خبرگزاری مهر، گروه جامعه، طاها دولت آبادی: سالیان درازی است که دانش آموزان رشته ادبیات و علوم انسانی از دروسی همچون تاریخ و جغرافیا به دلیل ملزم بودن به حفظ اسامی مکان ها و زمان ها و اشخاص برای شرکت در آزمون سراسری رنج می برند. برای بسیاری از آنها این سوال پیش آمده که حفظ اسامی چه کاربردی در زندگی روزمره خواهد داشت؟ چرا باید تعداد بالایی از اسامی را برای کسب درصد بهتر در آزمون سراسری و آزمون های موسسات کنکوری حفظ باشند؟ چرا طراحان کنکور چنین رویکردی را در پیش گرفته اند؟ و…
از اوایل دهه نود که کم کم کتب درسی شکل و شمایل جدیدی به خود گرفت، محتوای برخی دروس نیز تغییر پیدا کرد. به عنوان مثال در حدود سال های ۹۵ و ۹۶ که تغییر کتب درسی به پایه های تحصیلی متوسطه دوم رسید، کتب درسی عربی، جامعه شناسی و چندین کتاب دیگر تغییرات اساسی داشتند. حتی کتب جدیدی مانند علوم و فنون ادبی و تفکر و سواد رسانهای تألیف شد. در بین کتاب درسی تاریخ نیز تغییرات بنیادینی را شاهد بودیم و طراحان این کتاب کوشیدند با طرح سوالاتی در متن دروس، دانش آموزان را وادار به تحلیل رویدادها بکنند. این اتفاق مبارکی بود که دانش آموز به جای حفظ صرف اسامی مکان ها و اشخاص، به تحلیل وقایع رو آورد. اما یک مشکل اساسی مانع رسیدن به این هدف می شد؛ کنکور.
طراحان آزمون سراسری سالهاست در طرح سوال برخی دروس رشته علوم انسانی رویکرد حفظی داشته و دارند. یعنی دانش آموزان باید برای پاسخ به سوالات صرفاً متن کتاب را حفظ باشد و تحلیل و فهم آنان از دروس، چندان فایدهای نخواهد داشت. به عنوان مثال در آزمون سراسری سال ۱۴۰۰ شاهد چنین سوالاتی در درس تاریخ هستیم؛
- گشایش جاده موسوم به ابریشم، همزمان با حکومت کدام سلسله ها در چین و ایران بود؟
- شاهنامه مصور مشهور به دموت، از دوره کدام سلسله در ایران به یادگار مانده است؟
- در دوره کدام سلسله های باستانی در ایران سکه های نقرهای و مسی در مبادلات تجاری در منطقه وسیعی رایج بود؟
پر واضح است کسی که می خواهد به این سوالات پاسخ درست دهد باید عین متن کتاب درسی را حفظ باشد وگرنه از پاسخ صحیح باز می ماند. این اتفاق همان چیزی است که ما از آن به عنوان "مرگ خاموش تاریخ" یاد کرده ایم.
طراحان آزمون سراسری، سطح علم تاریخ را بسیار تنزل داده اند و بسیار علم تاریخ را کوچک کرده اند زیرا برای دانش آموزان تاریخ مساوی شده است با حفظ اسامی مکان ها و زمان ها و…. وقتی چنین نگرشی نسبت به تاریخ در بین جامعه شکل بگیرد، همه از تاریخ فراری می شوند. در صورتی که اگر این درس رویکرد تحلیلی به خود بگیرد، هم شیرین و جذاب خواهد شد و هم از آن مهمتر خواهیم فهمید که واقعاً چاره ساز مشکلات امروز ما است.
متاسفانه در جامعه ما نیز واکنش مناسبی در برابر این رویکرد غلط صورت نگرفته است. فرض کنیم طراح سوال درس ریاضی کنکور، این سوال را طرح کند که ۲ + ۲ مساوی با چند می شود؟ این سوال اینقدر ساده و کودکانه است که احتمالاً فردای آزمون سراسری، دانش آموزان، معلمان و اساتید دانشگاهی به طرح چنین سوال ساده ای به سازمان سنجش اعتراض کنند که چرا سطح سوالات ریاضی را اینقدر پایین آورده اند. ولی هم اکنون چندین سال است که درس تاریخ به واسطه طرح سوالات صرفاً حفظی، در حال تحقیر است و تاریخ کاربرد اصلی خود را از دست داده است و اعتراض خاص و گسترده¬ای هم صورت نمی گیرد. موسسات کنکوری نیز، با الهام گرفتن از نحوه طرح سوالات کنکور، با طرح سوالات کاملاً حفظی از این درس مهم، هیزم آتش این ماجرا را بیشتر و بیشتر می کنند. و اما چاره چیست؟ بنظر می رسد چاره حل این مشکل، همان چیزی است که بیان شد. یعنی تحلیلی کردن سوالات به جای حفظی کردن آنها. به یک نمونه تاریخی و طرح دو نوع سوال مختلف با دو رویکرد متفاوت از این واقعه خاص دقت فرمایید.
