به گزارش خبرنگار مهر، انقلاب اسلامی به مثابه یک انقلاب فرهنگی حرکت خود را با تبلیغ آغاز کرده است. در زمانهای که تمام ساختارهای رسمی کشور در نقطه مقابل ایده انقلاب قرار دارند رسانهای که به خدمت این ایده آمده منبر است. منبر بهعنوان ابر رسانۀ انقلاب اسلامی توانست با تبلیغ تشکیلاتی در بازه زمانی ۳۴ ساله در راستای اهداف انقلاب یک حرکت عمومی را رقم بزند بهطوریکه مردم خود اقامهکننده اهداف انقلاب باشند.
حرکت انقلاب به سمت اهدافش یک حرکت تدریجی ۵ مرحلهای است که انقلاب اسلامی مرحله اول آن است. اگر گام اول با هدایت مستقیم منابر و روحانیون توانسته پیش بیاد و مردم را با خود همراه کند آیا قدمهای بعدی نیز به همین میزان به این ابزار نیاز دارد؟ آنچه مسلم است این است که این نهاد امروزه کارکرد سابق را ندارد و چنین نیست که یک ایده یا محتوا بتواند با ابزار تبلیغ پیش برود و مطالبۀ عمومی ایجاد کند. اگرچه در یک قشر خاصی همیشه اثرگذاری دارد که اتفاقاً این قشر اکثریت همراه ایدههای حاکمیت هستند اما شعاع دایرۀ آن به یک مطالبۀ ملی نمیرسد.
این مساله از چند منظر قابل بازخوانی است و چند سوال مهم را در پی دارد: آیا نهاد تبلیغ همچنان لازم است که کارکرد سابق خود را داشته باشد یا با توجه به حرکت انقلاب امروزه به ابزار دیگری نیاز است؟ چه تغییری باعث شده نهاد تبلیغ از اثرگذاری سابق خود فاصله بگیرد؟ مساله امروز نهاد تبلیغ ضعف تولید محتواست یا تربیت مبلغ؟ با توجه غالبشدن مناسب مدرنیته در روابط اجتماعی، نهاد تبلیغ بهعنوان عنصر سنتی میتواند خود را بهروزرسانی کند یا لاجرم دایرهاش محدود میشود؟ این بهروزرسانی چه لوازمی دارد؟ تا چه حد میتوان در امر تبلیغ مبتکر بود؟ چه اصولی در ضمن همه تغییرات باید حفظ شود؟
بر همین اساس نشست در برنامه اینستاگرام با عنوان «منبر به مثابه رسانه دین؛ فروبستگی ها و گشایش ها» حجج الاسلام حریزاوی و رهدار به ایراد سخنرانی پرداختند که متن آن را در ادامه میخوانید:
حجت الاسلام رهدار منبر را رسانه اصلی تبلیغ دین بیان و عنوان کرد: رسانههای مدرن اساساً توان رقابت با رسانههای اصلی را ندارند. منبر در دهههای اخیر از اعتبار و تاثیرگذاریاش کاشته شده است. علتش ضعف منبر یا قوت رسانه مدرن نیست. منبر چند ویژگی خاص و منحصر به فرد دارد که شامل پیوند با مکانهای مقدس مانند مساجد و حسینیه و … است. رسانۀ مدرن نسبت به تقدس بیگانه و خنثی است. ماهیتش با مکان مقدس تعریف نمیشود. دیگر ویژگی آن رسالت انبیایی آن است؛ مأموریت منبر مأموریت انبیا است. شأن کسی که روی منبر نشسته شأن نبی است. آنکس که پای منبر مینشیند آمده تا فرعون درونش را بشکند. رسانۀ مدرن ذاتش با چنین مأموریت بیگانه است. البته میتواند این نقش را اعتبار کند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: دو ویژگی دیگرش هم مزیت نسبی ایجاد کرده است، نخست تبار تاریخی روشن و موفق و دستاوردهای قابل دفاع آن است تاریخی از رویهها و شیوهها پشتوانه منبر است و همچنین دستاوردها و مصادیق مشخص دارد. دیگر اینکه منبر رسانهای چهرهبهچهره است. رسانههای مدرن با واسطه با مخاطب مواجه میشوند اما این بیواسطگی برای منبر امکان اثرگذاری بیشتری فراهم میکند.
