خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: اکبر صحرایی از نویسندگان نسل اول دفاعمقدس است که نوشتن را از پشتِ سنگرهای جبهه شروع کرد و در فضای جنگ تصمیم گرفت تا آن ایثارها، رشادتها و عملیاتها را به رشته تحریر در آورد. اوکه سه سال حضور مستمر در جنگ داشته است، تا کنون بیش از۳۲ جلد کتاب به چاپ رسانده است و برگزیده جشنوارههای بسیاری از قبیل جایزه ادبی جلال آل احمد، جشن فرهنگ فارس، کتاب سال پاسداران اهلقلم و.... بوده است.
جانِ کتابهای اکبر صحرایی در مصاحبههایش با رزمندهگان بوده اما هیچوقت خود را در یک قالب محدود نکرده، بلکه با خاطرهنویسی، طنز، داستاننویسی و... کودک و بزرگسال را همراه خود نگهداشته و همواره نگاهی جدید به حوادث جنگ تحمیلی داشته است.
گفتگو با اکبر صحرایی درباره سه کتاب جدیدش «آرزوی چهارم»، «پیرمرد و حوری» و سنگر علافها در ادامه میآید:
* برای شروع لطفا بگویید چه شد که متوجه شدید به ادبیات دفاع مقدس علاقهمند هستید؟
در جبهه که بودیم، در دفترچه خاطراتی که ستادِ تبلیغاتِ جنگ بین رزمندهها پخش میکرد، شروع کردم به نوشتنِ مطالبی در خصوص خاطرات شهدا و اتفاقاتِ روزانه. پس از اتمام جنگ هم فرصت مغتنمی پیشآمد تا از دور به اتفاقاتِ جنگ نگاه کنم و دقیقتر مسائل را بررسی کنم. اینها مقدمهای بود برای شروع مصاحبههایام با رزمندگانِ جبههها و تدوین خاطراتی که خودم داشتم. به مرور خروجی این مصاحبهها و خاطراتِ خودم، در دوهفتهنامه کمان به سردبیری مرتضی سرهنگی، روزنامه اطلاعات، کیهان، همشهری، جمهوری اسلامی و دیگر روزنامههای محلی چاپ شدند.
بعد از گذشتِ هفتهشت سال تنها ۴۰ خاطره و داستان ازمن در دو هفتهنامه کمان چاپ شد. با تشکیل کنگره شهدای استانها، به ذهنام رسید که وقتاش است تا این خاطرات جمع و تبدیل به یک کارِ منسجم شوند و لذا «کانال مهتاب »، «هزار و نه» و «خمپارهی خوابآلود» روانهی بازار کتاب شدند که موضوعشان هم طنز بود. طی ۱۵ سال بیش از ۲۰ کتاب را به رشته تحریر درآوردم.
* همه آثار شما مربوط به دفاعمقدس بودهاند؟
من همواره با ثبت خاطرات رزمندگان خود را التیام دادهام و لذا اغلب آثارم مربوط به دفاعمقدس هستند، اما چندساعت قبل مشغول صحبت با یکی از رزمندگانِ جنگ سوریه بودم، که شاید نتیجهی گفتگویمان تبدیل به کتاب شود. من همواره موضوع کتابهایم را از دلِ گفتگو و مصاحبههایم بیرون میکشم چرا که آنها نقش اساسی در آثارِ مکتوب من دارند. بعد از جنگ به کرات به مصاحبه با رزمندگان پرداختم، همین الان نزدیک به چهل مصاحبهی مفصل دارم که از تجمیع آنها با خاطراتام، داستان و سوژه بیرون میآورم.
* از رمان «آرزوی چهارم» بگویید!
اینکتاب که برای مخاطب سن نوجوان است حاصل اولین همکاری من با بهنشر بود. اینکتاب، هم مربوط به جنگ و هم مسائل پشتِ جنگ است. همچنین اینکه فولکلور، داستان و هم افسانه را در خود دارد، اینکار حدود ۲۰۰ صفحه بود که بهصورت محتوایی موضوعات مذکور را در خود جای داد وبه لحاظ فرمی هم، فلاشبکی به جبهه، جنگ و اتفاقات پشت جنگ و مسائل شهری دارد. این اثر مورد توجه قرار گرفت و چند جایزه از قبیل کتاب سال دفاعمقدس، کتاب سال پاسداران اهلقلم را نصیب خود کرد.
