علیرضا سمیعی گفت: رستم در شاهنامه از ایران و ایرانیت دفاع می کند و شاهنامه این‌موفقیت را داشته که دوگانه ایرانی‌بودن و اسلامی‌بودن را که الان درگیر آن هستیم، حل و فصل کند.

به گزارش خبرنگار مهر، دومین قسمت از برنامه تلویزیونی «هزاره شعر» با اجرای علیرضا بهرامی دیشب دوشنبه ۱۵ شهریور در گفتگو با علیرضا سمیعی شاعر و پژوهشگر با موضوع «نقش و جایگاه شاهنامه فردوسی و اسطوره ها در ایران» از شبکه چهار سیما پخش شد.

بهرامی در ابتدای این‌برنامه گفت:‌ «هزاره شعر» نگاهی به تاریخچه شعر فارسی دارد، البته نه صرفا نگاه تاریخ ادبیاتی که در مدرسه و دانشگاه با آن برخورد داریم بلکه هدفمان نگاه کارکردی و کاربردی است. این‌برنامه قرار است در هر نوبت کلاسی باشد که تاکنون تشکیل نشده و کتابی باشد که تاکنون تدوین و منتشر نشده است. در هر نوبت ممکن است به یک یا چند شخصیت تاثیرگذار از شعر فارسی بپردازیم و بر دوره و شخصیت های مختلف تمرکز کنیم.

وی افزود: در «هزاره شعر» در چندنوبت به شاهنامه اثر گران سنگ حکیم ابوالقاسم فردوسی خواهیم پرداخت و امشب با نگاهی به بحث اسطوره و حماسه بر این اثر تمرکز می‌کنیم. مفاهیم تقریبا مقدس در هر فرهنگ که لازمان و لامکان هستند و تاریخ و جغرافیای مشخصی نداشته و رویاگونه هستند، اسطوره نامیده شده و حماسه هم روایت تاریخی افسانه‌ای همین اسطوره‌هاست.

در ادامه سمیعی در پاسخ به اینکه چرا ما در دوره شکوفایی علم همچنان دنبال اسطوره ها هستیم، گفت: زندگی در یک غبار و تاریکی فرو رفته و نیمه تاریک زندگی که به آن دسترسی نداریم در یک بسته بندی اسطوره ای توصیف می‌شود. برای توصیف نیروهای فراگیری که در تاریکی ایستاده‌اند و روی ما اثر می‌گذارند از زبان اسطوره‌ای استفاده می‌کنیم. ما می‌خواهیم جهان را بشناسیم و آن را توصیف کنیم. می‌خواهیم دور و برمان خودمان را که تاریک است تا جای ممکن روشن کنیم. فردوسی تحت تاثیر یک جور دین‌داری خردورزانه زرتشتی است و هم تحت تاثیر اسلام و مرد مسلمانی است. این آموزش‌ها باعث می‌شود تصویری که از اسطوره‌ها می‌سازد شبیه اسوه شوند.

وی افزود: اساسا اسطوره ها قرار است زندگی را در دسترس شناخت ما قرار دهند. اسطوره ها «بن» هستند و از آغاز هر چیزی می‌گویند. شاهنامه می‌خواهد بگوید چه‌چیزی بن چیزها است و چقدر عجیب است که در طول ادبیات فارسی همواره شاهنامه را به عنوان بن آثار می بینید. چرا عرفان حماسی داریم؟ «منطق الطیر» تحت تاثیر شاهنامه است یا عشق حماسی که در آثار حافظ می بینیم به بنای اول ادبیات ما که شاهنامه فردوسی است برمی‌گردد. تا نیما تمام ادبیات ما تحت تاثیر شاهنامه است.

این‌شاعر در ادامه گفت: فردوسی با رشته اعتقادات ملی و مذهبی درباره شخصیت ها و داستان‌ها دست به قضاوت و انتخاب زده است. خوشبینی که شاهنامه درباره زنان دارد، پس از تمدن‌هایی که نسبت به زن بدبین بودند، قضاوتی جدید است. این‌روند ادامه پیدا می‌کند و نظامی در اثرش شیرین را مهم ترین شخصیت قرار می‌دهد.

سمیعی در پاسخ به اینکه آیا فردوسی نگاه متفاوتی به افسانه داشته، گفت: فردوسی خود می‌گوید «تو این را دروغ و فسانه مدان» و در جای دیگر به راز و رمزها اشاره کند. او نمی‌خواهد اسطوره‌زدایی کند بلکه خردورزی هم دارد. محبوب‌ترین شخصیت شاهنامه رستم است اما کامل‌ترین شخصیت نیست. شخصیت‌های کاملی در شاهنامه داریم که هم پادشاه هستند، هم پارسا و هم جنگجو. اما زمان رستم، او جنگاور است، سیاوش پارسا و پادشاهشان هم بد هستند.

وی در پاسخ به اینکه رستم از چه چیزی دفاع می‌کند، گفت: او از ایران و ایرانیت دفاع می‌کند. شاهنامه این‌موفقیت را داشته که دوگانه ایرانی بودن و اسلامی بودن را که الان درگیر آن هستیم، حل و فصل کرده است. دهقان ها خاک ایران و خرد را مقدس می‌دانند، آنها همان کسانی هستند که دانشگاه ها را راه انداختند. شاهنامه می‌گوید زندگی خوب است، رستم هم هروقت در حال جنگ نیست در تاکستان و مشغول آبادی زمین است.

این‌پژوهشگر ادامه داد: زندگی جدید ما در دوران مدرن، با بازخوانی شاهنامه شروع شده است. این‌کتاب یک بار ایران را نجات داده و باعث شده بتوانیم کشورمان را حفظ کنیم و ایران را ساخته است.

سمیعی در این‌باره که آیا همچنان شاهنامه می‌تواند برای انسان مدرن راهگشا باشد، گفت: انسانیت و ایرانی‌بودن در جیب ما نیست و آن را به ما نداده‌اند و باید خودمان دنبالش برویم. چیزی که شاهنامه به ما می‌دهد قدرت قضاوت بین خیر و شر است. وقتی شاهنامه را می‌خوانیم به آدمی بدل می‌شویم که دنبال خیر برویم، آن را بشناسیم و آن را بسازیم. شاهنامه مثل دارو است به جای اینکه نسخه باشد. بنابراین باید آن را بخوانیم.

بهرامی نیز در پایان گفتگو گفت: ادبیات حماسی ایران به‌عنوان وسیع ترین و فراگیرترین نوع ادبی موجود، حافظ و راوی تاریخ هویت ملی ایران بوده است. هویت ایرانی فقط زبان فارسی نیست و در تمام زبان‌ها و گویش ها ادبیات حماسی به شکل‌های شایسته داریم و در جای‌جای ایران با ادبیات حماسی روبرو هستیم.