خبرگزاری مهر - فرهنگ و اندیشه - مسعود کارگر: ضرورت بازتولید انقلابی رسانه طبق منظومه فکری مقام معظم رهبری در گام دوم و گفتمان انقلاب اسلامی مهمترین اصل در بحث ساختاری فرهنگی رسانهای کشور است. عمده رویکردها پس از انقلاب در بدنه فرهنگی رسانهای کشور به مرور زمان به سوی درجا زدن، کندی و کلیشهای شدن پیش رفته که نتیجه آن ناکارآمدی بوده است.
رسانه مهمترین و حساسترین عنصر جهان امروز است که اگر به تحولات آن طبق شرایط جهانی و به روز رسانی فرمی و محتوایی توجه نشود، تبدیل به یک ماهیت شکسته خورده و فرسایشی خواهد شد. رهبر انقلاب سالها و مکرراً نسبت به اهمیت رسانه و پرداخت ویژه به آن مخصوصاً در سالهای اخیر توجه به رسانههای نو برای مبارزه جهادی انقلابی تاکید داشتهاند و خود اصلیترین دغدغهمند، و پیشرو در گفتگو و گفتمان در این حوزه بودهاند. رهبری در اولین دیدارشان با دولت سیزدهم مجدداً به حوزه رسانه تاکید داشته و خواستار بازسازی و تحول بنیادین در این حوزه شدند. این بازتولید طبیعتاً نیازمند یک عزم جدی مخصوصاً از سوی دولت جدید است که بتواند در مجموعه اجرایی کشور یک تغییر و تحول ساختاری و بنیانی ذیل گفتمان انقلاب اسلامی و گام دوم آن داشته باشد.
در خصوص تبیین این موضوع و بررسی ابعاد آن گفتگویی داشتیم با دو تن از متخصصین و کارشناسان حوزه رسانه، در ادامه این گفتگوها را بخوانید.
حسن خجسته عضو هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما سخنان خود را در خصوص بیانات رهبری و ذیل این موضوع اینگونه شروع کرد: چهل و دو سال از انقلاب گذشته و تمام نهاد و ارگانها نیاز به اصلاح و بازسازی ساختاری دارند، برخی سعی کردهاند محقق شود آنهم در حد تغییرات چند مدیریت و سیاست، که تا حدودی موفق بوده و در بخشی هم با شکست مواجه شدند و برخی دیگر نه تحولی در آنها ایجاد شده و نه خواستهاند که بشود. به عبارت دیگر باید گفت نگاه و دیدگاه غالب بر کشور بخاطر مسائل تحریم و سایر موارد ذیل آن، بحث اقتصادی و توجه به اقتصاد بوده است و کمتر به فرهنگ و رسانه توجه شده و دغدغه داشتهایم! این مشکل بزرگی است و در تمام دولتها این بوده و حتی در دولت جدید هم تاکید بر اقتصاد است، البته که مسئله کمی نیست اما باید دولت جدید از فرهنگ و رسانه هم غافل نشود.
وی افزود: مشکل دیگر در این غفلت، تفکر ضررده در پرداخت بودجه به حوزه فرهنگی رسانهایست، چون سازمان برنامه و بودجه از قدیم دیدگاهش این بوده در حوزه صنعت سوددهی هست پس باید بودجههای مهم به این حوزه برود و چون حوزه فرهنگ به نظرشان ضررده است و نمیدانند که فرهنگ در دراز مدت نتیجه و سود دارد برای همین محاسبات و دیدگاه غلط، جهتدهی مالی به سمت فرهنگ و رسانه از سمت دولتها کم بوده و هست.
