خودت بودن سخت است. من هیچ گاه دوست نداشتم بازیگر به آن معنا باشم اما این نقش خودم بود و طبیعتاً بازیگر دیگری نمیتوانست نقش حامد همایون را بازی کند. فکر میکنم حتی اگر در این سریال یک هنرمند دیگر هم زندگیاش مطرح میشد و بازی میکرد جذابتر هم میشد.
* غیر از این جذابیت دلیل دیگری هم برای بازی در سریال داشتید؟ چون پیش از این هم پیشنهادهای مختلفی برای بازیگری داشتید و پیشنهادها را رد کرده بودید.
همایون: بخشی هم دلی و به خاطر خود تهیه کننده بود، زمانی که سید به من زنگ زد من شمال بودم و در زمانی بود که کنسرتها هم تعطیل شده بود، دیدید وقتی یک نفر میخواهد شوهر کند یک باره میگوید بله و دهانش بسته میشود (میخندد) ما هم این مدلی وارد پروژه شدیم یعنی شرایط مطرح شد و همه چیز دست به دست هم داد تا وارد کار شویم و از فردای همان روزی که با تهیهکننده و آقای کریمی صحبت کردیم کار هم شروع شد. در زمان تولید هم هیچ استرسی نداشتم چون همه انرژی و وجود خود را در کارها میگذارم. هیچ گاه در هیچ پروژهای پشیمان نشدهام که بگویم میتوانستم این کار را انجام دهم ولی ندادهام و این تجربه برای من شروع یک آموزش جدی بود.
* در حال حاضر خیلی از خوانندگان وارد دو حوزه بازیگری و اجرا میشوند اگر بخواهید خود را مقایسه کنید با هم صنفی هایتان به نظرتان به اندازه کافی در این حوزه جدید هم دیده شدید و راضی بودید؟
همایون: من در یک فاصله زمانی یکی دو ساله در تلویزیون ممنوعالتصویر بودم اولین امتیاز حضور در این سریال این بود که مردم فهمیدند دیگر ممنوعالتصویر نیستم. از طرفی من آدم مقایسهگری نیستم، اخبار مختلفی درباره خود من بارها منتشر شده است که مثلاً فلان رکوردها را جا به جا کردهایم درحالیکه این اخبار را هم هیچ گاه در پیجهای شخصیام نگذاشتهام و روی کارها مانوری نداشتهایم. مقایسهای هم وجود ندارد فکر میکنم هر کسی هر کار و پروژهای که حالش را خوب کند انجام میدهد. در نهایت هم مردم هستند که قضاوت میکنند حال من با این پروژه خیلی خوب بود و به من انرژی میداد. شاید بتوانم بگویم بعد از یک سال دوست داشتم که از زود خواب بیدار شوم....
همایون: من آدم مقایسهگری نیستم، اخبار مختلفی درباره خود من بارها منتشر شده است که مثلاً فلان رکوردها را جا به جا کردهایم درحالیکه این اخبار را هم هیچ گاه در پیجهای شخصیام نگذاشتهام و روی کارها مانوری نداشتهایم. مقایسهای هم وجود ندارد فکر میکنم هر کسی هر کار و پروژهای که حالش را خوب کند انجام میدهد. در نهایت هم مردم هستند که قضاوت میکنند * یعنی حضور در این سریال به شما انگیزه میداد؟
همایون: من شیرازی هستم و دوست دارم تا ظهر بخوابم (میخندد) ولی با این کار دوباره باانگیزه شده بودم. موزیک را در ماشینم بلند میکردم و حس و حال خوبی به من میداد چون اتفاق جدیدی بود و من عاشق تجربههای جدید هستم.
