خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: جدیدترین رمان مجید قیصری به نام «شیر نشو» چندی پیش توسط انتشارات کتابستان معرفت با شمارگان هزار نسخه، ۲۸۰ صفحه و بهای ۶۲ هزار تومان در دسترس علاقهمندان به ادبیات معاصر قرار گرفت.
قیصری از جمله پرمخاطبترین رماننویسان معاصر است و نامی اثرگذار در ادبیات انقلاب. او با آگاهی عمیق از فرهنگ ایرانی – اسلامی و همچنین تسلطش بر ادبیات و ساختارهای داستان و رمان، آثاری چون «سه کاهن»، «شماس شامی»، «ضیافت به صرف گلوله»، «صلح»، «گوساله سرگردان»، «طناب کشی» و… را خلق کرده که مخاطبان بسیار یافتهاند. میتوان گفت که مجموعه آثار او نقش مهمی در رونق جریان رماننویسی دینی در ایران داشته است.
قیصری در رمان «شیر نشو» نیز با بهرهگیری از یکی از نمادهای فرهنگ عاشورایی قصهای پرکشش را خلق کرده است، قصهای که مخاطب را به فلسفه نمادها و روایتها در این سنت ارجاع میدهد. قصهای که به مخاطب هشدار میدهد تا با سنتهای خود به صورت موزهای برخورد نکند، چرا که آنها به مثابه عناصری زنده و کنشمند در ساخت فرهنگ امروز کارآیی دارند.
به مناسبت انتشار رمان «شیر نشو» نشستی با حضور علی اصغر عزتی پاک؛ داستاننویس، مدرس و منتقد ادبیات و مدیر مدرسه رمان مؤسسه شهرستان ادب، حسام آبنوس؛ منتقد و سردبیر مجله ادبی واو، مصطفی وثوق کیا؛ روزنامهنگار، منتقد ادبی و مدیرکل فرهنگی مهر، محمد حقی؛ مدیر انتشارات کتابستان معرفت و مجید قیصری نویسنده کتاب، در خبرگزاری مهر برگزار شد. گزارش این نشست را در ادامه بخوانید:
«شیر نشو» رمانی درون گفتمانی است
علی اصغر عزتی پاک در این نشست گفت: «شیر نشو» داستان یک نوجوان را روایت میکند، اما از نظر مفاهیمی که در آن مطرح میشود و ارجاعات میانمتنیاش نمیتواند رمان نوجوان تلقی شود. من به این تقسیمبندیهای رایج در زمینههای مطالعاتی انتقاد دارم. به نظرم پس از پانزده سالگی کتاب دیگر کتاب است و نمیتوان دسته بندی کرد که این کتاب به درد نوجوان میخورد و بزرگسالان نباید آن را بخوانند یا بالعکس. «شیر نشو» این فضا را درنوردیده است و میتوان گفت که نه رمان نوجوان است و نه رمان بزرگسال، بلکه اثری است برای هر دو طیف سنی.
وی افزود: «شیر نشو» رمانی درون گفتمانی است و برای جهان ما. یعنی مخاطبان این رمان شیعیانی هستند که تعزیه برگزار میکنند و مخاطبی که خارج از این جهان باشد نمیتواند به درستی اتفاقات رمان را درک کند و این به هیچ عنوان نکته منفی برای کتاب نیست. در این دههها آنقدر که به جهانی شدن در حوزه ادبیات فکر کردهایم به تولید آثار فاخر برای جهان خودمان بیتوجه بودهایم. ما نیاز به منابعی داریم که معرفتشناسی شیعی را مطرح کنند.
