خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: مساله مطالعه یا عدم مطالعه کتابهای داستانی و غیردرسی توسط دانشآموزان، یکی از مسائلی است که سالهاست گریبانگیر حوزه کودک و نوجوان است و نظرات مختلفی هم دربارهاش مطرح میشود. زهره نیلی خبرنگار و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان در گزارشی که در اینباره نوشته و آن را برای انتشار در اختیار مهر قرار داده، به اینموضوع پرداخته است.
نیلی در مقاله کوتاه خود با عنوان «آیا خواندن داستان به درس و مشق آسیب میرساند؟ داستان بخوانید و باسواد شوید» سراغ چند تولیدکننده و صاحبنظر حوزه کتاب کودک و نوجوان رفته و اینمساله را با آنها به بحث و گفتگو گذاشته است.
در ادامه مشروح اینگزارش را میخوانیم؛
کتابهای درسی، نخستین و جدیترین کتابهایی هستند که بسیاری از کودکان با آن سر و کار دارند. بنابراین این کتابها میتوانند نقش بسیار مهمی در گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی و علاقهمند کردن بچهها به مطالعه داشته باشند. کتابهایی که لازم است هرچند سال یک بار، مورد بازبینی و ویرایش قرار بگیرند و با شرایط زمانه همگام شوند. اما واقعیت تلخی که وجود دارد این است که این کتابها، بچهها را سر ذوق نمیآورند و آنها را به کتاب خواندن تشویق نمیکنند.
از سوی دیگر، هنوز هم بعضی پدر و مادرها تصور میکنند داستان و رمان، بچهها را از درس خواندن باز میدارد. در حالی که امروز در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان برای درس دادن به بچهها و آموزش به آنها از بازی و نمایش و موسیقی و قصه استفاده میکنند.
در مطلبی که در ادامه میآید، به اینمساله پرداختهایم که چرا کتابهای درسی جذاب نیستند و خانوادهها همچنان تصور میخواندن داستانخوانی، فرزندشان را از درس خواندن باز میدارد.
داستان، اشتیاق به خواندن را افزایش میدهد
جمالالدین اکرمی نویسنده کودک و نوجوان معتقد است اگر کتابهای درسی، شادتر و شیرینتر باشند، دانشآموزان را بهتر و بیشتر جذب میکنند و «کتاب شیرین» از دیدگاه او، کتابی است که بچهها در تنهایی خود هم آن را بخوانند و قصههایش را برای خواهر یا برادر خود تعریف کنند.
به گفته نویسنده کتاب «مرغ مهاجر» بچهها قصه را دوست دارند و یکی از روشهای آموزش در دنیا، قصهگویی است؛ چه اشکالی دارد معلمان، قصهگویی بدانند و در کتابهای درسی، قصههایی شیرین و خواندنی گفته شود؟ چه اشکالی دارد اگر در تهیه و تدوین کتابهای درسی به جغرافیای هر منطقه و فرهنگ و زبان آن توجه شود؟ چون ممکن است قصهای را بچههای شیراز دوست داشته باشند اما همان را کودکان ماکو نپسندند. پس خوب است ما برای بچههای کرد یا لر و بلوچ، کتابهایی به زبان و گویش آنها داشته باشیم.
اکرمی براین باور است که در کنار کتابهای درسی باید کتابهای دیگری هم به زبان و گویش مردم هر منطقه منتشر شود که هماهنگ با فرهنگ و جغرافیا و آداب و رسوم مردم هر منطقه باشد. از سوی دیگر بهتر است فرهنگسازی درستی وجود داشته باشد تا خانوادهها به این باور برسند که خواندن رمان و داستان، نه تنها به درس و مشق فرزندانشان آسیبی نمیرساند که آنها را به خواندن تشویق میکند و درک مطلبشان را بالا میبرد و موجب روانخوانی آنها میشود.
