ششمین نماهنگ از پروژه موسیقایی-تصویری «طف» با عنوان «پلک پنجم؛ جگرآور» به روایت حامد عسگری شاعر و ترانه سرا منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، ششمین نماهنگ پروژه «روایت طف» از اجتماع عظیم «عشیره عاشورا» با عنوان «پلک پنجم؛ جگرآور» با موسیقی کارن همایون فر (منتخب آثار آهنگساز) و روایت حامد عسگری توسط دست‌اندرکاران مجموعه «فطرس» به عنوان مرکز حفظ و نشر آثار محمود کریمی ذاکر اهل بیت (ع) منتشر شد.

«طَف» نام دیگر سرزمین کربلاست که در ادبیات مرثیه خوانی و ذکر مصائب حضرت امام حسین (ع) از این عنوان بسیار استفاده شده که دربرگیرنده عنوان کربلای معلی است.

در متن ششمین نماهنگ پروژه «روایت طف» آمده است:

آفتاب به تواتر می‌تابید. دشت از خون لاله زار شده بود. روز از نیمه گذشته بود، همه رفته بودند. ما پیش از اذان ظهر رفتیم و اذن میدان خواستیم. مرد مهربانانه نگاهمان کرد و با همان لب‌ها خشک گفت: نه…

می‌توانستیم به پلکی طومارشان را در هم بپیچیم، اما امان نداد و خود به میدان زد. شیرگونه می‌غرید و تکبیر می‌گفت. کفتاروار دوره‌اش کردند، وضو گرفته بودند برای کشتن قرآن، قرآن تشنه.

مرد می‌جنگید و زن نگاه بود، حیرت و التهاب. دست یادگار برادر در دستش، ما دندان قروچه می‌رفتیم و پسرک نیز شقیقه‌هایش می‌تپید و همه رودخانه‌های جهان انگار از قلبش می‌گذشت.

به ناگاه دست از دست زن کَند، چون تیری که از کمان رها شده باشد. شیب تَل را به چند قدم پایین‌تر رفت. طوفان بلا بود که وزیدن گرفته و به جان خیمه‌ها افتاده بود.

پنجاه و چند سالگی زن از ۱۰ سالگی پسر جا ماند. پی‌اش دوید. این کاسه بلور امانت بود. نباید می‌شکست، پی‌اش به راه افتاد.

چادر به دست و پایش پیچید و حیا می‌کردیم از نگاه کردن و لشگر نگاه کرد و لشگر خندید و لشگر هلهله کرد و ما دندان قروچه رفتیم و زن صبور بود.

پسر رفت، دست خالی، جگرش انگار کف دستش بود، کاسه بلور شکست، بی‌صدا و آرام. تکه‌هایش روی سینه مرد ریخت، مرد بلور بلور، جمعش کرد. زن نگاه می‌کرد، اسب‌ها نعل تازه زده بودند. زن آه می‌کشید.

اینها را پدر می‌گفت و زن نگاه می‌کرد، زن آه می‌کشید، آفتاب غروب می‌کرد و فصل مرثیه‌های ممنوع داشت ورق می‌خورد.