* آقای احمدی به عنوان تهیه کننده نگاهتان به این تجربه و تثبیت یک برند دیگر از دل پروژه «خندوانه» چه بود؟
سیدعلی احمدی: «خندوانه» همیشه استقبال کرده است که کارهای متعددی را درون پروژه تجربه کند مثلاً اگر مشکلات عمومی به صورت ساختاری وجود نداشت جناب خان که یکی از کاراکترهای اصلی برنامه است میتوانست به یک کاراکتر پرمحصول تبدیل شود محصولات جانبی که آینده مطلوبی را برای یک کاراکتر رقم میزند اما این کارها سختیهایی دارد که بخشی به فضای بیرونی تولید و تصویر است.
در خود فضای درونی کار، ما همیشه دوست داشتهایم پیشرو باشیم و محصولات متنوعی داشته باشیم ظرفیت چنین برنامهها و محصولاتی هم همیشه در تیم ما بوده است. خاطرم هست اولین بار من از مرتضی میرباقری معاون سیما اجازه گرفتم که تولیدات مختلفی داشته باشیم و او هم به من گفت شما برنامههای مختلف را تولید کنید و حاضر است این تولیدات را برای پخش به شبکههای دیگر داده و هزینهاش را هم از سبد بودجهای آنها تامین کنند. اولین بار که «قاچ» برای جام جهانی با کارگردانی محمود کریمی تولید شد نه تعهد مالی و نه برنامهای وجود داشت بلکه یک اتفاق خودجوش و دلی بود و حتی در تیتراژ آن هم عنوان شده بود «تهیه شده در خندوانه»...
* یعنی بودجه مستقلی نداشت؟ چون همان زمان انتقاداتی شد که از کنار خندوانه بودجه دیگری هم برای این برنامه گرفته شده است.
احمدی: اصلاً اینگونه نبود. یک برنامه دلی بود که به طور مثال بچهها باید هشت ساعت کار میکردند تا تعهدشان برای خندوانه را انجام دهند و حالا ساعتهای بیشتری را گذاشتند تا «قاچ» هم تولید شود و حدود ۲۰ برنامه برای جام جهانی ساخته شد که صرفاً یک فشار مضاعف برای تیم بود و بعد هم ادامه یافت که طی آن زنده یاد روح الله رجایی و اسماعیل رمضانی درخواست کردند که مسائل مرتبط با هلال احمر هم در آن گنجانده شود.
با این حال این برنامههایی که از قِبل «خندوانه» تولید شده است هدف مالی ندارد. هدفش این است که تیم را کنار هم نگه دارد. تیم با تعطیلی «خندوانه» میخواهد معیشت خود را حفظ کند و سر پروژههای دیگر میرود و ما هرچقدر سبد تولیدات متنوع داشته باشیم میتوانیم تیم خود را حفظ کنیم. از طرف دیگر تجربهای در این گروه در حوزه برنامه سازی وجود دارد که باید از آن استفاده کرد. تیمی که قرار است با ساخت یک برنامه موتورش روشن شود با تیمی که موتورش روشن است خیلی تفاوت دارد و سریال «حالا برعکس» هم با همه افت و خیزهایش از چنین تجربهای به دست آمد. البته ما هم اگر همه شرایط مناسب را داشتیم تمهیداتی برای بیشتر دیده شدن در نظر میگرفتیم؛ از خود ساعت پخش تا شکل مواجهه با آن و حتی تبلیغاتی برای پروژه.
* فکر میکنم تبلیغات چندانی نداشت و خیلیها حتی متوجه پخش این برنامه نشدند.
احمدی: این برنامه چند لطمه خورد؛ شبکه نسیم باکس نمایشی و سریالی ندارد و از طرف دیگر به دلیل فاصله گذاری با برنامه «خندوانه» که ساعت ۲۳ بود ساعت ۲۱ پخش شد که ساعت مطلوبی نبود و نکته دیگر هم این است که زور تلویزیون برای برنامههایش کم شده است.
