خبرگزاری مهر، احمدرضا روح الله زاد: بیست و سوم مرداد در تقویم جمهوری اسلامی به عنوان روز مقاومت اسلامی ثبت شده است. این روز آخرین روز جنگ ۳۳ روزه لبنان است. جنگی که در سال ۲۰۰۶ میلادی با حمله رژیم صهیونیستی به لبنان شروع شد و پس از ۳۳ روز با آتش بس بین دو طرف و براساس قطعنامه ۱۷۰۱ متوقف شد. با توجه به تاثیرات مهمی که این جنگ بر تحولات و معادلات منطقه ای گذاشت و روند تحولات را کاملاً تغییر داد.
این جنگ از نگاه آمریکا و رژیم صهیونیستی و همپیمانان غربی و منطقه ای آنها قدم اول در تغییر نقشه غرب آسیا بود. موضوعی که در ادبیات آمریکایی از آن با عنوان خاورمیانه جدید مطرح می شد و خانم کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه وقت آمریکا این جنگ را «درد زایمان خاورمیانه جدید» نامید.
طبق گزارش هایی که از مواضع شخصیت های سیاسی غربی و صهیونیستی درباره این جنگ در آن زمان مطرح شد، اهداف اولیه این جنگ حذف حزب الله لبنان از معادله منطقه ای بود و در این راستا قرار بود زیرساخت های مقاومت، سخت افزار مقاومت، مغز افزار مقاومت و نرم افزار مقاومت را همزمان از بین برود. مرحله بعدی حمله به سوریه بود و در مرحله بعدی حمله به ایران قرار داشت. اما روند جنگ آنگونه که آنها پیش بینی کرده بودند پیش نرفت. با آنکه با برخی از دولت های منطقه هماهنگ شده بود تا افکار عمومی خود را کنترل کنند اعتراضات گسترده مردمی در سطح منطقه و جهان علیه اسرائیل، آنها را غافلگیر کرد. پادشاه عربستان صراحتاً حزب الله را محکوم کرد و آن را متهم به ماجراجویی کرد.
مفتیان عربستان، نه تنها کمک به حزب الله را حرام دانستند بلکه دعا برای پیروزی حزب الله را هم جایز ندانستند! اما مردم عربستان در شهرهای مختلف علیه اسرائیل تظاهرات کردند و برای نخستین بار پرچم حزب الله و عکس های سید حسن نصرالله در اعتراضات مردمی عربستان در دست معترضین دیده شد و حتی شعارها رنگ و بوی ضد حکومتی گرفت تا جائی که عربستان ناگزیر شد موضع خود را تا حدی اصلاح کند. شهرهای اردن و بیش از ۸۰ شهر مصر صحنه اعتراضات و درگیری با نیروهای امنیتی بود.
حزب الله لبنان با ابتکار جنگ نامتقارن عملاً ماشین جنگی اسرائیل را به چالش کشید. استفاده از توان نظامی در چارچوب مدیریت روانی افکار عمومی، موجب شد افکار عمومی در جامعه صهیونیستی در ابعاد مختلف فرو بریزد. هنوز چند روزی از جنگ نگذشته بود که تظاهرات ضد جنگ در شهرهای مختلف اراضی اشغالی شروع شد. موشک باران مدیریت شده مرحله ای حزب الله موجب آوارگی بیش از یک میلیون صهیونیست از مناطق شمالی به سمت جنوب شد و رژیم صهیونیستی برای نخستین بار در تاریج جعلی خود با پدیده ای بنام آوارگان جنگی روبرو شد. از آنجائی که همواره در همه جنگ ها ارتش صهیونیستی موفق بود، جامعه صهیونیستی خطرات جنگ را احساس نمی کرد اما برای نخستین بار جنگ به عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی کشیده شده بود و دولت آمادگی چنین شرایطی را نداشت.
باور شکست ناپذیری ارتش صهیونیستی نیز به چالش کشیده شد و نظامیان صهیونیست در شرایط ناامیدی قرار گرفته بودند و این امر چندان عمیق شده بود که صهیونیست ها را ناگزیر کرد تا به سمت پایان جنگ بروند. سفیر وقت قطر در آمریکا بعدها گفت، نیمه شب جان بولتون تلفنی از من خواست تا به دیدارش بروم و وقتی رفتم سفیر اسرائیل را دیدم که نگران و آشفته بود و بی هیچ مقدمه ای از من خواستند هرکاری می توان انجام دهم تا جنگ متوقف شد. آنها گفتند اگر جنگ ادامه یابد ارتش رژیم صهیونیستی از هم فرو می پاشد.
