خبرگزاری مهر - گروه دین و آئین- فاطمه علی آبادی: برای بررسی وضعیت مسلمانان در جهان چارهای جز بررسی نسبت دین و دولت در سرزمینهایی که اتباع و شهروندانی مسلمان دارند نیست. در میان کشورهای مختلف وضعیتهای گوناگونی را شاهدیم. طبعاً بررسی وضعیت مسلمانان در کشورهایی که نسبت به مساله دین و دینداری مواضعی خاص دارند، اولویت دارد. به همین جهت در بررسی وضعیت «دین و دولت» در گستره جهان، گام چهارم را با بررسی وضعیت سیاستهای دینی جمهوری آذربایجان برداشتیم. پیشتر بخش اول و دوم بررسی وضعیت دینی جمهوری آذربایجان با عنوان «اگر عاشورا نبود تشیع را در جمهوری آذربایجان نابود میکردند» و «اسلام هراسی در جمهوری آذربایجان ریشه در تاریخ شوروی دارد» منتشر شده بود.
جمهوری آذربایجان، کشوری نفت خیز با جمعیتی بزرگ از شیعیان است که در همسایگی ایران و روسیه قرار گرفته است. این کشور پس از استقلال، مدل ساختار غیر دینی را برگزیده است. اما اتفاقات سالهای اخیر که در شمار اقدامات محدود کننده فعالیتهای دینی و در بعضی موارد دین ستیزانه به شمار میرود، خبر از سیاستی پنهان در خصوص مسائل دینی جمهوری آذربایجان میدهد. در سالهای اخیر، ابعاد و عمق روابط اسرائیل و جمهوری آذربایجان بسیار گسترش یافته است. دو کشور در زمینه قومیت، دین، فرهنگ و سطح توسعه، اشتراکی با یکدیگر ندارند. جمهوری آذربایجان به عنوان عضو سازمان کنفرانس اسلامی متعهد شده است با دیگر کشورهای اسلامی برای آزادسازی و حفظ اماکن مقدس مسلمین کوشش و از مبارزه ملت فلسطین حمایت کند. همچنین، از تلاش آنان، تأمین حقوقشان و تشکیل کشور فلسطینی و آزادسازی خاک خود حمایت کند.
*تعدادی از فعالان دینی جمهوری آذربایجان که در هفتههای اخیر بازداشت شدهاند
روابط جمهوری آذربایجان به عنوان عضوی از سازمان کنفرانس اسلامی با اسرائیل، بسیار سریع پس از استقلال این کشور ایجاد شد. در زمانی کوتاه، با وجود اعتراضها و برخی موانع داخلی و منطقهای؛ روابط سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی این دو گسترش یافت.پرسش اصلی این است که آیا ایجاد محدودیت در فعالیتهای دینی و برخورد مداوم با فعالان دینی و مذهبی به نزدیکی اسرائیل با جمهوری آذربایجان ارتباطی دارد؟ تلگرافی از سفارت آمریکا در جمهوری آذربایجان توسط ویکی لیکس منتشر شد که نشان میدهد الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان، روابط میان اسرائیل با کشورش را به کوه یخی تشبیه کرد که تنها بخش اندکی از آن دیده میشود.
اخیراً سرکوب فعالان دینی جمهوری آذربایجان تشدید شده است. پیش تر، آریه گوت، مستشار صهیونیست دولت جمهوری آذربایجان خواستار برخورد جدی مقامات امنیتی این کشور با اقشار مؤمن مردم جمهوری آذربایجان که این عنصر صهیونیست آنها را عاملان ایران در جمهوری آذربایجان توصیف کرد، شده بود.
برای واکاوی ساختار مذهبی آذربایجان و نوع نگاه حاکمیت و مردم این کشور به دین و فعالیت دینی، میزگردی در خبرگزاری مهر با حضور محسن پاکآیین و احد قضائی سفرای اسبق ایران در جمهوری آذربایجان برگزار کردیم و نکته قابل توجه اینکه مطالب بیان شده در این میزگرد عمدتاً برخلاف مسائل و نکاتی بود که دیگر فعالان حوزه آذربایجان در گفتگو با ما به آن اشاره کرده بودند. حاصل این گفتگو را در ادامه میخوانید:
*گسترش گرایشهای اسلامی در جمهوری آذربایجان را چگونه ارزیابی میکنید؟
قضائی: برای بررسی گسترش اسلام در آذربایجان این را باید مد نظر قرار داد که آذربایجان ۷۰ سال تحت سیطره کمونیسم قرار داشت. حدود ۲۰۰ سال پیش آذربایجان از ایران جدا شد، زمانی که آذربایجان بخشی از ایران بود اسلام به ویژه تشیع در آن رواج داشت اما در دوره کمونیستی تمام هم و غم کمونیستها این بود که به طور کلی دین را از حکومت جدا کنند و تا اندازه زیادی هم موفق شدند. لذا این تصور که آذربایجان نیز به لحاظ دینی مانند لبنان، بیروت، عراق، سوریه و یا ایران یک کشور شیعی و اسلامی است، تصور اشتباهی است. در آذربایجان کمونیسم ۷۰ سال با دین و اعتقاد مردم چه مسیحیت و چه اسلام مبارزه کرد که در این مبارزه نسبت به اسلام بسیار سختگیرتر بود. پس از آن کمونیستها در دوره ریاست جمهوری برژنف به دلیل شدت گرفتن مشکلات اقتصادی تصمیم گرفتند با کشورهای اسلامی ارتباط اقتصادی برقرار کنند، بر این اساس مقداری از این فشارها و سخت گیری ها کاسته شد. این کاهش فشار بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت تا بتوانند سرمایههای خارجی را جذب کنند؛ در این شرایط به مردم اجازه فعالیتهای مذهبی داده شد. حتی در اجرای این هدف سال ۱۳۶۳ اجلاس با شکوهی تحت عنوان کنفرانس اسلامی برگزار و از همه رهبران دینی کشورها از جمله لبنان، بیروت و ایران دعوت به عمل آمد تا به این وسیله نشان دهند، با دین مبارزه نمیکنند و درهای کشور به روی مؤمنین و مسلمانان بسته نیست.
