پیمان جبلی در حالی ریاست صداوسیما را به دست گرفته است که این سازمان با چالش‌ها و بحران‌های زیادی مواجه است.

خبرگزاری مهر - گروه هنر- عطیه مؤذن: بعد از محمد سرافراز، عبدالعلی علی عسکری دومین رئیس صداوسیماست که عمر ریاستش بر این سازمان به ۱۰ سال نرسید و چند ماهی بعد از پایان دوره پنج ساله‌اش کلید مهمترین نهاد رسانه‌ای کشور را به معاون خود پیمان جبلی واگذار کرد.

دوران ریاست علی عسکری بی‌شک یکی از پرچالش ترین و حاشیه‌ای ترین دوران‌های صداوسیما محسوب می‌شود که جامعه درگیر رخدادهای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شد و به تبع آن سیاست‌های رسانه‌ای با التهاب و حساسیت‌های بیشتری هم همراه بود. از طرفی با رشد و توسعه شبکه‌های اجتماعی در چند سال گذشته، هر یک از حواشی مرتبط با صداوسیما با شدت و حدت بیشتری ضریب می‌گرفت و بمباران خبری حول آنها در حالی جامعه را تحت تأثیر قرار می‌داد که خود صداوسیما در برخی موارد با تأخیر به آنها واکنش نشان می‌داد و همین باعث شد این رسانه بارها مرجعیتش با چالش مواجه شود و صداوسیما بخواهد با ارائه نظرسنجی‌ها و آمار مختلف بر اینکه هنوز منبع موثق و مورد اعتماد مخاطبان است صحه بگذارد.

حالا پیمان جبلی فردی که از بدنه کارشناسی سازمان است و سال‌هاست از درون خود صداوسیما رشد کرده و ارتقا یافته است، قرار است چالش‌های بزرگی را که در این سال‌ها متوقف مانده و هر یک به بحران‌هایی در تلویزیون تبدیل شده است سامان دهد. بحران‌هایی که برخی از آن‌ها به راحتی می‌توانست در بخش مدیریتی قابل حل باشد اما سیستم بروکراتیک و نبود مدیران قدرتمند و قاطع این اجازه را نداده است که رفع شود یا بحران‌هایی که به دلیل مسائل مالی سازمان و کمبود بودجه به تنگناهایی برای فروش آنتن بدل شده است و هر چه بیشتر سازمان را در مرداب خود فرو می‌برد.

حضور جبلی در بخش‌های مدیریتی تلویزیون از جمله معاونت خبر و سیاسی سابق و پنج سال معاونت برون مرزی نوید تازه‌ای دارد که بتواند حجم بزرگی از این امور را سامان دهد.

در این گزارش مروری داریم بر عمده‌ترین چالش‌های موجود که برخی از آنها در نسبت با معاونت‌های مختلف سازمان تعریف شده است و در این بخش به معاونت‌هایی که بیشترین چالش‌های سازمان در آن‌ها رقم خورده ارجاع داده شده است.

معاونت سیما؛ ویترین همه جنجال‌های تلویزیونی

«ارتقا سطح آگاهی و معرفت عمومی»، «هدایت فرهنگی»، «تقویت روحیه و احساس هویت ملی و انقلابی»، «پراکندن امید و نشاط» و «ترویج سبک زندگی اسلامی- ایرانی» اینها از جمله تأکیدات رهبر انقلاب در حکم رئیس جدید صداوسیماست. اصولی که سال‌هاست از رسانه ملی انتظار می‌رود در مسیر آنها بکوشد و اگرچه گاه به صورت جوششی و فردی از برخی دغدغه مندان حوزه رسانه برآمده اما حرکتی سیستماتیک و نظام مند در رسانه نبوده است.

تبلور و ویترین اصلی این سیاست‌ها هم به آنتن تلویزیون برمی‌گردد و برنامه سازان و سریال سازانی که بتوانند با راهبردهای اساسی و به کار گماردن مشاوران متخصص در تحقق آنها توفیق یابند.