عزتی پاک ادامه داد: قصه حضور یک شیر در رخداد کربلا در ادبیات شیعی وجود دارد. متأسفانه در این سالها طیف بسیاری به تمسخر این روایت نشستهاند و هنوز هم دست از این کار بر نداشتهاند. به نظرم دیگر وقتش بود که با یک اثر مکتوب به این هجمهها پاسخ داده شود. ما با بخش بزرگی از میراثمان همین کار را کردهایم و به گمان ما پدرانمان عقل و فرهنگ نداشتهاند که به یکسری از سنتها پایبند بودهاند، حال که میخواهیم پوست بیندازیم باید از این سنتها دست بکشیم! در صورتی که نمیتوان هیچ رفتار و کنش فرهنگی را مثال زد که به عنوان مثال در طی سه قرن مردم به آن عمل میکردند اما آن کنش بیمعنا بوده باشد. اقشار بالادست جامعه چون از مردم بریده بودند و فلسفه این مناسک را درک نمیکردند، به تمسخر این سنتها نشستند، در حالی که اگر به بطن جامعه مراجعه میکردند به عینه میدیدند که مردم چه معناهای مهمی را از دل این سنتها مستفاد کرده و میکنند.
«شیر نشو» رمانی درون گفتمانی است و برای جهان ما. یعنی مخاطبان این رمان شیعیانی هستند که تعزیه برگزار میکنند و مخاطبی که خارج از این جهان باشد نمیتواند به درستی اتفاقات رمان را درک کند و این به هیچ عنوان نکته منفی برای کتاب نیست این مدرس و منتقد ادبی همچنین با اشاره به این نکته که مجید قیصری با استفاده از روایت شیر در رخداد کربلا بهرهای عقلانی برده است، گفت: نویسنده به بررسی عقلانی این روایت پرداخته و آن را پدیدارشناسی کرده و در نهایت از دل آن داستان «شیر نشو» را درآورده است و به نظرم کار نهایی نیز فوقالعاده درآمده است. نویسنده گویی خواسته بگوید که ای کسانی که به کربلا فکر میکنید، همه باید به دل آن واقعه حال چه به شکل مثالی چه عینی بروید، یعنی در پوست شیر داخل شوید و بدانید که وقتی از دل آن بیرون میآیید، ابرمرد شدهاید. این اتفاقی است که برای پدر جمشید در این رمان میافتد. او میخواست مهاجرت کند اما وقتی به پوستین شیر وارد شد و از آن درآمد از این ایده رها کردن و گریز منصرف شد و رفت تا از وطنش دفاع کند. همینطور اتفاقی که برای جمشید در این فرآیند میافتد و همه هم به آن توجه دارند و همه هم انگار از شیر شدن میترسند و میگویند که شیر نشو. چون هرکسی که شیر میشود باید رفتار پرخطر داشته باشد، چون شیر با مسائل کوچ درنمیافتد. هرکسی که از لباس شیر بیرون میآید رفتار شیران را دارد.
استفاده ملی و میهنی نویسنده از یک باور مذهبی
عزتی پاک در بخش دیگری از سخنان خود به هوشمندی نویسنده در بهره بردن از «روایت شیر در ماجرای کربلا» اشاره کرد و گفت: هوشمندی قیصری در این است که این رفتار و این روایت را به جنگ پیوند زده است. دو شخصیت نوجوان این داستان جمشید و داریوش هستند. داریوش به جنگ ایران و عراق میرود و اسیر میشود. به نظرم شخصیت دیگر نیز راه کربلا را پیش گرفته و این واقعه را از سر میگذراند. این تقارن بسیار خوب است. هر دوی آنها از نظر شخصیتی متحول میشوند.
نویسنده رمان «باغهای همیشه بهار» اضافه کرد: در اصل قیصری از یک باور مذهبی استفاده ملی و میهنی کرده است. مذهب و ملیت دو بال ما هستند و اگر هرکدام تهدید شوند، ما نیز آسیب خواهیم دید. بسیاری از متفکران ایرانی و خارجی در آثار خود درباره ایران اشاره کردهاند که تمامیت ارضی و انسجام ملی ایرانیان به مذهبی که دارند، باز میگردد و روحانیون را مقوم تمامیت ارضی ایران و انسجام ایرانیان دانستهاند. نویسنده «شیر نشو» با استفاده از یک داستان معطلی که معنای خود را از دست داده، معنای مهمی را استخراج کرده است. یک حضور مثالی را در کربلا نشان داده است، اما ما از پدیدآورندگان آن داستان شیر در کربلا فاصله گرفته و فلسفه آن را گم کردهایم. قیصری این معنا را کشف و بازآفرینی کرده است. یعنی اینکه ما برای اینکه قهرمان شویم و وجه شجاعتمان را تقویت کنیم باید در قالب شیر برویم.