*این فشار روی آذربایجان نسبت به جمهوریهای دیگر بیشتر بود و آیا کمونیستها در این اقدام موفق بودند؟
قضائی: بله. دین ستیزی کمونیستها تا اندازهای موفق بود. تنها بخشی از نوار مرزی و کسانی که به تلویزیونهای خارجی متصل بودند و برخی روستاها مانند نارداران که تعصب دینی و شیعی داشتند کمتر از سیاستهای کمونیست متأثر شدند. در ترکیب حکومتی باکو و حتی در کل جمعیت آذربایجان درصد بسیار کمی از مردم بودند که درکی از اسلام داشتند. آنها میدانستند که مسلمان هستند اما از تفاوت شیعه و سنی هم چیزی نمیدانستند. خاطرم هست بارها مردم آذربایجان به بنده مراجعه کرده و میپرسیدند ما نمیدانیم شیعه هستیم یا سنی! برای مثال، روزی یکی از رؤسای دانشگاه از من پرسید میدانم مسلمان هستم اما نمیدانم شیعه هستم یا سنی؟ تا این حد بی اطلاعی از دین اسلام و مکتب تشیع در بین مردم شایع بود.
*بعد از فروپاشی شوروی در جمهوری آذربایجان سیاست دین زدایی ادامه پیدا کرد؟ یا مثل خود نظام شوروی از هم پاشیده شد؟
پاک آئین: وضعیت شیعه در آذربایجان را میتوان در سه دوره مورد بررسی قرار داد. دوره اول اختصاص به دوران اوج تشیع دارد که مربوط به عصر صفویه میشود؛ در این دوران تشیع نه تنها در آذربایجان که بخشی از ایران بود بلکه در کل ایران رشد کرد.
دوره دوم، دوره جنگهای ایران و روسیه است که مربوط به سالهای ۱۸۱۳ تا ۱۸۲۸ میشود. در این عصر بود که عهدنامه گلستان و ترکمانچای امضا و بخشیهای آذری زبان از جمله باکو، تفلیس، گرجستان، ایروان و جمهوری آذربایجان از ایران جدا شدند؛ این دوره، دوره حکومت تزارهای مسیحی در روسیه است. تزارها در این عصر سعی کردند چهره ضد مذهبی نگیرند اما تلاش داشتند با تبلیغات گسترده مسیحیت، شیعیان را به سمت این دین سوق دهند. غیر این اقدام، در این دوره خرافات هم رواج زیادی پیدا کرد. حاکمان به صورت علنی با اسلام و تشیع مبارزه نمیکردند ولی سعی داشتند با وارد کردن خرافات به مکتب تشیع، اعتقادات مردم را سست کنند. امروز نیز در برخی از شهرهای کوچک آذربایجان، بخشی از مسائل خرافی از آن دوران باقی مانده است.
*تخریب مسجد در دوران حکومت شوروی در آذربایجان
دوره سوم، دوره کمونیستها است. در این دوره رسماً دین ستیزی و اسلام ستیزی آغاز میشود. کمونیستها دین را اعم از مسیحیت، یهودیت و اسلام، نفی میکنند، مساجد را از بین برده و قرآنها را میسوزانند و تعدادی از متدینین و علمای شیعه آذربایجان را به دریای خزر انداخته و غرق میکنند. به قدری مردم را تحت فشار قرار میدهند که متدینین حتی نمیتوانند کارهای اولیه دینی خود را انجام دهند. تنها چیزی که از دین در آذربایجان برای مردم باقی مانده بود قرآن و روضه امام حسین (ع) بود. تا جایی که مردم آذربایجان نقل میکنند ما همواره منتظر بودیم پیرمردها و پیرزنها زودتر بمیرند تا به این بهانه بتوانیم در ختم آنها قرآن بخوانیم و برای امام حسین (ع) روضه خوانی داشته باشیم. بنده در قبرستانی در ازبکستان مقبره فردی را دیدم که مورد احترام مردم بود وقتی درباره آن سوال کردم گفتند این قبر کسی است که از نجف یا کربلا به اینجا آمده و روضه امام حسین (ع) را برگزار کرده است، همین مسئله باعث شده بود بین مردم جایگاه ویژهای پیدا کند.