منبر؛ رسانه اختصاصی دین
در ادامه حجت الاسلام روح الله حریزاوی با بیان اینکه منبر فرا رسانه است، گفت: اگر رسانه را ابزار رساندن پیام از سویی به سوی دیگر تعریف کنیم با منبر که ابزار را با محتوا پیوند زده فرق دارد. البته منبر مختص مکان مقدس نیست بلکه هرجایی یک عالم دین یا امام جامعه بخواهد پیامی را به مردم برساند منبر است. حتی آن صحرای کربلا یا غدیر باشد. منبر رسانۀ اختصاصی عالم دین است برای تبلیغ دین که یک نفس مطمئنه میخواهد با نفس لوامهای که خود را در معرض شنیدن قرار داده حرف بزند. موضوع خطابه و منبر با هم آمیخته شده است. خطابه از صناعات خمس است. خیلیها رهبر دینی نیستند ولی خطیب هستند مثل هیتلر ولی صنعت خطابه برخاسته از متن آموزشهای دینی و از اختصاصات دین است.
قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی بیان کرد: اینکه منبر اثر خود را از دست داده ادعای بلادلیل است و من نمیپذیرم. رهبری هم تصریح دارند که منبر هنوز جایگاه خود را از دست نداده است. عمق تأثیر با گستره متفاوت است. منبر اثر عمیق بر جان و دل مخاطب دارد. فرق ایمان و علم این است که ایمان اثرگذاری در جان است و این کار منبر است. بحث رسانۀ مدرن گستردگی است که منبر در آن حد ندارد. در این مورد میشود ار رسانههای دیگر استفاده کرد. انواع رسانهها میتوانند بیاید در کنار منبر و در سیطرۀ آن قرار بگیرد. همۀ جریانها میتوانند از این رسانه استفاده کنند. جریان حق هم با استفاده از سنت تسخیر میتواند اینها را به خدمت بگیرد. البته این بحث اختلافی است. ذاتگراها با این مخالف هستند.
منبر باید به شکل قبلی خود باقی بماند / غفلت زدگی؛ مهمترین رسالت رسانههای مدرن
در ادامه حجت الاسلام رهدار گفت: خیلی از باورهای ما درخصوص دین و دستاوردهایش متأثر از مشهورات و مسلمات شده است. ازجمله همین که منبر دیگر کارکرد گذشته خود را ندارد و باید شکل خود را عوض کند. اما من معتقدم منبر باید به شکل قبلی خود بماند. بین فرم و محتوای منبر نسبتی هست. در مجموع دین ظرفیت تصرف در ابزار مدرن را دارد مشروط بر اینکه متدینین پیچوخمهای راه غیر را بدانند. اگر دغدغدۀ سلوک در مسیر حق را داریم باید دیگری را بشناسیم. رسانۀ مدرن زود دیده میشود چون ظرفیت انتشار خبر و محتوا را بیشتر از منبر دارد. به جای اینکه برای چند صد نفر صحبت کنید میتوانید برای چند میلیون نفر صحبت کنید. اما در عین حال به دلیل وجود دیگر ویژگیهای رسانههای مدرن اثر کمی ایجاد میشود. منظور من از اثر جهتیابی دینی است. گاهی این در لایۀ نظر و قلب است گاهی هم فراتر میرود و شامل قدم و فعل هم میشود و هر دوی اینها روی هم تقرب و تکامل را میسازد.
