خبرگزاری مهر - گروه دین و آئین - سمانه نوری زاده قصری: هر قدر انسان با قرآن مأنوس باشد، به کمال نزدیکتر شده است، زیرا آیات آن در حقیقت درجات ذات انسان، و مدارج آن نردبان عروج و تکامل است. امامان معصوم علیه السّلام و اولیا خدا با قرآن انس بسیار داشتند، در ظاهر و باطن همواره با قرآن بودند و قرآن نصب العین آنها بود.در روایات ما بر خواندن قرآن و مداومت بر آن ترغیب شده است. خود قرآن کریم میفرماید: «فَاقرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» آنچه را از قرآن برای شما میسر است بخوانید.
رهبر معظم انقلاب نیز در بیانات متعددی به اهمیت تلاوت قرآن پرداختند. ایشان در آخرین دیدار جامعه قرآنی که در اول رمضان ۱۴۰۱ صورت گرفت اظهار داشتند: «تلاوت در جمع یک هنر است، یک هنر مقدّس است. این هنر که در شمار برترین هنرهای قدسی است و جزو برترین هنرهای مقدّس است، قرآن ذکر است دیگر؛ تلاوت شما باید در خدمت ذکر باشد؛ باید جوری تلاوت کنید که منِ مستمع، متذکّر بشوم، و به یاد خدا، به یاد قیامت، به یاد عوالم بالا بیفتم؛ بیشتر از آنکه انسان متذکّر است، باید از تلاوت شما متذکّر بشود؛ این فقط یک هنر نیست؛ این، وسیلهی دعوت الیالله است؛ با این شکل بایستی به آن نگاه کنید. باید جوری باشد که «وَ اِذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم ایمانا»؛ وقتی شما قرآن میخوانید باید ایمان من افزایش پیدا کند؛ ایمان مستمعتان بایستی افزایش پیدا کند. یک مقداری از این به عهدهی شما است که شما باید این کار را انجام بدهید، تا حدود زیادی بر عهدهی قاری است.»
بر آن شدیم در گفتگو با احمد ابوالقاسمی یکی از پیشکسوتان عرصه تلاوت قرآن کریم تحولات در عرصه تلاوت قرآن کریم را بررسی کنیم. آنچه در ادامه میخوانید بخش نخست این گفتگو است:
* گفته میشود سبک خواندن قاریان جوان بیشتر حالت موسیقیایی دارد یعنی بیشتر مقامهای موسیقی را وارد تلاوت قرآن میکنند، آیا این تلقی درست است؟
خیر مقامهای موسیقی قدیم، قویتر و کارهای تزئینی صوتی بیشتر بوده است. الان در قرائت آفریقاییها برای خودشان کسی شده اند و یک جوان در خانه نشسته و بدون آنکه مثل ما دغدغهای داشته باشد، برای خودش تمرین میکند و ۸۰ ثانیه فقط میخواند. اگر مصطفی اسماعیل و این جوان آفریقایی ۸۰ ثانیه برای مردمی مثل بنگلادش که اهل تلاوت قرآن نیستند بخوانند، میگویند این جوان بهتر میخواند یعنی فضای مجازی همانطور که مداحی را خراب میکند، همه قواعد را نابود میکند. به دلیل آنکه پیش از این اگر کسی میخواست مطرح شود باید هزاران کانال را رد میکرد تا به قلهای برسد که صد نفر روی آن قله نظر داشتند، درحالیکه الان میتوان در صفحه شخصی تصویری را بارگذاری کرد و هر کسی در انتخاب آزاد است. نمیخواهم بگویم این مسئله خوب یا بد است. با وجود چنین تفاوتهایی، هیچ گزینشی وجود ندارد.
* موافقان این نوع حضور در شبکههای اجتماعی خصوصاً اینستاگرام میگویند در حال حاضر فضا و پتانسیلی ایجاد شده است و قاریان در فضای مجازی مدلهای جدیدی از قرائت را ارائه میکنند. آیا این از نظر شما ناپسند است؟
مسئله این است، شما که برای اولینبار با این هنر برخورد دارید، کلاه بر سرتان میرود. مثل کسی که شهر را بلد نیست. تصور کنید الان شما توریست هستید و به ترکیه سفر میکنید. از یک مغازه خرید خود را انجام میدهید درحالیکه بعد متوجه میشوید پشت آن مغازه، بازاری با نصف قیمت وجود داشته، ولی مردم آنجا کلاه بر سرشان نمیرود.