بعد از دوران شوروی تنها چیزی که از دین در آذربایجان برای مردم باقی مانده بود قرآن و روضه امام حسین (ع) بود. تا جایی که مردم آذربایجان نقل میکنند ما همواره منتظر بودیم پیرمردها و پیرزنها زودتر بمیرند تا بتوانیم در ختم آنها قرآن بخوانیم و برای امام حسین (ع) روضه خوانی داشته باشیم
حیدر علی اف که آن زمان رئیس حزب کمونیست آذربایجان و عضو «ک. گ. ب» بود اعلام میکند هیچکس حق ندارد آئینهای مذهبی را اجرا کند. اما زمانی که دخترش میخواهد ازدواج کند از شیخ الاسلام پاشازاده درخواست میکند مراسم عقد اسلامی را برای دخترش اجرا کند. فردای همان روز حیدر علی اف در سخنرانی خود میگوید من شنیدهام بعضیها مراسم عقد را به صورت اسلامی برپا میکنند، اگر چنین چیزی تکرار شود من آنها را از بین میبرم؛ در این سخنرانی حیدر علی اف به گونهای صحبت میکند که کسی شک نکند او دخترش را به شیوه اسلامی عقد کرده و به خانه بخت فرستاده است. این شرایط دوران شوروی بود.
یا وقتی همسر حیدر علی اف فوت میکند به دلیل اینکه او معاون نخست وزیر و معاون اجرایی کل شوروی بود همسرش را با تشریفات مسیحیان دفن میکنند. بعد از دفن حیدر علی اف به شیخ الاسلام پاشازاده که در باکو بوده، پیغام محرمانه میفرستد و او را از باکو احضار میکند و دستور میدهد تا مراسم دینی اسلامی که لازم است برای همسرش انجام دهد و بعد از رسیدن به مقام ریاست جمهوری آذربایجان دستور میدهد قبر همسرش را شکافته و جسد را از مسکو به باکو انتقال و در قبرستان مفاخر باکو دفن کنند.
قضائی: اینکه گفته میشود حیدر علی اف عضو «ک. گ. ب» بوده مساله رایجی است. همه مسؤولان بلکه تمام مردم شوروی را میتوان عضو «ک. گ. ب» دانست. چرا که آن دوران قانونی در شوروی وجود داشت که بر اساس آن اگر در یک جمع سه نفره یک نفر از مسائل امنیتی و سیاسی صحبت کند و نفر دیگر این موضوع را به حکومت اطلاع ندهد مجرم شناخته میشد. در آن زمان کاری کرده بودند که همه اعضای یک کشور به عنوان خبرچین حزب اطلاعات آن کشور محسوب میشدند.
*در اجرای این قوانین آیا تفاوتی بین شیعه و سنی یا مسلمان و مسیحیان وجود داشت؟
پاک آئین: کمونیستها با همه ادیان در ستیز بودند و دین را افیون ملتها معرفی میکردند. از این رو پیروان ادیان اجازه فعالیتهای دینی نداشتند اما از آنجایی که مسلمانان به خصوص شیعیان بر اعتقادات خود مصر بودند و سعی میکردند هر طور شده حتی به صورت مخفیانه اعمال مذهبی خود را انجام دهند، فشار روی آنها بیشتر بود. ازبکها اهل سنت و آذربایجان بیشتر شیعه هستند و بیشترین فشارها روی مسلمانان از جمله در این دو کشوربود.
*بعد از فروپاشی شوروی شرایط چگونه شد؟
پاک آئین: بعد از فروپاشی شوروی سیستم تمام این کشورها لائیک شد. بر اساس قانون اساسی یک نظام غیر دینی تأسیس و اسلام ستیزی جای خود را به یک نظام غیر دینی داد. در این نظام مردم میتوانستند مسلمان باشند، آداب و مناسک اسلامی را برگزار کنند، مساجد باز باشد، روضه امام حسین (ع) برگزار شود و به طور کلی تمام ظواهر اسلام به عنوان یک دین سنتی و آئینی آزاد شد، اما در عین حال مردم اجازه دخالت در امور سیاسی را نداشتند چرا که دین به طور کامل از سیاست جدا شده بود.
در این شرایط بود که مردم احساس کردند وضعیت مطلوبی ایجاد شده است و بسیار از این مسئله خوشحال بودند که میتوانند به مسجد بروند و اعمال دینی خود را انجام دهند. مسلمانان منعی برای ادای وظایف دینی خود نداشتند اما ورود ایشان در سیاست یک مسئله امنیتی تلقی میشد و میشود.
مردمی که ابتدا در یک سیستم کمونیستی بودند، به یک باره در یک سیستم لائیک قرار گرفتند. در حالی که در همه جمهوریها مردم کاملاً با اسلام بیگانه بودند. امروز که بیش از ۲۰ سال از فروپاشی شوروی گذشته هنوز هم اطلاعات دینی مردم حتی در سطح وزرا بسیار پایین است.
*اگر با مردم ایران پس از سقوط رضا شاه مقایسه کنیم میتوان گفت حتی مردم آذربایجان با ایرانیان آن دوره هم تفاوت دارند؟
پاک آئین: کاملاً متفاوت هستند. مردم شوروی ۷۰ سال تحت تسلط کمونیسم بودند. نسلهای آنها را کاملاً از دین و تشیع بیگانه کردند و تنها برخی افراد خاطراتی از مناسک مذهبی دارند. برای مثال حیدر علی اف در خاطراتش مینویسد به یاد دارم مادرم دست مرا میگرفت و به مجلس عزای امام حسین (ع) میبرد. حتی گاهی اوقات دلیل نامحرم بودن پسرخاله و دختر خاله و فرق ویسکی با نوشابه را از هم نمیدانستند از این رو پذیرش بسیاری از مسائل دینی برای آنها سخت بود. اما به تدریج آئین شیعه در جمهوری آذربایجان رشد کرد و یکی از دلایل آن مربوط به ارتباط آنان با ایران و تبلیغات طلاب آذری فارغالتحصیل ایران، عراق و مصر است.