هر چند اسرائیل در این جنگ همه اهدافی را که از قبل مشخص کرده بود را مورد حمله قرار داد و حتی پس از هفته دوم که بانک اهدافش به پایان رسیده بود، حملات کور را در دستور قرار داده بود اما حزب الله همچنان مانند روز اول بلکه بسیار قوی تر از از روزهای اول جنگ، در صحنه بود. لذا اسرائیل ناگزیر شد تا به سمت پایان جنگ حرکت کند.
پس از اتمام جنگ رژیم صهیونیستی یک کمیته حقیقت یاب متشکل از تعداد زیادی از افسران قدیمی را برای ارزیابی روند جنگ و علل ناکامی اسرائیل تشکیل داد. این کمیته که به کمیته وینوگراد مشهور شده است، طی گزارشی بسیار مفصل رسماً به شکست اسرائیل در این جنگ اعتراف کرد.
کارشناسان معتقدند این جنگ نقطه عطفی در معادلات منطقه ای بود و روند تاریخ منطقه را تغییر داد. اسرائیل که همواره در همه جنگ ها پیروز بود، نخستین شکست را در کارنامه خود ثبت شده دید. این موضوع نگاه بازیگران منطقه را به اسرائیل کاملاً تغییر داد و الگوی جنگ حزب الله به الگویی موفق در مقابله با اسرائیل تبدیل کرده بود تا جایی کهبشار اسد طی سخنانی استفاده از این الگو را برای آزاد سازی جولان الگویی مناسب و کارآمد دانست و از ارتش سوریه خواست تا در چارچوب این الگو خود را آماده سازد.
بن گوریون نخستین نخست وزیر رژیم صهیونیستی و کسی که اشغال فلسطین به فرماندهی وی شروع شد، همواره تاکید داشت که اسرائیل در هیچ جنگی نباید شکست بخورد و اگر شکست خورد پس از آن دیگر در هیچ جنگی قادر به پیروزی نخواهد بود. نتیجه این پیش بینی بن گوریون را در جنگ هایی که پس از سال ۲۰۰۶ اسرائیل وارد آن شده است آشکارا می توان دید. اسرائیل همه جنگ هایی که با غزه داشته (از ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۱) موفقیتی به دست نیاورده است بلکه موازنه قوا کاملاً به ضرر آن تغییر کرده است. در حوزه منطقه ای هم جنگ کشتی ها را با ایران شروع کرده است اما به اعتراف خود صهیونیست ها در این جنگ تاکنون شکست خورده است و هیچ افق روشنی هم برای آن متصور نیست.
در حال حاضر رژیم صهیونیستی در محاصره مقاومت قرار دارد و مقاومت منتظر است تا دستور نهایی صادر شود. بیش از ۱۵۰ هزار موشک در اختیار حزب الله لبنان با دقت و سرعت بالا و هوشمند و رادار گریز هستند. در غزه نیز انبار بزرگی از موشک های ارتقاء یافته هوشمند و رادار گریز استقرار یافته است. در سوریه نیز معادله توان موشکی سوریه تقویت شده است. در عراق نیز حجم زیادی از موشک های مقاومت مانند شهاب ۴ به اعتراف منابع اطلاعاتی صهیونیستی با برد بالای ۱۰۰۰ کیلومتر مربع آماده عملیات تهاجمی هستند. در یمن موشک های مقاومت هر روز دارای برد و دقت و قدرت تخریب بیشتر می شوند. این در حالی است که در همه این حوزه ها پهپادهای تهاجمی و انتحاری پیشرفته نیز در اختیار است.
در نهایت به ایران به عنوان محور اصلی محور مقاومت می رسیم که توان تسلیحاتی اش به تنهایی قابلیت نابودی نه تنها اسرائیل بلکه نابودی اهداف گسترده ای را در گستره ای تا بیش از ۷ هزار کیلومتر مربع را دارد. این جدای از توان دریایی ایران است که اکنون به عنوان یک قدرت دریایی پیشرفته و قدرتمند محسوب می شود.
بر این اساس این روز نه تنها یادآور روز پیروزی مقاومت لبنان و شکست اسرائیل در سال ۲۰۰۶ است بلکه روز آغاز افول میدانی رژیم صهیونیستی و همپیمانان منطقه ای و فرا منطقه ای آن محسوب می شود و باید تاریخ منطقه را پس از این جنگ روایت کرد. تاریخی که روند فروپاشی اسرائیل را شتاب بخشیده است و اسرائیل شتابان به پایان خود نزدیک می شود و تکاپوهای آن در یکی دو سال اخیر نه تنها نجات بخش نیست بلکه شتاب دهنده نیز است.