به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، مراسم یادبود نویسنده، پژوهشگر و شاعر فارسی زبان، زنده یاد محمد سرور رجایی عصر دیروز دوشنبه ۱۱ مرداد با حضور علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور و جمعی از فعالان فرهنگی و شاعران داخلی و خارجی، در قالب جلسات محافل ادبی نهاد کتابخانههای عمومی بهصورت مجازی برگزار شد.
علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور در این مراسم با تسلیت به مناسبت درگذشت محمدسرور رجایی و گرامیداشت یاد و خاطره وی طی سخنانی گفت: حدود ۳ ماه پیش در همین اتاق که این برنامه درحال برگزاری است، در جلسهای با مرحوم رجایی قرارهایی گذاشتیم تا درباره مسائل فرهنگی مربوط به کودکان عزیز افغانستانی که در ایران ساکن هستند، فعالیتهایی در نهاد آغاز شود. قرار شد مجله «باغ» را که پیشتر حدود ۶۹ شماره اش را به سختی منتشر کرده بودند، به کمک نهاد منتشر کنند تا در اختیار کودکان افغانستانی قرار بگیرد. بنا بود مناطقی که عزیزان افغانستانی در آن ساکن هستند شناسایی شود و این مجله و کتاب های دیگری که مورد نظر ایشان بود در آنجا توزیع شود. همچنین قرار بود محافل ادبی خاصی در حوزه فعالیتهای فرهنگی و ادبی افغانستان و ایران راهاندازی شود.
وی افزود: او با شور و شوق خاصی در این جلسات شرکت میکرد و پیگیر دریافت مجوز نشریه و تسهیلات بود. بسیار خوشحال بود از اینکه بالاخره پس از مدتها سختی کار دیگری از مجموعه فعالیت خود را با کمک دوستان نهاد آغاز میکند و این کارها در حال پیشرفت بود. برای من شماره هایی از مجلات پیشین خود را آورده بود و با علاقه خاطرات خوبش را از طول سالها فعالیت مرور میکرد.
مختارپور با بیان خاطرهای از دیدار با مرحوم رجایی عنوان کرد: زمانی که از مرحوم رجایی پرسیدم انتشار مجله «باغ» چقدر هزینه دارد، او بیان کرد تمام کارهای تهیه و تولید این مجله را خودش و همکارانش بدون دریافت هیچ حق الزحمهای انجام می داده اند تا با هزینه کمتری آماده شود. او همچنان از تأثیرات و بازخوردهای انتشار این مجله و از نامه هایی که از سوی بچه های افغانستانی از شهرها و حتی کشورهای همسایه به دست او میرسید تعریف میکرد. تمام این خاطرات و فعالیتهای او نشان میداد در کنار کارهای بزرگی که در دست داشت، چقدر برای رسیدگی به وضع فرهنگی کودکان افغانستانی تلاش میکند؛ این فعالیتها در زمره فعالیتهای جهادی بود. او یک انقلابی به تمام معنا بود که وجودش سراسر عطوفت و مهربانی بود. اگر کسی فعالیتهای او را مرور کند متوجه می شود او چه علاقه شگرف و عمیقی به انقلاب اسلامی داشت.
کسی تصور نکند که مرحوم رجایی به واسطه سه دهه حضورش در ایران از امتیاز ویژهای برخوردار بود. او نیز مانند بسیاری از دوستان افغانستانی ما هنوز مشکلات قانونی هویتی، اداری، بانکی و غیره داشت و علیرغم تاکیدات مقام معظم رهبری در رسیدگی به این موضوعات، متاسفانه بسیار در حق مردمان افغانستان در ایران کوتاهی شده استدبیرکل نهاد کتابخانهها با اشاره به برخی ویژگیهای شخصیتی محمد سرور رجایی گفت: در روایات داریم «با کسانی دوستی کنید که دیدن او شما را به یاد خدا می اندازد»؛ من از دیدن مرحوم رجایی همیشه هم این حس را داشتم؛ چه زمانی که تصویر و یا آثار ایشان را میدیدم چه زمانی که حضوری ایشان را ملاقات می کردم. هر کسی میخواهد قلم مهربانانه و نگاه پر از عطوفت رجایی را ببیند کتاب «گرگ های مهربان کوه تخت» ایشان را بخواند. او به دنبال عدالت و آزادی و رسیدگی به مستضعفان جهان بود و وظیفه شعر و ادبیات را توجه برآورده کردن این امر می دانست.