همین ویترین اصلی حاشیه‌های رسانه ملی روی آنتن و پیش چشم مخاطبان بود که باعث شد علی عسکری پس از چهار سال معاون خود مرتضی میرباقری را تغییر داده و حمید شاه آبادی را به جای او بنشاند. حالا شاه آبادی حدود یک سال است که بر مسند معاونت سیما تکیه زده و هنوز زمزمه‌ای از تغییر او به گوش نرسیده است. باید دید جبلی در هر یک از حوزه‌های پر حاشیه زیر در معاونت سیما با توجه به شرایط موجود، چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت.

سریال‌سازی

از جمله اتفاقات مهم سریالی در دوره علی عسکری کلید خوردن سریال «سلمان فارسی» بود؛ آرزوی ۲۰ ساله داوود میرباقری که بالاخره رنگ واقعیت به خود گرفت و اگرچه با مشکلات کرونایی مختلفی مواجه شد اما بیش از یک و نیم سال است که تصویربرداری آن در حال انجام است و حالا دومین و دیگر پروژه الف سازمان یعنی سریال «موسی» که قرار است با کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا به تولید برسد در انتظار است؛ پروژه عظیمی که عمر تلاش برای تولید آن هم به بیش از یک دهه می‌رسد و میراثی از زنده یاد فرج‌الله سلحشور است که به جمال شورجه و سپس حاتمی کیا رسید و باید دید چه زمانی به سرانجام خواهد رسید.

بخشی از چالش‌های این حوزه هم به سریال‌هایی برمی‌گردد که توقیف شده‌اند و به دلیل حواشی مجالی برای پخش نیافته‌اند. یکی از سریال‌های تاریخ معاصر که هزینه زیادی را هم متحمل شده است و بعد از توقیف به آنتن برنگشت «سرزمین کهن» به کارگردانی کمال تبریزی است. سریالی که بازیگران مطرحی در آن حضور دارند و روزهای انقلاب و قبل از آن را به تصویر کشیده است اما بعد از اصلاحات در فیلمنامه و صداسازی‌های مجدد در دیالوگ‌ها هنوز هم رنگ آنتن را ندیده است. سریالی که از دوره عزت‌الله ضرغامی تاکنون با چالش مواجه بوده است که البته این تنها سریال توقیفی صداوسیما نیست.

سلبریتی ها روی آنتن

حضور سلبریتی ها روی آنتن اعم از بازیگرها، خواننده‌ها و در کل چهره‌ها به عنوان مجریان برنامه‌های تلویزیونی در چند سال اخیر به اوج رسید و سازمان را با چالش‌هایی از درون و حتی بیرون مواجه کرد. سلبریتی هایی که در برنامه‌های مناسبتی مثل شب یلدا، شب تحویل سال و ایام نوروز ویترین اصلی رسانه ملی می‌شدند و کار تا جایی پیش رفت که صدای پیشکسوتان برنامه سازی و اجرا را هم درآورد.

اوج این اتفاقات با یک ابلاغیه از طرف معاون سیمای وقت به شبکه‌ها همراه شد که شامل ممنوعیت اجرای برنامه برای سلبریتی ها می‌شد با این حال این ابلاغیه هم در مواردی نقض شد. از جمله دلایل عمده این چالش البته به ریزش مخاطبان تلویزیون برمی‌گردد و تصور غلط تهیه‌کنندگان و برنامه سازانی که فکر می‌کنند با دعوت از چهره‌ها در کسوت اجرا و بدون بازنگری در ساختار و محتوای برنامه‌ها می‌توانند مخاطب را جذب کنند.

تولید برنامه‌های جدی و چالشی

یکی از مطالبات جدی مردم از رسانه ملی بخش تحلیلی و دیدن مسائل چالشی روز در قاب رسانه ملی است. رویکردهای مرتبط با این موارد هم سیاست‌هایی بالادستی نبوده و صرفاً در یک دوره اجرایی و در دوره‌ای ملغی می‌شد. مثلاً بعد از حاشیه‌های پی در پی در برنامه‌های تلویزیونی از جمله موضع‌گیری زینب ابوطالب مجری شبکه افق و یا حاشیه‌هایی در برنامه‌های زنده مانند برنامه‌های «جهان آرا»، «زاویه»، «تا ثریا» و… هم این برنامه و هم برخی برنامه‌های اجتماعی یا حتی برنامه‌های سینمایی مثل «هفت» و «نقد سینما» موظف شدند به صورت تولیدی و غیرزنده روی آنتن بروند اما این رویکرد که در زمان مرتضی میرباقری صورت گرفت با روی کار آمدن شاه آبادی در معاونت سیما تغییر کرد و برنامه‌های زنده به آنتن بازگشتند و حالا باید دید با حضور جبلی ادامه ساخت چنین برنامه‌هایی چگونه ادامه خواهد یافت.

