موسیقی تیتراژ سریال تلویزیونی «بوعلی سینا» یک ملودی خاطره‌انگیز تمام عیاری است که مخاطب با شنیدن آن به طرز اعجاب‌انگیزی به درون تاریخ پرتاب شده و خود را در یک موقعیت متفاوت می‌بیند.

خبرگزاری مهر – گروه هنر – علیرضا سعیدی: کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش می‌کند با انتخاب عناصر، فرم‌ها و چینش‌ها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته‌سنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار می‌دهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته می‌شود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور می‌کند.

آنچه بهانه‌ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری‌بر ماندگارترین و خاطره‌سازترین موسیقی‌های مربوط به برخی برنامه‌ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آن‌ها برای ما در هر شرایطی می‌تواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطره‌بازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطره‌بازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سال‌هایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.

«خاطره‌بازی با تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که به‌صورت هفتگی می‌توانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.

در بیست و شمشین گام از این روایت رسانه‌ای به سراغ موسیقی تیتراژ و متن سریال همیشه ماندگار «بوعلی سینا» به کارگردانی کیوان رهگذار رفتیم که موسیقی متن آن بیش از ۳۰ سال پیش توسط یک هنرمند اعجوبه و تمام عیار چون فرهاد فخرالدینی ساخته شد و از خود آنچنان رد پای ماندگاری بر جای گذاشت که هرگاه نوا و نغمه‌هایش را می‌شنویم بی اختیار خود را در درون تاریخ می‌بینیم. گویی اینکه شده‌ایم هم زیست آقای بو علی سینا و بیننده کارهایی که این مرد در روزگارش برای مردمان آن دوران انجام داد.

این مجموعه تلویزیونی که اواسط سال ۱۳۶۰ از شبکه دو سیما پخش شد، سریالی ۱۱ قسمتی بود که به داستان زندگی ابوعلی سینا، پزشک و دانشمند ایرانی قرون چهارم و پنجم هجری می‌پردازد. مجموعه‌ای که اگرچه کارگردانش پیش تر با نویسندگی سریال «سربداران» مورد توجه قرار گرفته بود، اما شاخص ترین اثری بود که کیهان رهگذر فقید را به مخاطبان آن سال‌ها معرفی کرد. مجموعه‌ای در خور توجه با بازیگران شاخص آن دوران حوزه تئاتر، سینما و تلویزیون که در کنار یک طراحی در خور توجه و صد البته موسیقی منحصر به فرد آهنگسازش همچنان در ردیف برترین سریال‌های تلویزیونی محسوب می‌شود.

جالب‌تر آنکه منوچهر محمدی که این روزها به عنوان یکی از تهیه کنندگان مطرح حوزه سینما به فعالیت مشغول است، با حضور در چنین مجموعه‌هایی به عنوان یک تهیه کننده بود که نشان داد یک جوان ۲۹ ساله چگونه می‌تواند از پس تهیه و تولید سریالی این چنین برآید. گویی بسته خاطره ساز دهه شصت که دهه‌ای عجیب و غریب در زیست تاریخی مردمان دوران معاصر ایران زمین به حساب می‌آید با همین مجموعه‌ها و موسیقی‌ها بود که معماری انحصاری از شرایط فرهنگی اجتماعی آن دوران را پیش روی مخاطبان می‌گذاشت.

امین تارخ، فیروز بهجت محمدی، محمد ابهری، فاضل اجبوری، سعید اویسی، اسماعیل محرابی، محسن سهرابی، چنگیز وثوقی، عنایت بخشی، جمشید لایق، عزت الله مقبلی، عطالله زاهد، محد ساربان، اصغر محبی، عبدالله اسفندیاری، حسین محب اهری، سرور نجات الهی، نسرین قاسم زاده، شهرزاد کمالی، رزیتا عامری، عباس حاتمی، فرهاد خان محمدی، هادی مقدم، آیت نجفی، صالح نجفی، عباس ناظری، ملیحه نیکجومند، سهیلا شاه مرادی، مهری ودادیان از جمله هنرمندانی بودند که در این سریال به عنوان بازیگر حضور داشتند. هنرمندانی که بسیاری از آنها اکنون در میان ما نیستند اما با بازی در این مجموعه توانستند آنچنان رد پایی برجای بگذارند که تعدادی از آنها بعدها به عنوان بازیگرانی شاخص و مؤلف در عرصه‌های مختلف به تماشاگران معرفی شدند.

مؤلفه ای که جزو جدایی ناپذیر سریال‌های آن دوران تلویزیون بودند که به مثابه یک مدرسه هنری سکوی پرتابی برای هنرمندان مستعد و توانمند آن دوران شدند و این چنین بر تارک هنر این سرزمین درخشیدند.