اگر هزاران کلیپ برای من در فضای مجازی ارسال شود، آن خواندنها برای من ارزشی نخواهد داشت. به طور مثال به یک جوان یا یک فرد غیرقرآنی که اطلاعات کافی نداشته و با تاریخ و بزرگان تلاوت آشنایی ندارد و گزینش میکند، بارها گفتهام که با این کار انحراف ایجاد خواهد کرد. مانند آنکه به یک بچه، مسئولیت مدیر مدرسه را بدهند که بوفه مدرسه را پر از پفک کند و بچههای مدرسه آن پفک را میخرند، میخورند و مریض میشوند اما اگر مسئولیت مدیریت مدرسه را به یک آدم حسابی بدهند، در آن بوفه دو تیکه کباب برگ دست بچهها میدهد.در حال حاضر بچهای را سراغ دارید که چیزی را بدون سس بخورد؟ درحالیکه آنها ما را مسخره میکنند و میگویند «شما حالیتان نیست و نمیدانید این سس چی هست»؛ نان، تخممرغ و حتی آب را با سس میخورند. بنابراین ذائقه این نسل تغییر کرده البته حق هم دارد و تقصیری ندارد چون هیچ وقت طعم اصالت را نچشیده است.
در موسیقی هم همینطور است. از یکسو در صدای استاد بنان آنقدر حُزن، زیبایی و حس خوابیده و از سوی دیگر فردی به وسیله یک نرمافزار، کاری را میخواند که اصطلاحاً به آن پاپ میگویند و دسترسی به آن خیلی آسان است. قیمت تمام کارهای هنری در حال کاهش است از فرش گرفته تا تلاوت مصطفی اسماعیل.
یک سال سازمان اوقاف یکی از آفریقاییها را دعوت کرده بود و من دعوای حسابی با آنها کردم و گفتم این جوان در فضای مجازی صدها هزار دنبال کننده دارد. در فضای مجازی که میتوان فالوور خرید، چرا باید این مدلی گزینش کرد که یک مسئول در سال ۹۷ بلیت گرانقیمت خریداری کند و فردی را از تانزانیا به ایران بیاورد. درحالیکه حسین فردی یکبار هم در مسابقات بینالمللی قرآن کریم در ایران تلاوت قرآن نداشته است. با وجود آنکه حسین فردی در مسابقات جهانی اول شده، به این فرد میدان ندهیم و یک جوان را از کشور دیگر مطرح کنیم!؟ این موضوع همه چیز را در بر گرفته و فقط تلاوت قرآن نیست بلکه در رابطه با مداحی هم چنین شرایطی وجود دارد. وقتی مداحی مرحوم کوثری در محضر امام خمینی را گوش میکنید، با شنیدن یکبار «یا حسین» گفتن، لرزه به تنمان میافتد و انگار به صورت واقعی امام حسین (ع) را میبینید. از سوی دیگر افرادی هم هستند که با انواع و اقسام ادوات موسیقی میخوانند. نمیخواهم این افراد را پایین بیاوریم ولی خواندن این افراد آسان است و افراد را دنبال تلاش، کار جدید و سبکهای ماندگار نمیفرستد و هر کسی هر چیز دستش برسد میخواند.
ما پیش از این فقط مصطفی اسماعیل و تلاوتهای ناب و درجه یک گوش میکردیم. الان که به نسل جوان پیشنهاد میدهم تلاوت مصطفی اسماعیل که به زیبایی خوانده را گوش کند، تعجب میکند چون تا به حال نشنیده یعنی آنقدر دور و بر آن بچه فستفود و پفک بوده، هیچ وقت به چلوکباب فکر نمیکند. (میخندد)
یکبار در مهر ۹۸ در رابطه با یکی از قاریان، اظهاراتی مبنی بر آنکه «چون در فضای مجازی کنترلی وجود ندارد، میتواند انحراف ایجاد کند» را مطرح کردم و نصف کشور علیه من قیام کردند. به طور مثال اگر ۱۰۰ تلاوت قرآن انجام شده، ۳ مورد آن ماندگار بوده چون قاری حالت روحی و روانی خاصی در آن شب داشته است، کامل یوسف ۳۰۰۰ تلاوت داشته و ۱۰۰ مورد آن به درد بخور و ماندگار بوده است. دلیل ماندگاری آن، حالت روحی و روانی خاصی بوده که به این قاری دست داده که سوره فصلت «وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا» را خوانده است. هر چقدر فکر میکنیم میبینیم این فرد روی زمین نبوده که این سوره را تلاوت کرده است. وقتی کسی در استخر قرآن میخواند، مردم میگویند کاری ندارد که همه بَلد هستند بخوانند. با این کار هنر را از یک فضای معنوی صد درصد روحانی به یک کار معمولی که در استخر، زمین فوتبال و حتی پشت موتور و حالت تکچرخ خوانده میشود، تنزل خواهید داد و جایگاه تلاوت قرآن را نابود کردهاید. در قدیم به عموی منشاوی گفته بودند که در رادیو تلاوت قرآن داشته باشد که وی این پیشنهاد را نپذیرفت و گفت «چون رادیو در قهوهخانهها پخش میشود، صدای من جایی پخش میشود که یک نفر در حال کشیدن قلیان است». این افراد برای معنویات احترام زیادی قائل بودند. همانطور که همه بچهها پایشان را جلوی پدرشان دراز نمیکردند و الان این کار را به راحتی انجام میدهند، یعنی همهچیز در حال از بین رفتن است و همه دنیا از بیاخلاقی ناراحتند.
