خبرگزاری مهر - گروه هنر- عطیه موذن: امروز سی ام ماه صفر و آخرین روز از این ایام ماتم زده و سوگوار است. آخرین ساعاتی که قابهای دوربین زاویه دیدشان را گنبد پردرخشش حرم امام رضا (ع) گذاشتهاند تا دلی بلرزد، بغضی بترکد و اشکی جاری شود. خیلیها هم با دیدن این قابها خود حرم را طلب میکنند ملتمسانه میخواهند طلبیده شوند تا بروز و ظهور حضرتش را در قلبشان با حضور در حرمش تجربه کنند… من اما قرار است در همین فضای به عزا نشسته به پشت صحنه همین دوربینها بروم؛ دوربینهایی که در این ۱۰ شب پایانی صفر بر بامهایی رو به پنجره فولاد قابشان را لانگ شات کرده و پهن کردهاند روی وسعت این حرم تا صاحب گنبد و مردم مستاصل و مشتاقش را در یک قاب نشان دهند.
در شبی که ماه بی فروغ شد
گزارشم از پشت صحنه برنامههای تلویزیونی در حرم امام رضا (ع) از یک مسیر چند دقیقهای شروع شد. در شب شهادت امام رضا (ع) که همه مسیرهای اصلی ماشینی منتهی به حرم بسته شده بود و مسیری را باید پیاده میرفتید، با مردم همراه شدم و از ورودی خیابان شهدا به حرم رسیدم. این احتمالاً شلوغ ترین و پرهیاهوترین شکلی است که این خیابان و این شهر به خود دیده است؛ در شبی که گویی ماه شب ۱۴ اش بی فروغ شده است و همه داغدار و سینه زنان و رضارضا گویان میخواهند خود را به حرمش برسانند. برخی ماسک دارند و ندارند و شاید مثل خیلیها برایتان سوال شود که چطور از کرونا، این جمعیت کثیر ترسی ندارند اما در چنین فضایی که خیلی از اینها میآیند و معتقدند صاحب این شب قرار است همه زندگی و حاجات و دعاهایشان را سامان دهد کرونا هیچ محلی از اعراب برایشان ندارد. این ادله و حتی بالاتر از آن اعتقادشان است و برایشان هم مهم نیست که بپذیرید یا نپذیرید...
این مسیر شبیه پیاده روی اربعین شده است عدهای نشستهاند به واکس زدن کفشها و عدهای خیمه بر پا کردهاند، چای میدهند چای ای که به عربی معروف است و باید با شکر و نبات نوشیدش.
تا حرم فاصلهای نیست برای رفتن به پشت بام برنامههای تلویزیونی باید از ورودی شیخ طبرسی و بعد از قسمت شمالی صحن انقلاب وارد این صحن شوید صحنی که خیلیها با دیدن پنجره فولادش منقلب میشوند و همان جا درون شان برای همه اتفاقات افتاده و نیفتاده تکان میخورد. از همان ابتدای صحن انقلاب به حاشیه سمت چپی آن میروم تا به غرفهها یا همان جایگاههای مسقف و بی سقف بامهای طبقه اول صحن انقلاب برسم. حضور مردم باعث میشود قدمها را آرام تر و با طمانینه بیشتری بردارید. حجم حضور حضرتش را نیازی نیست حتماً در مقابل پنجره فولاد حس کنید. حضورش را میتوان در فاصلهای دورتر اما در چشمان نگران و استیصال دستهایی که به آستان اش بالا آمدهاند ببینید. در هق هق های بلند بلند یک مرد و در بگومگوهای یک زوج و زنی که به همسرش میگوید از امام رضا خجالت نمیکشی؟ و همسری که دیگر خلع سلاح میشود!
این تصویر از مردمی را که دست به سینه رو به ضریح و گنبد ایستادهاند و چشمانشان خیس است بارها در فیلم و سریالها و برنامهها دیدهای و شاید گاهی هم برایت کلیشه باشد اما اینجا و در همین اتمسفر و رو به همین ضریح طلایی اگر بایستی تازه میفهمی «ای حرمت ملجاء درماندگان» یعنی چه و بی خود و بی هوا انگار از همه جا قطعه «آمدم ای شاه پناهم بده» با همان موسیقی و آهنگسازی آریا عظیمی نژاد برایت تداعی میشود.