احمدی: برنامههایی که از قِبل «خندوانه» تولید شده است هدف مالی ندارد. هدفش این است که تیم را کنار هم نگه دارد. تیم با تعطیلی «خندوانه» میخواهد معیشت خود را حفظ کند و سر پروژههای دیگر میرود و ما هرچقدر سبد تولیدات متنوع داشته باشیم میتوانیم تیم خود را حفظ کنیم * در مقابل شبکه نمایش خانگی؟
احمدی: بحث مقابله نیست. ما در حال حاضر تکثر رسانهها را شاهدیم. تلویزیون زمانی دو شبکه داشت که نگاه متمرکزتری روی آنها وجود داشت و وقتی به چندین شبکه میرسد مخاطب انتخاب میکند چون نمیتواند همه را با هم ببیند. بنابراین میزان مخاطب هر شبکه پایین میآید مگر اینکه برنامه درخوری داشته باشد. الان نه فقط شبکه خانگی و فضای مجازی که حتی گوشی موبایل هم هووی تلویزیون است. پیش از این میگفتند در یک خانواده، تلویزیون هم عضو دیگری است اما الان گوشیهای موبایل به تعداد هر یک از اعضای خانواده اولویت دارند و اعضای خانواده همزمان با تماشای تلویزیون به گوشی موبایل هم مشغولند. قابلیت این گوشیها نامحدود است، در تلویزیون شبکه عوض میکنید و باید منتظر ساعت و برنامه باشید اما دسترسی موبایل قابل قیاس با تلویزیون نیست و میز متنوعی از امکانات را در اختیار شما قرار میدهد.
* خیلی وقتها حضور چهرهها به ویژه یک خواننده در پروژههای تلویزیونی و تصویری، برای دیده شدن آن محصول است. آیا بهره گرفتن از حامد همایون به دلیل درام قصه بود یا این تصور میتواند درست باشد؟
احمدی: این تصور را انکار نمیکنیم، بله اگر تلویزیون در پروژهها سراغ چهره شاخص میرود برای این است که سبد مخاطبان خود را تقویت کرده و مخاطبش را جذب کند. منتها ما به هر قیمتی این کار را انجام ندادیم و سراغ هر چهرهای نرفتیم. حامد همایون از بین هنرمندان واجد شرایط انتخاب شد. شکل مواجهه او با پروژه، تعهد داشتن، تمایل خودش به پروژه و نقش و پیگیر بودن از جمله این ویژگیها بود که خیلی هم مهم است.
پشت صحنه «خندوانه» شامل تیمی است که همه یک دست و پرتلاش هستند و چهرهای که اهداف و ویژگیهایش با این تیم فرق کند و بخواهد به آنها ضمیمه شود روند کار را کند میکند. با شناختی که از همایون داشتیم او این شرایط پرکاری را داشت و از طرفی هم انگیزه اش جدی بود و از محبوبیتی نسلی بین هم جوان و هم نسلهای دیگر برخوردار بود. ما نیاز به قصهای هم داشتیم که در کلیت پروژه جاری باشد. کار اپیزودیک در تلویزیون ما خیلی اقبال ندارد اپیزودهای ما هم موضوعات مختلفی را شامل میشد و نیاز به یک قصه دنباله دار داشت. ممکن است بگویید هر قصهای یک درون مایه عاشقانه دارد اما به نظرم مواجهه با این قصه نو بود. معتقدم این کار در تکرار و بازپخش و حتی در ادامه فصل بعد خیلی جدی خودش را پیدا میکند. در زمان پخش هم مخاطبش را داشت، نمیگویم مخاطب متکثر اما مخاطب پیگیر علاقمندی داشت که درباره تفاوتها حرف میزنند و این تفاوتها به چشمشان آمده است.
* البته انتقاداتی نسبت به این مجموعه وجود دارد و حتی اگر خروجی «حالا برعکس» را با آیتمها و مستندهایی که پیش از این از خود آقای کریمی در خود خندوانه دیدهایم مقایسه کنیم شاید انتظار بالاتری هم داشته باشیم اما چون تجربه متفاوتی بود فکر میکنم میشود هنوز روی پتانسیلهای این تجربه تمرکز بیشتری داشت.