بهتر است اگر میخواهید تلاوت قرآن داشته باشید، بستر آن را فراهم کنید.عدهای فکر کردند من با فضای مجازی مشکل دارم درحالیکه من در صفحه شخصی اینستاگرام خود پنج سال قبل از این عده تلاوت قرآن خود را بارگذاری کردهام و از همه این افراد دنیادیدهتر هستم
من گفتم شما کاری کردید که ارزش معنوی تلاوت قرآن در حال از بین رفتن است، قبلاً تلاوت قرآن را با دقت گوش میکردند درحالیکه الان تلاوت گوش داده میشود ولی ممکن است ارزشی برای آن تلاوت قائل نشده و آن را تنزل داده باشند. بهتر است اگر میخواهید تلاوت قرآن داشته باشید، بستر آن را فراهم کنید.عدهای فکر کردند من با فضای مجازی مشکل دارم درحالیکه من در صفحه شخصی اینستاگرام خود پنج سال قبل از این عده تلاوت قرآن خود را بارگذاری کردهام و از همه این افراد دنیادیدهتر هستم. آن طرف دنیا برای مردم قرآن خواندم. همان زمان هم بلد بودم و نوارهای کاست خودم را آنجا میبردم و میگفتم «حالا که صدای من را شنیدید، این هم نوارم است». من با فضای مجازی مشکلی ندارم چرا که بهترین فضا برای فعالیت است، مشکل من نحوه ارائه افراد است. افراد میتوانند در خانه بنشینند و قرآن تلاوت کنند. عدهای بر سر مزار شهدای گمنام رفتند و قرآن تلاوت کردند که من آنها را تشویق کردم. یک نفر در صفحه شخصیاش نوشته بود «تلاوت قرآن در حال خوردن تمشک» و دیگری «در حال چیدن زرشک» و یک نفر هم در حال سیمان کاری بود و قرآن تلاوت میکرد؛ این کار شأنی ندارد. سپس عدهای میگویند «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً». به آنها گفتم «چرا این مسائل را با هم قاطی و فکر میکنید ما اینها را بلد نیستیم؟»
* شما فکر نمیکنید این نوع تلاوتها در فضای جامعه و فضای امروز با استقبال بیشتری مواجه میشود و جوانپسندتر هستند؟
آسیبهای آن را هم دیدیم دیگر. جوانی که با یک بانویی قطعهای از قرآن را همخوانی کرد و سپس آن فرد با لباسهایی نامناسب در صفحه شخصیاش ظاهر شد. همه اینها را میدیدیم. این کار باعث میشود فردا دختر جوان میگوید خب من هم میشود، قرآن بخوانم، نماز بخوانم و همچنین باشم. طرف میآید میگوید که ببخشید استاد ما میتوانیم با پسرهای هیئت رفیق بشویم.این دست از باورها در نسل جوان با دیدن چنین الگوهایی شکل میگیرد. چرا دختر ۵۰ سال پیش چنین فکری نمیکرد؟ واقعاً هم ممکن است اساس و ذات این رفتارها نیت بدی نداشته باشد اما باعث گسترش چنین باورهایی در سطح ظاهری جامعه میشود.آیا عدد یک خوب است؟ میگویم عدد یک ضرب در میلیاردش میشود ۱ میلیارد. یک دانه سیب بخورم چیزی میشودبرای کسی که قند دارد یک دانه قند چیزی میشود؟ نه اما اگر ضربدر یک میلیارد شود خیلی رخدادها رقم میخورد.
