اولین شهر که در پیشروی‌های طالبان سقوط کرد غزنی یا نیمروز بود، از طرف شمال هم کم کم ولایت‌ها و مراکز ولایات سقوط کرد تا اینکه رسیدند به هرات. اما چرا مردم هرات مقابل طالبان مقاومت نکردند؟

خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: یک هفته پیش هرات به دست طالبان سقوط کرد. هرات مرکز ولایتی به همین نام و دومین شهر بزرگ افغانستان و در غرب این کشور است. هرات دروازه اصلی ارتباط ایران و افغانستان است. این شهر از اهمیت سیاسی و اقتصادی زیادی برخوردار است. این شهر طی دو دهه اخیر شاهد مهاجرت پشتون‌ها از نقاط مختلف افغانستان نیز بوده است. مهاجرتی که برخی آن را سازمان یافته می‌دانند. درباره جمعیت این شهر ارقام مختلفی ذکر می‌شود. برخی می‌گویند ولایت هرات بیش از ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر جمعیت دارد که ۶۵۰ هزار نفر آن در مرکز ولایت ساکن هستند و برخی دیگر جمعیت کل ولایت را ۳ میلیون تن می‌دانند. ظاهراً زمانی ترکیب مذهبی هرات متشکل از نیمی شیعه و نیمی سنی بوده است اما به مرور و با مهاجرت پشتون‌ها، این ترکیب تغییر کرده و اکنون شیعیان در اقلیت قرار دارند.

تحولات افغانستان بسیار سریع رخ داد. مراکز ولایات یکی پس از دیگری سقوط کردند و در نهایت با فرار اشرف غنی، کابل هم به دست طالبان افتاد. خبرهای منتشره حاکی است در حال حاضر تنها ولایت پنجشیر در شمال شرقی این کشور تحت تسلط طالبان نیست.

آنچه می‌خوانید یک روایت دست اول و اختصاصی از هرات و چگونگی و چرایی سقوط آن و اوضاع و احوال این روزهایش است. «سید هادی حجت» از شیعیان هزاره و دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه هرات است. این جوان اهل هرات، بی واسطه برایمان از شهر خود و روزهایی که بر آن گذشت می‌گوید.

از حدود سه ماه قبل، پیشروی‌های طالبان شدت گرفت. جنگ بین طالبان و نیروهای امنیتی در شمال افغانستان، جنوب و قسمت‌های غرب یعنی در فراه، غور، نیمروز و هرات و در همه مناطق شدت گرفت و فتح ولسوالی‌ها یا همان شهرستان‌ها شروع شد. البته «فتوحات» کلمه‌ای است که طالبان به کار می‌برد، دولتی‌ها کلمه «سقوط» را به کار می‌برند. بنابراین سقوط ولسوالی‌ها یا همان شهرستان‌ها شروع شد. سقوط ولسوالی‌ها یکی پس از دیگری در حدی بود که زمانی که شدت گرفت، در یک شبانه روز ۱۸-۱۷ شهرستان یا همان ولسوالی یک شبه به دست طالبان می‌افتاد. تا این‌که تا حدود یک هفته قبل تقریباً بیش از سه چهارم یا چهار پنجم ولسوالی‌های افغانستان به دست طالبان افتاد.

و بعد از آن سقوط شهرها شروع شد. اولین شهر فکر کنم، شهر غزنی یا نیمروز بود. بعد از آن شبرقان سقوط کرد. از طرف شمال کم کم ولایت‌ها و مراکز ولایات سقوط کرد تا اینکه رسیدند به هرات.

چرا مردم به اسماعیل خان لبیک نگفتند؟

تا زمانی که شهر سقوط کند حدود یک ماه قبل ولسوالی‌ها همگی به دست طالبان افتاد. به جز یک ولسوالی گذره و ولسوالی انجیل، دو ولسوالی که چسبیده به شهر است، به همراه ۱۶-۱۵ ناحیه یا منطقه شهری دست نیروهای امنیتی و افراد وابسته به اسماعیل خان بود. اسماعیل خان در آنجا گروهی را با هماهنگی و تحت نظر دولت و امنیت ملی با سلاح دولتی شکل داده بود تا اینکه از هرات دفاع کند و بسیج داده بود هر کسی که حاضر است از هرات دفاع کند، به ما بپیوندد ولی ما به دلیل اینکه دیدیم اسماعیل خان زیر نظر و تحت امر دولت کار می‌کند، به تیمش نپیوستیم به خاطر این‌که دولت را در مبارزه با طالبان صادق نمی‌دیدیم و حقیقتاً هم صادق نبود.