خجسته در ادامه افزود: تمام سازمانهای فرهنگی رسانهای در چرخه عمر خود دارای سه مرحله حیات هستند، مرحله اول تولد، مرحله دوم رشد و مرحله سوم سازگاری با محیط و شرایط موجود که همگی در مرحله سوم و موضوع سازگاری دچار سختی و بحران میشوند، چون نیروی انسانی و مدیریتی که در یک سازمان به مدت بیست سال حضور دارند، اگر قرار باشد مجموعه و ساختار متحول شود، در مقابل تغییرات مقاومت خواهند کرد، چون به سازوکارها عادت کردهاند و اگر قرار بر تحول باشد واکنش منفی یا سختی به آن نشان خواهند داد. و این مقاومت تعمدی هم نیست، چون گمان میکنند مسیری که این سالها طی شده درستتر و بهتر است و تن به ریسک تحول نمیدهند. بنابراین تمام سازمانهای فرهنگی و رسانهای کشور الان در مرحله سازگاری به سر میبرند و باید حتی به سختی تن به تحول و اصلاح بدهند و این میسر نمیشود مگر مدیریت کلان آن متحول شود و آنقدر تلاش صورت بگیرد که کل مجموعه موجود اصلاح و تحول را بهراحتی بپذیرد.
وی گفت: در بیانیه گام دوم انقلاب هم اشاره به این ماجرا شده که تحولات باید بر اساس اصل سازگاری با جهان و هضم آن و گذشتن و دگرگونی نسبت به آن پیش برود و سر تا ذیل تمام مجموعههای فرهنگی رسانهای از این قاعده تبعید کرده و همراه شوند و تقابل منفی نداشته باشند.
حسن خجسته تصریح کرد: همه سازمانهای رسانهای ما نیاز به یک بازنگری رفتاری دارند، یک مثال بزنم، در زمان اوباما قرار شد قانونی تصویب و برنامهای عملیاتی شود که ایران از آمریکای جنوبی اخراج شود، هیچ سازمان رسانهای در کشور این موضوع را پیگیری نکرد، شاید وزارت خارجه در جای خودش اقدامی کرده بود که به نظرم در غفلت مطلق بود، اما مجموعه رسانهای کشور هیچ طرح و برنامهای در این جهت نداشت و پیگیر بودجه و عملیاتی کردن تولیدات محتوا ذیل این ماجرا نشد. در صورتی که اگر پیگیر بودیم سطحی از برنامه آمریکا را میفهمیدیم و مردم را بر اساس آن متوجه میساختیم اما چون نظام تولید محتوای رسانهای ما هیچ تغییری نسبت به گذشته نداشته و فرایند عملکردیشان خیلی عقبتر از شرایط موجود جهانی و جهش علمی و تکنولوژیست، برای همین به مرور کم اثر و حذف خواهند شد.
تمام سازمانهای فرهنگی و رسانهای کشور الان در مرحله سازگاری به سر میبرند و باید حتی به سختی تن به تحول و اصلاح بدهند و این میسر نمیشود مگر مدیریت کلان آن متحول شود و آنقدر تلاش صورت بگیرد که کل مجموعه موجود اصلاح و تحول را بهراحتی بپذیرد
وی در خاتمه گفت: تحول ساده نیست و بسیار سخت است، باید نقاط ضعف و نقص در سازمان کشف و از همان نقطه تحول و بازسازی عملیاتی شود. اگر ایجاد نشده به سبب عدم فهم و کشف این نقاط است و این نقاط شناخته نمیشود مگر با مدیریت و تجربهای از درون که هوشمند و متعهد باشد و به رفع و حذف نقاط آلوده و مضر بپردازد. فهم و شناخت این نقاط و ترمیم و اصلاح آن موجب پوست اندازی به مرور در سازمان شده و تحول اصلی بر اساس بازسازی انقلابی رخ خواهد داد وگرنه سازوکار رسانهای روز به روز کسلتر، بیاثرتر و ناکارآمدتر خواهد شد و باید مردم را نیز بهدور از افراط و تفریط در این تحولات مؤثر کرد تا نتیجه اجتماعی آن مبرهن شود.
