خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: حالا ۶ سال میگذرد از آن روزی که آب، آیلان را به درون خود کشید، کودکی که همه عمر سه ساله او از تمام سالهای جنگ در سوریه کمتر بود اما به وسعت یک اقیانوس غم در دل داستانش داشت، آب قصه او را به بیخ تا بیخ جهان برد تا تصویر کودک بیجانی که به سینه در ساحل افتاده است در شبکههای اجتماعی دست به دست شود و همه بدانند این پایان زندگی و رنج کودکی بود که والدینش برای یافتن فردایی بهتر به دل دریا زده بودند؛ مدیترانه گاهی همینقدر بیرحم است، هم اوست که بارها واژگونی قایقهای حامل انسانها را به خود دیده و خم به ابرو نیاورده است.
چه کسی میداند درون این قایقها چند جوان، چند مادر، چند پدر و چند آیلان بودند؟ تمام قصه رنگ به رنگ آنها بی آنکه گرهای در کار این جهان بیفتد در درون همان اقیانوس مدفون و مسکوت مانده است.
همه اینها را گفتم که بگویم این نزدیکترین تصویر به مسأله پناهجویی است که در ذهن ما نقش بسته است؛ موضوعی که حالا در رسانههای رسمی هم پررنگتر شده و هر از گاهی داستان پناهجویان بر صدر اخبار مینشیند.
پیادهروی ممتد، خطر، سرما، دویدن در جنگل، قاچاقبر، مدیترانه، گاهی غرقشدگی و رنج و رنج و رنج کلیدواژههایی است که پناهجویان نه تنها با آن آشنا هستند که آن را درک کردهاند که حتی خاطره این درد گاهی تا سالها پس از اقامت هم در یادشان میماند.
منصور فروزش در مستند «زمزمههای گمشده در دوردست» به کمپ صربستان رفته تا به کنکاش این مسأله از زبان پناهجویان بپردازد؛ پناهجویانی که از سختیهای این روش از خروج از کشور میگویند.
«زمزمههای گمشده در دوردست» چند روز پیش با حضور حمیدرضا آصفی سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه، منصور فروزش کارگردان، سیدمحمدمهدی دزفولی تهیهکننده و یاسر فریادرس مدیر مرکز مستند سوره در خبرگزاری مهر رونمایی شد.
چقدر درباره این آدمها نمیدانیم!
منصور فروزش در ابتدای این مراسم بیان کرد: درگیری با داستان مهاجرت برای من از سال ۲۰۱۴ شروع شد، آن زمان به پاریس رفته بودم که به یکباره در جاهای مختلفی از آنجا زاغههایی را دیدم و از وجود آنها تعجب کردم چون ما تصویر متفاوتی از پاریس در ذهن داریم وقتی جستجوی کردم، دیدم این مسأله عمیقتر از این حرفهاست مثلاً دیدم در کنار خیابان تختهای دو نفره وجود دارد و افراد در خیابان میخوابند، وقتی پیگیری کردم به این نتیجه رسیدم که تعداد زیادی از این افراد پناهجو هستند و متوجه شدم که این موضوع چقدر به زندگی ما نزدیک است و در عین حال ما چقدر درباره شرایط این آدمها نمیدانیم. ضمن اینکه چهار سال پیش برای تحصیل به مجارستان رفتم، به موضوع نزدیکتر شدم و تصمیم گرفتم مستندی بسازم که طی آن هم تعهد اخلاقی نسبت به خودم داشته باشم و هم با نگاهی فارغ از نگاه ژورنالیستی فیلمی بدون قضاوت بسازم.
وی افزود: در حال حاضر مسأله پناهجویی در اروپا فرق کرده و از یک مسأله حقوق بشری به مسأله امنیتی تبدیل شده است به طوری که در برخی از کشورها حتی اگر یک بطری آب به یک پناهجو بدهید، ۶ ماه زندانی میشوید.
