خبرگزاری مهر- گروه استانها، مریم ساحلی: نام زیبای استان گیلان همواره یادآور جنگلهای سبز، شالیزارهای طلایی، امواج آبی دریا، پولکهای نقرهای ماهیها و آمد و رفت کشتیهاست، اما واقعیت این است که محرومیت گیلان، زیر پوست این زیباییها پنهان مانده است.
گیلان با همه داشتههایش از حضور دیو بیکاری و دشواری معیشت مردم در رنج است. مجموعه گزارشهایی که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با عنوان «پایش فقر در سال ۱۳۹۹» منتشر کرده، حاکی از این است که گیلان با توجه به ظرفیتهای کمنظیرش از وضعیت مناسبی برخوردار نیست.
با نگاهی کوتاه به این گزارش در مییابیم که از نظر شاخص ترکیبی، گیلان بیست و یکمین استان محروم کشور به شمار میآید. همچنین در این گزارش نرخ فقر استان گیلان ۳۶ درصد تعیین شده و این در حالی است که میانگین نرخ فقر برای کل کشور ۳۱ درصد اعلام شده و استان سیستان و بلوچستان با نرخی معادل ۶۲ درصد بیشترین محرومیت و استان یزد با ۱۶ درصد دارای کمترین نرخ فقر بوده است.
ضرورت تحلیل دقیق گزارش پایش فقر
بی تردید بررسی دقیق وضعیت گیلان در این گزارش و تلاش برای کاهش مشکلات، موضوع مهمی است که انتظار میرود متولیان ذیربط در استان با بهره مند شدن از نظرات کارشناسان مجرب به آن بپردازند.
«امیر حبیب دوست» پژوهشگر و دانش آموخته دکترای اقتصاد در باره وضعیت گیلان در این پایش به خبرنگار مهر گفت: گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی دربرگیرنده یک گزارش کلی از فقر و چند گزارش از ابعاد دیگر فقر نظیر سلامت، آموزش، مسکن، دسترسی مالی، انرژی و آب است. گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی دربرگیرنده یک گزارش کلی از فقر و چند گزارش از ابعاد دیگر فقر نظیر سلامت، آموزش، مسکن، دسترسی مالی، انرژی و آب است.
وی افزود: وضعیت استان اگرچه در گزارش کلی پایینتر از متوسط کشوری است اما در حوزه سلامت و بهداشت، آموزش و دسترسی مالی وضعیت مناسبی نسبت به میانگین کل کشور دارد. البته در حوزه فقر مسکن، استان گیلان پایینترین رتبهها را در شاخصها به خود اختصاص داده است.
حبیب دوست با بیان اینکه رتبه بندی برخی شاخصها در این مجموعه گزارشات بدین گونه است که تعداد دفعاتی که شاخصهای مورد نظر در یک استان پایینتر از میانگین کشور قرار گیرد، معیار رتبه بندی است، ادامه داد: مثلاً استان سیستان و بلوچستان در شش شاخص بخش فقر، زیر میانگین کشوری قرار دارد، از این رو پایینترین رتبه را کسب کرده است.
وی با تأکید بر بررسی دقیقتر برای رسیدن به وضعیت استانها در این شاخصها، تصریح کرد: ممکن است وضع یک استان در یک شاخص خیلی بدتر از رتبه نهایی آن باشد مثلاً گیلان در مبحث جمعیت محروم از آب آشامیدنی لوله کشی که یکی از پارامترهای بخش فقر مسکن بوده، بدترین وضعیت در کل کشور را به خود اختصاص داده است.
پژوهشگر و دانش آموخته دکترای اقتصاد با بیان اینکه دلایل این وضعیت در گیلان گسترده است، اضافه کرد: ترکیب تولیدات در استان، کوچک مقیاس بودن تولیدات و بیماری کرونا سبب شده وضعیت نامناسبی در استان وجود داشته باشد. به عنوان مثال صنعت گیلان سهم کوچکی از تولید صنعت کل کشور دارد و این وضعیت در خود استان نیز صدق میکند سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی گیلان از ۱۴.۴ درصد سال ۹۰ به ۱۰.۱۴ درصد در سال ۹۷ رسیده است.