*آیا ایران برای نشر معارف اسلامی به این کشور مبلغ اعزام میکرد؟
قضائی: بنده از سال ۶۰ تا ۶۶ در باکو حضور داشتم. باکو آن زمان تحت سیطره حزب شوروی بود. در آن دوره کمونیستی تنها عاملی که باعث ماندگاری اعتقاد دینی مردم میشد روز عاشورا بود. علی رغم مخالفتها و غیر قانونی بودن راه اندازی دستههای عزاداری، باز هم تجمعات مردمی در روز عاشورا برگزار میشد. اغلب کسانی که در مراسم عاشورا شرکت میکردند حتی نمیدانستند فلسفه این عزاداری چیست اما هر طور شده در روز عاشورا خود را به مکان عزاداری میرساندند. آن زمان مسجد تازه پیر باز شده بود، در این مسجد جمعیت بسیار زیادی برای شرکت در مراسم عزاداری سیدالشهدا (ع) میآمدند. حتی خانمها با اینکه وضعیت حجاب مناسبی نداشتند اما لباس مشکلی میپوشیدند در مراسم شرکت کرده و عزاداری میکردند. وقتی از ایشان سوال میشد این تجمع برای چیست میگفتند ما فقط شنیدیم امام ما را در این روز شهید کردند؛ بسیاری از مردم در همین حد اطلاعات داشتند. روستاهای اطراف حتی قمه زنی میکردند و تظاهرات باشکوهی در نارداران انجام میدادند.
آنان به قرآن کریم ارادت ویژه ای داشتند دیده بودم که سوره یس را با دست مینویسند و از آن عکس میگرفتند، تکثیر میکردند و دست به دست میچرخاندند. از این رو هر بار به ایران میآمدم قرآنهای کوچک را که مزین به سوره یس بود را خریداری و سپس به شیخ باکو و دیگر مسئولان هدیه میدادم. بعد از فروپاشی شوروی بود که شیخ باکو درباره نقش و تأثیرگذاری آن قرآنهای اهدایی برایم تعریف کرد و گفت وقتی یک مدیر کمونیستی یا مسلمانی به من مراجعه میکرد و از گرفتاریهای خود دم میزد و درخواست داشت تا راه حلی نشان او دهم تا از این وضعیت خارج شود، من نیز با توجه به شخصیت و اعتقادات درخواست کننده به او میگفتم چهل روز یا هفت روز از خوردن مشروب اجتناب کن و سپس نزد من بیا تا چیزی به تو بدهم که اگر آن را همراه خود داشته باشی بسیاری از گرفتاریهایت مرتفع میشود، آنها هم موعد مقرر میآمدند و سوره یس را به آنان میدادم. بسیاری از آنان به جای کارت کمونیستی سوره یس در جیب خود میگذاشتند. همانها بعد از فروپاشی شوروی به مرز ایران نزدیک میشدند و قرآن خود را نشان میدادند که بگویند ما کمونیست نیستیم. به جرأت میتوانم بگویم هر یک از آن قرآنها یک نفر را مسلمان کرده بود.
*سیاستهای اعزام مبلغ چگونه بوده است؟
قضائی: قبل از فروپاشی شوروی به هیچ عنوان تبلیغات دینی وجود نداشت و مرزها به قدری حفاظت میشد که حتی یک پرنده نمیتوانست پنهانی وارد شوروی شود. اما آن دوران که بنده سرکنسول ایران در آذربایجان بودم متوجه شدم که مردم رادیو دارند و پیگیر خبرهای خارجی هستند.
در آن دوران آقای محمد هاشمی برادر مرحوم هاشمی رفسنجانی رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بود. از این رو نزدش رفتم تا بگویم برنامههای برون مرزی مناسب برای مردم آذربایجان تولید و پخش کند. ایشان در آن زمان قضیه را خیلی جدی نگرفت برای همین این موضوع را به اطلاع نخست وزیر وقت رساندم و او دستور داد تا این امر محقق شود.
بعد از راه اندازی گیرندههای قوی رادیویی در تبریز و برخی نقاط کشور بنده خودم شخصاً به استان اردبیل میرفتم و با رئیس صدا و سیمای این استان صحبت میکردم تا علمایی که منبرشان قوی و گویش آنان ترکی سلیس است سخنرانی آنان ضبط و از طریق رادیو اردبیل پخش شود تا مردم آذربایجان نیز از این مطالب بهره ببرند. وقتی این منابر و سخنرانیها برای مردم آذربایجان پخش میشد مردم این خطه آن سخنرانیها را ضبط کرده و به صورت کاست در اختیار دیگران قرار میدادند. طوری که بعد از فروپاشی شوروی وقتی آیات الله ایروانی و شبستری به همراه چند تن از آن سخنرانان به آذربایجان آمدند با استقبال با شکوه مردم آذری مواجه شدند مورد استقبال قرار گرفتند چون مردم سالها با سخنرانیهای آنان مأنوس بودند. تنها راه تبلیغ و تغذیه مردم آذربایجان به این شکل صورت میگرفت.