این مستندساز ادامه داد: من برای ساخت این اثر به ۱۵ کشور نامه زدم و در نهایت صربستان اجازه داد در یک زمان محدود در آنجا باشیم. ما به شهر کوچکی به نام «شید» رفتیم که کمپی در آنجا بود. آن کمپ شرایط خوبی نداشت فضایی مثل فضای پنجاه شصت سال پیش داشت و امکانات چندانی نداشت. برای مثال در آن سه هفته که در آنجا بودم هفت نفر مردند، یکی از آنها برای اینکه به صربستان برسد زیر قطار پنهان شده بود اما برق جانش را گرفته بود. دیگری ایرانی بود که میخواست پیاده به اروپا برود و فکر میکرد به این نحو به آنجا میرسد اما در میان راه یخ زده بود. در کمپ افغانها هم شرایط بدی وجود داشت مثلاً وقتی به کمپ آنها رسیدیم دیدیم که یکی سر دیگری را بریده است. شرایط کاملاً عصبی بر آنجا حاکم بود و افراد بر خلاف تصوراتی که از کمپ داریم در شرایط استرسآوری بودند. با این حال من تلاش کردم در «زمزمههای گمشده در دورست» افراد را قضاوت نکنم و کسی را قانع نکنم تا آسیبی به آنها وارد نشود.
آصفی: به ابعاد انسانی پناهجویی پرداخته شود
در ادامه حمیدرضا آصفی سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه درباره لزوم ساخت آثار مستندی از جنس «زمزمههای گمشده در دوردست» اظهار کرد: به نظرم مقوله پناهجویی مقولهای است که باید به آن پرداخته شود نه از این جهت که فرض کنیم در اینباره بیشتر نگرانی امنیتی و سیاسی وجود دارد بلکه از این منظر که در آثار به ابعاد انسانی این مساله پرداخته شود به هر حال برخی از هموطنان ما به این مسیر میروند.
آصفی: باید بدانیم که مساله پناهجویی با مساله مهاجرت متفاوت است چون ما ایرانیهای مهاجر کم نداریم، خیلی از آنها باعث افتخار ایران هستند. در شرع مقدس هم اینکه کسی هجرت کند منع نشده است، ما پزشکان، فعالان اقتصادی و دانشجویان زیادی داریم که مهاجرت کردهاند وی تأکید کرد: باید بدانیم که مساله پناهجویی با مساله مهاجرت متفاوت است چون ما ایرانیهای مهاجر کم نداریم، خیلی از آنها باعث افتخار ایران هستند. در شرع مقدس هم اینکه کسی هجرت کند منع نشده است، ما پزشکان، فعالان اقتصادی و دانشجویان زیادی داریم که مهاجرت کردهاند، خیلی از این پزشکان گاهی به ایران میآیند و خدمات مجانی میدهند آنها به این دلیل که احساس کردند زندگی در خارج از ایران برایشان مناسبتر است، مهاجرت کردهاند و نظام هم با آنها مسأله ندارد. گرچه ما ترجیح میدادیم آنها هم در ایران باشند اما به هر حال انتخاب کردند به خارج از ایران بروند اما مقوله پناهجو فرق میکند.
این کارشناس مسائل بینالمللی افزود: طبق آمار سازمان ملل چیزی حدود یک در هزار افراد در دنیا پناهجو هستند که این عدد، عدد کمی نیست. پنج کشور در صدر این آمار قرار دارند؛ سوریه، میانمار، ونزوئلا، سودان جنوبی و افغانستان، این پناهجویان به دلایل مختلفی از کشور میروند برای مثال در سوریه قبل از اینکه جنگ به وقوع بپیوندد مهاجرت به دلیل کم آبی شروع شده بود. بخشی از مشکلات سوریه به دلیل کمبود آب بود به طور کلی مشکلات اقلیمی در برخی جاها باعث میشود مردم از آن کشورها خارج شوند. از سوی دیگر بیپولی، جنگ، مشکلات اقتصادی و … هم باعث این امر میشود. در کشور ما مشکلات بیکاری، گرانی، تبعیض در برخی جاها و… مسالهای است که باعث خروج از کشور میشود. مثلاً برخی احساس میکنند در کشور رانت وجود دارد اما این موضوع در کشور کم است و یکی از عوامل پناهندگی نیست، اما مشکل اینجاست که آنهایی که به این دلایل از ایران میروند شرایطشان بهتر نمیشود که بدتر میشود. من هم شرایط بد آنها را دیدهام، مثلاً در استرالیا وضع بدتر است. خیلی از درخواستهای پناهجویان پذیرفته نمیشود و به کشور خود بازگردانده میشود.