در هرات امکانات و تجهیزات بسیاری وجود داشت و نیروهای بسیار زیادی در اینجا بودند که هیچکدام دست به مقاومت نمی‌زدند، نه در سقوط ولسوالی‌ها و نه در سقوط شهر که بعداً اتفاق افتاد.

بعد از این آقای اسماعیل خان کمربندهای امنیتی را در گذرگاه‌ها و ورودی‌های شهر با افراد خودش تشکیل داد ولی بعد از سقوط چند شهر، یعنی ۱۲-۱۰ شهر و ولایت کامل، نوبت هرات رسید. جنگ در مناطق جنوبی و جنوب غربی شهر هرات جریان داشت که البته محدوده‌ای منطقه شیعه‌نشین هم بود ولی از شیعه‌ها کسی دست به مقاومت نزده بود، فقط افراد اسماعیل خان و نیروهای امنیتی قُل‏اردوی (پایگاه بزرگ نظامی) ۲۰۷ ظفر مقاومت می‌کردند که داخل آن شاید ۷‬ هزار جنگجوی اردوی ملی و کماندو وجود داشت که آنها در نبرد شرکت نمی‌کردند، فقط افراد اسماعیل خان و گهگاهی والی هرات هم با قوماندانی یا همان پلیس در اطراف شهر یک سَری به جبهه‌های هرات می‌زدند. البته در آنجا پاسگاه‌های پلیس به ندرت با کمک دست آقای اسماعیل خان مقاومت می‌کردند.

مرکز استانداری هرات بدون شلیک یک گلوله سقوط کرد!

یکباره هم شنیدیم ولسوالی گذره هم به دست طالبان افتاد. در ولسوالی گذره جنگ بسیار زیاد صورت گرفت، چون ولسوالی گذره یکی از ولسوالی‌هایی است که منطقه سیاوشان، ولسوالی و زادگاه طالبان بوده و از فرماندهان بزرگ طالبان در آنجا حضور داشته همیشه که تا همین چندی قبل هم حضور داشت. در آنجا مقاومت زیاد شد ولی دوام نیاوردند و ولسوالی گذره هم به دست طالبان افتاد. بعد از آن هم به ولسوالی انجیل رسیدند و در مناطق شیعه‌نشین کارته و بکرآباد هم جنگ صورت گرفت. البته علی رغم مقاومت نیروهای اسماعیل‌خان در مقابل نیروهای طالبان، ولی آنها عقب زده شدند و دو طرف کشته دادند، ولی نه به مقداری که در تصرف شهر انتظار می‌رود کشته داده باشد. تعداد انگشت‌شماری کشته شدند و همان رقم روز پنج شنبه (۲۱ مرداد) بعدازظهر بود که یک دفعه شنیدیم طالبان به دروازه ملی و دروازه خُشک خیلی پیشروی کردند و به وسط شهر هرات رسیدند. مقام ولایت یا همان استانداری هم وسط شهر هرات است. بدون شلیک یک گلوله تخلیه شد و به دست طالبان افتاد و مرکز پلیس قوماندانی عمومی (پلیس هرات) بدون کوچک‌ترین مقاومتی به دست طالبان افتاد. مقر امنیت ملی در هرات که مکان خیلی مهم نظامی است هم بدون کوچک‌ترین مقاومتی به دست طالبان افتاد، یعنی از قبل تخلیه می‌کردند و اگر تخلیه هم نمی‌کردند، نیروهای طالبان می‌آمدند و به طور منظم نظامی‌ها را خلع سلاح می‌کردند و بدون درگیری به خانه‌شان می‌فرستادند.

شلیک‌هایی کما بیش وجود داشت. اسماعیل خان اول به سمت کوه فرار کرده و سپس با والی شهر به قل‌اردو رفته بود. شلیک وجود داشت، ولی بیشتر شلیک‌های شادی بود که در آن شب به قول خودشان، به دلیل فتوحاتشان از طرف افراد طالبان انجام می‌شد.

طالبان با موتورسیکلت قل‌اردو را گرفت!