«شیر نشو» محصول تعهد نویسنده به اجتماعاش است
نویسنده رمان «آواز بلند» در بخش دیگری از سخنان خود به مسئولیت اجتماعی نویسندگان اشاره کرد و گفت: مسئله اصلی در رمان نوجوان، شکوفایی نوجوان است. «شیر نشو» نیز تحول و شکفتگی شخصیتهای نوجوان را به خوبی نشان میدهد. آنها چالشهای بزرگی را گذرانده و قدم به بزرگسالی میگذراند.
وی افزود: جمشید و داریوش از بحران شخصیت با الهام از ارزشهای دینی، ملی و اجتماعی عبور میکنند و مرد میشوند و پناه و نجاتبخش دیگران. این روند باعث میشود که مسئولیت پذیری نویسنده در قبال همه چیز جامعهاش را درک کنیم. این وجه روشنفکری رمان «شیر نشو» است. نویسنده مخاطبانش را به ظرفیتهای خودشان توجه میدهد تا بتواند عنصر نجات بخش هستی را در دل آنها بیدار کند. نویسنده ظرفیتی را کشف و به اشتراک گذاشته که در آن درهم تنیدگی ارزشهای ملی و دینی الهام بخش است.
اقشار بالادست جامعه چون از مردم بریده بودند و فلسفه مناسک عاشورایی را درک نمیکردند، به تمسخر این سنتها نشستند، در حالی که اگر به بطن جامعه مراجعه میکردند به عینه میدیدند که مردم چه معناهای مهمی را از دل این سنتها مستفاد کرده و میکنند عزتی پاک همچنین به دیگر نشانهها و دالهای فرهنگ ایرانی – اسلامی در رمان «شیر نشو» اشاره کرد و گفت: قیصری در بطن این رمان سویههای دیگری از فرهنگ ما را نیز آورده است. به عنوان مثال شخصیت مش رجب که پر لطف است و ملایم نرم، ریشه در سنت ما دارد. او مراد شخصیتهای نوجوان است و آنها را تا سرمنزل مقصود همراهی میکند. بنابراین از نظر تربیتی نیز نویسنده به نوع و شیوه تربیت روحی در سنت توجه داشته و تلاشش در زنده نگاه داشتن آن است. ضرورت دارد که در ادبیات تکلیفمان را با سنتها روشن کنیم.
نوشتن از تعزیه اتفاق مهم «شیر نشو» است
حسام آبنوس نیز در این نشست گفت: «شیر نشو» تا به اینجا حجیمترین کتاب مجید قیصری است. به نظرم این تغییر فضا با بیشتر شدن سن نویسنده ارتباط دارد. اما مسئله مهمتر در این رمان نوشتن از تعزیه است. برای من مسئله بود که چرا کسی درباره تعزیه نمینویسد، با وجودیکه ظرفیتهای فرهنگی بسیاری در این هنر نهفته است. خاستگاه تعزیه نیز ایران فرهنگی است و از آئین سوگ سیاوش میآید و پس از اسلام نیز هنرهای ایران در آن حفظ شدند. شما حضور پررنگ ادبیات، موسیقی و هنرهای سنتی ایران را در تعزیه حس میکنید.
این منتقد افزود: مزیت نسبی آثار مجید قیصری در این است که معمولاً به سراغ سوژهها و ایدههایی میرود که از دید نویسندگان دیگر پنهان است. «شیر نشو» داستان ماندن و نماندن است و نویسنده به خوبی نشان میدهد که هرکسی هم که نرفت نباید شماتت شود.