مختارپور با اشاره به مشکلات و چالشهای مهاجران افغانستانی در ایران گفت: کسی تصور نکند که مرحوم رجایی به واسطه سه دهه حضورش در ایران از امتیاز ویژهای برخوردار بود. او نیز مانند بسیاری از دوستان افغانستانی ما هنوز مشکلات قانونی هویتی، اداری، بانکی و غیره داشت و علیرغم تاکیدات مقام معظم رهبری در رسیدگی به این موضوعات، متاسفانه بسیار در حق مردمان افغانستان در ایران کوتاهی شده است. جالب است بدانید که این چالشها و مشکلات عمیق هیچ اثر منفی در فعالیتها و تلاشهای او به وجود نیاورده بود و او کار خودش را می کرد. رجایی تلاش می کرد و شبانه روز به دنبال فعالیتهای خود بود و در یک کلام می توانم بگویم که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی او یک مومن انقلابی بود؛ ایشان در عرصه فرهنگ یک مومن انقلابی به تمام معنا بود.
دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور با تقدیر و تشکر از مشارکت و حضور فعالان فرهنگی و شاعران در این برنامه، ابراز امیدواری کرد هر چه زودتر بتوان یک زندگینامه مفصل و درخور، از زندگی پر بار مرحوم محمدسرور رجایی تهیه شود.
مختارپور در ادامه به خوانش یکی از آخرین سرودههای مرحوم محمدسرور رجایی پرداخت:
چون صبح باغ باش، پر از آفتاب باش
سرشار از طراوت عطر گلاب باش
محبوب من حباب به تن کردهای چرا؟
محجوب باش، اهل حیا و حجاب باش
میدانمت که جنگ و شهیدان ندیدهای
اما تو هم روایتی از انقلاب باش
مانند شعر طنز هیاهو بهپا مکن
چون شعر اعتراض جهان را خطاب باش
لبخند لااُبالی خود تابلو مکن
چون طرحهای سادهی جلد کتاب باش
سرباز نیزهدار جهان مُژّههای توست
آری بهاحترام خودت آفتاب باش
مرد سخت کوش کارهای برزمین مانده
محسن مومنی شریف نویسنده و رئیس سابق حوزه هنری در این برنامه با تقدیر از نهاد کتابخانههای عمومی کشور برای برگزاری مراسم گرامیداشت محمدسرور رجایی گفت: این توفیق را داشتم که حدود ۱۵ سال با آقای رجایی همکاری کنم؛ هم در ایامی که ایشان مسئولیت جلسات شعر افغانستان حوزه هنری را که روزهای پنجشنبه برگزار می شد بر عهده داشتند و هم زمانی که در دفتر فارسیزبانان حوزه هنری عهده دار مسئولیت بودند. بنده در این ۱۵ سال از این برادر عزیز تلاشها و فداکاریهای بسیاری دیدم و شاهد بودم که او بدون ادعا و با کمترین توقع فعالیت میکرد. ایشان درخواستی برای خودشان نداشتند، ولی بسیار پیگیر امور مهاجران افغانستانی مقیم ایران بودند.
وی با اشاره به سخنان علیرضا مختارپور درباره ویژگیهای او در فعالیتهای فرهنگی گفت: اگر بنا باشد وی را در یک جمله معرفی کنم، او را مرد کارهای بر زمین مانده معرفی میکنم؛ چراکه او هر جا که احساس می کرد در حوزه افغانستان و انقلاب اسلامی کاری بر زمین مانده است آن را انجام می داد و خیلی دنبال شأن و جایگاه نبود. رجایی در آن سالها به شدت احساس کرده بود که حوزه کودکان، نوجوانان و دانش آموزان افغانستانی نیاز به محتوا دارد و بر همین اساس مجلهای را در این زمینه منتشر کرد.
