امسال سال سختی برای زوار اربعین بود. هم طرف عراقی سخت گرفت هم ناکارآمد بودن مدیریت داخلی از ثبت نام در سماح گرفته تا تهیه بلیط کار را برای زوار ایرانی سخت کرد.

خبرگزاری مهر -گروه دین و آئین-مصطفی وثوق کیا: اربعین رفتن امسال شکل عجیبی پیدا کرد. سخت شد سخت‌تر از سال‌های قبل حتی. کرونا شاید دلیل این سختی بود. البته مدیریت غلط هم سختی را دوچندان کرد.

من «مصطفی وثوق کیا» که قرار است در این سفر راوی اربعین باشم هم مثل سایرین دچار این سختی شدم. از گرفتن ویزا تا تهیه بلیط و خروج از کشور. اتفاقی عجیب که همگان اگر در دولت قبل آن را کارشکنی در راه اربعین می‌دانستند امسال مبهوت بودند که چگونه این همه سنگ پیش پای زوار قرار گرفت.

طرف عراقی هر چه شرایط سخت بود را تحمیل کرد و در حالی که کشورش در رعایت پروتکل‌های بهداشتی کمترین مراقبتی ندارد اما برای این ایرانی‌ها چند برابر تقاضا می‌کرد به این اضافه کنید شرط تزریق دو دز واکسن که از طرف ایران اضافه شد.

از ناکارآمدی «سماح» و سازمان حج و زیارت در این ماجرا که بگذریم دردآور سودجویی شرکت‌های هواپیمایی بود که جراحتی بر دل زائران اربعین گذاشت.

موکب تهرانی‌ها کجا بود؟

القصه که با همه اتفاقات قرار شد به دریای خروشان اربعین بپیوندم. از چند روز قبل در سطح شهر به طرز محسوسی ایستگاههای صلواتی زیاد شده بود تا شهر رنگ و بوی اربعین بگیرد با این حال در بزنگاه جای این موکب‌ها خالی بود.

در حالی که با برنامه‌ریزی عجیب سازمان هواپیمایی کشوری تقریباً اکثر پروازها از تهران به مقصد عراق انجام می‌شد با این حال مسیرهای منتهی فرودگاه امام خمینی هیچ نشانی از آن شور و حال اربعین نداشت. اگر از مرزهای زمینی مهران و شلمچه و چذابه در ایام اربعین به سمت عراق رفته باشید حتماً موکب‌هایی را دیده‌اید که چند کیلومتر قبل از مرز برپا می‌شود تا به زوال خدمت کند با این حال کسی در تهران به فکر این کار نبود.

مسیر ۴۰ کیلومتری تهران تا فرودگاه در سیاهی مطلق شب احاطه شده و خبری از پذیرایی از زواری نبود که از سایر نقاط ایران خود را به تهران رسانده بودند. این اتفاق را در گلایه‌های زوار غیر تهرانی دیدم که طعنه زده بودند و خب حق داشتند. تهرانی‌ها حواس شأن به شهر بود. شاید سال‌های دیگر این فرصت پیش نیاید برای تهرانی‌ها که بخواهند پذیرای زوار اربعین باشند.

قیامت فرودگاه امام خمینی

اما به فرودگاه که رسیدم حقیقتاً صحنه‌های عجیبی دیدم. جماعتی که با سختی فراوان اسیر بندبازی شرکت‌های هواپیمایی شده بودند.

فرودگاه امام این روزها رسماً دو تکه است. تکه‌ای از مردم که رهسپار اربعین هستند و عده‌ای دیگر با مدل خودشان راهی خارج کشور هستند. هر دو این طیف با نگاه‌های معناداری همدیگر را بدرقه می‌کنند.

یک ورودی مخصوص عتبات ایجاد شده که بعد از شلوغی‌های روزهای گذشته فقط با ویزا و بلیط مسافران را به داخل سالن می‌فرستاد. همین باعث شده که مسافرانی که بدون ویزا از شرکت «العراقیه» بلیط خریده‌اند سرگردان شوند. پیرمردی می‌گفت بلیط یک‌طرفه را هشت و نیم میلیون خریده است و حالا کسی جوابگو نیست که پرواز لغو شده است.

جماعتی دیگر از مشهد آمده بودند بعد از لغو شدن دو پرواز و حالا در فرودگاه امام دنبال بلیط بودند.

از ورودی که رد شدیم جماعت زیادی در فرودگاه بودند که معطل پرواز «العراقیه» داشتند و از صبح معطل بودند. زن و بچه و پیرو جوان در گوشه و کنار فرودگاه خوابیده بودند تا راهی بیابند برای پرواز و کسی پاسخگویشان نبود.

بخواهم بگویم، داستان زیاد دارم اما همین کفایت می‌کند برای شنیدن رنج زوار. اینجا همان‌جایی بود که کنایه‌ها رهسپار مسافران استانبول و آنتالیا و..‌می‌شد و خب شاید هم حق باشد که بگوییم هر ساله مسؤلین ما در بزنگاه اربعین غافلگیر می‌شوند و باز هم اتفاقی نمی‌افتد.