آبنوس ادامه داد: فضای پیرامون شخصیت جمشید زن سالارانه است و مخاطبانی که این فضا را درک کردهاند، میتوانند نرفتن جمشید به جنگ را فهم کنند. با این اوصاف اما در تعزیه در پوست شیر رفته و از زنان حرم دفاع میکند. به هر حال عدهای هم باید میماندند و به جنگ نمیرفتند تا از بازماندهها حمایت کنند. «شیر نشو» ارزش ماندن را نشان میدهد.
وی افزود: «شیر نشو» اثری نمادپردازانه است و نویسنده از نمادهای فرهنگی تمدن ایران به خوبی بهره برده. شخصیتها هرکدام نمادی از طیفهای مختلف جامعه هستند و کارکرد دارند. کشف نمادها برای مخاطب لذت بخش است و دست به بازسازی عینی میزند.
«شیر» در فرهنگ ایرانی – اسلامی
محمد حقی مدیر انتشارات کتابستان معرفت سخنان خود در این نشست را با بحث تاریخی درباره پدیده شیر در فرهنگ و سنت ایرانی – اسلامی آغاز کرد. وی گفت: نویسنده «شیر نشو» برای شخصیتهای این رمان از اسامی اسطورههای ایرانی بهره برده است. پدیده شیر نیز در فرهنگ ما سابقه دارد. در شاهنامه مثلاً در روایتهای کیومرث و یا ماجرای هوشنگ و سیامک با «شیر» مواجه میشویم. کیومرث در شاهنامه شخصیتی مشابه سلیمان نبی دارد و با حیوانات صحبت کرده و حتی آنها را به استخدام خود درمیآورد.
وی افزود: نماد شیر در ساختمان معابد و کاخها در ایران، مصر و هند وجود دارد. در سرستونها و نگارگریها شما تصویر شیردال را میبینید. در مقالهای میخواندم که در تمدن چین هم که از نظر جغرافیایی پرورشگاه شیر نبوده، اما در معماری از شیر به عنوان نمادی از قدرت و شکوه بهره برده شده است. در چند جای «سفینةالبحار» شیخ عباس قمی هم به اسد یا شیر اشاره شده است.
حقی ادامه داد: ما کتابی به نام «بریده بریده» را به وزارت ارشاد فرستادیم. در این کتاب قصه شیر و فضه هم وجود دارد. بررس کتاب نوشته بود که تنها منبع این واقعه «روضةالشهدا» است و روایت روایت کذبی است. در صورتی که این ماجرای شیر و فضه که از روایتهای فرعی رخداد کربلاست در «کافی» هم آمده است. کافی منبع مهمی در حدیث پژوهی است و معمولاً علما و فقها با اعتماد بالایی با آن مواجه میشوند و از آن بهره میبرند.
شیر در رخداد کربلا
این پژوهشگر و فعال عرصه نشر در بخش دیگری از سخنان خود به روایت فضه و شیر در کربلا پرداخت و گفت: بانو فضه کنیز حضرت زهرا (س) بود که در کربلا نیز حضور داشت. روایت او و شیر به این شرح است که پس از جنگ ایشان از خیمه بیرون آمده و مکالمه عدهای از مستهای کوفی را میشنود که قصد دارند یکبار دیگر اسب بر پیکرهای شهدای دشت نینوا بتازانند. فضه ماجرا را به حضرت زینب کبری (س) میگوید. حضرت میفرماید که چه کاری از دست ما برمیآید؟ فضه میگوید که «از رسول الله (ص) شنیدم که غلام آزاد شده، رسول خدا سوار بر کشتی شده بود و به سفر میرفت، کشتی شکست و او خود را به جزیرهای رساند، اما در آنجا شیری دید و هراسان شد و به شیر قسم داد و گفت که من غلام پیامبر خدا (ص) هستم و شیر فروتنی کرد. من شنیدهام که در اطراف کربلا شیر وجود دارد، اجازه بدهید بروم و آنها را به رسول خدا قسم دهم تا بیایند و نگذارند که دوباره به پیکر نوه رسول خدا (ص) حمله کنند.» به هر حال فضه شیر را آورده و شیر مانع از حمله دوباره به پیکرها میشود.
