به گزارش خبرگزاری مهر، استفاده از ابزار فرهنگ برای پیشبرد سیاستهای کشورهای مختلف پس از گسترش رسانه ها اهمیت بیشتری پیدا کرده است. آنچنانکه مثلاً ترکیه با سرمایه گذاری روی سریال سازی خود توانسته نفوذ فرهنگی بالایی در جهان اسلام پیدا کند. فاطمه شاه آبادی درباره عملکرد رسانههای فرهنگی فرامرزی ایران با علیرضا کمیلی کارشناس مسائل منطقه گفتوگویی کرده که در پایگاه اینترنتی شعوبا منتشر شده است. بازنشر این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
عمده رسانههای فرهنگی ما در جهان اسلام کدامند؟
عمده رسانههایی که جمهوری اسلامی دارد از نظر من در حوزه خبری- سیاسی کار میکنند و در زمینه فرهنگی رسانههای کمتری داریم. در بعد بین الملل در حوزه سبک زندگی و فرهنگی ما شاهد رسانههایی چون MBC هستیم در حالی که در ایران ما از این قبیل رسانهها که در همه حوزههای ورزش، سرگرمی، مستند، کودک و… کار کرده باشند نداریم یا کم داریم. مثلاً رسانههای مختص کودکان به زبان دیگر یا حیات وحش، ورزش و… نداریم. در حالی که شبکه مستند ما خیلی راحت میتواند شبکهای به زبان دیگر هم بشود. در حوزه فرهنگ ما آی فیلم را داریم که سریالهایی را با دوبله عربی پخش میکند، الکوثر هم مختص اعراب شیعه طراحی شده است.
شما موفقیت این رسانهها را چگونه ارزیابی میکنید؟
نکتهای در خصوص آی فیلم که زمانی مخاطب بیشتری داشت وجود دارد این است که این شبکه عمدتاً سریالهای ایرانیای را که مطابق ذائقه مردم ایران ساختهاند، به زبان عربی پخش میکند. یعنی سبک زندگی و فضای آن سریالهای مطابق فرهنگ و ذائقه ایرانی ساخته شده است. دلیل برخی بازخوردهای خوبی که از این شبکه وجود دارد این است که اولاً این نظرات مثبت در فضاهای نزدیک به ما اتفاق میافتد، مثلاً از سوی شیعان، مردم عراق، کشمیر، خلیج فارس و… است، دوماً به خاطر این است که روی موضوع و ژانر سرگرمی بیشتر تمرکز کردهاند چراکه در سراسر جهان بیشترین ژانری که بین مردم طرفدار دارد، سرگرمی است که مصداقش همان فیلم سینمایی و سریال میشود و در بین اینها کارهای طنز محبوب هستند.
سومین دلیل هم این است که حتی اگر میبینم اهل سنتِ پاکستان یا کشورهای دیگر سریالها را تماشا میکنند بیشتر به خاطر سلامت فیلم و سریالهای ایرانی است، همانطور که میدانید در سراسر دنیا فیلم ها مسائل اخلاقیای دارند که خانوادههای مذهبی آنها را برنمیتابند. پس حتی با وجود اینکه سریالها و فیلمها، متناسب با فرهنگ و فضای ایرانی ساخته شدهاند به خاطر سلامت محتوا در بین سایر فرهنگها و ادیان طرفدارانی دارند.
اگر همین نکته آخر را ما متوجه شده بودیم و دقت کرده بودیم که در جهان اسلام خانوادهها به سلامت محتوای فیلم و سریالها توجه دارند، و ما چند فیلم و سریال در حوزه خانواده، کودک و… تولید کرده بودیم، کلی مخاطب داشتیم که میتوانست اتفاقاً درآمد خود را هم کسب کند.
لذا من معتقدم آی فیلم هنوز محبوبیت کافی را ندارد و دلایل آن را عرض میکنم:
بنده اعتقاد دارم که ما سریال سازی متناسب با فضای بین المللی را نداریم بدین معنا که سطح ساخت سریال بالا باشد، پروموشن خوب باشد، ساخت هنری و بازیگرانی قوی داشته باشد و نیم نگاهی هم به جنبه بین الملل داشته باشد.