معاونت صدا؛ بازگشت به دوران طلایی؟

رادیو سال‌هاست که از دوران اوج خود فاصله گرفته است و شاید مهمترین چالش رئیس جدید بازگرداندن رادیو به عصر طلایی آن باشد و زمانیکه این مدیوم رسانه‌ای فارغ از مرجعیت داشتن یا نداشتن، پدیده محبوبی برای طرفدارانش بود.

تمرکز روی برندها

رادیو را به برندهایش می‌شناسند برنامه‌هایی که عمر آنها می‌تواند به یک دهه و دو دهه و فراتر برسد. این برندها هستند که این رسانه را همچنان گرم و پر نفوذ در میان مخاطبانش نگه داشته است و هنوز هم خیلی‌ها رادیو را به «صبح جمعه با شما»، «راه شب»، «صبح بخیر کوچولو» و… می‌شناسند که هر یک از آن‌ها سال‌ها در میان مخاطبانشان شناخته شده‌اند و حتی به برنامه‌هایی برای تربیت هنرمند و نیروهای رادیویی و حتی تلویزیونی تبدیل شدند.

رادیو در حال حاضر و در ایده‌آل ترین شکل خود، سکوی پرش مجریان و هنرمندان و برنامه سازان است و همانطور که پیش از این بسیاری از مجریان تلویزیون از این رسانه قد کشیدند و در تلویزیون به دنبال تحقق آمال و رویاهای خود رفتند الان هم بسیاری از مجریان رادیویی به دلیل دستمزدهای کم، دیده نشدن توانمندی‌ها و قابلیت‌ها، تلویزیون را به عنوان هدف خود انتخاب کرده‌اند و با مهیا شدن امکان رفتن به جعبه جادویی به آنجا کوچ می‌کنند.

مسائل مالی و دستمزدها

یکی از اتفاقات خوب البته به جریان افتادن بیمه تکمیلی برای اهالی رادیو بود که تا حدی هم اجرایی شد با این حال در فضای مسائل اداری و مالی، معاونت صدا با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم می‌کند. هنرمندان و برنامه سازان رادیو در کم حاشیه ترین بخش سازمان هستند و چندین سال است در کمبود بودجه و پایین‌ترین میزان دستمزدها نسبت به تلویزیون فعالیت می‌کنند.

شاید در بدو امر لازم است دو نکته نسبت به شرایط موجود در رادیو تغییر کند. اول اینکه میزان دستمزدهای رادیو که با اختلاف فاحشی از تلویزیون فاصله دارد قدری افزایش پیدا کند. دوم اینکه اگرچه در صداوسیما بودجه‌ها همیشه در تعویق و تأخیر است و مطالبات معوقه چیز عجیبی نیست اما این شرایط در رادیو و با توجه به دستمزدهای اندک که اکثراً هم هر کدام با چند ماه تأخیر می‌رسد فشاری دو چندان بر رادیویی‌هاست.

این میان باید به مدل قراردادها با رادیویی‌ها هم اشاره کرد که بسیاری از کارمندان این سازمان حتی با وجود سال‌ها کار در این رسانه هنوز قرارداد رسمی با رادیو ندارند و به استخدام آن درنیامده‌اند و میزان استخدامی‌های صداوسیما که هر از گاهی با ارقامی چند ده هزار نفری و چند برابر سازمان‌های رسانه‌ای معمول حتی در جهان به شمار می‌آید شامل این کارمندان قراردادی هم نمی‌شود.