وی گفت: رسانۀ مدرن این امکان را دارد که در یک شبکهای تعداد زیادی مخاطب عالم دین بشوند اما درست در همان لحظه که این امکان فراهم است در شبکهها هم این امکان فراهم است که افراد دیگر با افکار دیگری جهتهای دیگری را نشانه بگیرند. حتی برای من طلبه هم زیاد پیش آمده که در یک شبکۀ تلویزیونی یکی از عالمان دینی درحال صحبت باشد اما بروم سریالی که قبلاً دنبال کردهام یا اخباری که دیگر نمیشود دید را ببینم. این اقتضا ناشی از ذات رسانۀ مدرن است که سمفونی غفلت را ایجاد میکند نه سمفونی ذکر. کارویژه منبر اقامۀ ذکر است. یعنی توجه دادن به معبود و تکلیف و … اما رسانۀ مدرن در مجموع کارویژهاش اقامۀ غفلت است. برای همین نمیشود از رسانۀ مدرن انتظار تبلیغ دین داشت. البته این بحث ماهوی است و دلالت این را ندارد که در عمل رسانۀ مدرن را رها کنیم.
ضرورت استخدام رسانههای مدرن به منظور هدایت گری
حجت الاسلام حریزاوی عنوان کرد: ما از همان رسانهای که نشر ضلالت میدهد میتوانیم نشر هدایت بدهیم. این ساخت دست بشر است و میتواند در استخدام قرار بگیرد. مثل اسلحهای که میشود از دست دشمن گرفت و به خود او شلیک کرد. اما اینکه آیا ساختار تبلیغ سنتی نیاز به بازسازی دارد یا نه من اعتراف میکنم که بله نیاز دارد. اما نه این از آن دست بشوییم و برویم بلاگر شویم. بلکه باید از رسانههای دیگر استفاده کرد. رسانههای خنثی زیاد است. شرط لازم بازسازی ساختار تبلیغ سنتی این است: ۱. غلبۀ عقل و فطرت و قلب بر خیال و وهم؛ نقد حضرت آیت الله جوادی آملی به حوزه این بود که مستحبات را گرفتهاید و واجبات را رها کردهاید. برهان را که سختترین است نمیخوانید اما آسانها را میخوانید. منطق صوری را مهمتر از مادی میدانید. بر این مبنا آیا ما در رسانههای دیگر غلبۀ عقل و فطرت و قلب را بر خیال و وهم داریم یا برعکس؟ هرگاه در رسانهای عقل الهی و قلب سلیم غلبه پیدا کرد بر خیال و وهم آن رسانه الهی و هدایتگر میشود و باید به کمک تبلیغ دین بیاید. اما اگر برعکس بود باید تلاش کنیم این رابطه را برعکس کنیم و این شدنی است. این از نقاط تلاقی علم و دین است و دانشمندان ارتباطات باید با عالمان دین همافزایی کنند. رمان و تئاتر و … میتوانند به ما کمک کنند. رهبری گفتند تئاتر منبر است بلکه فراتر از آن است. این فراتر بودن از چیست؟ عمق یا گستردگی یا پایداری؟ ما باید اینها را تحلیل کنیم و در اینجا عقل را غلبه دهیم. البته خیال را از بین نمیبریم عقل را غلبه میدهیم.
وی افزود: دوم اینکه تعاملی شدن رسانۀ منبر باید مورد توجه قرار گیرد. برخی به متکلموحده بودن منبر نقد دارند. البته این نقطۀ قوت است و از امتیازات است اما میشود منابر تعاملی هم با توجه به مخاطب طراحی کرد و این حالت یک طرف خارجش کرد. البته چارچوب خطابه هم باید حفظ شود. هم در محتوا و هم در سبک باید ابتکارات داشت.