نکته دیگر، آن شب گذشت و از همسایه‌ها و فامیل‌های ما که خانه‌شان نزدیک قل‏‬‌اردو است، مشاهده کردند. قل‌اردو یک مرکز نظامی بسیار بزرگ است که تأمین امنیت حوزه غرب بر دوش آن بوده و یکی از پنج قل‏‌اردوی بزرگ در سطح افغانستان است. میدان هوایی (فرودگاه) هرات و قل‌اردو خیلی نزدیک به هم هستند. میدان هوایی هم یک مرکز بزرگ نظامی است و در آنجا هزاران نظامی وجود دارد. به دلیل حساسیتی که وجود دارد، میدان هوایی محل ورود و خروج خارجی‌ها از کنسولگری‌های خارجی و مقامات بزرگ است. شاهدان عینی گفتند حدود ۵۰۰ یا شاید بیشتر تانک یا خودروی زرهی از داخل میدان هوایی به سمت قل‌اردو می‌رود و داخل آنجا هم بیش از هزار تانک و خودروی زرهی وجود داشت. خودروهای رنجر که شبیه تویوتا است و تعدادشان زیاد بود و آن همه نظامی که داخل این خودروها بود، از داخل میدان هوایی به طرف قل‌اردو می‌رود که به نحوی عقب‌نشینی بود و بعد از آن، فردا، طالبان با موتورسیکلت به طرف قل‌اردو می‌روند.

موتورسوارها آمدند

اقوام و فامیل ما که در آنجا بودند می‌گویند شاید دو-سه هزار موتورسیکلت سوار از سراسر هرات و ولایت‌های اطراف آن در قل‌اردو جمع شده بودند. انگار طالبان هیچ گونه نظمی که افرادشان را بشناسند که چه کسی طالب است و چه کسی نیست، نداشت. در نهایت هر چه پشتو بودند، حتی پشتون‌های زمان همسایه که ما آنها را می‌شناسیم، آنها هم موتورسیکلت‌های خود را سوار شده بودند و به قل‌اردو رفتند. فقط ۲۰-۱۰ گلوله از قل‌اردو شلیک شد و صدایش به گوش رسید که آن هم می‌گویند بین طالبان و اردوی ملی نبوده بلکه بین خود نیروهای ارتش بوده است!

نظامیان تسلیم شدند و امان‬‌‏نامه گرفتند

و به همین سادگی آنها تسلیم طالبان شدند و طالبان همگی را خلع سلاح کردند و البته یک کارتی تحت نام امان‌نامه هم به آنها دادند و همگی را محترمانه از دروازه قل‌اردو بیرون کردند. تقریباً هفت هزار نظامی و برخی می‌گویند ۵۰۰۰ نظامی یا بعضی‌ها هم می‌گویند بیشتر از این تعداد یعنی ۱۲ هزار نظامی داخل قل‌اردو وجود داشته است. با آن همه تجهیزات، هلی‌کوپتر نظامی، انواع تجهیزات و سلاح‌های سبک و سنگین که داخل قل‌اردوی ۲۰۷ ظفر وجود داشت. به همین سادگی قل‌اردو ۲۰۷ ظفر با کمتر از ۳۰-۲۰ شلیک تسلیم طالبان می‌شود و طالبان این منطقه بزرگ نظامی را هم در کنترل خود درمی‌آورد.

غارت تسلیحات؛ یکی از پشتون‌ها تانک را برداشت و رفت!

بعد از اینکه طالبان وارد قل‌اردو می‌شود، چپاول اسلحه‌ها و تجهیزات نظامی شروع می‌شود. پشتون‌های اطراف هرات هجوم آورده بودند و هیچ نظمی وجود نداشت که در آنجا غنایم جنگی را طالبان ثبت و ضبط کنند. بعضی پشتون‌های همسایه ۱۰،۲۰ عدد اسلحه M16 و M4 آمریکایی آورده بودند. یک زمانی خانه ما نزدیک قل‌اردو بود. یعنی اگر می‌گویم همسایه به خاطر اینکه زمانی آنها همسایه ما بودند. روزی به خانه یکی از سادات همسایه ما یکی از پشتون‌ها ۲۰ اسلحه آورده و پنهان کرده بودند و گفتند ما شب دنبال آن می‌آییم. شب آمدند ۱۴ اسلحه را بردند و ۶ تای آن ماند و گفتند که بعداً می‌آییم می‌بریم. یکی از پشتون‌های اطراف هرات یک تانک گرفته بود که داخلش پر از اسلحه بود. آمده بودند به خانه همسایه ما و گفتند که ما راه اوبه (یکی از شهرستان‌های هرات) را بلد نیستیم اگر کسی را بفرستید که راه اوبه را به ما نشان دهد ما به شما یک موتورسیکلت می‌دهیم که سوار شوید و برگردید. در این حد پشتون‌های نابلد و بیگانه با چهره نظامی هرات در حال چپاول و غارت قل‌اردو بودند. این موضوع واقعاً آدم را نگران می‌کند که طالبان با روی کار آمدنشان باعث جنگ داخلی و بی نظمی نشوند.