آصفی اظهار کرد: در همین مدیترانه که یکی از معابر پناهندگان است سالی نزدیک به ۱۰ هزار نفر غرق میشوند حتی آنهایی که پناهندگی میگیرند شرایطشان خوب نمیشود در نهایت شبیه به آنچه میشوند که در ایران بودند، یادم است وقتی در پاریس بودم چندین نفر مراجعه و درخواست کردند که کارهایشان را درست کنیم تا به ایران بازگردند. همیشه جواب ما به آنها (که جواب نظام بود) این بود که شما مشکلی ندارید، همین که پشیمان شدید کافی است. آنها میدیدند آن کشوری که قصد پناهندگی به آن را داشتند، بهشت موعود نیست، آن گمشدهای نیست که در پیاش بودند.
آصفی: اکثر آنهایی که به صورت پناهندگی از کشور رفتند پشیمان هستند اما خیلی از آنها خجالت میکشند که برگردند در حالی که بازگشت به کشور اصلاً خجالت ندارد. امیدوارم توجه جدی به این مقوله شود وی ادامه داد: به هر حال باید بپذیریم که اگر کسی نخبه باشد و ثروتی داشته باشد، پناهندگی نمیگیرد. مثلاً اگر یک پزشک معتبر باشید، دانشگاههای خارج از کشور به شما پذیرش میدهد. عمدتاً آن قشری که دنبال پناهندگی میروند فاقد کیفیتهای مورد نظر کشور مقصد هستند به همین ترتیب هم خیلی زود سرخورده میشوند. خیلی از آنها بعد از پناهندگی پنج نفره در یک جای بیست سی متری با کمترین درآمدی زندگی میکنند که اگر در ایران بودند بیشتر از این را در میآوردند، البته نظام هم باید به فکر باشد با این حال من شاهد بودم که در وزارت خارجه دوستان تلاش کردند اعتماد به وجود بیاورند به این نحو که در صورت بازگشت افراد به ایران، مشکلی برایشان پیش نیاید.
سخنگوی پیشین وزارت امورخارجه تصریح کرد: این موج مهاجرت، پناهندگی و آوارگی در دنیا ادامهدار است و اروپاییها نگران هستند به ویژه با شرایطی که برای افغانستان و سوریه به وجود آمده است البته عامل این موضوع هم خود اروپاییها و آمریکاییها هستند که جای بحثش اینجا نیست اما یکی از عوامل بروز این مشکلات، سیاستهای آنهاست اما وقتی موج مهاجرت پیش میآید تازه به فکر میافتند. باید بگویم اکثر آنهایی که به صورت پناهندگی از کشور رفتند پشیمان هستند اما خیلی از آنها خجالت میکشند که برگردند در حالی که بازگشت به کشور اصلاً خجالت ندارد. امیدوارم توجه جدی به این مقوله شود.
وی در بخش دیگر از صحبتهایش با اشاره به وضعیت پناهجویان ایرانی در کشور امارات گفت: ایرانیهایی که در این کشور هستند حتی اگر کارگر باشند کارشان مورد نیاز اماراتی هاست البته که اکثر ایرانیان آنجا طبقه متوسط به بالا هستند. اما هندیها در آنجا وضعیت بدی دارند به طوری که ده نفر در یک اتاق به سر میبرند، بنگلادشیها و.. هم همین وضع دارند. به نظرم در کشور باید چرخ تولید بچرخد تا تولید راه نیفتد و اقتصاد قوی نشود این روند ادامه دارد. در کل دنیا تعداد پناهجویان ایرانی کم هستند اما برای بهبود این روند باید کار فرهنگی و تبلیغی شود و وضع معیشت بهبود پیدا کند.