احمدی: اگر شما در جریان مشکلات درون گروهی و مشکلات بیرونی قرار بگیرید، برای همین خروجی هم تمام قد میایستید و دقایق متمادی کف میزنید در شرایط عمومی کشور و چالشهای موجود، وضع بیماری و شیوع کرونا و… چنین محصولی تولید کردن واقعاً ساده نیست و حتماً باید این مسیر را طی کرده باشید تا بدانید.
* اتفاقاً خوب است که به چالشها هم بپردازیم. حتی خوب است آقای کریمی اشاره کند که پرداخت به همان مشکلات و چالشهای برنامه سازی در قالب مستند جذابتر نبود تا پرداخت سریالی و نمایشی که فضایی از تخیل و بازیگری دارد.
کریمی: مساله این است که ما در تلویزیون نمیتوانیم خیلی از مسائل را به صراحت نمایش دهیم. من در زمینه مستند خیلی کار کردهام از اوایل دهه ۸۰ عضو انجمن مستندسازان بودهام و حداقل سابقه مستندسازی ام از قالبهای دیگر برنامه سازی بیشتر است.
* با در نظر گرفتن همین پیشینه فکر میکنم قالب مستند کار میتوانست پررنگتر باشد. به ویژه که برای بسیاری اینکه در پشت صحنه خندوانه و یا واقعیت رامبد جوان و ارتباط میان عوامل با او چه میگذرد جذابیت بیشتری دارد تا ساخت یک سریال بر اساس برنامه.
کریمی: ببینید در این هفت فصل که کنار خندوانه بودم در پشت صحنه برنامه و در لیگ خنداننده شو یا ادا بازی بارها به این فکر میکردم که چه کار میتوان کرد که موانع و مشکلات را برداریم و به اصل جنس برسیم. بخشی از این موانع و مشکلات، خود بچهها از رامبد تا دیگر عوامل هستند. شاید همین الان اگر بخواهیم عکسی از این جلسه منتشر کنیم از فاصله اجتماعی تا موارد دیگر را باید مورد ملاحظه قرار داد. فضای پشت صحنهها بدون تعارف خیلی قابل انتشار نیست. نه اینکه اتفاق عجیب و غریبی رخ دهد حتی فضای عینی خیابان و بیرون هم در تلویزیون به همان شکل قابلیت انتشار ندارد. از طرفی هم نمیتوان همه عوامل را هماهنگ کرد تا خود را برای پخش تلویزیونی آماده کنند. این را هم تاکید میکنم که اصلاً قرار نیست اتفاق عجیبی در پشت صحنه باشد اما برای نمایش همین واقعیتها هم ملاحظاتی وجود دارد و از طرفی هم همه این واقعیات جذابیت ندارد.
مثلاً فرض کنید خندوانه یک آفیش متداولی دارد که مهمان از در میآید، در بخشی از لوکیشن پذیرایی شده و در بخش دیگر گریم میشود یا هاشف به او نصب میشود اما نمایش همینها تا کجا میتواند جذاب باشد؟ از دل همینها باید قصهای دربیاید تا این روند متداول را جذاب کند.
تا وقتی نخی برای شکلگیری درام نباشد نمیتوان سراغ یک کار سریالی رفت. بخشی هم اصلاً در کنترل شما نیست و ممکن است چندین قسمت و چندین روز در لوکیشن و پشت صحنه خندوانه باشید و هیچ اتفاق غیرعادی یا ایده جذابی رخ ندهد. یک روز هم برق قطع شود و همه دنبال یک چالش میروند که به نظر خیلی جذاب است. اما شاید در هر فصل چند بار اتفاقاتی رخ دهد که فراتر از موارد روتین و معمول است و برای نمایشی کردن همین اتفاقات هم یک سناریو است که میتواند ایده را جذاب کند.
