به گزارش خبرگزاری مهر، به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات نشست «مسأله ثبات و تغییر در پیمایشهای ملی» با حضور حسین ابراهیمآبادی، غلامرضا غفاری و فاطمه جواهری و با دبیری مصطفی اسدزاده به صورت آنلاین برگزار شد.
در ابتدای این نشست، فاطمه جواهری بازنمایی تغییرات از طریق پیمایشهای ملی را منوط به شرایطی دانست و گفت: غیر از اینکه پیمایشها باید طولی باشند و چارچوب تحلیل آنها حفظ شود، لازم است که سنجههای تغییر، متغیرها و گویههای آنها هم با هم مشابهت داشته باشد. مسأله دیگر، مشابهت در شیوه شاخصسازی و تحلیلها و آزمونهای آماری ۳ دوره است. سومین عامل که جزء مولفههای درونی پیمایش است و تأثیر مهمی در بهروزبودن آن دارد، طرح نمونهگیری در دورههای مختلف یک پیمایش است که باید مشابهت در دورهها وجود داشته باشد. مشابهت در حجم نمونه، الگوی گزارشگیری و تکرار در فواصل زمانی مشخص هم ازجمله عوامل مهم دیگر هستند که باید رعایت شوند.
او همچنین با اشاره به عوامل بیرونی موثر در امکان مقایسهپذیرکردن دادهها افزود: برخی عوامل بیرونی موثر هم وجود دارد که وجود آنها قدرت مقایسهپذیری دادهها را کم میکند و ما نمیتوانیم تغییرات را از روی دادههای پیمایشها شناسایی کنیم که یکی از آنها، زمینه و بافت فرهنگی-اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه است. مورد دوم، نوع نگرش مدیران فرهنگی اجتماعی به پژوهش و دیگری فقدان هماهنگیهای بینسازمانی است که دادههای آنها هیچوقت با هم تلفیق نشده و در کنارهم قرار نگرفته است. درحالی که برای تشریک مساعی وافزایش استفاده از یافتههای یکدیگر و کاهش ضریب خطا، نیاز است که سازمانها با هم همکاری کنند.
عضو هیأتعلمی دانشگاه خوارزمی شرط لازم برای مقایسهپذیر کردن اطلاعات پیمایشها را در درجه اول، صحت و اعتبار دادهها و در مرحله بعد، دسترسپذیر کردن آنها با حاکمیت نگاه غیرامنیتی به اطلاعات پژوهشی دانست و تصریح کرد: ما باید یک عرصه عمومی قوی و فربهی داشته باشیم که اطلاعات را بگیرد و برجسته کند و به سمع و نظر محققان برساند که متأسفانه این مورد را نداریم. همچنین اگر آزادی آکادمیک وجود داشته باشد، این اطلاعات به سهولت در اختیار اندیشمندان قرار میگیرد که این بهرهبرداری موثق، امکان مقایسه اطلاعات و فهم تغییر و تحولات جامعه را فراهم میکند. متأسفانه برخی مقایسهها انجام میشوند ولی برای محققان ارائه نمیشوند و بهعبارتی اطلاعات آنها دچار حصر میشود. حصر اطلاعاتی قدرت مقایسه را پایین میآورد. یکی از لوازم مقایسهپذیرشدن پیمایشها، همین است که حصر اطلاعاتی نباشد و در رسانهها مطرح و در انجمنهای علمی به بحث گذاشته شود تا از این طریق، دسترسپذیر شوند و با برجستهسازی و نقد آنها، نسبت به آنها حساسیت ایجاد شود.
در ادامه غلامرضا غفاری به بحث درباره مسأله ثبات و تغییر در پیمایشها پرداخت و اذعان کرد: وقتی که بحث ثبات و تغییر در پیمایشها پیش میآید ما با دو واریانس و دو متغیر کلیدی در این خصوص مواجه میشویم؛ یکی واریانس زمان و دیگری واریانس پهنه و قلمرویی که پیمایشها دارند. در زمینه قلمرو و پهنه پیمایش، اگر ما به صورت بیناکشوری نگاه کنیم، طبیعتاً این قلمرو، واریانس و تغییرات آن در ملیتها و کشورهای مختلف، متفاوت میشود اما وقتی کشوری مثل کشور ایران را بررسی میکنیم، ما باید ببینیم پهنه و قلمرو آن چیست. موضوع ثبات و تغییر در این پهنه و قلمرو، برمبنای برشهاییست که در پیمایش وجود دارد (استانی، منطقهای، ناحیهای). ثبات و تغییر هرکدام از اینها را باتوجه به امکانی که در پیمایش وجود دارد و باتوجه به جمعیتی که تحت پوشش خود دارد، میتوان معنا کرد. اما کلیدیترین نکتهای که وجود دارد، مربوط به نوسانهای مرتبط با زمان است. ما تیپولوژیکهای مختلفی را براساس تغییراتی که جوامع تجربه میکنند و آهنگ تغییراتی که دارند، درخصوص زمان در رابطه با جوامع داریم. درخصوص زمان، باتوجه به آنچه را که پیمایش پوشش میدهد، هرچقدر زمان آنها کوتاهتر میشود و نوسان بیشتری را پیدا میکنند، تحت تأثیر عوامل عدیده و مختلفی از جهانیشدن و ارتباطات، فضای مجازی و .. در سطح کلان است که اساساً زمان را به لحاظ ماهوی متفاوت و به نوعی این نوسان را بیشتر کرده است. لذا اگر ما به دنبال این هستیم که در پیمایشهایمان به مقایسه تطبیقی دست بزنیم، چه بسا لازم است زمان را کوتاهتر کنیم و با یک فاصله کمتر بتوانیم مسأله ثبات و تغییر در آنها را پیگیری کنیم.