فروزش در ادامه صحبتهای آصفی مطرح کرد: حتی سی سال پیش آلمانیها به مجارستان پناهنده میشدند که به خاطر معیشت بود.
آصفی هم با بیان اینکه در برخی از کشورها به پناهجویان نگاه درجه دو دارند، توضیح داد: آن نگاه درجه دو خیلی آزاردهنده است در حالی که اروپاییها از حقوق بشر حرف میزنند اما ته دلشان عمیقأ ضد خارجی هستند.
سپس فروزش گفت: گاهی اوقات سیستمی هم عمل میکنند. در آماری که «کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان» داده آمده است که آنها برای تمام بچههایی که در کمپها هستند مدرسه درست کردهاند این در حالی است که اکثر این مدارس به زبان آن کشور اداره میشوند و بچههای پناهنده نمیتوانند به زبان آنها حرف بزنند. یعنی گرچه آماری که ارایه میدهند درست است اما این مدارس در اجرا پاسخ نمیدهد.
آنها که میروند اما به آرمانشهرشان نمیرسند
در بخش دیگر از این مراسم سید محمدمهدی دزفولی تهیهکننده مستند «زمزمههای گمشده در دوردست» هم اظهار کرد: سال ۹۸ بود که این بحث مطرح شد که مستندی درباره مهاجران غیرقانونی ساخته شود. روند پناهندگی تا قبل از کرونا اوج گرفته، موج مهاجرانی ایرانی زیاد و تبدیل به معضل شده بود بنابراین این احساس را داشتیم که باید کار جدی صورت بگیرد اما در کشور ما متأسفانه به این موضوع پرداخته نمیشد. با همه این حرفها کارهای اولیه ساخت مستند شروع شد، آن موقع آقای فروزش در خارج از کشور ساکن بودند. کار به نتیجه رسید و دوستان حوزه هنری تقبل کردند کار جریان پیدا کند. طبق آمار هر سال رقم قابل توجهی از ایرانیها به خاطر مشکلات معیشتی از ایران میروند و بعضاً به آن آرمانشهر موردنظرشان نمیرسند یا در آن کشورها به جایگاهی پایینتر از آنچه که در ایران بودند، میرسند یا درجا میزنند.
فریادرس: باید ببینیم رسانه در بحث آگاهی دادن درباره مهاجرت و پناهندگی چهکاری میتواند کند؟ به نظرم رسانه باید درباره این امر مختصات دقیق به افراد ارایه بدهد تا با تصمیمگیری درست دست به مهاجرت بزنند وی ادامه داد: بنابراین باید به این مسأله از زوایای مختلف بپردازیم که چرا برخی فکر میکنند اگر از ایران بروند شرایط بهتر میشود از همین رو در این مستند سعی شد به بخشی از واقعیت پرداخته شود. من امیدوارم وقتی «زمزمههای گمشده در دوردست» عرضه میشود، حرف کار شنیده شود. احتمالاً با فروکش کردن وضعیت کرونا باز هم شاهد موج جدید مهاجرت باشیم دغدغه اصلی ما هم شنیده شدن حرف این مستند و تلاش ما این است که به همین قسمت خلاصه نشود و کارهای دیگری در همین زمینه تولید کنیم.
سپس یاسر فریادرس مدیر مرکز مستند «سوره» هم توضیح داد: تمرکز ما در مرکز مستند سوره روی کارهای اجتماعی است که یکی از این کارها را آقای فروزش ساخت. باید ببینیم رسانه در بحث آگاهی دادن درباره مهاجرت و پناهندگی چهکاری میتواند کند؟ به نظرم رسانه باید درباره این امر مختصات دقیق به افراد ارایه بدهد تا با تصمیمگیری درست دست به مهاجرت بزنند، برخی نمیدانند در آن سوی مرزها چه خبر است و در ذهن خود مدینه فاضله میسازند این در حالی است اگر خوب توضیح دهیم شاید در تصمیمگیریها موثر باشیم. «زمزمههای گمشده در دورست» مقدمهای از مختصات کلی از یک وضعیت است ما اگر در طول این مستند تنها با یک نفر همراه میشدیم این مختصات ارایه نمیشد. من دوست دارم ساخت مستندهایی از این دست ادامهدار باشد و در ادامه سرنوشت افرادی که در این مستند با آنها صحبت شده را ببینیم.