بسیار خوشحال شدم که مرحوم رجایی در قطعه شهدا و در کنار مزار شهید آوینی به خاک سپرده شد. من بیش از دو دهه تلاش های او را زیر نظر داشتم. رجایی به عنوان فردی که همواره دغدغه فرهنگی به خصوص در حوزه کودکان و نوجوانان را داشت و همیشه تلاش میکرد بتواند ۱۰۰ یا ۵۰۰ نسخه بیشتر از این مجلهاش را چاپ کند و در دسترس بچه ها قرار دهدرئیس سابق حوزه هنری گفت: یکی از کارهای بزرگ مرحوم رجایی که امروز ایشان را بیشتر با آن می شناسند، روایت مجاهدان گمنام ایرانی و افغانستانی بود و اولین کسی که وی معرفی کرد شهید ایرانی احمدرضا سعیدی بود که در ایام دفاع مقدس به شهادت رسید. آقای رجایی برای معرفی وی بسیار تلاش کرد و ضمن ساختن مستندی از زندگی اش، کتابی با عنوان «ماموریت خدا» را نیز درباره این شهید نوشت.
مومنی شریف در پایان گفت: نوشتن کتابهایی درباره شهید دکتر علیشاه موسوی گردیزی و بسیاری دیگر از مجاهدان ایرانی و افغانستانی از کارهای ماندگارش بوده است. به واقع او به تنهایی مانند یک سازمان فرهنگی کار می کرد. آقای رجایی در حوزه اجتماعی به خصوص حوزه زندگی مهاجران افغانستانی و خانواده های شهدای مدافع حرم بسیار فعال بود؛ اقداماتی که دیگر ارتباطی با کارهای فرهنگی یک شاعر و یا پژوهشگر نداشت. بر همین اساس در جایی نوشتم که با رحلت آقای رجایی، داغ خانوادههای شهدای افغانستانی تازه شد. امیدوارم دوستان افغانستانی وی همت به خرج دهند و راهش را ادامه دهند.
لزوم رسیدگی به مشکلات زندگی هموطنان افغانستانی در ایران
علیرضا قزوه وابسته فرهنگی ایران در دهلی در اینبرنامه با تشکر از نهاد کتابخانههای عمومی کشور برای برگزاری اولین محفل ادبی برای گرامیداشت محمد سرور رجایی گفت: بسیار خوشحال شدم که مرحوم رجایی در قطعه شهدا و در کنار مزار شهید آوینی به خاک سپرده شد. من بیش از دو دهه تلاش های او را زیر نظر داشتم. رجایی به عنوان فردی که همواره دغدغه فرهنگی به خصوص در حوزه کودکان و نوجوانان را داشت و همیشه تلاش میکرد بتواند ۱۰۰ یا ۵۰۰ نسخه بیشتر از این مجلهاش را چاپ کند و در دسترس بچه ها قرار دهد.
وی درباره پشتکار و کم توقع بودن مرحوم رجایی گفت: من با بچه های افغانستانی در ایران و در افغانستان در تماس هستم؛ در حالی که بسیاری از مهاجران افغانستانی در کشورهای اروپایی با کارهای مختصر و حقوق های آنچنانی کار می کنند، اما او تلاش های بزرگی برای انقلاب، برای امام(ره) و برای دفاع مقدس انجام داد آن هم با کمترین حمایت و هزینه؛ بطوری که توانست اسامی و خاطرات تمام شهیدان افغانستانی دفاع مقدس را جمع آوری کند. عزیزانی مانند مرحوم رجایی درخور جایگاه و توجه بیشتری بودند که متاسفانه در کشور ما این امر محقق نشد. امیدوارم در ادامه افرادی به عنوان مسئولان ارشد فرهنگی کشور انتخاب و معرفی شوند که دیگر جایی برای این دغدغهها باقی نگذارند.
تمایز فعالیتهای مرحوم رجایی در حوزه فرهنگ
محمد کاظم کاظمی از شاعران و فعالان فرهنگی افغانستانی که در ایننشست حضور داشت، با تشکر از دست اندرکاران برگزاری این برنامه گفت: یکی از مهمترین اقدامات ماندگار محمد سرور رجایی تلاش برای ثبت خاطرات رزمندگان افغانستانی بود که در ایران جنگیده بودند و همچنین رزمندگان ایرانی که در کشور افغانستان به میدان جهاد رفته بودند؛ این اقدامی که میتوان گفت منحصر به فرد بوده و پیش از این انجام نشده و شاید پس از این هم امکان انجام نداشته باشد؛ چرا که این نوع کارها باید در زمان خاصی انجام شود و اگر زمان خاص خود عبور کند به دلایل مختلف امکان پذیر نخواهد بود.