اگر به سریالهای ترکیهای که اخیراً تولید شدهاند، دقت کنید متوجه میشوید که دو دسته شدند، دسته اول سریالهایی بودند که تم مذهبی اصلاً نداشتند و به نوعی فاسد بودند اما علت اینکه بیشتر از سریالهای غربی دیده میشدند شاید تشابه فرهنگی و سبک زیست و این قبیل مسائل بوده باشد. اما در دهه اخیر که ترکیه اقدام به ساخت سریالهایی با تم مذهبی کرد، در جهان اسلام استقبال ویژهای از آن شده است و علت آن هم همان چیزی بود که قبلاً ذکر کردم؛ یعنی افراد و خانوادههایی که دغدغه تفریحات سالم دارند به دنبال سریالها و فیلمهای بی مسئله هستند. البته داشتن ریشههای هویتی و مذهبی مشترک هم قطعاً موثر بوده است.
با توجه به نکاتی که بیان کردید برداشت من این بود که این شبکه در جذب آن دسته از خانوادههای دغدغهمند موفق نبوده و مخاطبان خود را از دست داده است؟
در جذب مخاطبانی که قرابت فرهنگی یا تشابه سبک زندگی با ما دارند تا حدی موفق بوده اما در جذب افرادی که دوست ندارند فیلمهای غربی با محتوای فاسد را تماشا کنند طراحی مناسبی نداشته و از این فرصت نتوانسته حداکثر بهره را ببرد.
دلیل این عدم موفقیت یا عدم بهرهمندی از این فرصت چیست؟
یک دلیل میتواند بی برنامگی در این زمینه باشد. دلیل دیگر ضعف کلان ماست یعنی ضعف دیپلماسی عمومی ما در فضای بین الملل.
آیا تولیدات آی فیلم توان رقابت با سریالهای ترکیه ای یا سایر تولیدات کشورهای منطقه را دارند؟
بله، مثلاً خانه امن یکی از سریالهایی است که اگر دوبله بشود به نظر من مخاطبان زیادی حتی غیرشیعه خواهد داشت چون موضوع امنیت و تروریسم برای همه مردم مهم و چالشی است.
ما در برخی موضوعات سریال سازی فاخری داریم، مثلاً سریالهای تاریخی را در نظر بگیرید، موقعی که ایران شروع به ساخت سریالهای تاریخی کرد، هیچ کشوری در منطقه سریال تاریخی نمیساخت. شاید اصلاً ساخت سریالهای تاریخی توسط ما باعث شد که هم عربها هم ترکیهایها به سمت ساخت چنین تولیداتی بروند. به هر حال آنها هم در این زمینه رشد کردند و جالب است بدانید که ما رتبه هفتم و ترکیه هفدهم بود و الان وضعیت برعکس شده است! هرچند سریالهای عربی ضعیفند ولی سریالهای ترکیه پیشرفت کردهاند و دارند به طور جدی دارد رقابت میکنند. سریال سازی در ترکیه شروع شده و همچنان دارند پیش میروند اما در کشور ما با وجود هزاران سوژه این کار با جدیت دنبال نمیشود.
بنابراین در موضوعات مثلاً تاریخی که مختص شیعه نباشند میتوانیم رقابت کنیم و مخاطبان زیادی را جذب کنیم. حتی در سریال مختار، با وجود اینکه مسائلی داشت که میتوانست موجب تحریک و اختلاف شود اما در بین بخشهایی از اهل سنت هم محبوبیت فراوانی کسب کرد؛ یا مثلاً در فیلم محمد رسول الله حتی برکه غدیر آورده شد در حالی که این فیلم مختص زمان کودکی پیامبر بود! این نکته نشان میدهد برخی آقایان اساساً نگاهی به جنبه بین المللِ کار ندارند و من بعید نمیدانم در کار جناب سلمان هم آنقدر ایرانی بازی دربیاورند که فقط بشود داخل کشور توزیع کرد! اگر ما در سریال سازیهایمان به این نکته توجه کنیم قطعاً موفق خواهیم بود؛ سریال حضرت یوسف و مردان آنجلس و حضرت مریم از این قبیل هستند چراکه مشترکند و موضوع اختلافی تحریک برانگیزی در آن مشاهده نمیشود لذا خیلی دیده شدند.