اتفاقاً در همین چارچوب بود که علاوه بر حوزه‌های مختلف طراحی و بازیگری این سریال، موسیقی متن اثر نیز به شدت مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و به نوعی تبدیل به شناسنامه تمام عیار مجموعه‌ای شد که مردم حتی با شنیدن تیتراژش می‌فهمیدند که کدام سریال قرار است پیش روی آنها قرار داده شود، شاخصه ای که اساس و چارچوب موسیقی متن‌ها و تیتراژهای آن دوران تلویزیون و آثار سینمایی را تشکیل می‌داد و آنچنان هم با استانداردها و موازین فکر شده هنری صاحب اثر خلق می‌شد که امروز دیگر کمتر اثر و مجموعه‌ای را می‌یافت که توانسته باشد چنین مؤلفه‌های رسانه‌ای را برای بیننده سخت گیر این روزها تولید کند.

فخرالدینی: چرا برخی آهنگ‌ها به دل می‌نشیند و برخی نه؛ چون ارتباط منطقی بین آنها نیست و باید بعد از یک نت، نت دیگری بیاید که نیامده است. همان‌طور که در صحبت کردن مهم است که در باطنِ من چه می‌گذرد؛ نغمات نیز احساس من را نشان می‌دهد گویی فرهاد فخرالدینی و بسیاری از آهنگسازان و هم دوره‌ای هایش خوب می‌دانستند که فهم شنیداری مخاطب اساساً از موسیقی و جزئی‌تر از موسیقی ایرانی چه می‌خواهد و این چنین دست به خلق آثار درخشانی چون موسیقی متن سریال بوعلی سینا زدند. کما اینکه در همین چارچوب خوانندگان توانمندی چون صدیق تعریف هم با اتکا به چنین ساختاری در قالب خوانش آثاری در قالب تیتراژ یا بخشی از ملودی‌های مجموعه بود که توانستند در کنار توانمندی‌ها و مؤلفه‌های ذاتی که در نوع موسیقی خود آموخته بودند شرایطی برای معرفی خود به عنوان یک هنرمند شاخص حوزه موسیقی محیا کنند.

فرهاد فخرالدینی آهنگساز و رهبر ارکستر شناخته شده کشورمان که طی سال‌های گذشته در گذرگاه‌های زمانی مختلف رهبری ارکستر موسیقی ملی کشورمان را نیز به عهده داشته چندی پیش در بخشی از گفتگو با سایت «موسیقی ما» بود که درباره مقوله آهنگسازی و ماندگاری آثارش میان گوش شنیداری مردم گفته بود: «نت‌های موسیقی عین کلماتِ ادبیات است؛ یعنی وقتی شما موضوع و سوژه‌ای نداشته باشید، نمی‌توانید درباره چیزی صحبت کنید. نت‌های موسیقی هم همین‌طور است و باید معنا و مفهومی داشته باشد. هر نتی صدایی دارد؛ نت‌ها می‌تواند دنبال هم بیاید و صدایی دهد؛ اما چرا برخی آهنگ‌ها به دل می‌نشیند و برخی نه؛ چون ارتباط منطقی بین آنها نیست و باید بعد از یک نت، نت دیگری بیاید که نیامده است. همان‌طور که در صحبت کردن مهم است که در باطنِ من چه می‌گذرد؛ نغمات نیز احساس من را نشان می‌دهد. اگر آن حس وجود نداشته باشد، موسیقی خلق‌شده اثرگذار نخواهد بود. منبع این احساس عشق است؛ اما ما گاهی نمی‌دانیم به کجا وصل هستیم. این یک موهبت الهی است که برخی این حس را دارند و برخی ممکن است نداشته باشند. از طرفِ دیگر ما دانسته‌های خودمان را به شکلِ دیگر تحویل و درس خودمان را به شکلِ نت‌های روی کاغذ پس می‌دهیم؛ اگرچه این مساله کارِ آسانی نیست که می‌گویند: «روغنی در شیشه بینی صاف و پاک و بیخته / غافلی بر سر چه آمد کنجد و بادام را؟»

وی در همین گفتگو بود که درباره ورودش به مقوله ساخت موسیقی برای آثار سینمایی و تلویزیونی گفته بود: «من موسیقی فیلم «شوهر آهوخانم» را در سال ۴۶ در شرایطی ساختم که خودم تمایلی به ورود به حوزه موسیقی فیلم نداشتم، اما «آزرم» و یکی از دوستانِ نزدیکم مرا به این کار ترغیب کردند و ساخت موسیقی فیلم، یکی دیگر از بخش‌های زندگی موسیقایی من شد، البته پیش از انقلاب از آنجا که هارمونی، فرم و آفرینش و کنترپوان را تدریس می‌کردم و از طرفی نوازنده، آهنگ‌ساز و رهبر ارکستر بودم، موسیقی فیلم چندان برایم جدی نشد تا اینکه «سربداران» را ساختم. زمانِ ساختِ «سربداران» آقای حسین علیزاده و نجفی (کارگردان) لیستی از آهنگ‌سازان مطرحِ آن زمان که همگی‌شان انسان‌های شریف و از استادان صاحب‌نام بودند، تهیه کرده بودند که اسم من هم در لیست بود. اما آقای علیزاده گفته بودند که مناسب‌ترین‌شان آقای فخرالدینی است و شما باید ایشان را راضی کنید. در آن دوران، من روزگارِ سختی می‌گذراندم. از رادیو کناره گرفته بودم و به‌خاطرِ انقلاب فرهنگی دانشگاه‌ها و هنرستان عالی نیز تعطیل شده بود و من بی‌کار بودم؛ منی که عادت کرده بودم از صبح تا شب کار کنم، بی‌کار شده بودم و این مساله بسیار آزارم می‌داد، هر چند همان موقع شروع کردم به نوشتنِ تجزیه و تحلیل ردیف موسیقی ایران. خلاصه آنکه آقای علیزاده، نجفی و کیهان رهگذر (نویسنده سریال) به خانه‌ی ما آمدند و پیشنهاد این کار را مطرح کردند، من گفتم فکر نمی‌کنم شما بتوانید با من راه بیایید؛ من آزرده خاطر هستم و انتظاراتی دارم که شما برآورده نخواهید کرد؛ اما اطمینان دادند که این کار انجام خواهد شد. گفتم یک ارکستر سمفونیک لازم دارم که فراهم کردند و کار شروع شد. انصافاً نیز به تعهداتشان خوب عمل کردند، هر چند من آماده‌تر بودم که کار با سرعت بیشتری انجام شود. بعد از آن نیز موسیقی متن «ابن سینا» را نوشتم و مسیر زندگی‌ام تغییر کرد و به راهِ دیگری افتاد.»