ورود طالبان به مناطق شیعه نشین هرات

بعد از آن، همان شب طالبان به منطقه ما که غرب هرات است آمدند منطقه شیعه نشین، شیعه‌های هزاره که شهرک‌های بزرگی دارند و حدود سه منطقه می‌شود و این منطقه کلاً شیعه نشین و هزاره نشین است. در این منطقه که طالبان آمدند، اولاً نیروهای کمی را طالبان فرستادند و منطقه چهره نظامی به خود نگرفت، یعنی داخل کوچه‌ها و خیابان‌ها نیروهای طالبان مستقر نبودند، بسیار نیروهای کمی آمدند در حد ۳،۴ موتور آمدند و فقط گشت زدند و رفتند. حوزه‌های امنیتی مثل پاسگاه را گرفتند و داخلش مستقر شدند. و پاسگاه‌های اطرافش را گرفتند. داخل شهر هم زیاد تردد نمی‌کنند.

قول‌های طالبان را کسی باور نمی‌کرد

در منطقه شیعه نشین غرب هرات حتی یک شلیک هم نشد، کسی یک خراشی هم برنداشت. بعضی‌ها گفتند هرات شهر بلد و مباح و مستباح اعلام شده، اما ما ندیدیم و خدایی نکرده اتفاقاتی در اینجا نیفتاده و ان‌شاءالله نیفتد. طالبان قبل از اینکه به داخل شهر وارد شود دائماً اطلاعیه صادر می‌کردند و در صفحات مجازی و شبکه‌های اجتماعی اعلام می‌کردند که ما با مال و جان و ناموس مردم کار نداریم، حتی نظامی‌هایی که هزار نفر از ما را کشته باشند، اگر بیایند و سلاح را تسلیم کنند در امان هستند. یعنی ما حتی تسویه حساب هم نمی‌کنیم با کسانی که به ما بد کردند و افراد ما را کشتند. کسی باورش نمی‌شد، اما در عمل حداقل تاکنون همینطور بوده است. از اقوام و فامیل ما که در صفوف ارتش بودند، کسانی که مثلاً ۱۵، ۲۰ سال در صف ارتش بودند و چند وقت پیش در شهرستان‌ها ایفای وظیفه می‌کردند، اینها را که گرفتند، ۵ هزار افغانی که حدود ۱.۵ میلیون تومان بیشتر می‌شود به آنها دادند و اسلحه‌هایشان را تحویل گرفتند و امان نامه‌هایشان را دادند و به خانه‌هایشان فرستادند. این قضیه در سراسر افغانستان وجود داشت.

ماجرای ویدئوهای جنجالی چیست؟

در مورد ویدیوهایی که از مظالم طالبان پخش می‌شود باید چند نکته را عرض کنم. خیلی از این کلیپ‌ها مربوط به سال‌های قبل، حدود ۲۰ سال پیش است و بسیاری از این کلیپ‌ها جعلی هست و خودمان دیدیم که ساختگی بوده است. خیلی از ویدئوها هم معلوم نیست که واقعاً آن شخص طالب باشد. چون جامعه افغانستان بیش از ۷۰ درصد روستایی است و روستاییان هم همان تیپ و کاراکتر شبه طالب را دارند. مثلاً لنگی (عمامه و سربند) بزرگ و ریش بلند و لباس‌های گشاد می‌پوشند. ویدیوهایی که پخش می‌شود که می‌بینید خانمی را می‌بینید که به او سیلی می‌زنند و منتسب به طالبان می‌شود اکثراً حقیقت ندارد و ساختگی است. متأسفانه توسط همین تبلیغات و شایعات که دختران را به نکاح می‌برند، جوانان احساساتی شدند و رفتند در رکاب اشرف غنی و مقابل طالبان رفتند و کشته شدند. این تبلیغات صرفاً به خاطر به کشته دادن کسانی است که اندک غیرت و همت در وجودشان است و مجاهدند. در واقع دولت با انتشار این چیزها می‌خواست این دسته از جوانان را برای مقابله با طالبان جذب کند.

