به گزارش خبرگزاری مهر، کمتر از چند ساعت پس از خبر مرگ ابوالحسن بنیصدر مرکز اسناد انقلاب اسلامی چند روایت از رئیسجمهور معزول ایران منتشر کرد:
مجوز بنیصدر به سران منافقین برای حمل سلاح
در ۳۱ فروردین ۵۹، سران سازمان مجاهدین خلق طی نامهای با امضای مسعود رجوی، خطاب به ابوالحسن بنی صدر فرمانده وقت کلقوا، درخواست مجوز حمل سلاح کردند. در این نامه آمده بود: «جناب آقای دکتر بنیصدر، ریاستجمهوری و فرماندهکلقوا؛ محترماً بخاطر کثرت مشکلات و خطرات ایمنی که متوجه جان و سلامتی اینجانبان مسعود رجوی، مهدی ابریشمچی، موسی خیابانی و عباسعلی داوری و علی زرکش است؛ مستدعی است مجاز فرمائید اینجانبان هریک با یک برادر و یایک نفر محافظ حق حمل سلاح برای حفاظت شخصی داشته باشیم.» بنیصدر نیز با قید «موافقت میشود» در انتهای همین نامه، با درخواست سران مجاهدین خلق موافقت میکند.
حقوق ماهیانه بنی صدر از سازمان سیا
ابوالحسن بنی صدر که در طول دوران ریاست جمهوری اش منشأ خیانتهای بسیاری بود با لانه جاسوسی آمریکا نیز ارتباط داشت و حتی از سیا حقوق دریافت میکرد. در اسناد لانه جاسوسی برای بنی صدر کد رمز مشخص شده بود. معصومه ابتکار با اشاره به اسناد لانه جاسوسی میگوید: «…یکی از این اسناد درباره فردی بود که سازمان سیا از او به عنوان SD LURE نام میبرد. در دیماه ۵۸ (یک ماه پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری) در گاوصندوق اتاق رئیس پایگاه سیا در تهران، هفت سند درباره این فرد پیدا کردیم. در این اسناد شماره تلفن او ذکر شده بود. با کنترل این شماره تلفن متوجه شدیم متعلق به منزل جناب بنیصدر است که به زودی به ریاست جمهوری ایران برگزیده میشد. سند دیگر از او به عنوان یک منبع اطلاعاتی و تماس بالقوه نام میبرد.»
علاوه بر این بنابر اعتراف یکی از گروگانها به نام تام آهرن - رئیس قرارگاه سیا در تهران – یکی از جاسوسان سیا که خود را نماینده یک کمپانی تجاری معرفی کرده بود، در حوالی ۲۹ مرداد ۵۸، به تهران میآید و بین سه تا پنج بار با بنیصدر ملاقات میکند. در آخرین جلسه بنیصدر با پیشنهاد دریافت حقوق ماهیانه هزار دلار به عنوان مشاور اقتصادی شرکت تجاری تحت پوشش سیا موافقت میکند.
نقش ابوالحسن بنیصدر در ترورهای دهه ۶۰
بنی صدر با همکاری منافقین، در ترورهای دهه ۶۰ نقش داشت. سودابه سدیفی، مشاور و از اعضای دفتر بنیصدر، در این باره به ارتباط بنیصدر و رجوی در روزهای اختفای رئیسجمهور معزول اشاره میکند و میگوید: «… بنیصدر به وسیله نواب [حسین نواب صفوی] با مجاهدین در ارتباط بود. روزی من و عدهای در حضور بنیصدر بودیم، نواب در ارتباط با مجاهدین دو پاکت و یک روزنامه، که فکر میکنم در آن دفاع از بنیصدر مطرح بود، آورد. یکی از نامهها از سازمان مجاهدین خلق بود، نامه دیگر هم اعلامیه چاپی از ناحیه همان سازمان بود. همه را به بنیصدر داد. نواب اصرار داشت که بنیصدر با یکی از سران مجاهدین تماس حاصل کند. بنیصدر پافشاری میکرد که با خود رجوی رودررو گفتگو کند. نواب گفت: ترتیب یک تماس تلفنی را با رجوی خواهد داد، ولی بنیصدر معتقد بود که تماس تلفنی دردی را دوا نمیکند و جز سلام علیک پشت تلفن حرف دیگری نمیشود زد و این مثمر ثمر نیست. نواب استدعا کرد که اگر پیامی به رجوی دارد او میتواند حامل پیام باشد و بنیصدر پیامش را چنین اعلام نمود: باید شروع به زدن راسهای آنها کرد، چاره دیگری نیست.»
در همین رابطه، حسین نواب صفوی، یکی از رابطهای اصلی بنیصدر و سازمان منافقین بعد از بازداشت اعتراف کرد که در مذاکرات درونی، بنیصدر صریحاً اعلام کرده بود که «اگر نتوانیم مردم را بسیج کنیم، باید اینها [نظام] را فلج کرد و باید سران را از بین برد.»