فخرالدینی پس از روایت قصه ورودش به مقوله آهنگسازی در سریال‌های تلویزیونی به ماجرای آهنگسازی سریال «بوعلی سینا» هم اشاره می‌کند و می‌گوید: «نویسنده و کارگردان سریالِ بوعلی سینا، آقای کیهان رهگذر بود که پیشنهادِ ساختِ موسیقی این سریال را به من داد. من شرحِ حال «ابن سینا» را در تاریخ موسیقی خوانده بودم. ایشان یک حکیم و فیلسوف بوده و طبیعتاً برای اینکه او را بهتر درک کنم باید به موسیقی خراسان بزرگ توجه و با آن موسیقی انس و الفتی پیدا می‌کردم و در عینِ حال آداب و سننِ آن زمان را می‌شناختم. برای نزدیک‌شدن به اندیشه‌های او، فکر کردم رباعیتِ کسی مثلِ بوعلی‌سینا می‌تواند کمک زیادی به من کند؛ او لحن گفتارش در رباعیاتش به اقتضای زمانه فرق می‌کرد، مثلاً گاهی با آن جایگاهِ بزرگِ علمی می‌گوید: «دل گرچه درین بادیه بسیار شتافت، یک موی ندانست ولی موی شکافت» و در جای دیگری با قاطعیت می‌گوید: «کفر چو منی گزاف و آسان نبود، محکم‌تر از ایمان من ایمان نبود، در دهر چو من یکی و آن هم کافر، پس در همه دهر یک مسلمان نبود».

وی افزود: «در ساختِ موسیقی این فیلم، من دنبال چه می‌گشتم؟ دنبال این می‌گشتم تا موسیقی مبینِ حالات این شخصیت باشد و آن را از رباعیاتِ خود او می‌گرفتم. در همان زمان دوتارنواز پیری را در خطه خراسان دیدم که پیرمردی بود که بسیار با خش ساز می‌زد و ناخن‌هایش صفحه دوتارش را می‌خراشید و صدای خودش هم خراشیده می‌شد. خش خش صدا و انگشتانش روی دو تار حکایتی بود. همه فکر می‌کردند که چرا تا این اندازه مجذوب او شده‌ام، اما آنچه او می‌نواخت در ذهنِ من نوای دل‌انگیزی بود که به خلق بخشی از موسیقی کار انجامید.»

به هر ترتیب موسیقی متن و موسیقی تیتراژ سریال «بو علی سینا» که صدیق تعریف از خوانندگان و معلمان شاخص موسیقی ایرانی در آن به عنوان خواننده حضور داشته است، بی گمان یکی از بهترین و ماندنی‌ترین ملودی‌هایی است که مخاطبان جدی تلویزیون در دهه ۶۰ و ۷۰ با آن حال و روز خوشی داشتند و طنین شنیدن این موسیقی روی آن ذهن شنیداری شأن تاثیر عمیق و ماندگاری را بر جای گذاشته است. شرایطی که با نگارش چنین گزاره‌های رسانه‌ای به بهانه خاطره بازی متوجه دوری از شرایطی می‌شویم که تا همین چند سال پیش محور اصلی تبلور اندیشه‌ای خردورزانه بود که در این سال‌ها با تماشای سریال‌های تلویزیونی و اجزای مربوط به آن کمتر شاهد ظهور و بروزش برای مخاطبان امروزی و آگاه جامعه ایرانی هستیم که در مواجهه با انواع و اقسام ابزارهای فرهنگی قرار گرفته‌اند.

برای شنیدن دو قطعه با کلام سریال بو علی سینا با آهنگسازی فرهاد فخرالدینی و خوانندگی صدیق تعریف اینجا و اینجا را کلیک کنید.

برچسب‌ها