عزاداری محرم در هرات پس از طالبان

مردم که همگی فعلاً از رفتار طالبان ناراضی نیستند و تا الان هیچکس شکایتی از برخورد طالبان ندارد. نیروهای طالبان هم فعلاً با مردم واقعاً رفتار محترمانه دارند، چه در غرب هرات که منطقه شیعه نشین است و چه در دیگر مناطق شهر هرات. مردم با یکدیگر عکس و سلفی می‌گیرند و برای عزاداری‌های مردم هم هیچ گونه مزاحمتی ایجاد نکردند و نمی‌کنند در جبریل حتی یک پرچم را پایین نیاوردند و پرچم‌های طالبان در منطقه شیعه نشین غرب هرات بسیار کم دیده می‌شود و زیاد فضای اینجا را طالبانی نکرده‌اند و نظامی‌هایشان کمتر دیده می‌شوند. مردم ایستگاه‌های صلواتی شان را تأسیس کردند. امسال سطح شهر را هم با پارچه‌های سیاه و محرمی و بیرق‌های یا حسین (ع) و یا ابوالفضل (ع) تزیین کردند و هیچ گونه مزاحمتی از طرف طالبان وجود ندارد. مجالس عزاداری و نوحه تا ساعت‌های ۱۰ و ۱۱ شب در همه مناطق جریان دارد و تأمین امنیت آنها را طالبان بر عهده گرفته‌اند. البته همه مردم خلع سلاح شده‌اند، سلاح‌های مردم را طالبان جمع کرده‌اند به این خاطر که برخی سوءاستفاده جویان گفته‌اند که ما طالب هستیم و از مردم اخاذی و دزدی کردند.

وضع زنان چگونه شد؟

در مورد مکاتب، ما به مدرسه مکتب می‌گوئیم و مدرسه برای ما حوزه علمیه است. مکاتب دخترانه و پسرانه از دیروز آغاز شد. دختران همگی به مکتب‌شان رفتند. البته طالبان یک سری قیودی را وضع کرده‌اند که کسی بی حجاب نباشد. در مکتب نسوان جبریل همه چادر سر کرده بودند و کسی بی چادر نبود که یک نکته مثبت بود و هیچکس چادر برقع که رنگ آبی دارد و بلند است، نپوشیده بود و پوشیدن آن الزامی نیست و حتی بحث نقاب را هم که مطرح کردند که باید نقاب داشته باشند، الزامی نبود و مردم اکثراً ماسک داشتند و بعضی‌ها هم که ماسک نداشتند، کسی کاری به مردم ندارد. اینکه می‌گفتند تردد دختران و خانم‌ها بدون محرم در شهر ممنوع است، این حرف‌ها نیست، الان در داخل شهر هزاران زن و دختر دیده می‌شوند که یک نفر هم همراه ندارند.

بی‌بند و باری و ناامنی؛ فرصتی برای طالبان

اینکه چرا مردم مقابل طالبان مقاومت نکردند، اولاً اینکه به سبب فساد و عملی نشدن شعارهای دموکراسی و مردم سالاری طی ۲۰ سال و تجربه تلخی که مردم افغانستان طی سال‌ها از فقر و بدبختی و فساد و بی بند و باری و جرم و جنایت داشتند. هر چه که بدبختی بود طی این ۲۰ سال سر مردم افغانستان وجود داشت. اینها را مردم از چشم همین مدعیان جمهوریت، مدعیان مردم سالاری، مدعیان آزادی و این‌ها می‌دیدند.