وی گفت: بنابراین اصل این روایت وجود داشته اما ممکن است در طول تاریخ و در دورههای مختلف، افزونههایی توسط راویان بعدی پیدا کرده باشد. تطور روایتها در طول تاریخ امری طبیعی بوده است.
قیصری از قصه شیر و فضه هنرمندانه بهره برده است
حقی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به ضرورت پرداخت هنرمندانه از روایتهای دینی گفت: پرداخت غیرهنرمندانه از روایتهای دینی و مذهبی از جمله، مانند همین روایت فضه و شیر باعث شده که این روایتها مورد تمسخر و هجمه قرار بگیرد. معنا یک مسئله است و پرداخت مسئلهای دیگر. متعالیترین معناها با پرداختهای غیرهنرمندانه ضعیف میشوند. مجید قیصری در رمان «شیر نشو» با استادی هرچه تمامتر توانسته این معنا را به مخاطب ارائه کند. ان شاءالله روایت او دستمایه تعزیهخوانها قرار گیرد.
مصطفی وثوق کیا نیز در این نشست گفت: مجید قیصری از جمله داستاننویسان خبره و بادانش در جریان رماننویسی دینی و ادبیات انقلاب و دفاع مقدس است. آثار دینی و عاشورایی از جمله «سه کاهن» و «شماس شامی» که هم از نظر محتوا و هم از نظر فرم اتفاق مهمی در تاریخ رماننویسی ایران محسوب میشوند. رمان «شیر نشو» نیز همین فضا را دارد.
قیصری نیز در این نشست درباره تازهترین رمان خود گفت: دوست داشتم اثری در قالب فوتورمان کار کنم و «شیر نشو» را با این هدف آغاز کردم. علی اصغر عزتی پاک در جریان نگارش این رمان بود و برنامهای هم داشتیم که کار نهایی را برای انتشار به او ارائه کنم. در یکی از گفتوگوهایمان به سال ۹۷ عزتی پاک اشاره کرد که برای کاری در این حد حداقل باید ۵۰ نقاشی و طرح کار شود و به همین باعث بالا رفتن هزینههای تولید و انتشار میشود. دلایل او باعث شد تا من از قالب فوتورمان منصرف شوم.
وی افزود: از اوایل دهه ۹۰ به ایده «شیر نشو» رسیدم. آن دوران تلگرام تازه فراگیر شده بود و من در یکی از کانالها یادداشتی را خواندم که داستان مردی را در اواخر قاجاریه و اوایل پهلوی روایت کرد. آن مرد در تعزیه فعالیت داشت و روزی که لباس شیر پوشیده بود سگها دنبالش کرده بودند. به نظرم این تصویر بسیار زیبایی آمد که مردی در دل یک شیر هست. ایده رمان از آنجا آمد و نگارش آن نیز نزدیک به ۶ سال طول کشید.
پرداخت غیرهنرمندانه از روایتهای دینی و مذهبی از جمله، مانند همین روایت فضه و شیر باعث شده که این روایتها مورد تمسخر و هجمه قرار بگیرد. معنا یک مسئله است و پرداخت مسئلهای دیگر. متعالیترین معناها با پرداختهای غیرهنرمندانه ضعیف میشوند نویسنده رمان «شیر نشو» ادامه داد: مدتها بود که میخواستم این کار را بنویسم. چند بار تلاش و جهد کردم، اما نشد و نیاز بود که ایده بیشتر پخته شود. امیدوارم مخاطبان آن را دوست داشته باشند. سخن آقای عزتی پاک در درون گفتمانی بودن این رمان درست است. کسی که این عقبه فرهنگی را بشناسد، نمادها و نشانهها را متوجه شده و رمان را درک و فهم خواهد کرد. اما کسی که با فرهنگ ایرانی و شیعی آشنا نباشد، مواجههاش با سیلان دالهای این اثر، مواجهه معناداری نخواهد بود.
