خبرگزاری مهر، گروه استانها - محمد حسین عابدی*: مطالبه گری به معنای ساده یعنی ما بتوانیم به این سه سوال پاسخ دهیم که چه چیزی را، از چه مرجع و یا شخصی و چگونه بخواهیم. به معنای سادهتر مطالبه گری یعنی بیان خواستههای مشخص در چارچوب اصولی و به نهادهای ذیربط که البته این مطالبه گری نیز ابزار و راههای مختلفی دارد.
مطالبه گری ابزارهای مختلفی مانند اتحادیهها، سندیکاها، سازمانهای مردم نهاد، تشکلها، رسانهها، فضای مجازی و مکتوب، احزاب و گروههای همفکر سیاسی و… دارد اما چرا در استان سمنان همیشه آخرین راه یعنی تجمع در برابر فرمانداری، به مثابه نخستین راه انتخاب میشود؟ همان موضوعی که سه روز است استان سمنان با آن درگیر بوده و دامداران شاهرودی را مجموعاً ۱۶ ساعت طی دو روز به مقابل جهاد و فرمانداری آورد و روز بعد معلولان دامغانی به مقابل فرمانداری رفتند.
کارکرد ابزارهای مطالبه گری
پاسخ به این سوال این گزاره مشخص است که مطالبه گری در استان سمنان به درستی جریان ندارد و در نتیجه افراد و گروهها و اصناف بهترین راه برای شنیده شدن خواستههایشان را تجمع میبینند اما سوال دوم و اساسیتر اینکه چرا در سطح استان سمنان اینگونه است؟ پاسخ به این سوال را به دو بخش تقسیم میکنیم:
الف: فقدان آگاهی از کارکرد ابزار مطالبه گری نخستین دلیلی است که سبب میشود اصناف آخرین راه یعنی تجمع را به تمام راههای مطالبه گری ترجیح دهند به عبارت دیگر رسانهها و ارگانهای آموزشی و فرهنگی نتوانستهاند به درستی به مردم بیاموزند که برای مطالبه گری ابزارهای گوناگونی وجود دارد و متأسفانه بعضاً مطالبات جنبه اعتراض و حتی در معدود مواردی ممکن است رفتارهای آنتاگونیستی به خود بگیرند.
سادهتر بگوییم اصناف و گروهها تحت این آموزش و آگاهی رسانی قرار نگرفتهاند که به جای تجمع، میتوان از راههای دیگری هم برای بیان مطالبات استفاده کرد و در این وادی کافی است که یک گروه با تجمع به خواسته خود برسد، همین امر مقدمهای میشود تا دیگر گروهها نیز از این تجربه به ظاهر مثبت اما از درون آشفته و ابتر، درس بگیرند.
البته این به معنای نادیده گرفتن حق دامداران و یا گروههایی که مثال زده شد نیست اتفاقاً عکس العمل هفته جاری این گروهها در استان نشان از یک نوع نادیده گرفته شدن است که متأسفانه سبب شده تا خواستهها و مشکلات گرد هم بیایند و به یک انبار باروت بدل شوند که مدیریت نادرست در استان سمنان تبدیل به کبریت آتش زدن آن میشود لیکن در این یادداشت تنها میخواهیم اعلام کنیم که راههای مختلفی برای مطالبه گری وجود دارد و چرا این راهها در استان نادیده گرفته میشود.
تحزب و حلقه مفقوده آن
ب: ضعف ابزارهای مطالبه گری دومین موضوعی است که تجمع در مقابل فرمانداری را به نخستین راه برای اصناف و گروهها بدل میسازد. این امر البته به جامعه هدف مطالبه گر باز نمیگردد بلکه مقصر آن رسانهها، احزاب، سندیکاها و… است که کارکردهای مطالبه گرایانه خود را یا از دست دادهاند و یا از ابتدا به واسطه عدم کار کارشناسی و درست، فاقد آن بودهاند.
در استان سمنان احزاب کمترین فعالیت را دارند و به جز در مرکز استان آن هم معدود احزابی که هر دو سال یک بار در زمان انتخابات مجال فعالیت مییابند، در دیگر شهرستانها کمیت تحزب به شدت میلنگد در نتیجه باید از خیر مطالبه گری توسط احزاب گذشت.