در ادامه فروزش بیان کرد: میخواهم کمی صریحاً صحبت کنم؛ در ایران به واسطه اینکه همه چیز سیاسی میشود، با مقولات برخورد دیگری میشود مثلاً گرچه در آن سوی مرزها هم گرانی هست اما در اینجا به دلیل ملاحظات سیاسی به محض بالا رفتن قیمت یک کالا، این موضوع به یکباره تیتر یک رسانهها میشود. ما در ایران به این دلیل که همه چیز سیاسی میشود، تعارف میکنیم درباره برخی چیزها صحبت کنیم. حتی موقع ساخت فیلم با دیوارهایی مواجه میشویم که میگویند از اینجا آن طرفتر نروید، به یکباره بحث محدود و تنها بخشی از یک تصویر کلی دیده میشود. این در حالی است که جامعه ما هم به نظر اجتماعی درک بالایی دارد و هم اینکه در دورانی هستیم که باید نگاه انتقادی داشته باشیم، نباید با برخی از موضوعات تعارف داشته باشیم.
فروزش: به هر حال این بخش از افراد آسیب پذیر هستند و به هر دلیلی تصمیم به خروج گرفتهاند. تردید ندارم که بخش زیادی از آنها اگر میدانستند چه اتفاقی برایشان رخ میدهد، نمیرفتند. این اتفاق نتیجه چندین دهه حرف نزدن و تعارف کردن است وی افزود: نفوذ فرهنگی ایران گسترده است ما هم این را میدانیم ولی این کشور هم یک سری نقاط دارد که باید با نگاه انتقادی به آن برخورد شود. متاسفانه چیزی که شخصاً به آن برخوردم این بود که شما راحت میتوانید درباره بیابانهای ایران صحبت کنید اما درباره ۱۸ هزار کودکی که در اروپا گم شدهاند نه. هیچ نگاهی و هیچ حمایتی نیست؛ از این باب که ما انگشتمان را روی موضوعات بگذاریم. کمیسیون حقوق کودکان میگوید بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ چیزی حدود ۱۸ هزار کودک در اروپا گم شدهاند، هیچکس نمیگوید هفتاد درصد کیسهای پناهندگی در اروپا ریجکت قطعی میشوند. به هر حال این بخش از افراد آسیب پذیر هستند و به هر دلیلی تصمیم به خروج گرفتهاند.
این مستندساز تأکید کرد: تردید ندارم که بخش زیادی از آنها اگر میدانستند چه اتفاقی برایشان رخ میدهد، نمیرفتند. این اتفاق نتیجه چندین دهه حرف نزدن و تعارف کردن است. امیدوارم زنده باشیم و کار را ادامه بدهیم. من حقیقتاً به عنوان کسی که کار را کارگردانی کردهام دنبال هیچ اعتباری از این کار نبودم. حتی گفتهام لینک مستقیم فیلم را به نمایندگان مجلس و وزیر بفرستید تا تصمیم بگیرند. من بارها خواهش کردهام که فقط درباره مسأله پناهندگی بدانند و موضوع پناهجویان را ببینید. در این هفته متوجه شدم چهار مجموعه بالادستی در حاکمیت در این باره کار تحقیقاتی کردهاند، جالب است که نمیدانند بقیه مجموعهها همین کار را کردند. باید یک خرد جمعی باشد که منتقدانه درباره موضوع بحث و راهکاری پیدا شود. من میدانم که این وظیفه من بهعنوان مستندساز نیست، من مصلح اجتماعی نیستم که بخواهم تصمیم بگیرم ما تنها تصویری را نشان دادیم و علامت سوالی روی یک مسأله میگذاریم تا مردم موضوع را ببینند.