او با تفکیک دو رویکرد در زمینه نگاه به مقایسهپذیری پیمایشها ادامه داد: این انتظار که الآن ما یک کاری را انجام دهیم که به صورت تام و تمام امکان مقایسه را به ما بدهد، این انتظار ما را به سمت یک نگاه مکانیکال میبرد. اینکه ما آن را به یک پکیج، بسته و یک کپسول تعریف و تعیینشده تبدیل کنیم که یک بار برای دهه ۷۰ و یک بار برای دهه ۸۰ و ۹۰ و الی آخر به ما اطلاعات دهد که این در سطحیترین و آن بخش نازل و ساده و عمومی و عینی واقعیات میتواند صدق کند ولی با این حجم تغییرات و تحولات و نوسانهایی که وجود دارد، صرفاً و طبعاً نمیتوانیم به آن اکتفا کنیم. خیلی از موارد به لحاظ بافت و شرایط اجتماعی موردتوجه قرار میگیرند. بنابراین اینکه میبینیم در موج سوم ارزشها و نگرشها، فصلهایی اضافه شدند که در دو موج قبل نبوده، ممکن است این موارد در موج سوم به دلیل اهمیتی که داشته، به موارد قبل اضافه شده باشد که در دو موج قبل، چندان قابل اهمیت نبودهاند. بنابراین در امر مقایسه، باید به این مسائل توجه کنیم.
ابراهیمآبادی سخنران سوم این برنامه هم درخصوص پیشفرضهای مرتبط با موضوع این نشست به ایراد سخن پرداخت و خاطرنشان کرد: یک مسأله خیلی مهم، پیچیدگی و سادگی موقعیتیست که ما در آن قرار داریم و در آن نگرشها را سنجش میکنیم. اینکه جامعه چقدر شفاف، پیچیده ، چندلایه و ساده باشد، خیلی مهم است. نکته دوم، سطح شدت تغییرات در یک جامعه است. اینکه جامعه ما چقدر پایدار است و چقدر ناپایدار، سطح تنش و تعارض در جامعه چقدر است که اگر بالا باشد، به بخشی از پیمایشهای طولی لطمه وارد خواهد شد. فاصله میان فرهنگ رسمی و غیررسمی هم موضوع مهمی است که باید به آن توجه کرد. وقتی فاصله بین این دو فرهنگ زیاد باشد، نوع ادبیات، نوع اطلاعات و نوع دانشی که تولید میشود، تأثیر زیادی بر پرسشنامه ما و بعد، محتوا و گزارش ما میگذارد. موضوع بعدی، سوژه است. این سوژههایی که سراغ آنها میرویم، باید ببینیم چقدر برای ما مهم هستند و چقدر سویههای سیاسی و یا اقتصادی و پیشداوریهای فرهنگی اجتماعی میتواند روی آنها موثر باشد و تا چه حد میتوان آنها را کنترل کرد.محتوای پرسشنامه، روش و ابزار، زمان اجرا و تحلیل و نیز موقعیت میدان، از دیگر مواردی بودند که ابراهیمآبادی به آنها اشاره کرد و درخصوص اهمیت مسأله ثبات در گویهها متذکر شد: موضوع ثبات در گویهها، مسأله مهمی است که باید وجود داشته باشد تا امکان مقایسه فراهم شود. البته این مسأله، یک مراقبتی هم لازم دارد. میدانیم که اندیشهها و نگرشها در حال رشد و پویا هستند. باید ببینیم چگونه میشود آنها را کنترل کرد و این گویههای ثابت چقدر میتوانند آنها را مراقبت و مواظبت کنند.
او در پایان با اشاره به استفاده از روشهای کیفی در کنار روشهای کمی، عنوان کرد: روشهای کیفی باید آرام آرام به کمک روشهای کمی بیایند و بتوانند تحلیلها را غنا بخشند و آنها را از سطحیزدگی خارج کنند. باید زبان مشترک میان مخاطب، طراحان سوال و سیاستگذاران و محققان به وجود بیاید. همچنین لازم است گروههای مستقل خارج از دولت هم در میان این تحلیلگران وجود داشته باشد.