کریمی: وقتی برخی مدیران قسمتهایی از برنامه ما را دیدند گفتند چرا تهیه کننده در این برنامه اینقدر شیرین میزند این برای تلویزیون خوب نیست که تهیه کنندهاش اینگونه باشد و آنها هم روی پشت صحنه و عوامل آن تعصب داشتند روزی که حرف ساخت مجموعه «حالابرعکس» مطرح شد من همه این چند سال کار در پشت صحنه ساخت «خندوانه» در ذهنم مرور شد اما در عین حال وقتی برای نمایش همینها برای تلویزیون پرداخت میکنید همه چیز فرق میکند. حتی حرف زدن شما در مقابل دوربین تلویزیون تا پشت صحنه برنامه فرق میکند. این ایده از اساس و از آنجایی که به یک برنامه واقعی وابسته بود با چالشهای زیادی مواجه شد. مثلاً ما در آن طرف سریالهای کمدی مثل «۳۰ راک» را دیدهایم که درباره اتفاقات شبکه ان بی سی است. در همین جا هم ممکن است کارهای طنز با چنین ایدههایی ساخته شود مثل «مردم معمولی» که در فاز طنز ساخته شد و با خیلی چیزها شوخی کرد اما «حالا برعکس» وابسته به برنامهای بود که ابتدا باید ملاحظات همان برنامه را در نظر میگرفتیم. البته که ما خیلی خل بازی درآوردیم ولی باید حواسمان به برند خندوانه و حتی یک برند تلویزیونی وابسته به جمهوری اسلامی میبود.
* و حتی پشت صحنهای که ممکن است برای همه برنامههای تلویزیونی در نظر گرفته شود.
کریمی: بله دقیقاً. حتی وقتی برخی مدیران قسمتهایی از برنامه ما را دیدند گفتند چرا تهیه کننده در این برنامه اینقدر شیرین میزند این برای تلویزیون خوب نیست که تهیه کنندهاش اینگونه باشد و آنها هم روی پشت صحنه و عوامل آن تعصب داشتند.
* حتی نسبت به برنامهای که میدانیم قالب آن طنز است.
کریمی: بله چون ما به ازا داشت. اگر کاملاً تخیلی بود کسی به آن کاری نداشت. ما حتی رامبد را هم باید با ملاحظاتی نمایش میدادیم. نمیگویم خیلی سخت بود و بالاخره ما هم شوخیهایمان را داشتیم اما در عین حال این شوخیها باید با فضایی واقع نما نزدیک میبود. حتی برای کاراکتر حامد همایون نمیخواستیم بازیگری بیاوریم که نقش بازی کند و کاملاً به این فکر کردیم که بازیگر ما باید واقعاً مجرد باشد و نمیشد یک فرد متاهل بیاوریم تا در قالب کار ما عاشق شود. چون برنامه ریشه در واقعیت داشت و اگر اینها لحاظ نمیشد منطق کاری که قرار بود مستندنمایی باشد درنمیآمد.
* درنهایت خود شما فکر میکنید این تجربه تا چه حد توانست موفق باشد؟
کریمی: آنچه روی آنتن رسید حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از اهداف ما را محقق کرد.
* حامد همایون حساسیتی روی متن یا آنچه که بالاخره قرار بود زندگی وی را به تصویر بکشد داشت؟
کریمی: حامد به شکل عجیبی درباره هیچ چیزی مقاومت نداشت. ما خیلی با او شوخی کردیم و حتی متنهایی را نویسنده نوشت که خودم شک داشتم و گفتم نمیدانم میپذیرد یا نه اما مشکلی نداشت. ما با شعرهای حامد هم در این برنامه شوخی کردیم و او به شدت راه آمد.