راهکارهای موفقیت حداکثری تولیدات شبکههای فرهنگی ما کدامند؟
اگر کاری خوب و فاخر باشد خود به خود مخاطبان را جذب میکند؛ دیده شده که برخی سریالهای قوی وقتی هر قسمت آن بیرون داده میشود آنلاین ضبط شده و روی اینترنت قرار میگیرند. این ویژگی هنر است که خودش خودش را توزیع میکند؛ اما متاسفانه ما در بحث توزیع ضعیف بودهایم با اینکه فرصت های زیادی داریم. مثلاً در پاکستان یک زمانی به علت اختلافاتی که با هند داشتند پخش تولیدات بالیوود ممنوع شد و تولیدات هالیوود هم هزینهبر و گران بود، آن زمان بهترین فرصت بود برای ایران که تولیدات خود را در این کشور توزیع کند چراکه به لحاظ فرهنگی ما اشتراکاتی جدی با این کشور داریم و فیلم و سریالهای ما قابلیت این را داشتند که به اردو دوبله و در آنجا پخش شوند اما این کار در حد وسیع انجام نشد و فقط بخش خصوصی چند کار را دوبله کرد در حالی که این ظرفیت وجود داشت که این کار تبدیل به یک صنعت شود. لذا برای ما این یک نقطه ضعف این است که کارهای فاخری را تولید میکنیم اما درآمد ارزی برای ما ندارند و اشکال آن هم به نحوه توزیع برمیگردد.
لذا یک راهکار قرار داد بستن و فروش و توزیع مناسب است. راهکار اصلی البته تغییر در نگاه به بیرون است یعنی نگاه به بیرون جدی شود. متاسفانه چون کار، دست سیستمهای کارمندی است چنین موضوعاتی جدی تلقی نمیشود یعنی کار چه فروش و توزیع خوبی داشته باشد چه نداشته باشد کارمند حقوق خود را میگیرد.
یکی از نکاتی که ما سالهای پیش به صدا و سیما گفتیم این بود که شبیه AJ+ را راه اندازی کند. ای جِی پلاس سیستم شبکه اجتماعی الجزیره بود که در قسمت آرشیو آن کارهای کوتاه را از تولیدات قدیمی تلخیص میکرد یا کار کوتاه چند دقیقهای تولید میکرد و روی صفحهاش قرار میداد و میلیاردی دیده میشد. خب صدا و سیمای ما هم یک آرشیو مفصل جالب دارد که در حوزه شبکه اجتماعی از این آرشیوی که میلیارد میلیارد هزینه برده، استفادهای نکرده است که به نظر من نشان میدهد صدا و سیما فشلترین نهاد کشور است و اکنون که بعد از سالها تلوبیون راه اندازی شده و مخاطب پیدا کرده معلوم می شود چه ظرفیتی معطل مانده است. به نظر من اگر سیستم تولید و توزیع محصولات فرهنگی را به بخش خصوصی بدهیم، این بخش توانایی چنین کار هایی را دارد.
البته این نکته را هم بگویم که سینما یک کار پرهزینه و پرخرج است و در ایران ما صنعت سینما نداریم. برای شکل گیری چنین صنعتی لازم است در ساخت و توزیع محصولات، تغییراتی صورت بگیرد که این کار به یک کار سود آور تبدیل شود.
در آخر بفرمایید کدام تولیدات فرهنگی ما در بخش بین الملل موفق بودهاند و دلایل موفقیت آنها چه بوده است؟
اگر بخواهیم اجزا مختلف تولیدات فرهنگی را برشماریم شاید نتوانیم نمره خوبی به ایران بدهیم. مثلاً کتاب، ما فقط ۲-۳ آژانس کتاب داریم! چرا باید کشوری که اینهمه اندیشمند، شاعر و نویسنده دارد، در ترجمه و توزیع کارهای فارسی ضعیف باشد؟
حتی اگر کارهای فارسی را در نظر بگیرید که نیازی به ترجمه هم نیست، کلی مخاطب فارس زبان در منطقه وجود دارد که علاقهمند به کتب فارسی هستند اما آژانسی که برود و برای رمانها و کتب جذاب ما بازاریابی کند و ذائقه مخاطب را بررسی کند نداریم یا کم داریم.
ما به آژانس کتاب، سریال، سینما، کودک، انیمیشن و … نیاز داریم. برخی کارها مربوط به زبان نیست، به ترجمه نیاز ندارد، مثل تصویر، که در این زمینه ها هم کارهای جدی ای صورت نگرفته است.