وی همچنین با اشاره به اینکه کشاورزی نیز در گیلان خرد و معیشتی بوده و بر خلاف تصور رایج گیلان یک استان کشاورزی به این معنا که سهم جدی از تولیدات کشاورزی کشور داشته باشد، نیست، ادامه داد: اگر چه در فاصله سالهای ۹۰ تا ۹۷ سهم تولید کشاورزی استان از ۳ درصد به ۴.۱ درصد تولیدات کشاورزی کل کشور رسیده، اما همین عدد برای استان مازندران حدود ۹.۵ درصد و برای استان کرمان حدود ۷ درصد بوده است.
این کارشناس اضافه کرد: برای نمونه کرمان و اصفهان هم بخش صنعت بزرگی داشته و هم در کشاورزی سهم قابل توجهی دارند، توزیع درآمد به دلیل وسعت سرزمینی به نفع دهک با درآمد بالاتر و شهرنشین است و این سبب شده بر اساس شاخصهای وزارت کار، محرومیت آنها بیشتر به چشم بیاید.
وی یاد آور شد: برخی آمارهای این گزارش به ویژه بخشهایی که مربوط به ابعاد پولی فقر بوده در سال ۹۹ تهیه شده و ممکن است همه گیری کرونا سبب افت بیشتر درآمد در استان گیلان نسبت به برخی دیگر از استانهای کشور شده و در نتیجه رتبه گیلان پایینتر از شرایط عادی باشد. به خصوص اینکه صاحبان مشاغل در حوزه تئاتر و سینما، آژانسهای مسافرتی، خدمات تفریحی و بازی، خدمات ورزشی و غذا فروشیها به ترتیب بیشترین افت تراکنشهای آنلاین را داشتهاند. اما با این وجود بعید است حذف اثربخشی کرونا، رتبه استان را به نحوه چشمگیری بهبود دهد.
وضعیت اسفبار محرومیت در کشور
«غلامرضا خانکشیپور» محقق و کارشناس علوم اقتصاد نیز در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه در مبحث مطالعات و پایش فقر، دو واژه خط فقر نسبی و خط فقر مطلق مطرح میشود، اظهار کرد: وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گزارشی که ارائه کرده به خط فقر مطلق اشاره دارد؛ بدین معنا که این گزارش به حداقلهایی که نقاط شهری و روستایی از آن برخوردارند میپردازد و نهایتاً مقایسهای استانی ارائه میدهد.
وی با اشاره به اینکه در مطالعات فقر نسبی، فرهنگ و توقعات مردم در مناطق مختلف بر میزان رضایتمندی افراد در آن مناطق از زندگی و معیشت، تأثیرگذار است، اضافه کرد: بنابراین در پایشهای مربوط به فقر تلقی، باور و انتظار مردم از امکانات زندگی نیز مسئلهای است که در نقاط مختلف و مقایسه آنها با یکدیگر باید مورد توجه قرار گیرد.
این مدرس دانشگاه در ادامه گفت: گزارش مذکور نشان از این موضوع دارد که سیستان و بلوچستان فقیرترین استان کشور محسوب میشود و یزد دارای بهترین وضعیت است و گیلان نیز یازدهمین استان کشور به لحاظ دارا بودن وضعیت بهتر به شمار میآید. اما این جایگاه نباید سبب ایجاد رضایت شود چرا که ضریب محرومیت استان گیلان ۳۶ درصد است. در واقع باید گفت این گزارش از وضعیت اسفبار محرومیت در کشور حکایت دارد و بر اساس دادههای این گزارش تنها ۷ استان کشور از وضعیت نسبتاً قابل قبولی برخوردار است.
طرحی نو باید در انداخت
خانکشی پور با بیان اینکه گیلان استانی کشاورزی است و نوع اقتصاد آن با کشاورزی در هم آمیخته شده است، تصریح کرد: متأسفانه کشاورزی گیلان قدرت تأمین معیشت نداشته و نمیتواند بار تأمین اشتغال استان نیز را بر دوش بکشد.
