خبرگزاری مهر، گروه استانها: با عروج علامه سالک و عارف ایران و اسلام، همه چشمها و نگاهها به ایرا خیره میشود و خیل مشتاقان و ارادتمندانش از این پس رنج سفر به ایرا، زادگاه و میعادگاه علامه حسن زاده به جان می خرند تا از هوای، روستایی که سالها قدمگاه عارف ذوالفنون بوده است، تنفس کنند و روحشان را جلا دهند.
ایرا میزبان علامه حسن زاده آملی شده و جای خالی این عارف انقلابی و مجاهد در گوشه و کنار شهر هزار سنگر آمل و مازندران احساس میشود، کوچه و شهر آمل بوی غم میدهد و سوگوار فرزانهای است که یک عالم، عاشق و شیدایش بود.
سنگینی ماه صفر و هجر دوچندان شده است
گذر از کوچهای که علامه حسن زاده سالهای در آن سکنی گزیده بود و خانهاش، محل و ماوای دردمندان و حاجتمندان بود، برای همه دوستداران و ارادتمندانش سخت و جانکاه است، غروب این شهر بوی هجر میدهد و همسایگان مرادشان را به سوگ نشستهاند.
کوچه منتهی به خانه علامه حسنزاده آملی غمبار شده است؛ غروب هجده صفر بود که آفتاب این کوچه سفر و سنگینی ماه صفر را بر دل دو چندان کرد. تا پیش از این هجرت، هنگامی که پا به این کوچه میگذاشتی، قلبت به تپش در میآمد و در دل خدا خدا میکردی که لحظهای در باز شود و فقط از دور «حضرت علامه» را ببینی و اگر دری باز نمیشد، باز دل آدمی پر از امید و رجا بود که «آقا جان» شوقم را از این کوچه هم میفهمد و دلت قرص بود به حضورش.
ایشان در روزگاری درباره این روز، گفته بود: «…ای بسا که خبر به شما رسیده: حسن زاده مسافرت کرد. آه و نالهای ندارد که، هست، نظام عالم است و ما هم از پس پرده خبر نداریم. خدا نکند ندارد که. چرا نکند؟ اینجا باشیم برای چه؟ دار خلود نیست. دار حرکت است.» اما آقاجان با دل جدا مانده و جامانده خود چه کنیم؟ این کوچه به یمن «او» پناهمان بود. حتی اگر در آن خانه انتهای کوچه را نمیزدیم، صاحبخانه هوایمان را داشت.
حتی اگر برق دنیا غافلمان میکرد، حضورش تلنگر و وجودش نعمت و رحمت بود. آن سیمای مهربان و آرامِ آراماش که پر از جمال هستی بود و کلماتش که بر جان مینشست.
حالا اینجا چه کوچه دلگیری است، غمبارترین کوچه که امن و پناهش را از دست داده و حضرت علامه نه تنها آبرو و امید این کوچه بلکه اهل زمین بود و حالا آنچه که برای ما مانده، تنها نام او بر کوچه و خسران و حسرتی که تا ابد بر دلمان خواهد بود.
محلهای که یتیمخانه شده است
اهالی کوچه سوگ خورشید را باور نمیکنند و این را میتوان از همصحبتی با اهالی و همسایگانش فهمید، بانویی که سالها در همسایگی حضرت علامه خانه دارد، میگوید: باور نمیکنیم که آقاجان از بین ما رفته است. اشک امانش نمیدهد، ادامه میدهد: وقتی خبر رحلت را شنیدیم، شوکه شدیم.
به خاطره ملاقات با آقاجان اشاره میکند و میگوید: به دیدار علامه در روستای ایرا رفته بودیم و اکنون جای خالی اش را نمیتوان پر کرد.
همه اهالی و ساکنان کوچه علامه در شهر هزار سنگر، حس و حال غمباری دارند، یکی دیگر از همسایگان که بیش از ۲۰ سال در این کوچه سکونت دارد، میگوید: علامه حسن زاده متعلق به ایران و جهان بوده و با رحلت آن، غم از دست دادن پدر برایمان تازه شده است.
به گفته اهالی و همسایگان، گذر از کوچه به علامه برایشان غمبار و اسفناک است و جای خالی اش را با هیچ گُلی نمیتوان پرکرد.
روز رحلت علامه سنگینتر روز برای جهان اسلام است
از کوچک و بزرگ، مردم عادی تا علما همه به بیان خود از این خسران میگویند و تشییع پیکر او نیز نعمتی است، حجت الاسلام مرتضوی، امام جمعه شهر آمل روز رحلت علامه حسنزاده آملی را سنگینترین روز برای مردم آمل و جهان اسلامی بر میشمارد.
علامه شهر در روز اربعین سید و سالار شهیدان با بدرقه روی دستان یک شهر و کشور به منزلگاه مقصود رسید و اینک همه مردمان شهر هزار سنگر آمل، مازندران و ایران، سوگوار رحلتش هستند، نوای قرآن در تمام مساجد و حسینیههای شهر آمل به گوش میرسد.
«ایرا» دیگر نه فقظ روستایی در البرز کوه که جایی است که آبروی اسلام را در آغوش دارد و جهانی شوریده او؛ چنانچه ایشان در الهی نامهاش فرموده بود: «الهی! یک شوریده، جهانی را میشوراند؛ این شوخ دیده را شوریدهتر کن».
پیکر پاک و مطهر علامه حسن زاده آملی دیشب تا صبح میهمان روستاییان ایرا بود و امروز ایرا، قبله گاه مهر و ماه شده است.