* بدون تعارف نگران هیچی نبودید؟
همایون: برایم خیلی لذتبخش بود. نگرانی نداشتم چون فضای مجازی برایم مهم نیست. من تهیهکنندهای دارم که خیلی باهوش است آقای رجب پور همیشه به من میگوید فضای مجازی میتواند بیخودی تو را خوشحال کند یا برعکس ناراحت کند برای همین فضای مجازی برای من اصلاً اهمیت ندارد و خود مردم اهمیت دارند. بازخوردهای خوبی هم در همین کار از مردم گرفتم مثلاً خیلیها فکر میکنند من واقعاً عاشق خانم صفایی نامی شدهام که کاراکتر همین مجموعه «حالا برعکس» است و فکر میکنم این دلیل موفقیت همین کار است.
همایون: نگرانی نداشتم چون فضای مجازی برایم مهم نیست. من تهیهکنندهای دارم که خیلی باهوش است آقای رجب پور همیشه به من میگوید فضای مجازی میتواند بیخودی تو را خوشحال کند یا برعکس ناراحت کند برای همین فضای مجازی برای من اصلاً اهمیت ندارد و خود مردم اهمیت دارند اینکه با من شوخی شود اصلاً بد نیست اگر وجهه حرفهای خود را بالا ببریم میبینیم که با همه آرتیستها و سوپراستارهای جهان شوخی میشود و به هیچکس هم برنمی خورد و فکر نمیکنند اگر با آنها شوخی شود شخصیت و پرستیژشان پایین میآید و برعکس نشان میدهد چقدر «کول» و منعطف هستند.
من در کنسرتهایم حتی میبینم برخی از شعف دل میخندند و همین حال خوب برایم اهمیت دارد. تجربه حضور در «حالا برعکس» هم خیلی باحال بود و فکر میکنم این مجموعه همانطور که آقای احمدی گفت، به تازگی دارد جای خود را باز میکند. مثلاً سریالی در شبکه خانگی میآید و من میدانم که میلیونی برای دیده شدن یک سکانس خرج میکنند، از طرفی هم فضا رقابتی است و برای همین خرج میکنند البته باز هم به نظرم تلویزیون مخاطب بیشتری دارد و بیشتر دیده میشود.
* چرا بیشتر از یک سریال تلویزیونی، درباره کارهای شبکه خانگی حرف زده میشود و این آثار سر و صدا میکنند؟
همایون: به نظرم فقط سر و صدایشان بیشتر است و پروپاگاندا دارد. شاید هم قالبش همین است مثلاً برای اینکه یک خواننده را هم برند کنند سر و صدا میکنند. کارهای من بی سر و صدا منتشر میشد و ما تا امروز یک هزار تومان هم برای تبلیغات ندادیم و مردم کارها را دست به دست میکردند. مخصوصاً که انتشار آثار من با رشد اینستاگرام همراه شد و خیلی کمک کرد اما الان اینگونه نیست و وقتی میخواهند یک نفر را برند کنند سکانس احساسی سریال را با صدای آن خواننده منتشر میکنند که به نظر من فاجعه است. گاهی ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون از یک خواننده میگیرند و آن خواننده باید ماشین و خانه پدرش را بفروشد تا بتواند هزینه اینها را بپردازد.
قطعات من ۶ سال است که در میان مردم میچرخد و اتفاقاً با این مجموعه یک بار دیگر مرور شد. به نظرم چه از شما بد بگویند و چه شوخی کنند هر دو به نفع شماست و چیزی به عنوان تبلیغ منفی نمیدانم.
* پس شوخی با قطعات خودتان در توئیتر و دیگر فضاها را هم بد نمیدانید.
همایون: اتفاقاً همانها باعث شد این قطعات بترکاند و به نظرم این فضا چنین دنیایی را هم میطلبد. وقتی خیلی دیده میشوید با شما شوخی هم میکنند اگر دیده نشوید کاری به شما ندارند. اتفاقاً خیلی از شوخیها باحال بود. خودم میخواندم و میخندیدم. این برنامه هم در فضای کرونا خیلی جذاب و مفرح بود و اگر چالشهای کرونا نبود بهتر میتوانستیم روی آن وقت بگذاریم.
ادامه دارد...