به گزارش خبرنگار مهر، ما همیشه جنگ را از لنز دوربین عکاسهایی دیدهایم که با تمام احساسشان وطندوستی و جهادگری را درک میکردهاند. عکاسان ایرانی که بسیاریشان از سر عقیده و اعتقاد مثل بسیاری دیگر از رزمندهها راهی جبهه جنگ شدند و اعتقادشان بر این بود که وظیفهشان چیز دیگری است و به جای اسلحه، دوربین دست گرفتهاند.
طبیعتاً چیزی جز ثبت حماسه و رشادتهای جوانان این سرزمین، از لنز دوربین این عکاسان انتظار نمیرود. اما وقتی لا به لای عکسهای عکاسان خارجی که در جبهه عراق مشغول عکاسی بودهاند میگردیم، به نتایج جالبی برمیخوریم. عکاسانی که صرفاً قصدشان پرداختن به حرفه عکاسی بوده و بر اساس عرق و عقیدهای پایشان به معرکه باز نشده است.
در این گزارش نگاهی به چند عکس از جبهه عراقی جنگ انداختهایم.
عکاس در شرح این عکس نوشته: «نیروی عراقی در حال نگاه کردن به انبار نفت و گازوئیل بغداد که در اثر بمباران نیروهای ایرانی در حال سوختن است.»
زبان بدن این نیروی عراقی گویای خیلی چیزهاست که شاید آن موقع رژیم بعث خوش نداشت به دنیا مخابره شود.
آن طور که از شرح این عکس برمیآید، زنان و مردان در تصویر، از طرفداران امام خمینی (ره) در عراقاند که در جریان جنگ، به ایران پناهنده شدهاند.
این عکس را یک عکاس خارجی از کمپ اسرای الرمادی در شرق عراق برداشته است. عکاس در شرح عکسش توضیح داده که بسیاری از نوجوانان ایرانی در بین رزمندگان و اسرا دیده میشوند که تحت عنوان بسیج به جنگ آمدهاند.
اما چیزی که در این جنگ جلب توجه میکند، خنده بانشاط اسرای نوجوان ایرانی است که اصلاً به چهرهشان نمیخورد بازنده بازی اسارت بوده باشند.
یکی از غمانگیزترین عکسهایی که عکاسان عراقی به ثبت رساندهاند، عکس کلاههای نظامی رزمندگان ایرانی است. کلاههایی که هر کدام از سرفراز شدن سری حکایت دارند. سرهایی که هر کدام روی دامن مادری آرام گرفتهاند.