وی با تأکید بر لزوم سهیم شدن همه بخشهای استان گیلان در کنار کشاورزی، ادامه داد: در این مسیر نیازمند مشارکت و تعامل بین مدیران و دستگاههای مختلف هستیم.
خانکشی پور با اشاره به اینکه آمد بهبود وضعیت موجود با عوض شدن دولتها تغییر نکرده و نیازمند تغییر در نگرش مدیران و ساختار هستیم بهبود وضعیت موجود با عوض شدن دولتها تغییر نکرده و نیازمند تغییر در نگرش مدیران و ساختار هستیم، اضافه کرد: در واقع ضعف مدیریت در استان بیشتر از آنکه متوجه خود مدیران باشد به عدم توانایی در شکل دادن هماهنگی و تعامل بین دستگاههای مختلف و نگرش آنها به موضوع اقتصاد بر میگردد، از این رو برای کاهش فقر نیاز به درانداختن طرحی نو است.
نبود نگرش مناسب نسبت به اقتصاد و برنامه ریزی صحیح در گیلان
خانکشی پور همچنین در ادامه با اشاره به اینکه در دورههای مختلف شاهد بودیم به حوزهها و بخشهای خاصی همانند گردشگری یا کشاورزی و یا صنعت در استان گیلان توجه شده است، اظهار کرد: بررسی این زمانها نشان داده که حتی برای آن حوزه خاص در آن دوره برنامه ویژه ای نداشتیم.
وی با بیان اینکه بافت اقتصاد گیلان ایجاب میکند که چند بعدی به آن نگاه شود، افزود: گیلان از نظر شاخصهای عمرانی و توسعه یافتگی استانی است که از ظرفیتهای لازم برای جذب سرمایهگذار برخوردار است. اما اینکه چرا سرمایه لازم جذب استان نشده و یا چرا بیش از ۷۰ درصد تعاونیهای استان راکد هستند، یا چرا شهرهای صنعتی به حد لازم فعال نیستند، به ضریب فساد که گیلان را در جایگاههای نخست کشور قرار داده است باز میگردد.
پژوهشگر و دانش آموخته دکترای اقتصاد در ادامه با اشاره به اینکه رویکرد فساد آمیز اجازه جذب سرمایه را نداده تا این سرمایه گذاریها مطابق روال خود پیش برود تا با انتخاب سرمایه گذار در بخشهای مختلف شاهد رونق باشیم، اضافه کرد: از سوی دیگر بانکها نیز رغبتی به حمایت از بخشهای غیر تجاری ندارند و مایل نیستند تسهیلات خود را به سمت تولید و خدمات مولد تولید سوق دهند. بنابراین میتوان گفت نگرش مناسبی نسبت به اقتصاد و برنامه ریزی صحیح در این راستا از سوی مدیران وجود نداشته و به تبع آن ضریب محرومیت افزایش یافته است.
ضریبی که بحثبرانگیز است
وی همچنین با اشاره به اینکه ضریب ۳۶ درصدی محرومیت برای گیلان بسیار بحث برانگیز است، ادامه داد: باید توجه داشت که گیلان از استانهایی است که خانوادههای تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی در آن بسیار بالا است و اگر میزان کم زاد و ولد و فاصله طبقاتی موجود در این استان را هم کنار ضریب محرومیت ۳۶ درصدی در نظر بگیریم، بیشتر به وضعیت نامطلوب آن پی می بریم.
خانکشی پور اضافه کرد: مهمترین موضوعی که در این راستا باید به آن توجه کنیم این است که مدیران ما باید تغییر نگرش را سرلوحه اقدامات خود قرار دهند و اسناد بالا دستی توسعه گیلان در حوزه اقتصاد باید تماماً بازنگری و اصلاح شود تا بتوانیم به بهبود اوضاع در این استان امیدوار شویم.
حال که انتشار این گزارش با شروع به کار دولت سیزدهم همراه شده چه خوب است که وزرا با نگاهی به این گزارش و استحصال ظرفیت و توانمندی هر استان به ویژه گیلان به عنوان شاهراه ارتباط با کشورهای حاشیه خزر با انتخاب مدیران متخصص و متعهد و برنامه ریزی درست مسیر توسعه و رونق همه بخشها را فراهم کنند.