* یعنی بپذیریم که این یک امری است که در دنیا دارد اتفاق میافتد و به هر حال ما کاری نمیتوانیم بکنیم؟
نه! هرکس وظیفه دارد کار خودش را انجام دهد. پیامبر میگوید من وظیفه دارم هر جا که اشتباه دیدم تذکر بدهم. شما نمیتوانید بگویید چون بی اخلاقی کل دنیا را میگیرد، کاری نباید کرد. حداقل سرعت آن را میتوان کم کرد. حداقل ۲ تا نسل میتواند عقب تر بیافتد. آدمهای کمتری بدبخت بشوند. آدمهای کمتری زندگیشان فروپاشد. ما باید قبول کنیم که اخلاق به اصطلاح در جامعه بشری دارد از بین میرود و جای خودش را دارد میدهد به اقتصاد و پول.حالا در حوزه تلاوت هم همین اتفاق افتاد در همه حوزهها این اتفاق افتاده است. در هنر هم الان هنرمندان قدیمی ناراحت هستند. چرا که اصالتها دارد از بین میرود. اگر اخلاق حفظ بشود هیچکس ناراحتی ندارد و این تنوع محسوب میشود.
* این اخلاق در فضای فعالیتهای قرآنی و جامعه قرآنی چطور میشود رعایت بشود؟ یعنی چه اتفاقی باید بیفتد؟
ببینید یک سری اصول هست حالا کار تخصصی در کشور ما در برخی حوزهها متأسفانه وجود ندارد. این همه ما در نهجالبلاغه داریم. حضرت میفرمایند که اگر میخواهید یک مملکتی را نابود کنید کارهای کوچک را بدهید دست آدمهای بزرگ و کارهای بزرگ را بدهید به دست آدمهای کوچک. ما چقدر نیروی به درد بخور و قرآنی داشتیم که از آنها خوب استفاده نشد. و چقدر آدمهایی داشتیم که اصلاً قرآنی نبودند ولی به ناحق در این جایگاه نشستند.
* ما چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
در کشور ما این مشکل وجود دارد که برخی انتصابات و انتخاب افراد برای پستها غیر تخصصی، غیر کارشناسانه است. در فضاهای قرآنی هم تقریباً و تا حدودی همینطور است. ما خیلی از افراد داریم که یا دلسوز نیستند یا متخصص نیستند. بالاخره جمع اینها در یک نفر اگر باشد آن فرد میتواند کار بکند یعنی هم تخصص، تعهد و دلسوزی داشته باشد و هم کار را بفهمد. ریزهکاریهای حوزه کار قرآنی را بداند. چرا نمیشود؟ شما خیلی از جاها مثلاً ما میبینیم که در یک مدرسهای یک مدیری میآید یک مرتبه گرایشی را ایجاد میکند خیلی زیاد بر روی کودکان تأثیر میگذارد. بالاخره این بحث پیچیدهای است و نمیشود به آسانی آن را مطرح کرد ولی باید قبول کنیم که انتخابها باید تخصصیتر باشد و دقت بیشتری روی آنها انجام بشود. ملاحظه کاری نباید بکنیم. نان قرض نباید بدهیم. در انتخابمان طوری که بگویم حالا این فرد را انتخاب کنیم که آن هم کاری برای ما انجام بدهد. در نتیجه همین میشود و جامعه به جایی نمیرسد. جاهایی که این مسائل را رعایت کردهاند و شوخی با کسی نداشتهاند و تعارف نداشتند خیلی خوب پیشرفت کردهاند.
* با توجه به اینکه شما در نهادهای قرآنی هم سمتهایی در سابق داشتید میخواستم ارزیابی و راهکاری به ما بدهید که چه کار میشود کرد تا ما همانطوری که توانستیم تلاوتمان را ارتقا بدهیم با وجود اینکه ضعفها و آسیبهایی هم داشتیم، در عرصههای دیگر و در گسترش سبک زندگی قرآنی هم موفقیتهایی داشته باشیم.
ببینید یک سیکل غلطی در کشور ما وجود دارد و از اول هم بود و الان هم همین است. شما ببینید آدمهایی که بودجهها را تقسیم میکنند. همه آنها هم معتقد به قرآن هستند و همه آنها در حرف زدن خیلی هم از من بهتر حرف میزنند ولی وقتی که زمان انجام کار میشود تا میگوئیم اگر ۱۰۰ میلیون دادهاید برای تئاتر که لازم است، یک میلیون تومان هم برای قرآن بدهید همه آنها دست و پایشان میلرزد. دلیلش چیست؟ اینکه ما تعریفی از فعالیتهای قرآنی به درستی نداریم و نتوانستهایم این فعالیتها را خوب نشان بدهیم.