اینجا برای عشق شروعی مجدد است
با تهیهکننده «مخاطب خاص» تماس میگیرم برنامهای که مجوز حضورم در این بخش از بهشت شده است آدرس میدهد تا به درون یکی از دربهای کوچکی که ردیف مثل غرفههایی در کنار صحن قرار دارند، وارد شوم. دربها شماره دارند من اما دنبال دری میگردم که کنارش زنگ دارد. زنگ میزنم همان لحظه فردی که پشت در است آن را باز میکند باید نام شخصی را که برای حضورم با او هماهنگ شده است عنوان کنم. فامیل خودم را هم میپرسد و بعد در را میبندد تا درستی اش را دربیاورد. اگرچه کارت ملی نمیخواهند اما کم از حساسیتهای گیت های صداوسیما ندارد. مجوز حضورم صادر میشود.
وارد که میشوم باید کفشها را دربیاورم و از پلهها بالا بروم. اولین بام با دوربینهای آماده به زودی ضبطش را آغاز میکند، یکی از خادمین آماده است تا چند بیتی بخواند و بعد مصرع اول را امتحانی یا در حال و احوال خود میخواند: اینجا برای عشق شروعی مجدد است....
راهنماییام میکنند و از پلهها که عبور میکنیم چند مسیر تو در تو را ادامه میدهیم تا به اتاق فرمان یا رژی مرکزی این پشت بامها میرسیم. هادی آشتیانی تهیه کننده «مخاطب خاص» و برخی عوامل در یک مکان سه در چهار که دو مبل دو و سه نفره در آن قرار گرفته است و راه پلهای به بام دارد حضور دارند.
رسالت بوذری مجری برنامه هم هست و آماده میشود که برود جلوی دوربین. سلام و احوالپرسی میکنیم و همان اول میفهمم به دلیل ۵۸ شب پی در پی اجرا در کربلا و بعد هم اینجا دچار کسالتی هم شده است. به بام میرود من اما باید همین پایین بمانم. یک محدودیت که کمی هم غیررسمی اعلام میشود.
یک رژی مرکزی با ۱۸ دوربین در صحن و برنامه سازانی از خارج کشور
این لابی کوچک به سه جا راه دارد که یکی همان اتاق رژی است و بعداً که بیشتر در این راهروها وارد میشوم میفهمم در همین فضا سه استودیو تعبیه شده است. این البته تنها اتاق فرمان نیست. چندین شبکه تلویزیونی ایرانی و برون مرزی و حتی برنامه خارجی گاهی همزمان برنامههایی را از صحن انقلاب روی آنتن میفرستند که از اتاقهای فرمان مختلف مدیریت میشود اینجا اما رژی مرکزی است که با ۱۸ دوربین روبوتیک در صحن انقلاب هم مرتبط است. اینها را بخشی در طول گزارش پی میبرم و بخشی را هم سیدمحمدرضا موسوی کیا مدیر رسانههای صوتی و تصویری آستان قدس رضوی برایم توضیح میدهد. در ادامه گفتگویش درباره برنامههای رادیویی و تلویزیونی متعددی که از این استودیوها روی آنتن میرود اضافه میکند: برنامه مخاطب خاص قطعاً جزو خوبها بوده است و در میان رادیوییها هم «با تو حالم خوبه» از رادیو جوان پرشنونده بوده است.
گفتگویمان در همان اتاق رژی انجام میشود و حین مصاحبه بیشتر صدای دیگران شنیده میشود که برای شروع پخش «مخاطب خاص» ثانیه شماری میکنند و به رسالت بوذری زاویه دوربین و نگاه میدهند.
این مدل از برنامه سازی روی پشت بام حرمها چند سالی است که اتفاق افتاده است و حالا به رویه ثابتی هم تبدیل شده است و هر شبکه گویی یک پشت بام به این بارگاه دارد. اینجا و در حرم امام رضا (ع) البته چهار سال است که این استودیوها راه اندازی شده است. موسوی کیا درباره این تجهیزات و استودیوها میگوید: قبلاً صداوسیما از تهران واحد سیار میآورد و کنار نقاره خانه مستقر میشدند اما اکنون این تجهیزات از طرف آستان قدس تدارک دیده شده و برنامههای تلویزیونی با همکاری مرکز ارتباطات آستان قدس رضوی پوشش داده میشود. این استودیوی مدرن کاملاً تجهیزات به روزی دارد و به شکل برودکست برنامهها را پوشش میدهد که گاهی همزمان سه تا چهار برنامه میشود.
میثم فکری مدیر سابق گروه معارف شبکه سه هم اینجا حضور دارد از مصاحبه امتناع میکند و توضیح میدهد که این برنامه را فرزند خود میداند و هنوز هم با دغدغه آن را دنبال میکند امشب هم صرفاً خودش و شخصی به مشهد آمده است و دیداری هم با عوامل برنامه داشته است.