بعد از فروپاشی شوروی وقتی دولت تشکیل شد چون قانون آنان لائیک بود مصوب شد که دین نباید در کار سیاست دخالت داشته باشد. حتی زمانی که حیدر علی اف را به تهران دعوت کردم بحث دستگیری حاج علی اکرام رهبر حزب اسلامی را به میان آوردم و گفتم چرا او باید زندانی باشد؟ چنین پاسخ داد قانون اساسی آذربایجان به گونهای است که هر جنبش و حرکتی که عنوان حزب بر آن مترتب شود دخالت در سیاست محسوب میشود و قانون آذربایجان اجازه نمیدهد این نوع حرکتها که تهدیدی برای حکومت قلمداد میشود، فعالیت کنند. اما اعضای همین گروه و یا جنبش اگر فقط بخواهند تبلیغات دینی داشته باشند بنده به شخصه از آنان حمایت میکنم و معتقد هستم مردم در کشور آذربایجان از دین بسیار فاصله دارند و مبلغان دینی باید این فاصلهها را مرتفع کنند. حتی حاضر هستم از ایران مبلغانی بیایند و فعالیتهای تبلیغی دینی اما غیر سیاسی داشته باشند. برخی از ایرانیان نیز که بعد از فروپاشی شوروی به منظور تبلیغ معارف دین وارد کشور آذربایجان میشدند توسط حکومت دستگیر و زندانی میشدند چرا که آنان اطلاعی از قوانین این کشور نداشتند و در کنار بیان احکام و فقه به بیان مباحث سیاسی نیز اقدام میکردند.
*در حوزه مسائل دینی، تفاوتهایی بین سیاست حیدر علی اف با الهام علی اف مشاهده میکنیم و میتوان گفت شاهد اقدامات اسلام ستیزانه ای هستیم. راجع به این مطلب چه دیدگاهی دارید؟
پاک آئین: اگر منظور از اسلام ستیزی مربوط به همه مسلمانان باشد خیر چنین نیست. کشور آذربایجان دو هویت دارد یک هویت آذری که در اولویت است که بر اساس این هویت مردم قبل از آنکه خودشان را مسلمان بدانند آذری میدانند و هویت دوم مربوط به اسلام شیعی میشود؛ هر دو هویت مورد تأیید رهبران و حاکمان آذربایجان چه در دوره حیدر علی اف و چه در حاکمیت الهام علی اف بوده است لذا آنان نه تنها با این هویت مقابله نمیکنند بلکه بعضاً به ترویج مباحث دینی نیز اقدام کردهاند. البته با سیاسی شدن دین قویاً مخالف هستند.
برای مثال خود حیدر علی اف مزار بی بی حکیمه خواهر امام رضا (ع) را که در باکو دفن است و در زمان شوروی آسفالت شده بود را احیا و بازسازی میکند تا مردم برای زیارت به مضجع شریف آن امامزاده مراجعه نمایند؛ در عین حال کسی که به زیارت مشرف میشود حق ندارد علیه دولت و حاکمیت سخنی بگوید. یا برای مثال الهام علی اف مسجد بزرگ حیدر را تأسیس کرد تا مردم در آنجا به عبادت و نماز مشغول شوند مسجدی که مدعی هستند در خاورمیانه تک است. یا مرقد مطهر ابراهیم بن محمد باقر (ع) در گنجه را بازسازی و مرمت کرد. آنان هویت شیعی و اسلامی را تا جایی که داخل مسائل سیاسی نشود میپذیرند حتی جز هویت ملی خود میدانند.
این مطلب را تا به حال جایی مطرح نکردم و اولین بار است که در خبرگزاری مهر بیان میکنم، روزی یکی از مقامات ارشد آذربایجان به بنده میگفت زمانی که الهام علی اف مسجد حیدر علی اف را میساخت رجب طیب اردوغان به او پیغام میدهد که بخش عظیمی از هزینه این مسجد را تأمین میکند به شرط آنکه اذان اهل سنت نیز از منارههای این مسجد پخش شود. با اینکه الهام علی اف دوست اردوغان و ترکیه بود اما این پیشنهاد را رد کرد زیرا پذیرش این پیشنهاد را مغایر با هویت شیعی آذربایجان میدانست.
همچنین شیخ الاسلام الله شکور پاشازاده که رئیس مرکز مسلمانان آذربایجان، قفقاز، داغستان و … است و خودش را مقلد حضرت آیت الله خامنهای میداند. او دارای جایگاه و دستگاه بزرگی در آذربایجان است. بسیاری از علمای خارج از آذربایجان نیز با وی ارتباط دارند و آنها را هدایت و راهنمایی میکند. روزی طیب اردوغان به الهام علی اف پیغام میدهد که یک دستگاهی مانند دستگاه شیخ الاسلام برای اهل سنت بسازد اما الهام علی اف این پیشنهاد را قبول نمیکند.