اکثر اهل سنت و پشتون‌ها و اینها اوایل حکومت و دولت کرزای خیلی خوشبین بودند به جمهوریت و به دموکراسی و به مردم سالاری و دموکراسی به مرور زمان مردم بدبین شدند. خوب گزینه دیگری که در اینجا وجود داشت، امارت اسلامی یا همان طالبان بود. با این تجربه تلخ، بیشتر مردم متمایل شدند به طالبان. کسی طی این ۲۰ سال با مجرمین برخورد جدی نمی‌کرد. کسانی که قتل انجام می‌دادند، کسانی که تجاوز انجام می‌دادند و آدم ربایی می‌کردند، به سزای اعمالشان رسانده نمی‌شدند. دزدی به اوج خود رسیده بود. بدبختی، آدم کشی. ولی طالبان در این موارد سختگیر و به قول خودشان حدود الهی را اجرا می‌کردند. مردم از این لحاظ به مرور زمان به طالبان متمایل شدند. در جامعه افغانستان یکسری بی بند و باری‌هایی که از طریق رسانه و اینها پخش می‌شد، آوازخوانی زنان و اینها خیلی به اوج رسیده بود. مردم افغانستان واقعاً این چیزها را نمی‌خواستند. یعنی بیش از ۹۰ درصد مردم افغانستان به جرأت می‌توانم بگویم طرفدار این مباحث نیستند.

خب یک سری جوانانی که الان در فضای مجازی بیشتر فعال هستند و اکثر اینها هم در خارج از کشور حضور دارند؛ در استرالیا، در اروپا، در کانادا، ترکیه و… مهاجر زیاد شده است، اینها مواضعشان را در فضای مجازی اعلام می‌کنند. این مواضع، مواضع مردم نیست. مردم افغانستان هنوز یک جامعه سنتی، یک جامعه عقیدتی، یک جامعه‌ای که خود را پایبند به ارزشهای اسلامی می‌دانند، یک همچنین جامعه‌ای است.

بعضی از مؤلفه‌های آزادی و دموکراسی مردم سالاری مد نظر غرب در اینجا پیاده نشدنی بود و آنها سعی کردند پیاده بکنند که احساسات مردم را جریحه دار کرد و باعث نارضایتی مردم شد. به همین خاطر مردم کم کم متمایل شدند به سمت طالبان. یک دلیل آن می‌تواند باشد.

دولت پشت مردم و ارتش را خالی کرد

دلیل دیگر آن هم این است که مردم واقعاً در مقابله با طالبان پشت خود را خالی احساس می‌کردند. یعنی برخورد جمهوریت و دولت با طالبان، خوب هزاران اخبار، هزاران گزارش، هزاران بار ثابت شده که اینها در مبارزه خود با طالبان صادق نبودند. بلکه اینها هم زیر نظر آمریکا هست. طالبان هم تا حدودی وابسته به پاکستان و وابسته به عربستان است و آنها هم شرکای استراتژیک آمریکا هستند و اینکه بسیاری از آن ولسوالی‌ها را بدون مقاومتی به دست طالبان سپردند و خود حکومت هم صریح اعلام کرد که حدود ۵۷ ولسوالی همین اتمر (محمد حنیف اتمر؛ مشاور امنیت ملی سابق افغانستان) گفت که ما بدون جنگی و چیزی به طالبان واگذار کردیم.

خوب مردم وقتی که می‌دیدند که ما نه اسلحه کافی داریم و نه هم حکومت پشت ما ایستاده و از سویی طالبان طرفدار زیاد هم دارد، مردم به خاطر همین مقاومت نکردند و نیروهای امنیتی هم اکثراً از پشت سر خود مطمئن نبودند که ما حمایت می‌شویم. پس هیچ مقاومتی مقابل طالبان صورت نگرفت.

مسئولان اصلی تغییر کردند، پایین دستی‌ها نه

فعلاً مسئولین مُلکی و نظامی شهر هرات اغلب مقامات بالا همگی به دست نیروهای امارت اسلامی سپرده شده، مثلاً شهرداری و ولایت و قضاوت و مناصب بالا.

مناصب پایین مثلاً معلمی در مکاتب، کارهای خرد شهرداری و اینها مثلاً مسئولان تنظیف شهر و مسئولان ادارات پایین رتبه و اینها را گفته بودند خود شما بیایید سر کار و ما کاری به کار شما نداریم و مثل سابق بیایید به کار خود ادامه بدهید. صرافی‌ها و اینها همگی باز هستند و متأسفانه بانک‌ها هنوز بسته هستند. نمی‌دانم به خاطر چه. نمایندگی بانک در هرات هنوز بسته است.