در ادامه حجت الاسلام رهدار تجربه انقلاب اسلامی که امام به سرانجام رساند را تصرف در غرب دانست و گفت: این با غربگریزی و غربگزینی و استخدام غرب تفاوت دارد البته به سومی نزدیک است. نگاه خنثیپندارانه به ابزار در نیم سدۀ اخیر هیچ قائلی ندارد. مثل چاقو نیست که شما هر استفادهای بخواهید بتوانید بکنید. مثلاً موبایل در حال حاضر میزان غلتزاییاش خیلی بیشتر از بهره بردنش است. بیش از ۲۵ سال تجربۀ من در غربشناسی این است که تکنولوژی مدرن خنثی نیست اما قابل تصرف است. نمیشود گفت اسلام دین جهانی است اما بگوییم نمیتوان در ابزارها و فرهنگها تصرف کند. اما این تصرف نخبگانی و خاص و کار انسانهای ویژه است. اما نباید چشممان را به روی ابزار مدرن ببندیم.
رسانههای مدرن جدای از فضای کلی غرب نیست
این استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: رویکرد ایجابی من این است که اگر فقط کسری از مجموع هزینههایی که در عصر خودمان برای رسانههای مدرن هزینه میکنیم که هر روز در حل مسائل عاجزتر قبل هستند، برای منبر و فضای پیرامونی آن هزینه میکردیم بسیار موفقتر بود. بودجههایی که برای تبلیغ اختصاص پیدا میکند در مقایسه با همان تئاتری که گفتید به مراتب کمتر است. من با رسانههای مدرن قهر نیستم اما نباید آن را جدا از فضای کلی غرب دید. من در کتاب غربشناسی انتقادی مسلمین دربارۀ بایستههای روشی مواجهه مسلمین با غرب نوشتهام یکی از روشهایی که گفتم هولستیک و کلاننگر است که موگوید باید از کل به جز بیاییم نه اینکه سراغ یک تکه مانند رسانۀ مدرن برویم. ما در هر حال در عصری هستیم که واقعیت غالبش سبک زندگی مدرن است. پرسش این است که آیا دین و ظرفیتهای تبلیغیاش برای این واقع که ضرورتاً حق هم نیست اما واقعیت است برای سلامت روح و تقرب امکان ایجاد کند؟ من نمیگویم آری اما سختیهای خودش را دارد.
وی بیان داشت: ما تاکنون الگوی غالب و رایجمان در تبلیغ سنتی تکنفره بوده و تجربۀ محدودی از تبلیغ جمعی داریم. نه اینکه ده طلبه بروند یک نقطهای تقسیم کار کنند بلکه یعنی چند طلبه همزمان در یک جمع حرف بزنند و حالت مونولوگی ظرفیت دیالوگی ایجاد کنیم یا حتی تبلیغ خانوادگی داشته باشیم. اینها تغییر در روش است که به اقتضای زمانۀ ما باید به آن و عاملینش فکر کرد. یا اینکه مثلاً استفاده از ادبیات علوم انسانی جدید در عصر حاضر چقدر ممکن است؟ میشود زبان روایت را تبدیل به زبان دیگری کرد یا دست به ترکیب زد؟ تبلیغ هیبریدی یک تبلیغ ترکیبی در روش و محتوا و … است. اگر این عنوان درست باشد ظرفیت مضاعفی به ما میدهد.
در ادامه حجت الاسلام حریزاوی گفت: من قصد خنثیپنداری رسانۀ مدرن را ندارم بلکه مقصودم خنثیسازی ابزارهای تمدن غرب است که کار تخصصی میطلبد و برنامهریزی میخواهد. از اقتصاد منبر نباید غافل شد و منبر نفتی را نباید جایگزین منبر سنتی که مبتنی بر عشق به اباعبدلله است کنیم اما در حوزه سیاستگذاری باید به این موضوع توجه کرد. منبر میتواند متنوع شود مثل منبر طنز که آقای قرائتی پایه گذاشت. یا منبر داستانی و شعری و تاریخی و… و.
در پایان حجت الاسلام رهدار خاطرنشان کرد: بیایید یک بار به صورت پایلوت دو نقطه را انتخاب کنید در یکی با روش مدرن و در یکی با روش سنتی تبلیغ را جلو ببرید بدون استفاده از رسانههای مدرن و نتیجه را مقایسه کنید.