معاونت فضای مجازی صداوسیما؛ چالش پیشرو بودن

با رشد و توسعه فضای مجازی و گسترش روز به روز اپلیکیشن‌ها، شبکه‌های اجتماعی و فناوری‌هایی که هر ساله مخاطبان میلیونی را به دامنه قدرتمند خود حفظ می‌کنند، دیگر بازگشت به عصر قدرتمند تلویزیون که مردم چشم به این جعبه جادویی می‌اندوختند و حتی پیام‌های بازرگانی‌اش هم برایشان جذاب بود رویایی بعید و محال است. با این حال تلویزیون می‌تواند به مدد همین فناوری‌ها و رسانه‌های نوظهور قدرت از دست رفته خود را احیا کند.

رقابت با امپراطوری فضای مجازی

بزرگترین چالش تلویزیون در عصر رسانه‌ای جدید عقب نماندن از فضای شبکه‌های اجتماعی است. گاف‌ها، نظریات شاذ و حتی یک اتفاق کوچکی که با وایرال شدن در شبکه‌های اجتماعی به یک بمب خبری تبدیل می‌شد. در همین یکی دو سالی که شبکه‌های اجتماعی مثل تلگرام و اینستاگرام مخاطبان بسیاری پیدا کردند حتی برخی از ویدئوها و گاف‌های قدیمی تلویزیون بارها به‌عنوان یک اتفاق جدید روی آنتن نشر پیدا می‌کرد اما در بسیاری از این موارد تلویزیون نه تنها هیچ واکنشی در این قالب‌های در دسترس مردم نداشت بلکه با فاصله زیادِ زمانی و بعد از همه گیر شدن حاشیه‌ها در پی توضیح آن بر می‌آمد.

یکی از نکات مورد نظر رهبر انقلاب در حکم انتصاب علی عسکری طی پنج سال گذشته تاکید بر فضای مجازی بود. تأکیدی که به‌رغم برخی تلاش‌ها در مسیر پاسخ به آن، رسانه ملی هنوز تا رسیدن به نقطه ایده‌آل در برآورده کردنش، فاصله دارد. در همین راستا صداوسیما در بستر شبکه‌ها و تلویزیون‌های اینترنتی هر بار برنامه‌ها و اتفاقات جدیدی را هم رونمایی می‌کند تا ظرفیت‌های جدیدی را به خدمت بگیرد با این حال در برابر شبکه‌های اجتماعی و فعالیت پلتفرم‌ها و سرویس‌های که هرروز بر قدرت آنها افزوده می‌شود این تلاش باید ضریبی دوچندان پیدا کند.

وی‌اودی‌ها و رقابت با سریال‌های خانگی

شاید این ظرفیت قدرتمندی که امروز در وی او دی‌ها و پلتفرم‌های خصوصی و اینترنتی دیده می‌شود دورنمایی بود که روزی صداوسیما با راه‌اندازی شبکه‌های تلویزیونی اینترنتی یا آی پی‌تی وی‌ها در نظر داشت به آن دست یابد. آی پی تی وی‌ها امکانات و امتیازهای ویژه‌تری هم داشتند و از قابلیت پخش زنده برخوردار بودند تا بتوانند بسیاری از رویدادهای جاری مثل کنسرت یا مراسم‌های سینمایی و… را پوشش دهند. با این حال بعد از یک بازه زمانی که فعالیت آن‌ها به سرعت گسترش پیدا کرد با نوعی رکود مواجه شدند و چندین سال است میدان بازی را به وی او دی‌ها واگذار کرده‌اند.‌

گسترش وی او دی‌ها باعث شد فضای ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی نیز فرمت های جدیدی را تجربه کند و از نسخه‌های فیزیکی دی وی دی به نسخه‌های اینترنتی ارتقا پیدا کنند. فروش در این فضای جدید (فارغ از محتوای اخلاقی و چالش برانگیزش) آنقدر پربازده بود که هم به لحاظ مادی و سود اقتصادی و هم به لحاظ اقبال مخاطب و خانه نشینی او در دوران کرونا بسیاری از کارگردانان را هم از تلویزیون و هم از سینما به این حوزه سوق داد.

