اولیای الهی، حتی در خردسالی نیز صاحب علم و کمالات فاضله هستند. وراثت علم الهی در میان اهل بیت (ع)، یکی از نشانه‌های امامت بر جامعه محسوب می‌شود که هیچ‌کس توان مقابله با آن را ندارد.

به گزارش خبرنگار مهر، فردا هشتم ربیع الاول سالروز شهادت جانسوز امام یازدهم امام حسن بن علی العسکری علیه السلام پدر بزرگوار قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌باشد. محمدجواد مهریار کارشناس مذهبی در یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است به تبیین فعالیت‌های امام حسن عسکری (ع) پرداخته است که در ادامه می‌خوانیم:

اهل بیت رسول خدا (ص) یا همان خلفای بر حق، که به دستور پروردگار عالم به عنوان اوصیای نبی اکرم (ص) به مسلمانان معرفی شده‌اند، از علم نامحدود الهی و کرامات و معجزات بی‌نظیر برخوردار بوده‌اند. علاوه بر شیعیان، بزرگان علمی اهل سنت نیز به مقام شامخ ائمه‌ی اطهار (علیهم‌السلام) اذعان کرده‌اند و با ذکر فضائل و کرامات حضرات در کتاب‌هایشان، ارادت خود را به آن انوار طیبه بیان داشته‌اند. آن‌چه مقام امام حسن عسکری (ع) را در نظر علمای اهل سنت و مردم آن زمان متمایز می‌کند، مقام علمی آن امام همام است و باید گفت ائمه اطهار (ع) در علم الهی هیچ‌گونه فرقی با یکدیگر ندارند و علم الهی در سینه‎‌ی امیرالمؤمنین (ع با علم الهی امام عسکری (علیه‌السلام) هیچ تفاوتی نمی‌کند زیرا از یک سرچشمه، نشأت می‌گیرد.

برای اثبات علم الهی، کتاب خدا بهترین شاهد است. آصف بن برخیا، وزیر حضرت سلیمان، شخصیتی است که قرآن کریم در موردش می‌فرماید: «قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی …؛ [نمل/۴۰] و آن کس که از علم کتاب بهره‌ای داشت گفت: من، پیش از آن‌که چشم بر هم زنی، آن را نزد تو می‌آورم. چون [سلیمان] آن را نزد خود دید، گفت: این بخشش پروردگار من است…»

اما هنگامی‌که بحث از مقام علمی ائمه اطهار (علیهم‌السلام) می‌شود، علاوه بر علمای شیعه، نزد دانشمندان اهل سنت نیز موارد کثیری بیان می‌شود. خدای رحمان در بیان مقام علمی اهل بیت (علیهم‌السلام) در قرآن می‌فرماید: «وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ؛ [رعد/۴۳] آن‌ها که کافر شدند می‌گویند: «تو پیامبر نیستی!» بگو: کافی است که خداوند، و کسی‌که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند.»

حاکم حسکانی، عالم شهیر اهل سنت، می‌نویسد: «ابوسعید خدری نقل می‌کند، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در مورد آیه «و آن کس که از علم کتاب بهره‌ای داشت» سوال کردم. ایشان فرمودند: او وصی برادرم سلیمان بن داود بود. عرض کردم، ای رسول خدا، در آیه‌ای دیگر پروردگار عالم می‌فرماید: «بگو: «کافی است که خداوند و کسی‌که علم کتاب نزد اوست، …» او چه کسی است؟ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند، مقصود از صاحب علم کتاب، برادرم علی است .»[۱]

ابن حجر هیتمی که در دشمنی با شیعه لحظه‌ای دریغ نکرده، به علم حضرت اذعان می‌کند و می‌نویسد: «در زمان حکومت معتمد عباسی، به جهت نیامدن باران، قحطی همه جا را فرا گرفت، از این‌رو خلیفه عباسی دستور داد مردم سه روز برای طلب باران بیرون شهر بروند، اما بارانی نیامد. پس از مسلمانان، مسیحیان به همراه یکی از راهبان خود برای طلب باران بیرون از شهر آمدند، همین که راهب دستش را به سوی آسمان بالا می‌برد، باران می‌بارید.