زیرصدای ما حالا موسیقی «مخاطب خاص» است، برنامه شروع شده است و اولین پلاتوها را رسالت بوذری از همان بام همیشگی اجرا میکند بخشی از واگویه هایش با امام رضاست و بخشی همدلی با مردم است. حالا چند دقیقهای آنتن روی پلی بک میرود. رسالت بوذری با کسی حرف میزند که دیده نمیشود و قاعدتاً جلوی دوربین نیست. صدای او اما هنوز روی میکروفن است. با نوعی شور به او میگوید «یک تصویر روی آنتن میفرستی و میلیونها دل می لرزه که با هیچی برابری نمی کنه…» او را صدا میکنند تا دوباره آماده دوربین شود صدا را نمیشنوند یک نفر فوراً و به دو از اتاق خارج میشود و از پلهها بالا میرود تا صدا را چک کند. حالا ارتباط دو طرفه برقرار است، اطلاع میدهند که تا آنتن چیزی نمانده است. توحید عرب مدیرتولید برنامه همه اینها را چک میکند صدایش میکند رسالت آمادهای؟ داداش آمادهای؟ ۴۰ ثانیه… به یکی میگوید آرش پنجره فولاد را بده… بعد میگوید از پایین از مردم آرام آرام بیا بالا… توحید عرب ماسک ندارد و اینجا در اتاق رژی حدود ۶ نفر پای مانیتورها نشستهاند.
وقتی هم با تعجب ازشان درباره ماسک میپرسی با نگاه طنازانه ای ابتدا لبخند میزنند. عرب از کربلا میگوید که آنجا اگر کسی ماسک میزد دیگران فکر میکردند بیماری دارد و همین قدر ماسک و کرونا برای عربها عجیب بوده است. البته تاکید میکنند که همه شان دو دوز واکسنهایشان را زدهاند و باز هم تا جایی که بشود رعایت میکنند.
رسالت بوذری مجری «مخاطب خاص» به استودیو بازگشته است، قرار است به دلیل کسالتی که دارد چند دقیقه کوتاه سخن بگوییم اما گفتگو به چالشهای مختلفی میرسد و حتی خودش تمایل دارد درباره برخی شبهههایی که از مردم به وجود آمده است توضیح دهد. نکاتی که در یک گفتگوی مفصل و فارغ از این گزارش منتشر خواهد شد.
چیزی که میخواستم اتفاق افتاده است
ابتدا میپرسم برای او که چند سالی است در این ایام هم از بام مشرف به حرم امام حسین (ع) اجرا کرده است و هم در بام بارگاه امام رضا (ع) بوده است چه تفاوتی این میان وجود دارد که پاسخ میدهد: طبیعی است که کربلا با اینجا متفاوت باشد اما برای من هر دو عطر و رنگ خود را دارد. برای من هر دو خدمت است. من در پست اینستاگرامم هم نوشتهام که با دلم زندگی میکنم...
پست اینستاگرامش را باز میکنم. یادداشتی دارد که شروعش از شیفتگی به هیچکاک در ۲ دهه پیش است و تا همراه شدن با مدِ خواندن کافکا و سارتر و کامو… و بعد هم رسیدن به فلسفه و احمد فردید و تئوری قبض و بسط سروش میگوید. در چند سطر همه شیفتگیها و احوالات زندگی اش را مرور کرده است تا این آخریها و جایی که دعوت میکند به «کرانه حقیقت عالم» … ادامه میدهد که «طبیعتا اما م حسین (ع) یک حال و احوال است و امام رضا فضایی دیگر اما من نوکرم و نوکری شان را میکنم.
میپرسم در همه این سالها بیشترین چیزی که دوست داشتید برای مخاطبانتان با این برنامه اتفاق بیفتد چه بوده است؟ که میگوید: آنچه دوست دارم اتفاق بیفته، افتاده است. من مدیون امام حسین (ع) و امام رضا (ع) هستم. اینقدر (این کلمه را چند بار با تاکید میگوید) بازتابهای عجیب و غریب شاهد بودهام که فقط خود را شرمنده میدانم که بتوانم سفیر خوبی برای این حرفها باشم. همین امشب زوجی، رازی را با من مطرح کردند و مشخص بود که راز دلشان را به هرکسی نمیگویند و مرا معتمد خود دانستند. البته این بازتابها تلاش برای کیفیت برنامه سازی، کار روی محتوا و فرم را کم نمیکند اما اینقدر حرفهای عجیب و واکنشهای مردم را میبینم که فکر میکنم به آنچه خواستهایم، رسیدهایم و مخاطب خاص کار خود را کرده است. همه عمر رسانهای من به کنار و اصلاً همه عمر من به کنار، این برهه که «مخاطب خاص» را میسازیم که امیدوارم سالها ادامه داشته باشد به نظرم همه اعتبارم برای شب اول قبر است. این برنامه و نمایش «فصل شیدایی» هرچقدر که خلوص داشته باشد امیدوارم سرمایهام باشد.