وی افزود: عرصه خاطرهنویسی جهاد در افغانستان کاری بر زمین مانده بود و کمتر به آن پرداخته شده بود؛ بر خلاف ایران که در این زمینه بنیادها و نهادهایی از جمع آوری و ثبت خاطرات رزمندگان حمایت میکردند ولی متاسفانه ما در افغانستان نهادی در این حوزه نداشتیم و به همین دلیل دستاوردهای جهاد ما پس از این تحولات به دیده تردید نگریسته می شد؛ از این جهت تلاشهای مرحوم رجایی در این زمینه بسیار شایسته تقدیر است.
کاظمی با اشاره به تلاشهای مرحوم رجایی در حوزه کودک گفت: اگر چه افراد فرهنگی و شاعران دیگری هم در افغانستان بودهاند که در حوزههای فرهنگی مجلاتی را منتشر کردهاند، اما اقداماتی که آقای رجایی در حوزه کودک و نوجوان پیگیری کرد بسیار متمایز با سایر فعالیتهای صورت گرفته در این زمینه بوده و میتوان آن را دیگر اثر ماندگار ایشان عنوان کرد.
وی در ادامه این مراسم به خوانش شعری پرداخت و آن را به روح محمدسرور رجایی تقدیم کرد. اینشعر به اینترتیب بود:
برف لجوج آب شد و نوبهار شد
جان پدر پرنده شد و رهسپار شد
جان پدر پرنده شد و هر طرف که رفت
با دام و دانه دگری سر دچار شد
گاهی به دشت و کوه و بیابان پناه برد
گاهی مقیم مملکت همجوار شد
یک روز کارگر شد و یک روز کارساز
روزی پیاده بود و زمانی سوار شد
او پشتِ چرخ بود، ولی چرخدنده ساخت
او گرمِ کوره بود، ولی آبدار شد
عمر پدر به دربهدریها تباه گشت
جان پدر ولی سند افتخار شد
جان پدر، جوالیِ مردم نمیشود
آن روزها تمام شد و تار و مار شد
جان پدر معلم و دانشور و ادیب
جان پدر وکیل و سیاستمدار شد
جان پدر، کجاستی امروز، شب شده است
جان پدر پرنده شد... اما شکار شد
ثبت رشادتهای مجاهدان افغانستانی در دفاع از کشورشان
ادامه اینمراسم با سخنان وحید جلیلی مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی همراه بود که وی پس از خوانش ابیاتی از فردوسی گفت: در طول تاریخ جدال و چالش بزرگی وجود داشته برای تهمت زدن و انگ زدن به جریانهای معرفتی توحید محور که متاسفانه بسیاری افراد را نیز از میدان به در کرده است؛ اما محمدسرور رجایی یکی از آن کسانی بود که مقاومت بسیاری در برابر جنگ های روانی داشت.
وی افزود: همانطور که در این مراسم مطرح شد خلاءهای موجود و برخی جریانات باعث شده بود که در اصل جهاد باشکوه ملت بزرگ افغانستان علیه امپراتوری شوروی و حماسه هایی که آفریدند و قهرمان های بزرگی که ظهور کردند تردید ایجاد شود. محمدسرور رجایی با ثبت خاطرات مربوط به شهدای جهاد افغانستان این پرچم را افراشته نگه داشت.
جلیلی با گرامیداشت خدمات فرهنگ مرحوم رجایی گفت: از همه فعالان و مسئولان فرهنگی خواهش می کنم که تلنگرهایی مانند درگذشت محمد سرور رجایی را بهانه و نقطه شروعی برای کارهای بزرگتر در ادامه مسیر او قرار دهند. این مهم است که رجایی را صرفاً با شعر کودک یا یک کتابی که در حوزه دفاع مقدس و امام خمینی(ره) چاپ کرده درنظر نیاوریم، تلاش او برای نشان دادن زمینهها و اشتراکات فرهنگی میان دو ملت بزرگ ایران و افغانستان بود. اهل فرهنگ باید یگانگی این دو ملت را فریاد بزنند و آن پرچمی که رجایی ها ذیل آن کار می کردند را برافراشته نگه داریم.
تلاش برای معرفی عناصر فرهنگی مشترک ایران و افغانستان
در بخش بعدی ایننشست مجازی، محمود اکرامیفر با تقدیر از برگزار کنندگان این مراسم در سخنانی گفت: این اقدام بسیار ارزشمند است که نهاد کتابخانههای عمومی کشور هم برای تقدیر و بزرگداشت فعالان فرهنگی و ادبی در قید حیات در استانهای مختلف کشور اقدام میکند و هم برای درگذشتگان این عرصه مراسم یادبود و بزرگداشت برگزار میکند. این درجه از درک و درایت دبیرکل نهاد در این موضوع برای من بسیار قابل ستایش است.