بیژن مقدم کارشناس و متخصص حوزه رسانه در خصوص بازتولید انقلابی رسانه و راهکارهای اصلی این حوزه اینگونه بیان کرد: تاکید بر فرهنگ اصلیترین و مهمترین زیربنا در حکمرانی و جوامع است که در سالهای اخیر بهخاطر فضای ایجاد شده، رسانه عنصر مهمتری در این وادی بشمار میآید، چنانکه رهبری هم در اکثر بیاناتشان تاکید بر تعابیری همچون ناتو فرهنگی، شبیه خون فرهنگی و غیره داشتهاند که در ذیل تعریفی فرهنگ، رسانه مهمترین و حیاتیترین قاعده آن است. طبق فرمایشات رهبری در اولین دیدارشان با دولت سیزدهم، نمود عینی این تحول و بازسازی در چهارچوب رسانه بازگشت به آرمانهای اصیل انقلاب است؛، حلقه مفقوده همه دولتها توجه فرهنگ و رسانه بوده، چه از حیث بودجه و چه عملکرد! و رهبری هم در بیانات اخیرشان خواستار بازسازی انقلابی این حوزه شدهاند و مفهوم و معنیاش این است که به آرمانهای اصیل و اولیه انقلاب برگردیم و رجوع کنیم و با توجه به بهروز بودن رقابتی این عرصه، آرمانهای انقلاب را در آن دخیل کنیم. برخی فکر میکنند اگر از تحول انقلابی سخن گفته میشود، منظور و مقصود یک نگاه سطحی، مقطعی و شعاریست، بلکه تحول و بازنگری باید کاملاً عقلانی و هوشمندانه در راستای اهداف انقلاب باشد.
وی گفت: رهبری مسئله را زیربنایی میدانند و بازگشت به اهداف اولیه انقلاب و تاکید ایشان حتی بر رسانههای نوین است، موضوعی که تنها ایشان نسبت به آن دغدغه داشتند و عنوانش کردند. و ایشان بیشترین ظرفیت را در این حوزه میدانند و اتفاقاً موافق رفتن به سوی رسانههای نوین هستند برخلاف چیزی که برخی گمان میکنند نظر ایشان بستن و سرکوب است خیر به هیچ وجه اینطور نیست. بلکه تاکید مکرر ایشان به شناخت و فهم درست رسانه خصوصاً رسانههای نوین و کشف دقیق ظرفیتهای آن برای ایجاد بستر فرصت در مقابل تهدید در جهت تحول انقلابی است.
بیژن مقدم ادامه داد: بهرهبرداری از رسانه در جهت انتقال تلاشها، حرکتها و عملکردهاست، این برای تزریق امید میان مردم است، چون جامعه نیازمند امید است و تاکید ایشان بر این است که سازوکار رسانهای نتوانسته این امید را نهادینه کند و دولتها در انتقال مفهومی رسانهای عملکردشان میان مردم ناموفق و از توفیق کمتری برخوردار بودهاند.
مقدم اظهار داشت: از نظر من این بازسازی و باز تولید در رسانه، باید بهگونهای محقق شود که شناخت حاصل شود، ما محتاج شناختیم و این شناخت نیازمند آینده پژوهی و مخاطب شناسی است، اگر رسانه بر اساس نیاز روز و جامعه هدف و ذائقه مخاطب پیش نرود موجب ناکارآمدی و از دست دادن مخاطب خواهد شد. بهروزرسانی ابزاری و محتوایی با یک فرم قوی بر اساس شناخت پیرامونی و جهانی اصلیترین مکانیزم توفیق رسانه است. نکته مهمتر اینکه باید ذائقه مردم درک و بر اساس آن حرکت نمود، یا اینکه این ذائقه را به سمت و سوی اصلی اهداف انقلابی نیل داد تا بتوان با داشتن مخاطب زیاد و جذب حداکثری به رسانهای پویا و قدرتمند برسیم. در مدیریت رسانهای نگاه غالب کشور به الگوبرداری از مدلهای جهانی و غربی بوده، البته که این بد نیست، ولی داشتن ابتکار و خلاقیت در این حوزه حرف اصلی را برای تحول و اثر گذاری حتی زودبازده خواهد زد و در دراز مدت قطعاً نتایج عالیتری را به بار خواهد آورد. ما همیشه بهدور از ابتکار و با تقلید صرف و بهدور از اتاق فکرهای مشترک و متحد، مرکز پژوهشهای قوی و همراستا، حرکتهای بعضاً موازی داشته یا به ناکارآمدی رسیدهایم
وی گفت: یعنی یا ذائقه مردم را با سمت و سوی به روز بودن جهانی و همراستایی همزمان مفهوم انقلابی ببریم یا اینکه از مفاهیم جهانی گذر کنیم و یک تعریف جدا و در عین حال بکر و رو به جلو در رسانه داشته و ذائقه سازی کنیم. نکته بعدی اینکه بر اساس رخدادهای موجود فکری برای قالب و فرم بهتری برای ارائه بکنیم، مثلاً در کرونا سینما تعطیل شد اما موارد جایگزین آن مانند اکران آنلاین و سینما ماشین تا حدودی موفق بود، به هر ترتیب یک فرم دقیق و به روز همراه با ارائه جذاب و خلاقانه میتواند در این بازسازی نمود داشته باشد.