حالا یکی از چالش‌های جدی رسانه ملی رقابت با سریال‌های شبکه خانگی است. اگرچه که با فعالیت یک شورای جدید با نام شورای محتوایی صدور مجوز تولیدات حرفه‌ای که زیر نظر مستقیم خود ریاست صداوسیما هم قرار دارد مجوز ساخت این سریال‌ها با رسانه ملی است با این حال حفظ جذابیت و مخاطب سریال‌های تلویزیونی در این فضا کماکان جزو جدی ترین دغدغه‌های سازمان است.

ظرفیت ویژه‌ای به نام تلوبیون

نمی‌توان از سهم رسانه ملی در فضای مجازی نوشت و اشاره‌ای به «تلوبیون» نداشت. ظرفیتی ویژه برای پخش زنده و آرشیو برنامه‌های تلویزیون که طی این سال‌ها آنچنان قدرت پیدا کرده که حتی تبدیل به مرجعی برای ارزیابی میزان استقبال از تولیدات مختلف شده است.

احمد خورشیدی مدیرعامل «تلوبیون» خردادماه امسال در گفتگویی با خبرگزاری مهر درباره میزان استقبال از این سامانه به ویژه سال جدید گفته بود: ما ایام عید نوروز با یک جهش جدی مخاطب رو به رو بودیم سال گذشته تعداد کاربران ما حدود ۱۰ میلیون بود و امسال در همین ماه‌های ابتدایی به ۱۵ میلیون کاربر رسیده است.

این فضای برخط که ظرفیت‌های ویژه‌ای همچون راه‌اندازی شبکه‌های اختصاصی برای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و یا بهره‌گیری در راه‌اندازی شبکه اختصاصی پوشش زنده مراسمات مذهبی همچون پیاده روی اربعین را در دل خود پرورش داده‌است امروز یکی از پشتوانه‌های مهم رسانه ملی برای تثبیت جایگاه خود در فضای مجازی محسوب می‌شود.

حذف یک معاونت؛ چابک سازی یا لزوم بازنگری

علی عسکری در مهرماه سال گذشته و بعد از چهار سال یک باره موجی از تغییرات را در صداوسیما به راه انداخت و یکی از این اقدامات حذف معاونت پژوهش، برنامه‌ریزی و نظارت بود که با عنوان چابک سازی منحل شد و سه مرکز از این انحلال متولد شد که مراکز «طرح، برنامه‌وبودجه»، «تحقیقات» و «نظارت و ارزیابی» زیر نظر مستقیم رئیس رسانه ملی قرار گرفت.

بازنگری در بخش‌های تحقیقی

این انحلال شاید در وهله اول و در آسیب شناسی اولیه پیامدها و عواقب چنین تصمیمی را به شکل مشخص نمایش ندهد با این حال در صنعت تولید، واحدهای تحقیقاتی مغز متفکر سازمان‌ها هستند و در سازمانی که قرار است خروجی آنتن آن به صورت بالقوه یک جمعیت ۸۰ میلیونی را در بربگیرد این بخش اهتمام بیشتری را نیاز دارد. آنتنی که از نقطه کور یک روستا در دور افتاده‌ترین مناطق مرزی که شاید به وسیله ارتباط جمعی دیگری دسترسی ندارند تا اقشاری که بدون سواد رسانه‌ای لازم با انواع شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های فارسی زبان در ارتباطند و حتی تصمیم گیرانی که در حوزه فیلم و سریال و تولیدات محتوایی مختلف برای مردم کشور تاثیرگذارند، را در بر می‌گیرد.

بسیاری از سیاستگذاری ها در رسانه ملی به دلیل نبود مانیفست واحد برای برنامه سازان، کارگردانان و تهیه کنندگان، نامشخص است و حتی بارها به وجود خط قرمزهای فرضی و تابوهای شخصی و سلیقه‌ای اشاره کرده‌اند. شاید بخش دیده نشده چالش‌های جبلی که در دیدگاه‌های تخصصی و رسانه‌ای این چند روز هم کمتر به آن پرداخته شده است تدوین چنین سیاستگذاری مشخصی برای تلویزیون باشد.