قیصری همچنین در ادامه سخنان محمد حقی درباره روایت فضه و شیر در رخداد کربلا گفت: میدانیم که لشکریان عمر سعد پس از پایان جنگ کشتههای خودشان را دفن کردند، اما پیکرهای پاک شهدای قافله عشق در بیابان مانده بودند تا اینکه قبیله بنیاسد آمده و پیکر سیدالشهدا (ع) و یارانش را به خاک میسپارند. اینکه نام طایفهای مهم از اعراب بنی اسد است نشان از پیشینه بسیار حضور شیر میان اعراب دارد.
این داستان نویس اضافه کرد: کشور ما کشور شیر است. من نقشه ایران را نیز به صورت شیر میبینم. حتی به من گفتند که چرا داستان خود را در دماوند ساختی؟ من این قله را میخواستم. دماوند هم یکی از نمادهای ایران است. این کوه همیشه پشت شخصیت قصه من وجود دارد و جمشید همیشه پشتاش به کوه است. دلم میخواست که عظمت آن دیده شود.
چرا میخواهند تعزیه را به پستوهای تاریخ بسپارند؟
یکی از ویژگیهایی که حسام آبنوس برای رمان «شیر نشو» برشمرد، نوشتن از تعزیه است. به باور این منتقد ادبی، نویسندگان چندان به این ظرفیت فرهنگی و هنری توجه نکردهاند. وثوق کیا نیز درباره این مسئله اشاره کرد: تعزیه از ریشهدارترین هنرهای ایرانی است، اما در جامعه فعلی ما بجز ایام محرم و آن هم در چند نقطه از کشور، دیگر توجهی به آن نمیشود. هرچند که درباره این هنر سریالی نیز ساختهاند. به نظرم با معرفی مناسب آثاری چون «شیر نشو» میتوان به رونق دوباره این هنر هم کمک کرد.
عزتی پاک نیز درباره این موضوع گفت: پیشترها در محله ما آئین مناسبتهای مذهبی و همچنین تعزیه برپا میشد. اما متأسفانه برخی از روحانیون با این امر و با این سنتها که حامل مفاهیم مهم بودند، مخالفت کردند و امر به جمع آوری آنها دادند. به نظر اگر این آئینها باقی میماندند با تحولات روز خود را سازگار میکردند.
محمد حقی نیز در ادامه این موضوع گفت: تعزیه در دوران قاجار از جهات مختلف اوج گرفت و تکیه دولت پایگاه مهم این هنر در تهران بود. با سقوط قاجار و آغاز حکومت پهلوی که مسئله ملیگرایی دستاویز شد، جنبش قاجار زدایی هم پیش آمد و چون این هنر را متعلق به دوران قاجار میدانستند آرام آرام شروع به هجمه به آن کرده تا اینکه در نهایت قدغنش کردند.
عزتی پاک نیز نظر خود را به این شرح اعلام کرد: برخی از جریانات مذهبی در ایران همچنان که نسبتی با تعزیه نگرفتند، با ادبیات نیز ارتباطی برقرار نکردند. آنها هیچگاه رمان را جدی نمیگرفتند و مخاطب رمان نبودند. هرچند که اعتقاد دارم که این اتفاق در این سالها رخ داده است.
وی افزود: همانطور که گفتم مجید قیصری در این رمان با داستانی نفس گیر و جذاب به طرح این موضوع پرداخته است. او بستری را ساخته که در آن عشق و زندگی و جنگ و حیات رخ میدهد. هر بستری که در آن بتوانی نمادهای عشق را بکاری محل امنی برای زندگی است. ما در این سالها مدام با نویسندگان جدل داشتیم که چرا اینقدر علیه زندگی در این کشور مینویسید؟ قیصری اما خلاف جریان آب شنا کرده و نوشته که اتفاقاً زندگی در اینجا جریان دارد. این کتاب برای من به مثابه پایاننامهای بود که در آن قصه سنتی شیر و فضه را حل کرد. توگویی که نویسنده به منتقدان این روایت گفته که شما فلسفه آن را نمیدانید پس بهتر است سکوت کنید.