نمیخواستم قضاوت ژورنالیستی داشته باشم
کارگردان مستند «زمزمههای گمشده در دوردست» در ادامه درباره پرداختن کمرنگ به «چرایی» اقدام پناهجویان برای گریز از کشور خود در این مستند، توضیح داد: اینکه چرا در مستند و درباره این شخصیتهای خاص به این سوال نپرداختهایم که چرا اقدام به مهاجرت کردهاند، به این دلیل است که این امر کار من این نبوده است. وقتی که ما بخواهیم بحث «علت» را مطرح کنیم، باید دست به تحلیل بزنیم که چرا یک سری از آدمها تصمیم به این کار میگیرند و تن به این سختیها میدهند. من به این «علت» نپرداختم، چرا که بلافاصله پشت آن «تحلیل» مطرح میشد. یا باید میگفتم که کشور ما شرایط نابسامانی دارد و به همین دلیل این افراد پناهنده شدهاند، یا باید بگویم شرایط خوب است و اینها اشتباه کردهاند که رفتهاند. یعنی به محض پرداختن به علت، ناگزیر از قضاوت ژورنالیستی درباره این افراد میشدم. در این فیلم واقعاً قضاوتی درباره شخصیتها نداشتیم.
وی ادامه داد: از آن جایی که در بخشی از کار به مهاجران افغان هم میپردازیم شاید این مساله به ذهن متبادر شود که ما در کشورمان مسالهای نداریم که آدمها بخواهند از کشور فرار کنند. پناهجویی بالاخره به معنای فرار آدمها از شرایطی است که در آن در معرض خطر هستند یا مشکل عجیب و غریبی دارند. بخش بزرگی از اینکه در این مستند سراغ علتها نرفتهایم به همین دلیل بود که نمیخواستیم قضاوت ژورنالیستی داشته باشیم. ما تلاش کردهایم بخشی از مسیر را نشان دهیم تا بهواسطه درک واقعیتهای آن، به علتها نیز پرداخته شود.
این مستندساز افزود: یک سری افراد دانشگاهی باید بررسی کنند و به این سوال جواب دهند که چرا برای برخی از آدمها قرار گرفتن در این موقعیتهای سخت، تبدیل به یک نسخه نجاتبخش میشود. چرا عدهای فکر میکنند در این صورت شرایط بهتری نسبت به زندگی در ایران خواهند داشت؟
کارگردان «زمزمههای گمشده در دوردست» در پاسخ به اینکه آیا نپرداختن به «علتها» ناشی از «محافظهکاری» در ساخت این مستند بوده است؟، توضیح داد: این سوال ۲ وجه میتواند داشته باشد. یکی اینکه چرا ما پیشینه کاراکترها را در فیلم روایت نکردهایم، دیگر اینکه چرا کلاً درباره مساله پناهندگی و پناهجویی سراغ علتیابی نرفتهایم. درباره بخش اول میتوانم بگویم علتهایی که این افراد مطرح میکنند، غالباً علتهای واقعی نیست و پرداختن به آنها باعث میشد اطلاعات غلطی در فیلم مطرح شود. اما درباره اینکه چرا اساساً آدمها سراغ این گزینه میروند، باید بدانیم مساله پناهجویان مساله بسیار حساسی است. تصور من این است که اطلاعات ناقص و بیاطلاعی از شرایط واقعی مقصد، باعث میشود یک نفر وقتی در کشور با مشکلی مواجه میشود، ترجیح میدهد سراغ این گزینه برود. حرف من این نیست که در کشور هیچ مشکلی وجود ندارد و همه چیز گل و بلبل است اما میخواهم بگویم این مشکلات به آن اندازه سهمگین نیست که تن به مساله پناهجویی بدهیم.