*در میان کسانی که در اسرائیل خود را یهودی میدانند، افراد بسیاری وجود دارند که در عین اینکه خود را یهودی میدانند اما خداناباور هستند و هیچ اعتقاد دینی ندارد اما ممکن است مناسک یهودی را هم انجام دهند، به تعبیری میتوان گفت یهودیت برای آنها از هویتی دینی به فرهنگی قبیلهای و طایفهای تبدیل شده است، باتوجه به اقدامات دیگر حکومت در آذربایجان، این مواردی که به آن اشاره کردید را میتوان از جنس رفتارهای بالا دانست؟
پاک آئین: کسی از دل دیگری خبر ندارد که بگوید فلانی خدا را قبول دارد یا نه! این یک بحث فردی است. اما حیدر علی اف و الهام علی اف به این هویت شیعی به صورت آئینی کاری نداشتند اما هر کجا که این هویت بیاید و مانع فعالیتهای حاکمیت و حکومت شود، مانع میشدند. بنابراین حکومت با اسلام سیاسی مقابله دارد و اکثر مردم این خطه، پذیرای شیعه فرهنگی و آئینی هستند ولی تمایل ندارند در امور سیاسی دخالت کنند. مثلاً روز عاشورا بیش از ۳۰ هزار عزادار به نارداران میآمدند تا برای امام حسین (ع) عزاداری کرده و سینه بزنند اما از همین افراد اگر در روز قدس دعوت شود که در مقابل سفارت اسرائیل تجمع کنند، تعداد حاضران به بیش از ۵۰ نفر هم نمیرسد. این نشان میدهد که مسلمانان یا از روی ترس یا ناآگاهی، رغبتی به ورود مسائل سیاسی ندارند.
آذربایجان یک کشور لائیک است. بنابراین از کشور غیر دینی نمیتوان انتظار داشت حکومتش مبلغ دین باشد. رسانههای آذربایجان مباحث دینی را تبلیغ نمیکنند، حتی روز عاشورا، تعطیل عمومی نیست
*آیا این بی رغبتی است یا از روی ترس از حکومت است؟
پاک آئین: بخشی به ترس از حکومت بر میگردد اما نمیتوان از احساس مردم نیز غافل شد آنان همین که میتوانند مسجد بیایند، به حج مشرف شوند و … راضی هستند و دنبال این نیستند که تحول اسلامی ایجاد کنند. اگر بسیار خوشبینانه بگوییم متدینین دیندار که اهل انجام مناسک دینی هستند قریب به ۱۵ درصد هستند. این تعداد همانند ایرانیان نماز میخوانند، روزه میگیرند، حج میروند و پایبند به اصول دینی هستند. اما همین افراد نیز حاضر نیستند انقلاب کنند و فعالیتهای سیاسی و نهضتی داشته باشند. ۷۰ درصد مردم آذربایجان تنها اسمشان شیعه است برای مثال روزه میگیرند اما نماز نمیخوانند یا نماز میخوانند اما حجاب ندارند. خاطرم هست یکی از وزرای آذربایجان به همراه همسرش که بی حجاب بود در یکی از ضیافتها حضور داشت و به بنده گفت همسر من نمازش هرگز قضا نمیشود اما تمایلی به حجاب نشان نمیدهد؛ مردم آذربایجان به شدت نیازمند کارهای فرهنگی هستند تا نسبت به معارف شیعی آگاهی کسب کنند. مردم آذری علاقه شدید به احکام و مباحث دینی از جمله سیره اهل بیت (ع) و … دارند.
*آیا حکومت مانع تبلیغ غیر انقلابی و سیاسی نمیشود؟
پاک آئین: خیر. امروز در مساجد آذربایجان سخنرانی و جلسات قرآن برگزار میشود.
*تظاهرات مردم آذربایجان در اعتراض به ممنوعیت حجاب در مدارس
*حکومت آیا مانع حجاب زنان و دخترانی آذری میشود؟
پاک آئین: در کشور آذربایجان داشتن حجاب ممنوع نیست و در شهرهای این کشور که به جمهوری اسلامی ایران نزدیک تر هستند رعایت حجاب بانوان بیشتر میشود. حتی در شهر باکو شاهد حضور بانوان چادری هستیم. اما اگر بی حجابی زیادی وجود دارد دلیلش آن است که زنان این کشور تمایلی به حجاب نشان نمیدهند.
*در دانشگاهها و مدارس چطور؟ آیا قوانینی برای نوع حجاب وضع شده است چون که در خبرهای سالهای اخیر داشتیم که ممنوعیت حجاب در مدارس جمهوری آذربایجان باعث اعتراضاتی در میان مردم شده است؟
پاک آئین: بنده خودم به دانشگاههای آذربایجان رفتهام بانوان محجبه با همان حجاب در کلاس درس حاضر میشوند اما در رابطه با دانش آموزان در سال ۹۱ وزیر آموزش و پرورش وقت اعلام کرد که دانش آموزان باید یک نوع پوشش داشته باشند و به جای روسری کلاه بر سر خود بگذارند.
*واکنش دینداران نسبت به این مصوبه چه بود؟
پاک آئین: این مصوبه از طرف دینداران مورد انتقاد شدید قرار گرفت اما به دلیل اعتراضاتی که انجام شد بعد از تغییر وزیر دیگر کسی دانش آموزان دختر را مجبور نکرد به جای روسری از کلاه استفاده کنند. زنان و دختران بسیاری از وزرای آذربایجان دارای حجاب هستند، به مساجد میروند و در حسینیهها برای شرکت در عزاداری ایام محرم حاضر میشوند. یکی از همین وزرا گفته بود مادرم تصویری از امام خمینی (ره) را بر دیوار نصب کرده و زیر آن نماز میخواند.
*تظاهرات مردم آذربایجان در اعتراض به ممنوعیت حجاب در مدارس
*با توجه به اینکه میگویید حکومت به هویت اسلامی بها میدهد اما اخباری مبنی بر اتفاقات ناگواری از جنس مسابقات یوروویژن و رژه هم جنس بازها نیز نقل شده است.
