به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ستادخبری سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران، نشست پژوهش برخط سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران با حضور سیدعلی روحانی، پژوهشگر و استاد دانشگاه با عنوان «نظریه نهادی در هنر و امکانات پژوهشی آن برای سینمای تجربی» و با دبیری علمی نشست توسط رامتین شهبازی در لایو اینستاگرام معاونت فرهنگی و آموزش انجمن سینمای جوانان ایران با شناسه کاربری @amoozesh.iycs برگزار شد.
روحانی در ابتدای این نشست درباره سینمای تجربی گفت: من سینمای تجربی را در قالب ۲ واحد دانشگاهی با عناوین «تحول بیان در سینما» و «مستندسازی» هر ترم تعقیب کرده و با آنها مواجه میشوم. البته بحث من در این خصوص، پژوهشی است و فکر میکنم این بحثهای فراهنری برای به خودآگاهی رسیدن و پیداکردن قلمرو هنرمندان تجربی، الزامی است.
وی ادامه داد: هر پژوهشی در حوزه هنر ما را به سمت فلسفه هنر میکشاند و جستاری که به دنبال آن هستیم، همواره پیشتر در تاریخ هنر به آن پرداخته شده است. وقتی درباره اثر هنری صحبت میکنیم، با رویکرد متکی بر تقلید که از زمان ارسطو تاکنون وجود داشته سروکار داریم. رویکرد دیگر در این حوزه، جریان بیانگرایانه است که هنر را از مفهوم ابتلا و سرایت بررسی میکنند و آن را از مسیر عاطفه پیش میبرند که برای مثال تولستوی هنرمندی از این مکتب است. شکلگرایی نیز سومین رویکرد را در این زمینه تشکیل میدهد.
روحانی گفت: در حوزه سینمای تجربی با رویکرد تقلیدگرایانه به بنبست میرسیم. با کمک سیستم تقلیدی میتوان سینمای داستانی را بررسی کرد اما در سینمای تجربی که تجربه بازنمایانه در آن به چشم نمیخورد، نظریه تقلیدی باطل میشود و اتفاقاً این همان دلیلی است که بسیاری از هنرمندان با سینمای تجربی ارتباط برقرار نمیکنند.
وی بیان کرد: بحث بیانگری در اثر که میتواند بیانگر حال درونی هنرمند باشد که در اثر نمود پیدا کرده است، در بسیاری از موارد در سینمای تجربی نیز به چشم نمیخورد. نظریه شکلگرا که به فرم معنادار میپردازد نیز در بعضی از آثار تجربی ما را دچار مشکل میکند. در نظریه هنرهای تجسمی این سه نظریه در قرنهای گذشته به بنبست میرسند و به تدریج نظریه نهادی شکل میگیرد. نظریهپردازان این حوزه مقوله شباهت را مطرح میکنند و میگویند فهم ما از شباهتهای اعضای خانواده، یک فهم ژنتیک است و کدهای ژنتیکی این شباهتها را ایجاد میکند. اما ما در آثار هنری با هیچ کد و در نتیجه شباهتی روبهرو نمیشویم.
این پژوهشگر توضیح داد: این نظریه بیان میکند که ما با دیدن یک جسم به هنری بودن آن پی نمیبریم، بلکه این عالم هنر است که به ما میگوید چگونه باید آن جسم را نگاه کرد. در واقع، نظریه نهادی پژوهشی را که مطرح میکند چگونه با دیدن یک اثر، پدیدارشناسی آن را بررسی کنیم، زیر سوال میبرد. جورج دیکی برای مثال میگوید که فلسفه هنر همواره به دنبال نگاه علمی در نهاد هنر میگردد اما ما برعکس نظریه افلاطونی از جز به کل میرسیم.
روحانی ادامه داد: در نهایت دیکی درباره نظریه نهادی میگوید که من در این باره چند حکم را ارائه میدهم. اول؛ هنرمند، شخصی است که آگاهانه در ساختن اثر هنری سهیم میشود. یعنی طبیعت، هنر نیست. هنر چیزی است که ما آگاهانه آن را خلق میکنیم. دوم؛ اثر هنری یک جسم مصنوع است و حتماً ساخته میشود. این مصنوع بودن برای مخاطبان عالم هنر ساخته شده است. یعنی مخاطبان یک اثر هنری از عالم هنر هستند که از استعدادی نسبی برای درک ابژهها برخوردارند. این نکته، چیزی است که در فیلم تجربی هم با آن درباره مخاطبان آثار تجربی روبهرو میشویم.
وی خاطر نشان کرد: بحث دیگر نیز نظاممندی درونی یک اثر هنری است و تمام خرده نظامهایی چون هنرمندان را که خالق نظریات هنری میشوند، در بر میگیرد. درواقع نظام هنری به یک اثر هنری شانیت میبخشد. در واقع یک نظریه هنری به ما میگوید با چه رویکردی باید به این اثر هنری نگاه کرد و توضیح میدهد که به چه دلیل یک اثر تبدیل به اثری هنری میشود. چراکه هنر در خارج از چارچوب هنری دیگر هنر نیست و اثر هنری خلق نمیشود.
روحانی بیان کرد: یکی از مشکلات ما در سینمای تجربی ایرانی این است که هیچ نظریه هنری بر مبنای سینمای تجربی شکل نگرفته است که حالا بخواهد به آثار ساخته شده در این حوزه شانیت ببخشد. من تعریف این نظریه را برعهده نهادهایی همچون «سینمای هنروتجربه» میدانم. زیرا باید این جستار پژوهش در سینمای تجربی ایران خارج از مفاهیم و نگاه تقلیدی شکل بگیرد.
وی در بخش دیگری از سخنانش درباره چگونگی درک ابژه هنری گفت: این درک کردن برعهده نظام عالم و هنر است. هنر خارج از ساختار و نظام فرهنگی جهان، دیگر هنر نام ندارد و این درک از درون همین نظام شکل میگیرد و تعیینکننده میشود. نظریهپردازان چیستیشناسی نمیکنند بلکه هستیشناسی میکنند و کار چیستیشناسی به افراد دیگری برمیگردد.
روحانی در پایان بیان کرد: در هنر دیواری وجود ندارد و این مرزهایی که بین سینمای تجاری و تجربی میکشیم، خیلی معنایی ندارد. اما این مرزبندی برای امور مدیریتی نیاز است. وگرنه خود عالم هنر فراتر از چیزی است که در حصار مرزبندیها گیر کند. در سینمای تجربی، مخاطب باید از استعداد نسبی از درک ابژهها برخوردار باشد و در سینمای تجربی به مخاطب عام نمیتوان فکر کرد. بلکه تماشاگر آثار این حوزه باید مخاطبی تربیت شده باشد.
سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران به دبیری سعید پوراسماعیلی و دبیری علمی احمد الستی ۲۴ آذر ۱۴۰۰ در بخشهای مقالات پژوهشی، جستارهای آزاد و ترجمه با محوریت سینمای تجربی برگزار میشود.