ما باید به طور جدی در زمینه ارائه خدمات فنی به جهان اسلام سیاست گذاری کنیم. ایران به لحاظ سطح هنرمندان از خیلی از کشورهای منطقه بهتر است، تعداد گرافیستها، تعداد انیمیشن کارها، کاریکاتوریستها و کلاً هنرمندانش بیشتر و بهتر است که میتواند از طریق فری لنسری یا طرق دیگر درآمد ارزی خوبی هم برای کشور داشته باشد و الان برخی شرکتهای خصوصی دارند انیمیشن برای خارجیها تولید میکنند.
نکته دیگری که باید عرض کنم مسئله برندینگ است که ما در برندسازی ضعیف هستیم؛ شما شریعتی و آثارش را در نظر بگیرید که قبل از انقلاب و اوایل انقلاب کتابهایش همه جا در دسترس قرار گرفت؛ طبق همان نکتهای که گفتم هنر خودش را توزیع میکند، چون آثار شریعتی، هنری و ادبی بودهاند، میبینم که ناشران زیادی در کشورهای مختلف آثار وی را چاپ کردهاند. اما بعد از شریعتی ما نتوانستیم اندیشمندی را به جهان اسلام معرفی و وی را برجسته کنیم. برندینگ خودش یک کار و تخصص است و نمیشود گفت خدا باید کمک کند تا کسی بزرگ شود و دیده شود. کشورهایی را میبینیم چه در زمینه اقتصادی، چه فرهنگی چه مسائل دیگر از طریق ساخت سریال، تبلیغ، تقدیر و… برند سازی میکنند در حالی که ما هم دانشمندانی داریم مثل آقای مطهری، آیت الله مصباح و جوادی آملی و… هم فیلسوفانی داریم که مشابه فلسفه و عرفان اسلامی آنها در هیچ کجای جهان نمیتوان یافت. هرچند موسساتی در این راستا تاسیس شدند اما تبدیل شدند به موسسات کارمندی و نفتی که نتیجه و اثر خاصی ندارند و علت آن هم ساختار کارمندی آنهاست وگرنه میتوانستیم موسساتی را داشته باشیم که برند آثار فلسفی عرفانی جهان اسلام بشوند. در این زمینه ما تقریباً رقیبی هم نداریم.
گردشگری را در نظر بگیرید، در شرایط کنونی با توجه به قیمت دلار، سطوح مختلفی از مردم دنیا حتی کسانی که دست شان به جیبشان نمیرسد میتوانند به کشور ما سفر کنند، اما میبینم که تعداد عراقیهای شیعه که برای زیارت به مشهد سفر کردهاند حدود ۴-۵ میلیون نفرند یعنی ۱ تا ۲ درصد شیعیان جهان! در حالی که اهل سنت و مردمان دیگر خیلی دوست دارند طبیعتگردی کنند و جاهای دیدنی را ببینند که فضای سالم، پاک و حلالی باشد و فاسد نباشد. حال برای ایجاد چنین فضاهایی باید زیر ساختهای کشور در اختیار طبیعت گردی پاک و حلال قرار گیرند، باید تبلیغ فراملی داشته باشیم، ویزا را سهل کنیم. بنابراین به یک اراده نیاز داریم، در حالی که نشستها و همایشها انجام شده، سند بالادستی نوشته شده اما اجرایی نمیشود و بخش خصوصی هم جایگاه خاصی ندارد. چون بخش دولتی ضعیف است چه برای تشویق چه برای جلوگیری از سوء استفاده یا کارشکنی!
در سایر زمینههای فرهنگی نیز اوضاع همین گونه است، در حوزه گرافیک، پوستر و کاریکاتور توان عجیبی در داخل ایران وجود دارد، من این حرف را با شناخت عرض میکنم چون کارگاه بین المللی پوستر برگزار کردیم و از کشورهای مختلف منطقه دعوت کرده بودیم، آنها از تواناییهای ایران شگفت زده شده بودند ولی ما هیچ استفادهای از این ظرفیت نمیکنیم. همین چند زمینه هنری را که ذکر کردم با هدف پول نه اثر فرهنگی هم اگر بررسی کنیم بسیار درآمد زاست! همانطور که آقا هم در گام دوم انقلاب فرمودند، ایران کشور ظرفیتهاست ولی متاسفانه بروکراسی اداری مانع از شکوفایی و استفاده از این ظرفیتها شده است.