بیژن مقدم در ادامه افزود: بهترین، سریعترین و زودبازدهترین راهکار این بازتولید همگرایی مجموعههای رسانهای برای ایجاد امید در میان مردم است. شناخت فرهنگی رسانهای نیازمند گذر زمان و تدریجی است و مدلی که سریعترین پاسخ را بدهد در حوزه فرهنگ و رسانه تا حدودی بی معنی است، اما میتوان گفت اگر مجموعه رسانهای کشور به یک وحدت رویه و همراستایی در جهت امید رسانی به مردم پیش بروند اولین و بهترین قدم در زودبازده و کوتاه مدت بودن آن برداشته است. دولت در این راستا اصلیترین نقش را دارد که به مجموعه رسانهای در این راستا از نظر مالی و حقوقی کمک کرده و رسانهها را روابط عمومی خود نکند.
وی ادامه داد: در مدیریت رسانهای نگاه غالب کشور به الگوبرداری از مدلهای جهانی و غربی بوده، البته که این بد نیست، ولی داشتن ابتکار و خلاقیت در این حوزه حرف اصلی را برای تحول و اثر گذاری حتی زودبازده خواهد زد و در دراز مدت قطعاً نتایج عالیتری را به بار خواهد آورد. ما همیشه بهدور از ابتکار و با تقلید صرف و بهدور از اتاق فکرهای مشترک و متحد، مرکز پژوهشهای قوی و همراستا، حرکتهای بعضاً موازی داشته یا به ناکارآمدی رسیدهایم. زیرساخت رسانهای باید در عین الگو برداری صحیح، خلاقانه و مبتکرانه با اتحاد به جلو برود تا این بازتولید حاصل شود.
مقدم اذعان کرد: ساختار رسانهای کشور با توجه به موازی کاری و تعدد دستگاههای عریض و طویل رسانهای متحول نمیشود مگر با گونهشناسی دقیق و آسیبشناسی درست، اولین قدم برای تحول گونهشناسی رسانهای در کشور است. یعنی مشکلات هر سازمان و مجموعه بهطور جدا شناسایی و با توجه به شرایط و حدود همان مجموعه رفع شود و نسخه و مدل هر رسانه جداگانه پیچیده، عملیاتی و پیاده سازی شود. نکته بعدی اینکه باید هر فعال در حوزه رسانه دارای مجوز، هویت و شناسنامه باشد تا مشخص شود بر چه اساس و ذیل کدام رویکرد فعالیت دارند. و نظارت و اجرا باید از هم کاملاً مستقل و تخصصی و کارشناسی شده باشد تا بشود بهطور مستقل و هویت دار و موکدا شفاف فعالیت کرد و موانع مجزا رفع و تحول مستقل و در عین استقلال، ذیل یک هدف کلی انقلابی پیش برود. باید گونه شناسی و بعد آسیب شناسی و سپس راهکارهای مجاز همراه با اراده کلان همراستا رخ دهد تا منتج به یک مسیر تحولی و بازسازی در همین سیستم حکمرانی شود.