وی درباره مرحوم محمد سرور رجایی نیز گفت: او فردی بود که تمام تلاش خودش را صرف نویسندگی و شاعری و پژوهش کرد. اهل گله و گلایه نبود و تمام تلاشش این بود که بگوید ایران و افغانستان یک فرهنگ، یک باور، یک نگاه و یک ایدئولوژی دارند؛ در واقع تلاش او در راستای معرفی عناصر فرهنگی مشترک این دو ملت بود و نهایتاً هدفش انسجام اجتماعی، انسجام فرهنگی در حوزه فارسیزبانان بود. رجایی هم انسان شریف و پاکی بود هم خوب شعر میگفت. فعالیتهای او از این جهت بسیار قابل احترام و اعتنا است که بیش از آنکه گلایه کند و از سختی های مهاجر بودن خود بگوید، معتقد بود مردم ایران و افغانستان دارای یک فرهنگ، یک نگاه و یک ایدئولوژی و یک جهان بینی هستند.
وی در ادامه این مراسم به خوانش شعری درباره مرحوم رجایی پرداخت.
از زندگی آموختم در روزهای سرد
کبریت های بی خطر خیلی خطرناک اند
نه دلی را گرم میکنند
نهسیگار شاعری را در بعداز ظهری کسل
پشت پنجره ای روبه آفتاب می گیرانند
گاهی سرازیری
بیدهای مجنون را
بازیچه سندروم دست های بیقرار می کند
آنکه رفت
اسمش مهاجر است و مقیم دل من است
آنکه رفت
در چشم هایم آبی مانده است.
مردی که گلایه را نزیسته بود
و با گله میانه ای نداشت.
می شناختمش از نزدیک
از دو قدمی نفس تنگی کرونا
نه به خاطرات کسی سنگ زده بود
نه چشمه ای را گل آلود می خواست
زندگی اما
سربه سرش میگذاشت
چون آدامسی که به سر آستین شاعری اش چسبیده باشد.
نه گله داشت از برفی که نمی بارید و نه گلایه از ابری
که دعای «باران بس» را نادیده می گرفت
حیاط خلوت ما شاعران خیالات است
او
شاعر بود در خیال همه
تا نام کوچکش را بزرگ بنویسند
تحول در مدیریت و اجرای فعالیتهای فرهنگی مهاجران افغانستانی
ابوطالب مظفری دبیر محفل درّ دری و از شاعران و نویسندگان افغانستانی نیز در ادامه این مراسم به تمجید از شخصیت مرحوم محمد سرور رجایی پرداخت و گفت: او گذشته از همه خصایل نیکویی که داشت در جامعه فرهنگی ما یک مدیر اهل عمل و سخت کوش بود. از آنجا که امور فرهنگی مهاجران در جمهوری اسلامی ایران در این سالها توسط شاعران اداره میشد و معمولاً شاعران و افراد فرهنگی اغلب اهل کار و فعالیت عملی نبوده و بیشتر در حوزه شعر و هنر متمرکز بودند، کارهای فرهنگی چندان که باید و شاید از تبلیغات، پخش و مدیریت درستی بهرهمند نشد. اما با آمدن جناب آقای رجایی به تهران و خانه ادبیات، فعالیت های این خانه رونق گرفت و تعداد زیادی شبهای شعر و برنامههای فرهنگی انجام شد و به نظر من این یکی از جنبه های بارز مرحوم رجایی بود.
وی افزود: مرحوم رجایی از این طریق قصد داشت به ما دو ملت همسایه که از هم دور مانده بودیم یادآوری کند که ما همین امروز هم اشتراک بسیار عینی و عملی داریم و این را نباید از دست بدهیم و نمونه عینی آن همین شهدایی هستند که از دو ملت در جبهه های یکدیگر به شهادت رسیدند.
وی در ادامه به خوانش غزلی به مناسبت درگذشت محمدسرور رجایی پرداخت.
