شفیعی گفت:هرگاه نویسنده‌ای ایده کم می‌آورد یا می‌خواهد موتورایده‌پردازی را در ذهن و زندگی خودش روشن کند، بهتر است از خودش بپرسد تو چه چیزی را می‌خواهی آشکار کنی؟چون نوشتن نوعی آشکارکردن است.

به گزارش خبرگزاری مهر، شهرام شفیعی، نویسنده کودک و نوجوان و طنزنویس، در نشست کارگروه نقد و بررسی داستان انجمن نویسندگان کودک و نوجوان دربارۀ ایده‌یابی خود برای نوشتن با بیان اینکه مدت‌هاست حجم زیادی از نوشته‌هایش به کارهای اپیزودیک اختصاص دارد، گفت: این کارها شخصیت‌ها و فضای تعریف‌شدۀ نسبتاً ثابت و تعدادی شخصیت متغیر دارد که هر بار یک ماجرا برای شخصیت‌ها پیش می‌آید؛ بنابراین ایده برای اینگونه کارها به دو شق تقسیم می‌شود. نخست ایدۀ اولیه برای شکل‌گیری چیدن شخصیت‌ها، موقعیت اولیه، مکان، روابط، شناسنامۀ کاراکترها و وضعیت اولیه‌ای که در پایلوت با آن سر و کار داریم و شق دوم که به هر کدام از این قسمت‌ها نوشته و به هر مجموعه اضافه می‌شود.

وی با توضیح دربارۀ کارهای اپیزودیک خود، تصریح کرد: این شخصیت‌ها همواره همراه من هستند و در طول زندگی و فعالیت روزمره با اتفاقاتی که در طول روز شاهدشان هستم و فرض‌هایی که برایم مطرح می‌شوند، در ارتباط قرار می‌گیرند. بخشی از ایده‌پردازی به همین ماجرا مربوط می‌شود که شما همیشه یک علامت سؤال همراه خود دارید که «اگر چنین می‌شد چه می‌شد؟» این حضور هموارۀ شخصیت‌ها و روابطشان و آن پرسش مقدر و فرضیه‌ها در کارهای اپیزودیک به تبلور ایده‌ها در ذهن نویسنده کمک می‌کند.

این فعال حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان در این نشست مجازی که با حضور تعدادی از علاقه‌مندان ادبیات کودک و نوجوان تشکیل و توسط سولماز خواجه‌وند اداره می‌شود، دربارۀ مکانیزم ایده‌یابی برای سوژه‌های سفارشی ناشران گفت: از نظر ترمینولوژی داستان هر محرکی که باعث تبلور شخصیتی مشخص در موقعیتی مشخص با غایتی معنادار شود می‌تواند ایده باشد و می‌شود گفت هنگام تبلور ایده ٩٩ درصد تکلیف یک اثر هنری مشخص شده است. به طور خلاصه ایده‌ها موضوعات داستان ما نیستند، بلکه نوعی محرک‌اند که ما از طریق آنها به موضوعات داستان‌هایمان نزدیک می‌شویم.

این عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در خصوص اینکه تمرینات کارگاهیِ رسیدن به ایده چقدر قابلیت استفاده دارند، یادآور شد: کتاب‌های آموزشی زمانی می‌توانند مفید باشند که در ما اتفاقاتی افتاده باشد و خودمان راه را با خواندن و حلاجی آثار مهم پیدا کنیم. اما اگر همۀ وظیفه را به عهدۀ این کتاب‌ها بگذاریم نتیجه تلخی در انتظار ما خواهد بود. نویسندگی فراگرفتن مقداری محفوظات نیست بلکه آموزش نویسندگی و داستان‌نویسی عبارت است از «شدن»؛ یعنی تغییراتی که در خود ما اتفاق می‌افتد و ما را نویسنده می‌کند. بنابراین اگر مسیر شدنِ در ما در حال طی‌شدن باشد آموزش‌ها و تمرین‌ها اهمیت و فایده پیدا می‌کنند.

خالق مجموعۀ «جزیره بی‌تربیت‌ها» در بخش دیگری از این جلسه افزود: هرگاه نویسنده‌ای ایده کم می‌آورد یا می‌خواهد موتور ایده‌پردازی را در ذهن و زندگی خودش روشن کند، بهتر است که از خودش بپرسد تو چه چیزی را می‌خواهی آشکار کنی؟ چون نوشتن به تعبیری نوعی آشکارکردن است؛ زندگی روزمره هم نظم و غایتی ندارد و پر از تصادف است؛ زندگی از دو وجهِ خیلی مهم شبیه هنر نیست. یکی اینکه وقایعش غایت تعریف‌شده‌ای ندارد و دیگر اینکه نظم هنری مشخصی ندارد. اما در هنر و داستان از طریق غایت‌مندی و نظم‌بخشی به وقایع می‌خواهیم چیزهایی را آشکار کنیم که در روزمرگی به آسانی آشکار نمی‌شوند و به عنوان تمرین از خومان می‌توانیم بپرسیم که دغدغه‌مان چیست و قصد داریم چه چیزی را آشکار کنیم.

وی در ادامه اضافه کرد: هر تمرینی که ما را تحریک‌پذیرتر کند و باعث شود که محرک‌های اطرافمان را بهتر حس کنیم می‌تواند تمرین خوبی برای ایده‌پردازی باشد. نباید فراموش کنیم که هدف از قصه‌نویسی در درجه اول لذت‌بردن مخاطب است و اگر با فقدان لذت روبه‌رو باشیم قصۀ موفقی خلق نکرده‌ایم؛ بنابراین باید فرایند لذت‌بردن از کارهای اساتید و آثار مختلف ادبیات جهان را با توجه به این نکته که چقدر از این لذت مربوط به مرحلۀ ایده‌پردازی می‌شده در خودمان تقویت کنیم.

شفیعی یکی از بهترین تمرین‌ها برای شناخت محرک‌ها را خوب دیدن دانست و خاطرنشان کرد: تقویت بخش گزارشیِ تخیل از طریق تهیه گزارش‌ها و تجسم خلاق مراحل بعدی ایده‌پردازی است. تخیل اگر به این ترتیب تمرین شود، مقولۀ فاهمۀ ما را گسترش می‌دهد و اتاقک‌های جدیدی در حیطه مقولات فاهمۀ ما باز می‌کند. یعنی وقتی خوب نگاه کنیم می‌بینیم چیزهای تازه‌ای برای دیدن وجود دارد که ما معمولاً آنها را نمی‌بینیم.