در صفحه ۵۲ کتاب فروغ ابدیت، که به تجزیه و تحلیل زندگی پیامبر اکرم (ص) پرداخته شده است و از منابع مهم تاریخ اسلام می باشد، یک رویداد تاریخی نقل شده است که ما در اینجا به اختصار آن واقعه را ذکر خواهیم نمود؛
«تنها فرزند پسر حضرت پیامبر (ص)، به نام "ابراهیم" درگذشت. پیامبر در مرگ وی غمگین و دردمند بود. روز فوت فرزند ایشان آفتاب گرفت؛ ملت خرافی و افسانه پسندِ عرب گرفتگی خورشید را نشانه عظمت مصیبت پیامبر دانستند و گفتند آفتاب برای مرگ فرزند پیامبر گرفته شده است. پیامبر این جمله را شنیدند و بالای منبر رفتند و فرمودند: آفتاب و ماه دو نشانه بزرگ از قدرت بی پایان خدا هستند و سر به فرمان او دارند، هرگز برای مرگ و زندگی کسی نمی گیرند. هرموقع ماه و آفتاب گرفت، نماز آیات بخوانید…»
با توجه به این رویداد تاریخی، دو نوع سوال می شود طرح کرد. یکی رویکرد حفظی است. رویکردی که هم اکنون آزمون سراسری دارد. به عنوان مثال این سوال که «نام فرزند پیامبر (ص) چه بود؟» و دانش آموز برای پاسخ به این سوال کافی است متن رویداد را حفظ کرده باشد تا بداند پاسخ صحیح "ابراهیم" است. اما نوع دیگر سوال، سوال تحلیلی است. به عنوان مثال پرسیده شود «این رویداد تاریخی حاوی چه قاعده کلی می باشد؟». این سوال یک سوال کاملاً تحلیلی است که دانش آموز باید اولاً به رویداد مسلط باشد و ثانیاً بتواند به خوبی تحلیل کند و پاسخ صحیح را از بین گزینه ها تشخیص دهد. در این رویداد خاص، مشاهده کردیم که پیامبر (ص)، برای یک هدف مقدس یعنی جذب افراد به دین مبین اسلام، از روش غلط یعنی خرافه پرستی و دروغ، استفاده نکردند در حالی که اگر از آن روش غلط استفاده می کردند، بی شک مردم با دیدن چنین رخدادی، به پیامبر (ص) ایمان می¬آوردند و بر پیروان اسلام افزوده می شد. وقتی رویکرد طراحان آزمون سراسری، رویکرد تحلیلی باشد، دانش آموزان به تحلیل وقایع واداشته خواهند شد و دیگر به درس تاریخ به چشم یک علم ناکارآمد دیده نخواهد شد. این چنین دانش آموزان، معلمان، طراحان کنکورهای آزمایشی و… متوجه اثربخشی تاریخ بر روزگار کنونی ما خواهند شد.
امروزه ابعاد مختلف جامعه ما تشنه تحول آفرینی است. بی شک یکی از مهم ترین حیطه ها در این زمینه، مسائل مربوط به آموزش و پرورش و آموزش عالی است. مقام معظم رهبری نیز به لزوم تحول در مسائل آموزش و پرورش و کاربردی کردن دروس اشاره داشته اند. به عنوان مثال ایشان در سخنرانی تلویزیونی که به مناسبت سی و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) داشتند، فرمودند: «در زمینه مسائل آموزشی ما واقعاً احتیاج داریم به تحوّل. تحوّل در زمینه مسائل آموزش این است که ما آموزش های دانشگاهی و دبیرستانی را، حتّی دبستانی را، آموزش های عمقی قرار بدهیم؛ عمقی، کاربردی، نه صرفاً حفظی؛ درس ها و بحث های فایدهمحور را مطرح بکنید…»
امید است با روی کار آمدن دولت جدید و تغییراتی که در وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش رخ خواهد داد، مسئولین امر به این موضوع توجه شایانی داشته باشند تا درس تاریخ جایگاه اصلی خود را پیدا کند و دانش آموزان نیز، با درس تاریخ به عنوان یک درس شیرین و جذاب مأنوس باشند و علم تاریخ، بیش از پیش هدایت گر ما در روزگار کنونی و آینده گردد.