فروزش: آنچه این فیلم میخواهد درباره آن صحبت کند همین است که آدمها به دلیل تصور غلط تن به این انتخاب میدهند تا از شرایط سخت کشور خودشان رها شوند، اما نمیشوند. واقعاً نپرداختن به علتها از سر «محافظهکاری» نبوده است. من محافظهکاری را قبول ندارم اما معتقدم «زمزههای گمشده در دوردست» فیلم اخلاقگرایی است وی افزود: آنچه این فیلم میخواهد درباره آن صحبت کند همین است که آدمها به دلیل تصور غلط تن به این انتخاب میدهند تا از شرایط سخت کشور خودشان رها شوند، اما نمیشوند. واقعاً نپرداختن به علتها از سر «محافظهکاری» نبوده است. در مستندسازی یک بحث اخلاقگرایی وجود دارد که به نظرم مرزی هم ندارد. شما میتوانید یک مستند جنجالی بسازی که همه هم دربارهاش صحبت کنند اما زندگی چندین آدم را دچار مشکل کنید. من محافظهکاری را قبول ندارم اما معتقدم «زمزههای گمشده در دوردست» فیلم اخلاقگرایی است. در بسیاری بخشها دستمان بسته بود که بخواهیم خیلی مباحث را به صورت عریان بیان کنیم.
فروزش درباره برخی از کاراکترهای حاضر در این مستند که بهرغم تجربه شرایط دشوار پناهندگی همچنان پناهجویی را به بازگشت به کشور خود ترجیح میدهند هم بیان کرد: به نظر میرسد ما در ایران آموزش لازم جهت مواجهه با مشکلات را ندیدهایم و به همین دلیل تصور ناقص و خام نسبت به تصمیمات خود داریم. ما در همه زمینهها یک ورزیدگی نظاممند برای بچههای خود ایجاد نمیکنیم تا در موقعیتهایی که شناخت درستی از آن ندارند، تصمیمات درستی بگیرند. مساله پناهجویی یکی از مسائلی است که به چشم میآید اما ما مسائل جزئیتر دیگری هم داریم. ما چقدر در مدارس خود درباره زندگی در کشورهای دیگر آگاه میشویم؟ همین عدم آگاهی باعث میشود برخی میگویند هر جای دنیا برویم، بازهم بهتر از ایران است!
وی ادامه داد: ما در ایران غالباً زندگی رنگی کشورهای دیگر را میّبینیم و بعد خودمان را در جایگاه همان آدمها تصور میکنیم. در حالی که شما چه به عنوان مهاجر چه بهعنوان پناهجو هیچگاه نمیتوانید آن زندگی رنگی همراه با آرامش در روستایی در سوئد یا شهری در ایتالیا را که آدمهای آنجا خودشان تجربه میکنند را تجربه کنید. از نظر جامعهشناختی، شبکه اجتماعی تو دیگر آن شبکه اجتماعی نیست که در ایران بوده است. این فقط درباره مهاجران ایرانی هم نیست. دوستان اروپایی من که در کشور دیگری غیر از کشور خود در اروپا زندگی میکنند هم زندگیشان از نظر روانی آن آرامشی را ندارد که در کشور خود داشتهاند. اساساً زمانی که از یک شهر در ایران به شهر دیگری میروید هم سالها طول میکشد تا شبکه اجتماعی خود را پیدا کنید و اصطلاحاً جا بیفتید.
این مستندساز در ادامه اظهار کرد: در آمریکا بچههای سیاهپوست و رنگینپوست لهجه انگلیسی متفاوتی از سفیدپوستها دارند چرا که شبکه اجتماعی آنها متفاوت از دیگران است. در همه جای دنیا شرایط همین است. اگر شما همین امروز به چین مهاجرت کنید هم نمیتوانید مانند یک چینی زندگی کنید. یک سری آدمها به واسطه آموزش و تجربه این واقعیت را درک میکنند اما یک سری آدمها خصوصاً آنهایی که مثل سوژههای فیلم من در میانه راه هستند و هنوز به اتوپیایی که به دنبال آن بودند، نرسیدهاند، تصور متفاوتی دارند. هنوز فکر میکنند مثلاً به آلمان که رسیدند میتوانند شرایط زندگی یک آلمانی را تجربه کنند.