پاک آئین: یک سری اخبار در ایران منتشر شد که صحت نداشت. بنده معتقد هستم آذربایجان را باید رفت و از نزدیک دید. برای مثال در یک دوره خبری منتشر شد مبنی بر اینکه از منارههای مساجد آذربایجان اذان گفته نمیشود و اجازه پخش ندارند؛ در حالی که این خبر کذب بود. بعضی اخبار از طریق برخی رسانهها به صورت هدفمند بزرگ جلوه داده شده و منتشر میشود.
*در گفتگوهای دیگری که در مورد مسائل دینی آذربایجان داشتیم، فعالان در این حوزه معتقد بودند مأموریت برخی افراد در حاکمیت جمهوری آذربایجان شکستن حریمهای حیا در جامعه آذربایجان است طوری که این شهر در همه ساعات شبانه روز شاهد خوانندههای ترک زبان و اجرای رقاصههای اروپایی است و هفتهای نیست که ترکیه بزرگداشت فلان رقاص را در آنجا برگزار نکند، به تعبیر دیگر حکومت در آذربایجان سیاست بی طرفانه ای ندارد و درصدد گسترش مظاهر ضد دینی در این کشور است.
پاک آئین: آذربایجان یک کشور لائیک است. مگر در ترکیه که یک کشور اسلامی است کاباره و کازینو وجود ندارد. در این کشور کسی که معتقد است به مسجد میرود و بعضیها نیز که افراد معتقدی نیستند خود را به این مکانها میرسانند؛ بنابراین از کشور غیر دینی نمیتوان انتظار داشت حکومتش مبلغ دین باشد. رسانههای آذربایجان مباحث دینی را تبلیغ نمیکنند، حتی روز عاشورا، تعطیل عمومی نیست زیرا آذربایجان کشوری لائیک و غیر دینی است. با این حال رشد اسلام در آذربایجان بیشتر از سایر کشورهای اطراف بوده و این امر به ارتباط مردم با ایران و عقبه تاریخی آنان بر میگردد که سبب شده هویت شیعی در این کشور رشد کند؛ بنابراین دولت لائیک آذربایجان هرگز مبلغ دین نبوده و نخواهد بود.
*در طول سالهای اخیر اخبار و تصاویر تخریب تعدادی از مساجد نیز در جمهوری آذربایجان منتشر شد.
پاک آئین: شش مسجد در آذربایجان بسته شد که برای اهل سنت بود و ربطی به شیعیان نداشت.
*دلیل بسته شدن این مساجد چه بود؟
پاک آئین: پس از اینکه تکفیریها و داعشی ها ظهور کردند هدف خود را کشورهای شیعی قرار دادند که یکی از اهداف آنان آذربایجان بود. بر همین اساس گروهی از عربستان به آذربایجان آمدند و در داغستان روسیه، نیروهای آذری اهل سنت را آموزش دادند و بعد از آموزش آنان را به ترکیه و سپس به سوریه اعزام کردند تا حدی که برخی از این افراد آموزش دیده با عنوان فرمانده در جبهه داعشی ها فعالیت میکردند. تعداد این افراد قریب به ۱۰۰۰ نفر بود که ۱۰۰ تن از آنان کشته شدند. حکومت آذربایجان وقتی متوجه این مساله شد و از سوی تکفیریها احساس خطر کرد حدود شش مسجد را در شهرهای شکی و گاخ که متعلق به اهل سنت بود و این افراد از آن مساجد برخواسته بودند را تعطیل کرد دو مسجد مربوط به ترکیه و مسجد ابوبکر عربستان هم تعطیل شدند.
*پس قضیه تخریب مسجد حضرت زهرا (س) که متعلق به شیعیان بود، چیست؟
پاک آئین: در آن زمان من در باکو نبودم اما بنظرم یکی از مساجد شیعی به دلیل اینکه میخواستند خیابان را عریض کنند بخشی از مسجد را تخریب و اما از سمت دیگر به وسعت این مسجد اضافه و بهتر از گذشته بازسازی شد. اما این خبر در ایران به گونهای منعکس شد گویی آذربایجان مساجد شیعیان را تخریب میکند. از سال ۹۱ که من در باکو بودم هیچ مسجد شیعی بسته و تخریب نشده بلکه به تعداد مساجد نیز افزوده شده است.
*تخریب مسجد حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها در منطقه "ینی گونشلی" باکو
قضائی: بنده بیش از ۱۰ سال در آذربایجان زندگی کردم در این کشور هم کاباره و هم مسجد وجود دارد. در دوره کمونیستی در کل آذربایجان تا نخجوان تنها ۲۰ مسجد وجود داشت اما در حال حاضر بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ مسجد و حسینیه وجود دارد. آن مسجدی هم که در آذربایجان تخریب شد خود بنده با شیخ الاسلام تماس گرفتم تا از جریان این تخریب مطلع شوم که گفته شد شخصی در حیاط منزل خویش بدون اینکه مجوز از شهرداری داشته باشد اقدام به ساخت مسجد میکند برای همین شهرداری اقدام به تخریب آن مسجد میکند. اما در ایران این خبر بسیار بزرگ جلوه داده شد. در ۳۰ سالی که قره باغ در دستان ارمنیها بود قریب به ۶۷ مسجد تخریب شد و از مساجد به عنوان طویله استفاده میکردند اما کسی در ایران نسبت به این واقعه حساسیت نشان نداد و کسی نگفت چرا این سرزمین اسلامی باید در دستان ارامنه باشد و مساجد اینگونه تخریب شود.سوال بسیار مهم است که منافع استراتژیک ایران با ارمنستان مهم است یا با آذربایجان؟ چرا باید نسبت به آذربایجان این نوع حساسیتها ایجاد و رسانهای شود؟ مرز ایران با آذربایجان بیش از ۷۲۰ کیلومتر و با ارمنستان کمتر از ۳۵ کیلومتر است؛ بنابراین همین را اگر در نظر بگیریم میتوان به اهمیت تقویت روابط با آذربایجان پی برد.