چه زخمی خورده این جادوگر پیر زمان از ما
که کم میخواهد از روی زمین نام و نشان از ما
وطن تابوت خونین جوانان است سرتاسر
طلبکار است گویی هم زمین هم آسمان از ما
به خاک ما تو گویی جشن گلریزان تاریخ است
به هر سو بنگری افتاده نعش سروران از ما
به صنف آفرینش جمله مردودان تاریخیم
چه میخواهد خدا این مایه درس و امتحان از ما
به سوک دلبران رفته از سر تا قدم داغیم
چه میدانم که این قلب است یا آتشفشان از ما
که در بازار هستی دید این سان سود و سودا را
دوبال این ترازو خورده جان از ما، جوان از ما
نصیب مردمان از قسمت عالم گل و بلبل
بهاران از شما و برگریزان از خزان از ما
تلاش برای ایجاد شناختی صحیح از جامعه مهاجران افغانستانی
سید ضیاء قاسمی از دیگر شاعران افغانستانی حاضر در این مراسم، با تسلیت به مناسبت درگذشت همکار و دوست خود گفت: درگذشت ایشان ضایعه بزرگی است که جبران کردنش اصلاً کار آسانی نیست؛ چرا که وی فعالیت های متنوعی در حوزه فرهنگ و ادبیات داشت. یکی از جنبه های کاری آقای رجایی این بود که تلاش می کرد یک وجه متفاوتی از جامعه افغانستانی را به جامعه میزبان یعنی ایران نشان دهد؛ کاری که تلاش کرد با حضور خود در رسانهها و کارهای تحقیقی که برای رزمندگان دو ملت به انجام برساند.
نگاه و شناخت جامعه میزبان از جامعه افغانستانی یک نگاه تک بعدی بود و آن را تنها در قالب یک هویت کارگری دیده بودند و جنبههای فرهنگی و دیگر جنبههای زیستی مهاجرین برای جامعه میزبان نا آشنا بود چرا که مهاجران با به لحاظ شغلی محدودیتهایی روبهرو بوده و هستند. من جراحی را در افغانستان میشناختم که استاد دانشگاه کابل بود، اما به دلیل همین محدودیت ها در ورامین به کار در زمین کشاورزی میپرداختوی افزود: نگاه و شناخت جامعه میزبان از جامعه افغانستانی یک نگاه تک بعدی بود و آن را تنها در قالب یک هویت کارگری دیده بودند و جنبههای فرهنگی و دیگر جنبههای زیستی مهاجرین برای جامعه میزبان نا آشنا بود چرا که مهاجران با به لحاظ شغلی محدودیتهایی روبهرو بوده و هستند. من جراحی را در افغانستان میشناختم که استاد دانشگاه کابل بود، اما به دلیل همین محدودیت ها در ورامین به کار در زمین کشاورزی میپرداخت؛ البته رفتهرفته تغییراتی در این زمینه پیش آمد و جناب آقای رجایی نیز در این زمینه بسیار تلاش داشت و با همکاری خوب رسانههای ایرانی و با محافلی که برگزار میکرد در این راه بسیار پرتلاش و موفق بود.
درد غربت کشیده بود، اما پل پیوند آشنایی بود
مصطفی محدثی خراسانی هم در این مراسم گفت: تشکر می کنم از نهاد کتابخانههای عمومی کشور که طی سال های اخیر که فضای حقیقی ادبی کشور به واسطه شیوع کرونا دچار نوعی رکود و رخوت شده بود، با برنامه ریزی و تمهیدات هوشمندانه خود توانست بخش زیادی از این کمرنگی را جبران کند.
وی افزود: از آنجا که من از دوران نوجوانی و قبل از ۲۰ سالگی در شهر مشهد کار ادبی را با آقایان کاظمی، مظفری و شریف سعیدی شروع کردم و با فضا، معضلات و مشکلات دوستان مهاجر آشنا هستم عرض می کنم که جناب آقای رجایی بخش زیادی از توان ادبی و استعداد خودش را متوقف نگه داشت و آن را صرف خدمت به اهل ادب افغانستان و صرف کشف استعدادها و پرورش آنها کرد که این مجاهدت کمی نبود که آقای رجایی از خود نشان داد. درباره ایشان تنها میتوانم بگویم: «جلوه مهر و پارسایی بود، سرور عاشقان رجایی بود؛ درد غربت کشیده بود اما، پل پیوند آشنایی بود»
در ادامه مراسم سید وحید سمنانی، محمد مهدی عبداللهی، سید ضیاء قاسمی، سیده تکتم حسینی، زهرا حسین زاده، سید ابوالفضل مبارز و سید مرتضی شاهترابی به شعرخوانی در سوگ درگذشت محمد سرور رجایی پرداختند.