خیلیها تصویر واقعی از مقصد مهاجرتشان ندارند
کارگردان «زمزمههای گمشده در دوردست» افزود: این افراد هزینه زیادی کردهاند و سالها از عمر خود را صرف کردهاند تا به جایی که الان هستند رسیدهاند و هنوز هم امکان رشد دارند. من نوعی بهعنوان یک ایرانی مسلمان الان در انگلیس میتوانم بهعنوان یک استاد دانشگاه تدریس کنم و اینگونه نیست که این شرایط را نداشته باشم اما آیا زندگیای که دارم همان تصویری است که از زندگی یک استاد دانشگاه انگلیسی میتوانستم داشته باشم؟ حرف من این است. خیلی از بچههایی که در میانه راه مهاجرت هستند هنوز تصویر واقعی از مقصد ندارند و وقتی میرسند، پس از صرف کلی هزینه به شرایطی میرسند که ناگزیر میگویند دیگر چرا برگردم؟
وی درباره خلط شدن مفهوم «مهاجرت» و «پناهندگی» در این مستند هم توضیح داد: من خودم فردی هستم که مهاجرت کردهام و طبیعتاً نمیتوانم بگویم مهاجرت بد است. مهاجرت اتفاقاً حکم دیدن دنیا را دارد. همیشه معتقدم که آدمها باید دنیایشان بزرگ باشد. اتفاقاً مردم ایران هم به دلیل تحریمها و هم به دلیل شرایط پاسپورتی کشور، خیلی از دنیا را ندیدهاند و تصور ناقصی از دنیا دارند. مهاجرت و حتی سفر رفتن باعث باز شدن نگاه آدمها و گرفتن تصمیمات بهتر میشود. اتفاقاً جزو کسانی هستم که معتقدم افراد اگر میتوانند در جایی مفید باشند و تأثیر بگذارند، باید مهاجرت کنند. مهاجرت باعث میشود پیوند آدمها قویتر شود. به شخصه معتقدم سفر و مهاجرت باید اتفاق بیفتد تا آدمها بدانند چقدر شبیه هم هستند. این جنس مهاجرت اصلاً بد نیست اما پناهجویی به این معناست که تو جایی بروی و بگویی من هیچ حقی ندارم و هر چه شما بگویید درست است. این اتفاق باعث میشود شما دیگر قدرت تصمیمگیری نداشته باشید. بخش عمدهای از معضل پناهجویی در این است که شما دیگر هیچ کنترلی نسبت به آینده خود ندارید اما مهاجرت اصلاً اینگونه نیست.
وی عنوان کرد: هیچ ایرادی ندارد یک فرد برای تضمین آینده فرزند خود به کشور دیگری مهاجرت کند اما اینکه با تصمیم خود آن بچه را برای پنج سال از تحصیل محروم کند بد است. این بچه در کشوری که زبانش را هم نمیداند، به طور کل از اجتماع جدا میافتد. از این منظر پناهجویی بههیچ عنوان با مقوله مهاجرت شبیه نیست. حقوق یک فرد پناهجو به مراتب کمتر از فردی است که بهصورت قانونی اقدام به مهاجرت کرده است.
دزفولی در پایان این مراسم گفت: «زمزمههای گمشده در دورست» جزو اولین مستندهایی است که نگاهی از درون به ماجرا دارد، مستندنگاری محض است و مسأله پناهجویان را نشان میدهد. این کار در یک دهه گذشته واقعاً بیسابقه بوده است. باید بگویم حتی صداوسیما و رسانههای رسمی هم به موضوع پناهجویی نمیپردازند. درباره آن شرایط آن سوی مرزها هم ذهنیت شفافی وجود ندارد به طوری که برخی فکر میکنند وضعیت در اروپای شرقی بهتر است در حالی که این چنین نیست. ما حتی ذهنیت روشنی درباره آمریکای شمالی و… هم نداریم پس باید رسانهها درباره این موضوع حرف بزنند. ما به دل اروپا رفتیم و این مستند را ساختیم.