*آیا تصور نمیکنید این حساسیتها در ایران به حق و به دلیل نزدیک شدن آذربایجان به اسرائیل باشد؟
قضائی: ممکن است اینگونه باشد. هر جا اسرائیل جا باز کند میآید و علیه ایران فعالیت میکند. آنان هدفشان در طول تاریخ این بوده که بین آذربایجان که به لحاظ زبانی، اعتقادی و فرهنگی به ایران نزدیک است فاصله بیاندازند. از این رو قبل از فروپاشی شوروی جایگاهی را برای خود درست کردند تا هر وقت خواستند و اراده کردند در آن پایگاه حاضر شوند برای همین این امر را به گروه مینسک سپردند. گروه مینسک شامل آمریکا، روسیه و فرانسه میشود. ایران بهترین فرصت را داشت که ارتباط خود را با آذربایجان حفظ کند ولی این سیاست میسر نشد. وقتی ایلچی بیگ رفت و حیدر علی اف روی کار آمد روزنامهها و رسانهها تحت اختیار دولت نبود از این رو روسها، آمریکاییها، انگلیسیها و … هر یک برای خودشان روزنامه و نشریه داشتند و در آنجا علیه ایران مطالب چاپ میکردند اما متأسفانه ایران هیچ پایگاه رسانهای در اختیار نداشت.
پاک آئین: البته علیرغم کمکهای ایران به جمهوری آذربایجان، این کشور قدر ندانسته و در مقاطعی دوست خوبی برای ایران نبوده است. در زمان حیدر علی اف و الهام علی اف اقدامات زیادی علیه ایران صورت گرفت که میتوان به آوردن اسرائیل به مرز ایران، قطع خط لوله گاز و نفت، تحریک برخی افراد علیه ایران و … اشاره کرد. به دلیل همین دلخوریها، چیزی که در ایران روی آن انگشت گذاشته شد بحث اسلام ستیزی بود در حالی که ایران میتوانست از تنیده شدن روابط آذربایجان با اسرائیل انتقاد کرده و آن را مطرح کند.
*این ارتباط نزدیک با اسرائیل دقیقاً از چه زمانی شروع شد؟
پاک آئین: از زمان حیدر علی اف سال ۲۰۰۳ بود که جنگ قره باغ آغاز شد. دلیل این نزدیک شدن نیز خرید اسلحه بود. در حال حاضر آذربایجان از ۳۰ کشور اسلحه خریداری میکند تا بتواند با ارمنستان مبارزه کند از این رو آذربایجان به دنبال یک نوع اسلحه خاص بود و آمریکا حاضر شد آن تسلیحات را به آنها بفروشد و بعد فرستاده آذربایجانی را به اسرائیل اعزام کرد تا به واسطه صهیونیستها این اسلحهها با باکو فروخته شود. در واقع آمریکا، حلقه وصل باکو به تلآویو بود. بعد از آن، اسرائیل اقدام به فروش تسلیحات به آذربایجان میکند و جمهوری آذربایجان نیز چون در جنگ بود این ابزار جنگی را می خرد و در مقابل به اسرائیل نفت و سوخت میدهد؛ بنابراین اسرائیل اینگونه در منطقه نفوذ میکند. اسرائیل با نفوذش به اسلام هراسی مردم دامن میزند و سعی میکند دو کشور مسلمان را در مقابل یکدیگر قرار دهد. همچنین اخبار منفی که در راستای تخریب روابط ایران و آذربایجان منتشر میشود توسط رسانههای ارمنی و صهیونیستی صورت میپذیرد. زیرا این رسانهها به شدت علیه ایران تبلیغ میکنند و چنین نشان میدهند که ایران میخواهد در آذربایجان شیعه مذهبی را به شیعه سیاسی تبدیل کند. همین تبلیغات و سوءتفاهمها باعث شد تا آذربایجان مدتی از منطقه دور و به اسرائیل، آمریکا و اروپا نزدیک شود. اما ایران بعد از این وقایع از سال ۹۰ شروع به اعتماد سازی کرد و آذربایجان نیز متوجه شد که ایران به دنبال دخالت در امور این کشور نیست از این رو ارتباط ایران و جمهوری آذربایجان بسیار خوب شد. البته غربیها نیز اشتباهاتی انجام دادند که بازگشت آذربایجان به منطقه را در پی داشت. مثلاً به اسم حقوق بشر آذربایجان را محکوم و در جنگ قره باغ از ارمنستان حمایت کردند. همین امر سبب بازگشت آذربایجان به منطقه شد طوری که از سال ۹۲ شاهد برگزاری اجلاس سه جانبه سران ایران، روسیه و آذربایجان بودیم. بانی و برگزار کننده این اجلاسیه الهام علی اف است تا به نوعی چرخش سیاست خارجی خود را نشان دهد. بنابراین امروز لازم است این ارتباطات تقویت شود.