میان مصاحبه ما که در همان لابی کوچک و مقابل ورودی نشستهایم مهمانان مختلف برنامهها میآیند و میروند. از جمله آنها محمد معتمدی است که قرار است مهمان برنامه تشرف با اجرای محمدرضا حسینیان باشد. سلام و احوالپرسی مختصری با هر یک از مهمانان صورت میگیرد و مصاحبهها ادامه مییابد.
فقط کلیپ با حال خوب نداریم معرفت سازی هم میکنیم
از شور و شعور توامان در برنامه سازی های معارفی در تلویزیون میپرسم که جواب مفصلی دارد اما در بخشی درباره برنامه «مخاطب خاص» مثال میزند و میگوید: اینگونه نیست که ما فقط کلیپهایی پخش کنیم که حالش خوب است و در همین برنامه مخاطب خاص بحثی مطرح شد که شاید این بحث معرفتی برای اولین بار در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پیش کشیده شد و درباره تاریخ شیعه بود.
در پایان این گفتگو هادی آشتیانی تهیه کننده برنامه هم اضافه میشود. پسر کوچکش هم در کنارش است و از ابتدای شب که می بینمش ماسک بر صورت دارد. درباره ابتلا به کرونا میپرسم به ویژه که هر هفته به کربلا میروند و این بار جدی تر چالشم را مطرح میکنم که چطور نگرانی نداشتهاند؟ رسالت بوذری ابتدا جواب میدهد که هرکسی که پیاده روی رفته باشد میداند که حتی به صورت خفیف یک بیماری خواهد داشت، در همه این سالها هم بوده است؛ حتی در حد عطسه و سرفه و بدن درد. ما هم چنین حالاتی را داشتهایم حتی سالها قبل از کرونا.
حالا صدایش را آرام میکند که انگار میخواهد یک راز را بگوید: اما خدا شاهد است هیچکس نترسید. حتی به پیک و اوج کرونا هم فکر نکردیم و در قاموسمان نبود که به اینها فکر کنیم.
استودیویی که تا اذان صبح باز است
آشتیانی هم در ادامه میگوید: ما زمانی در پیک کرونا در عراق خلوتترین روزهایش را هم دیدیم، به گونهای بود که پلیس ۹ شب همه جا را میبست. در بینالحرمین مغازههایی وجود دارد که اینها دائمی باز است و حتی کرکرهای ندارد که پایین کشیده شود و یا درش را ببندد و پلیس صاحب اینها را هم مجبور کرده بود که روی آنها پرده بکشند و اینقدر ماجرا حساس بود.
بوذری: اینها صحنههایی بود که در همه این سالها برای اولین بار دیدیم و امیدوارم برای آخرین بار هم باشد که میبینیم. تصور کنید شب جمعه کربلا در بینالحرمین بلاتشبیه شبیه شهر ارواح بود. به قول ایشان مغازههایی که ۲۴ ساعته باز است و در ندارد بسته شود و کلاً ۱۰ نفر آدم ببینید.
آشتیانی: بعد از آن اما روزهای شلوغ را هم به چشم دیدیم و با این حال به خیر گذشت و تیم ما به مورد خاصی دچار نشد و کسی به واسطه کربلا رفتن کرونا نگرفت به ویژه که ما برای پرواز هوایی هر هفته هم لازم بود تست کرونای معتبر داشته باشیم و همیشه منفی بود.
حالا رسالت بوذری را صدا میکنند تا برای فاز بعدی برنامه در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روی آنتن برود. از پلهها بالا میرود. پلههایی که از سرامیک است و یکی دو باری قربانی هم داده است و چند نفری را به زمین زده است. از آشتیانی میپرسم تا چه ساعتی این اتاق رژی و استودیوها در حال کارند که میگوید تا خود صبح. تا اذان صبح برخی برنامه روی آنتن هستند و با چند ساعتی تعطیلی دوباره به این استودیو بازمی گردند تا آخرین روز ماه صفر را هم به عزاداری و سوگواری از قاب حرم امام رضا بپردازند.