نبود موضع مشخص نسبت به حضور سلبریتی ها روی آنتن، مواضعی که گاهی به صورت زنده از طرف یک مجری اعلام می‌شود اما مجری دیگری نمی‌تواند نسبت به آنها اظهار نظر کند. توقیف‌ها و تعطیلی‌های برخی برنامه‌ها و سریال‌ها و همچنین ممنوع‌التصویری های برخی مجریان که بدون دلایل مشخص اعمال می‌شود جزئی‌ترین بخش از این پازل است که همه در نبود سیاست گذاری‌های مشخص در سازمان صورت گرفته است.

بخش پنهانی‌تر و درونی تر و اما خطیرتر این ماجرا سیاست‌هایی (و در واقع نبود سیاستگذاری) است که در خود برنامه‌ها و سریال‌ها روی آنتن تلویزیون اتفاق می‌افتد. برنامه‌هایی که گاهی در سخت‌ترین شرایط معیشتی، بیکاری و تنگناهای مختلف صورت گرفته است نتوانسته‌اند امید را در جامعه تزریق کنند و برعکس با پخش به طور مثال چندین سریال تلخ در چند ساعت متناوب بر این تلخی‌ها ضریب داده‌اند.

ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی قرار نیست به یک کلیشه ثابت و گزارش عملکرد در بولتن‌های کاری تبدیل شود. تفکری که گاهی فقط عنوان آن بدون توجه به کانسپت و مختصات لازم و بدون در نظر گرفتن روحیات کودک و نوجوان امروز قرار است به برنامه سازی ها و فیلم و سریال‌ها الصاق شود تا در آمارها و بیلان‌های سالانه گزارش داده شود که چقدر به آن توجه شده است. نکته‌ای که هر بار بر آن تاکید شده است با کج فهمی‌های برخی مدیران بیشتر به صورت عکس کار و برنامه‌های مناسبتی شعاری و کم هزینه به سمت آن رفته‌اند.

معاونت سیاسی؛ چالش اقناع افکار عمومی

علی عسکری که قبل از ریاست بر صداوسیما سال‌ها در جایگاه فنی این سازمان مشغول به فعالیت بود در زمان حضورش سعی کرد برخی از نهادها و افراد را به سازمان برگرداند و احیای دوباره ای داشته باشد. از همین رو معاونت سیاسی که در زمان سرافراز به معاونت خبر تغییر نام داد دوباره به معاونت سیاسی تبدیل شد و مجید آخوندی هم که در زمان ضرغامی ریاست این معاونت را بر عهده داشت به صندلی ریاست خود بازگشت.

جلب اطمینان

معاونت سیاسی که خود جبلی هم پیش از این و در زمان ریاست محمد سرافراز بر سازمان صداوسیما بر آن تکیه زده است یکی از نقاط کلیدی سازمان است که خروجی تصمیمات و سیاستگذاری‌های آن روی آنتن و در بخش‌های خبری اولین جلوه‌اش می‌تواند باعث افزایش یا کاهش مرجعیت تلویزیون نزد مخاطب باشد. مرجعیت و اطمینان به صداوسیماست که می‌تواند باعث شود این رسانه در اجرایی کردن سایر کارکردهای خود به مثابه یک رسانه به درستی عمل کند یعنی بتواند در تحکیم وحدت و یکپارچه سازی که جزو کارکردهای ویژه رسانه‌ها هستند توفیق یابد.

سرعت عمل و ارائه خوراک فکری در شرایط اضطراری

بخش خبری سازمان هم در این چند سال با چالش‌های مختلفی رو به رو بود. رویدادهایی که در جامعه و به اقتضای شرایط مختلف به یک بمباران خبری بدل می‌شد و بعضاً در نبود واکنش‌های به روز و رسانه‌ای از طرف رسانه ملی، از طرف شبکه‌های معاند فارسی زبان به پیگیری و پمپاژهای خبری می‌رسید و این رسانه‌ها در تلاش بودند تا زودتر نبض مخاطب جامعه را به دست گیرند.

بخشی که اتفاقاً در بیشتر نظرسنجی‌ها مورد توجه مخاطب بوده است و در بیشتر این تحقیقات، شبکه خبر جزو پربیننده‌ترین شبکه‌های مورد رجوع برای کسب اخبار بوده است. اطلاع رسانی‌هایی که البته در دوران کرونا و در بخش‌های سلامتی توانست از بسیاری جهات مرجع و منبع اطلاع رسانی‌ها و حتی آرامش خاطر مخاطب باشد اما در برخی التهابات جامعه و بحران‌های یک باره و حتی اتفاقات کلان‌تری از جنس ترور شهید فخری زاده که قطعاً بی تناسب با رویکردهای ملی و امنیتی نیست با این حال سرعت عمل‌های لحظه‌ای را می‌طلبد.