آنها هم بچه مسلمان هستند خیلیهایشان. شبکه ۳ مثلاً باید ۳۰۰ میلیارد تومان بودجه داشته باشد و شبکه قرآن ۲۰ میلیارد؟ چند به چند؟ ۱۵ برابر! تازه آنها آگهی هم میتوانند داشته باشند ولی شبکه قرآن نمیتواند داشته باشد. خود آگهیها هم خودش میلیاردها تومان هم برای شبکه آورده دارد. خب آن آدمهایی که بودجه را تقسیم میکنند همه بچه مسلمان هستند ولی کسی نتوانسته به اینها این را خوب بفهماند. ولی این سیکل باطل به وجود آمده است یعنی مثلاً آمده بودجه شبکه را کم داده است و برای یک شبکه دیگر بیشتر داد و این بیننده بیشتر پیدا کرده است. بعد گفته اند این بیننده بیشتر دارد. باز این را چاقتر کرده و این را لاغرتر کرده است. ببینید هر کجا یک نفر آدم پیدا شده که پای کاری ایستاده تغییر را ایجاد کرده است. خیلی خیلی کارها میشود کرد که یک بخشی از آن پول است ولی همهاش نیست.
یک نفر در صفحه شخصیاش نوشته بود «تلاوت قرآن در حال خوردن تمشک» و دیگری «در حال چیدن زرشک» و یک نفر هم در حال سیمان کاری بود و قرآن تلاوت میکرد؛ این کار شأنی ندارد. سپس عدهای میگویند «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً». به آنها گفتم «چرا این مسائل را با هم قاطی و فکر میکنید ما اینها را بلد نیستیم؟»
* من واقعاً برایم خروجی همین میزان بودجه سوال است. از آنجایی که یادم میآید همه میگفتند ما بودجه نداریم و همه منتظر بودجه بودند. هیچکس نمیآمد این را بررسی کند که واقعاً با همین ۲۰ میلیارد و یا همین ۱ میلیارد چه کاری صورت گرفته است؟ بودجه اگر یک میلیارد هم باشد بالاخره باید یک خروجی داشته باشد.
این امر مربوط به همان انتصاب غلط است.
* حالا چه باید کرد؟
ما با این نتیجه رسیدهایم که هر کسی باید انفرادی عمل کند. ببینید مثلاً الان من انفرادی میآیم یک صفحهای برای خودم میزنم و یک کارهایی میکنم. میروم این طرف و آن طرف آموزش میدهم. به صورت شخصی دارم یک کارهایی میکنم و خدا را شکر میکنیم که هنوز شخصی است و اگر دولتی هم بشود این را هم از دست میدهیم.
* استاد به این شائبه میخواهم بپردازم که کسانی که این مصاحبه را بخوانند ممکن است بگویند که استاد ابوالقاسمی به دنبال این است که خودش سمتی بگیرد؟
نه اتفاقاً به من گفتند و پیشنهادات زیادی کردند. به من پیشنهاد خیلی زیاد شده است ولی من اصلاً قبول نکردم گفتم من اصلاً خودم هم خودم را برای مدیریت قبول ندارم. من یک پژوهشگر میتوانم باشم، یک محقق میتوانم باشم ولی حوصله کارهای دیگر ندارم.
* مسئلهای که مبتلابه تلاوت و قرائت قرآن در فضای اکنون جامعه است، چیست؟
خب ببینید به طور طبیعی آدمها چون تنوع طلب هستند؛ دوست دارند چیزهای جدید بشنوند. آرام آرام این اتفاق میافتاد خیلی هم نمیشود جلوی آن گرفت ولی من دلم قرص است که بعد از آنکه تلاوت قرآن توسط یک سری آدمهایی که ذوق کمتری دارند ولی الان تلاش بیشتری دارند، دوباره برمیگردد به سمت اصالت خودش یعنی بالاخره نسل بعدی که حالا این تلاوتها را گوش میکنند یک روزی مثلاً بیایند تلاوت رفعت گوش کند ارزش آن را می فهمد و دوباره برگشت میشود این اتفاق خواهد افتاد. همین الان هم دارد اتفاق میافتد یعنی خیلی از جوانهای ۱۶ و ۱۷ ساله هستند که استاد خوبی داشتند و دارند رفعت میخوانند، مصطفی اسماعیل الان میخوانند و سراغ این قاریهای به اصطلاح غیر اصیل غیر حرفهای نخواهند آمد.