داستانهای خوب در کتابهای درسی معرفی شوند
محمدرضا شمس، نویسنده کودک و نوجوان هم معتقد است باید کتابهای درسی از پند و اندرز دست بردارند و لذت کتاب خواندن را به بچهها بچشانند. اصلا همه درسها را میتوان در قالب قصه و بازی به بچهها آموزش داد و مدتهاست که در نظامهای آموزشی موفق، روشهای غیرمستقیم را جایگزین شیوههای مستقیم آموزشی کردهاند. برای مثال یکی از ناشران، مجموعهای را با عنوان«علوم ترسناک» ترجمه و منتشر کرده تا بچهها بتوانند آزمایشهای درس علوم را به روشی عجیب و غریب در خانه انجام دهند. طبیعی است که مخاطبان با این مجموعه که قواعد خشک را در هم میشکند و با خواسته و نیاز آنها هماهنگ است، خیلی خوب ارتباط برقرار میکنند.
به گفته نویسنده کتاب «پهلوان پنبه»، خواندن کتابهای غیردرسی نه تنها به درس خواندن بچهها لطمه نمیزند بلکه آنها را به مطالعه بیشتر و بیشتر تشویق میکند. اما همچنان در بعضی خانوادهها این طرز تفکر اشتباه وجود دارد که خواندن داستان و رمان، وقت تلف کردن است و بچهها را از درس و مشق بازمیدارد.
شمس، هدف از آموزش(چه مستقیم و چه غیرمستقیم) را تربیت شهروند خوب میداند و میگوید هدف از آموزش، تربیت افراد نخبه و دانشمند نیست. ما در درجه اول میخواهیم اصول شهروندی را به بچهها یاد و شهروندان خوبی پرورش دهیم، حالا تعدادی از این شهروندان خوب هم به نخبگان کشور تبدیل میشوند اما هدف ما در درجه نخست، نخبهپروری نیست. ما پیش از هر چیز میکوشیم تا بچهها را چه در قالب کتاب درسی و چه داستان و رمان و فیلم و پویانمایی با اصول اولیه زندگی و قواعد و ضوابط شهروندی آشنا کنیم و از آنها انسانهای بهتری بسازیم.
نویسنده کتاب «خواب و پسرک» بر اینباور است یکی از راههای علاقهمند کردن بچهها به کتاب، توجه به کتابهای درسی است. از سوی دیگر، تعداد شاعران و نویسندههای خوب کودک و نوجوان هم کم نیست و خوب است مولفان کتابهای درسی بدون تنگنظری و اعمال سلیقه، بهترین داستانها را انتخاب و در کتاب درسی بیاورند.
از سوی دیگر وزارت آموزش و پرورش میتواند صفحات پایانی کتابهای درسی را به معرفی کتابهای خوب و خلاقه اختصاص دهد؛ با این کار هم فرهنگ کتاب و کتابخوانی، گسترش بیشتری پیدا میکند هم خانوادهها به این باور میرسند که باسواد شدن تنها در گرو خواندن کتاب درسی نیست.
هدف از آموزش تنها یادگرفتن الفبا نیست
محمد مجریسازان طوسی، هم آموزگار بوده هم ناشر. به باور مدیر نشر «ساز و کار» هم خانوادهها به اشتباه تصور میکنند اگر بچههاشان داستان و رمان بخوانند از درس و مشق خود باز میمانند و افت تحصیلی دارند در حالیکه درست برعکس، دانشآموزان اگر به کتاب خواندن عادت کنند و این فرهنگ در آنها نهادینه شود، طبیعتا باهوشتر و درسخوانترند.
به گفته مدیرعامل «بوکتاب» باغ کتاب، هدف از آموزش و پرورش بچهها، تنها آموزش الفبا یا در سطوح بالاتر دروس تخصصی به بچهها نیست؛ به عبارتی ما نمیخواهیم فقط و فقط به تربیت پزشک و مهندس و معلم و پرستار بپردازیم بلکه برآنیم تا آداب اجتماعی و مهارتهای زندگی را به بچهها آموزش بدهیم و از آنها انسانهای بهتری بسازیم و رسیدن به این منظور تنها با درس و کتاب درسی آن هم در نظام آموزشی فعلی امکانپذیر نیست.
طوسی بر این باور است که صدا و سیما، آموزش و پرورش و سایر سازمانها و نهادهای مرتبط مسئول فرهنگسازی در اینزمینه و زدودن اینباور اشتباه از ذهن خانوادهها هستند که خواندن رمان و داستان نه تنها آسیبی به درس و کتاب درسی نمیرساند بلکه اخلاق و مهربانی و انسانیت و بسیاری موارد دیگر را به زبان داستانی به آنها آموزش میدهد.