پس در استانی که احزاب به مثابه یکی از ارکان دموکراسی (در کنار قانون اساسی رکن اول، مجلس به عنوان قانون گذار رکن دوم، احزاب به عنوان تسهیلگر رکن سوم و رسانهها به عنوان مطالبه گر رکن چهارم) کارکرد خود را ندارند، این رسانهها هستند که باید رسالت رکن سوم را نیز بر عهده بگیرند یعنی هم طرح موضوع کنند، هم مطالبه گری کنند و هم پیگیر جواب آن باشند تا مجلس بتواند با قانون گذاری و هدایت دولت مشکل را برطرف کند.
مشکل کجا است؟
اما مشکل اینجا است که رسانههای استان هم وضعیت بهتری ندارند و در این وانفسای اقتصادی و باختن میدان به فضای مجازی، عدم به کارگیری افراد حرفهای، تاکید بسیار به تبلیغات (که طبیعی است) و… حتی رسالت خودشان را هم به زور انجام میدهند چه برسد به احزاب. پس در نتیجه باید گفت این تصور که اصناف اولین راه را تجمع (یعنی آخرین راه) میدانند باید قاعدتاً در استان سمنان که هیچ چیز سر جای خودش نیست طبیعی باشد.
پس شاید بتوان به این گزاره کمی بیشتر اندیشید که در استان سمنان که کمیت تحزب و رسانه به عنوان دو رکن اصلی مطالبه گری لنگ میزند چطور باید به عوام و اصناف آموخت که به جای تجمع از راهکارهای دیگر مطالبه گری بهره بگیرند. اینجا نقش نهادهای فرهنگی، آموزشی، دانشگاهها، مراجع و سندیکاهای کارگری و گروههای همفکر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… مهم میشود. سندیکاهایی که اصلاً ماهیتشان صنفی است یعنی به واقع کار تصنف را بر عهده دارند و میبایست پیگیر مطالبات باشند. اگر دامداران دارای سندیکایی باشند که کار صنفی را به معنای واقعی انجام دهد چرا باید تجمعی رخ دهد؟
بزرگترین کارکرد رسانهها، احزاب، سندیکاها، گروههای صنفی و… این است که مشکل را به مسئله بدل کنند چرا که مشکل حل شدنی است و آنکه حل میشود مسئله است. در نتیجه دامداران و یا هر گروه صنفی دیگری نه تنهایی و نه جمعی نمیتوانند مشکلی را حل کنند لیکن تاکید ما برای استفاده از راهکارهای مطالبه گری این است که این گروهها میتوانند مشکل را به مسئله و سپس مسئله را حل کنند. موضوعی که گروهها به تنهایی از عهده آن بر نمیآیند.
سو ء مدیریت مشکل استان سمنان
در اینجا یک نکته مهم دیگر را نیز باید گفت و آن هم این است که مشکل بزرگ استان سمنان سو ء مدیریت است لذا اگر مدیریتی وجود داشته باشد که به جای صبر کردن تا اینکه معضلی به مو برسد و خدایی ناکرده پاره شود، پیگیر آن باشد اصلاً چنین مسائلی رخ نخواهد داد.
در کنار تمام راهکاهای مثبت مطالبه گری که ذکر شد، جریان سالم مطالبات در استان زمانی جواب میدهد که مدیریت درستی نیز در مجموعه استان باشد وگرنه تمام اینها بیهوده میشوند و در نهایت همانی رخ میدهد که در این دو روز در سطح استان سمنان شاهد آن بودیم. امروز استان نیازمند مدیرانی است که آنها به اقشار مراجعه کنند نه اینکه اقشار این چنین دردمندانه به میدان بیایند.
مشکلات دامداران به عنوان قشری که در این یادداشت مثال زده شد (وگرنه غالب اقشار و اصناف ما امروز دارای مشکلات عدیده هستند) با مدیریت درست حل میشود، نه مدیریتی که حتی در طول سال از یک منطقه استان خبر هم نداشته باشد. در نتیجه تمام مطالبی که در بالا ذکر شد تنها در صورتی ملاک خواهد بود که جای مراجعه کننده و مراجع عوض شود یعنی مسئول به میان مردم بیاید نه مردم به سراغ مسئول؛ در پایان باید گفت اصناف ما مانند دامداران و معلولان و کسبه و… واقعاً دردمند هستند و باید به دردشان رسید لذا امید است دولت سیزدهم بتواند مشکلات را در استان کاهش دهد.
* خبرنگار و کارشناس علوم سیاسی