روز دوم نیز به همین منوال گذشت. در نتیجه‌ی این کار راهب، بعضی از مسلمانان به شک افتادند و بعضی از دین برگشتند. خلیفه دستور داد تا امام عسکری (ع) را احضار کنند، هنگامی‌که حضرت نزد خلیفه آمدند، معتمد گفت: امت جدت را قبل از آن‌که هلاک شوند دریاب. امام عسکری (ع) فرمودند: شک را از دل مردم بیرون خواهم کرد.

روز بعد مسیحیان برای طلب باران، بیرون شهر رفتند. راهب دستش را به سمت آسمان بالا برد و آسمان ابری شد. در این هنگام امام (ع) فرمودند: آن‌چه که در دست راهب است از او بگیرید، همه دیدند در دست او قطعه استخوان انسانی است. حضرت به راهب دستور دادند اکنون طلب باران کن. راهب دستش را بالا برد، ابرها کنار رفت و خورشید نمایان شد.

مردم از این ماجرا تعجب کردند، خلیفه عباسی از امام (ع) پرسید، ای ابامحمد! ماجرای این استخوان چیست؟ امام عسکری (ع) فرمودند: این استخوان یکی از پیامبران است که این راهب به دست آورده بود. اگر استخوان پیامبری را زیر آسمان آشکار کنند، حتماً باران خواهد بارید. این کار را امتحان کردند و دیدند همان‌گونه است که امام فرموده‌اند. با این کرامت حضرت، شبهه از مسلمانان برطرف شد .»[۲]

اولیای الهی، حتی در خردسالی نیز صاحب علم و کمالات فاضله هستند، تا جایی که دانشمندان شهیر در برخورد با آنان، مبهوت می‌شوند. هیتمی می‌نویسد: «روزی بهلول در حالی‌که امام عسکری (علیه‌السلام) خردسال بودند، ایشان را زیارت کرد و دید که با بچه‌های هم‌سن مشغول بازی بودند. ناگهان حضرت شروع به گریه کردند. بهلول خیال کرد امام (علیه‌السلام) آرزوی داشتن اسباب بازی‌هایی را که کودکان داشتند در دل دارند. به امام عرض کرد: برای شما نیز از اسباب بازی‌هایی که آنان دارند، تهیه می‌کنم. حضرت به بهلول فرمودند: ما برای بازی کردن آفریده نشده‌ایم.
بهلول پرسید: پس برای چه خلق شده‌ایم؟ امام (علیه‌السلام) فرمودند: برای کسب علم و عبادت. بهلول عرض کرد: این مطلب را شما از کجا اطلاع دارید؟ حضرت فرمودند: از قول خدای رحمان که فرمود: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛ [مؤمنون/۱۱۵] آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده‌ایم، و به‌سوی ما باز نمی‌گردید؟» در این هنگام امام عسکری (علیه‌السلام) مدهوش به زمین افتادند …»[۳]

از آن‌چه بیان شد، نتیجه گرفته می‌شود که وراثت علم الهی در میان اهل بیت (علیهم‌السلام)، یکی از نشانه‌های امامت بر جامعه محسوب می‌شود که هیچ‌کس توان مقابله با آن را ندارد.

پی‌نوشت:
[۱]. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، مؤسسة الطبع والنشر، ج ۱، ص ۳۸۷. «عن أبی سعید الخدری قال: سألت رسول الله … قال: ذاک أخی علی بن أبی طالب.»
[۲]. ابن حجرهیتمی، الصواعق المحرقة، مؤسسة الرسالة – لبنان، چاپ اول، ۱۴۱۷ ه، ج ۲، ص ۶۰۰. «وَلما حبس قحط النَّاس بسر من رأی قحطا شَدِیدا … فَکَانَ کَمَا قَالَ وزالت الشُّبْهَة عَن النَّاس.»
[۳]. ابن حجرهیتمی، الصواعق المحرقة، ج ۲، ص ۵۹۹ و ۶۰۰. «وَوَقع لبهلول مَعَه أَنه رَآهُ وَهُوَ صبی …»