معاونت برنامه‌ریزی و منابع مالی؛ همه حاشیه‌های اسپانسرینگ

بخش پرحاشیه و البته پشت پرده‌ای سازمان صداوسیما در همه این سال‌ها اداره کل بازرگانی بوده است که زیر نظر معاونت برنامه‌ریزی و منابع مالی است که در حال حاضر احمد شهریاری معاون برنامه‌ریزی و منابع مالی سازمان عهده دار آن است.

بخشی از چالش بزرگ صداوسیما در قراردادها و استخدامی‌ها به همین معاونت بازمی گردد و شاید عمده تغییرات مورد نظر جبلی هم لازم است از اینجا شروع شود.

بازنشسته‌ها

از جمله این مشکلات مصائب بازنشستگان صداوسیماست که از مسائل مالی تا بی اعتبار شدن کارت ورود آنها به صداوسیما از مصادیق این چالش‌ها بوده است.

بخشی از بازنشسته‌های صداوسیما و چالش عمده‌ای که با حضور پیمان جبلی یک بار دیگر امید می‌رود که پیگیری شود اما مربوط به مدیران بازنشسته صداوسیماست که هنوز درصد زیادی از آنها در مناصب و سمت‌های مختلف مشغول به کار هستند و قطعاً یکی از دستاوردهای ریاست جبلی در بدو ورود به سازمان می‌تواند به کار گماردن مدیران جوان و البته متخصص و با تجربه باشد.

قانون منع به کارگیری بازنشستگان اگرچه برای بسیاری در سازمان صداوسیما اجرا شد و سازمان را با یک تحول اساسی مواجه کرد اما برخی هم که این میان سود چندانی از حضور در برنامه‌های رادیویی نمی‌بردند به این واسطه منع شدند.

اسپانسرینگ و بازرگانی

اداره کل بازرگانی خود منشأ بیشترین حاشیه‌های مالی از دستمزدها و قراردادهای کلان برای برنامه‌های برند تلویزیون و مجریان گران قیمت آنها تا آنتن فروشی و حضور اسپانسرها در شبکه‌ها بوده است.

آنتن فروشی و اسپانسرینگ در سیما با «ستاره مربع ها» در شبکه‌های مختلف تلویزیون شروع شد و بعد از جشنواره جام جم و ادامه تخلفاتی که توسط برخی از این اسپانسرها صورت گرفت به تدریج کمرنگ شد با این حال اسپانسرینگ نه تنها از تلویزیون جدا نشد بلکه به شیوه‌های مختلفی مسیر خود را ادامه داد و حتی در دوره‌ای به اپلیکیشن‌های مختلف رسید.

حجم آنتن فروشی، تبلیغات، پیام‌های بازرگانی مخالف با فرهنگ مسلط جامعه و رپورتاژهای سازمانی در شبکه‌ها در این سال‌ها آنقدر افراطی بوده است که بارها صدای کارشناسان فرهنگی و چهره‌های مذهبی را هم در آورد و حتی در یک مورد نحوه هزینه و حضور شرکت کنندگان در مسابقه «برنده باش» از طریق فتوای یکی از مراجع باعث تعطیلی برنامه شد.

آنچه در این گزارش به صورت فهرست‌وار مرور شد، اهم چالش‌های رسانه ملی در سال‌های اخیر بوده است که امروز میراث آن به پیمان جبلی رسیده است؛ باید دید رئیس تازه‌نفس رسانه ملی با پشتوانه حکم رهبر انقلاب، چه مواجهه‌ای با این چالش‌ها خواهد داشت. پیمان جبلی برای پاسخ به این سوال، ۵ سال فرصت در اختیار دارد، فرصتی که حالا می‌توان گفت، مهمترین شرط تمدیدش، حرکت در مسیر «توفیق» است.