اینکتاب قصه نوجوانی را روایت میکرد که مشکلاتِ روحی و روانی دارد اما طی اتفاقاتی به جبهه وارد می شود و به مرور در جبهه تبدیل به شخصیت کاملی میشود. از نظر ویژگی های روانشناختی،این تکامل فکری صرفا به دفاع مقدس محدود نمیشود. بلکه کتاب نگاهی روانشناسانه و تربیتی دارد.
* علت انتخاب نام کتاب چه بود؟
در کتاب «آرزوی چهارم» به یکی از افسانههای فولکور قدیم یعنی به غول چراغ جادو اشاره شده است. در اینافسانه غول چراغچادو سه آرزوی یابندهاش را برآورده میکند. در اینکتاب، این اتفاق در خیال و وهم شخصت اول قصه اتفاق میافتد و آرزوی چهارم نوجوان پایانِ جنگ است که هیچوقت اتفاق نمیافتد و غول با قهقهه به او میگوید تو آرزوی چهارمی نداری، به این معنی که این جنگ همواره ادامه دارد.
* شما دو کتاب جدید دیگر هم دارید که با نامهای «پیرمرد و حوری» و « سنگر علافها» منتشر شدند. اینسهکتاب آخرتان توسط انتشارات بهنشر منتشر شدند.
پیرمرد و حوری حدود ۲۰ داستان کوتاه را شامل می شود که برخی از آنها بههم مرتبط هستند. این کتاب هم، جنگ و اتفاقات پشت جنگ را مورد نقد و کنکاش قرار می دهد و خوشبختانه با تصویرگری خوبی همراه شد ونهایتا حدود ۱۶۰ صفحه دارد و لایه هایی از طنز هم چاشنی آن است.
اما سومین تجربه همکاری من با بهنشر مربوط به کتابِ «سنگر علافها» است که مجموعه طنز کوتاهی از دفاع مقدس است. من پیش از این اثری طنزبهنام «دار و دسته دارعلی» داشتم که مجموعهای ۷ جلدی و طنز بود و هر جلد آن یک نام مخصوص به خود را داشت. «سنگر علافها» در ادامه «دار و دسته دارعلی» نوشته شد که شامل ۵۵ کار کوتاهِ ۱ تا ۲ صفحهای میشود و شخصیت اصلی «سنگر علافها» همان دارعلی است.
* جناب صحرایی، لزوم ثبت خاطرات، عملیاتها و اتفاقات جنگ از نگاه شما چیست؟
ما باید در ابتدا بدانیم که جنگ اجتناب ناپذیر است. نویسندگان حوزه روشنفکری و لیبرالیستها معتقدند که نباید جنگ باشد، منکر آن میشوند، به عقیدهی من این یک خودفریبی است.
تاریخ جهان پنج هزار و خردهای سال قدمت دارد و ما همواره با جنگ مواجه بودهایم و جنگ در مقیاس کوچک و بزرگ جزئی از زندگی ما بوده. اگر واقعی به آن نگاه کنیم، میطلبد به جنگ پرداخته شود چراکه حتی کودک ما با جنگ سر و کار دارد، اطراف ما در افغانستان و عراق کودکان درگیر جنگ هستند.
اما در کنار جنگ ما بحثِ مقدسِ دفاع وجهاد را هم داریم و باید بدانیم چطور با جنگ برخورد کرده و چطور آن را تشریح کنیم. جنگ دفاع مقدس، یک استراتژی مشخص را به ما نشان داد که میتوان با برخورداری و عمل به آن، جلوی بسیاری از جنایات را گرفت. سوژهها، وقایع و حوادث این هشتسال بارها در جنگ مدافعان حرم و ... تکرار شد. نویسنده جوان به پرداختن به اینواقع خواهد دید که در جنگ تمام مفاهیم از قبیل عشق، مهربانی، ایثار، کشتهشدن و.. گنجانده شده است و باید دید انسان چگونه میتواند با تمام این مفاهیم روبهرو شود تا در زندگی کمترین آسیب را ببیند.
اما نگاه انقلاب اسلامی به دفاع مقدس قابل اعتنا است چرا که حرف برای گفتن دارد و نمود آن را در جبههی مقاومت مشاهده میکنیم. شاید از نظر تجهیزات و نیروی انسانی از کمیتِ پایینی برخوردار باشیم اما همواره موفق و پیروز هستیم چراکه ما یک برخورد انسانی، خدایی و روانشناسی به این حوزه داشتهایم.