این روزها بسیاری در انتظار معرفی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش از سوی رئیس جمهور هستند؛ وزیری که باید راهبری نظام تعلیم و تربیت و راهبری نیروی انسانی این وزارتخانه را به عهده بگیرد.

خبرگزاری مهر - گروه جامعه: در قسمت اول گفتگو با دکتر محمد بنائیان‌سفید که در محل خبرگزاری مهر انجام شد به تفصیل درباره سند تحول بنیادین و چرایی عدم اجرای آن پرداختیم. وی که در دوره تنظیم سند تحول بنیادین، مشاور آموزش و پرورش در برنامه‌ریزی راهبردی و تحول بنیادین آموزش و پرورش بود، در بخش اول سخنان خود، عدم اجرای سند تحول بنیادین را به نبود اراده برای اجرای این سند مربوط دانست و گفت: «عدم وجود ارائه برای اجرای سند تحول بنیادین به این دلیل رخ داد که در دولتی تدوین شده بود که دولت دیگری مسئول اجرای آن بود. دلیل دوم، عدم باور تدوین‌کنندگان سند به آن بود که در مقابلش سند ۲۰۳۰ را مطرح کردند و دلیل دیگر، نفوذ دشمن بود.»

در قسمت دوم این مصاحبه با وی در خصوص ویژگی‌های وزیر آموزش و پرورش و مرور برخی چالش‌ها و کاستی‌های نظام تعلیم و تربیت پرداختیم.

محمد بنائیان سفید کارشناسی خود را در رشته برنامه‌ریزی امور تربیتی و کارشناسی ارشد خود را در رشته تحقیقات آموزشی دریافت کرده است و در نهایت در رشته برنامه‌ریزی درسی دکترای تخصصی خود را دریافت کرد. از سمت‌هایی که وی در آموزش و پرورش طی این سالیان داشته می‌توان به مشاور وزیر آموزش و پرورش در برنامه‌ریزی راهبردی و تحول بنیادین آموزش و پرورش، عضو کمیسیون تعلیم و تربیت، تحول نظام آموزشی و سبک زندگی اسلامی ایرانی شورایعالی انقلاب فرهنگی، رئیس کمیته هیات امنای دانشگاه فرهنگیان استان سمنان، مدیرکل آموزش و پرورش سمنان اشاره کرد.

* با توجه به اینکه همچنان آموزش و پرورش وزیری ندارد و وزیر پیشنهادی دولت سیزدهم در مجلس شورای اسلامی رأی نیاورد و همچنان این وزارتخانه با سرپرست اداره می‌شود، به نظر شما با توجه به سوابق طولانی که در آموزش و پرورش دارید، ویژگی‌های وزیر چه باید باشد و دولت‌ها چگونه باید دست به انتخاب وزیر آموزش و پرورش بزنند که برخی آسیب‌هایی که در بخش اول مصاحبه به آن اشاره شد، از این فضا دور بماند و فلسفه تعلیم و تربیت آن‌گونه که باید در سند تحول بنیادین به آن اشاره شده، اجرا شود؟

ما به کرات شاهد این هستیم که در برخی دولت‌ها وزیری رأی نمی‌آورد و وزارتخانه با سرپرست اداره می‌شود و وقتی هم که وزیر رأی می‌آورد، پس از دو سال دوباره تغییر می‌کند و مدتی وزارتخانه با سرپرست اداره می‌شود. درواقع ثبات مشخصی در این وزارتخانه برقرار نیست که بتوان تحول را هدایت کرد. اگر اعتماد به فرهنگیان در نظام تعلیم و تربیت نمی‌شد، حتماً بیش از این آسیب می‌دیدیم اما چون فرهنگیان فرهیخته‌ای در بدنه آموزش و پرورش داریم که دلسوز انقلاب هستند و مبانی تربیتی را قبول دارند، برخی از این چالش‌ها توسط آنها حل می‌شود.

یکی از مسائلی که باید به آن بسیار توجه کرد، بحث عدالت آموزشی است. بودجه سرانه دانش‌آموزان در این سال‌ها یا داده نشده یا به اندازه کافی نبوده است و این زمینه‌ای برای بی‌عدالتی آموزشی و یک بی‌مهری بزرگ شده است. بنده معتقدم وزیری باید انتخاب شود که وقتی می‌خواهند از وی برنامه بگیرند، دو ساعت وی را با یک خودکار و کاغذ تنها بگذارند تا برنامه‌اش را همان موقع بنویسد نه اینکه برنامه‌اش خدای ناکرده کپی باشد یا تیمی برایش نوشته باشند. به معنای دیگر وزیری باید انتخاب شود که تسلط کامل بر ادراک مسائل عملیاتی آموزش و پرورش داشته باشد. اگر این ادراک کلی نباشد، حتماً معاونین دورش می‌زنند. نکته بعدی آن است که وزیر باید سلسله مراتب سازمانی را از مدرسه تا صف و ستاد، طی و واقعیت‌ها را در این فضا به معنای واقعی لمس کرده باشد.

*به نظر شما چرا این تجربه‌ای که می‌فرمایید و این سلسله مراتب اهمیت دارد؟ مشکل ما در بسیاری از نهادها و سازمان‌ها این است در رأس قاعده که سیاستگذاری را بر عهده دارند، افراد پیش‌فرض‌هایی را در ذهن دارند که عموماً هم از مبانی غربی می‌آید و بومی‌سازی نشده اما به صورت ضابطه و دستورالعمل ارائه می‌دهند و تا می‌خواهد به قاعده برسد چون استلزامات آن فراهم نشده، ۸۵ درصد آنها قابلیت اجرایی ندارد

مشکل ما در بسیاری از نهادها و سازمان‌ها این است در رأس قاعده که سیاستگذاری را بر عهده دارند، افراد پیش‌فرض‌هایی را در ذهن دارند که عموماً هم از مبانی غربی می‌آید و بومی‌سازی نشده اما به صورت ضابطه و دستورالعمل ارائه می‌دهند و تا می‌خواهد به قاعده برسد چون استلزامات آن فراهم نشده، ۸۵ درصد آنها قابلیت اجرایی ندارد. به جای آنکه برنامه‌ریزی از بالا به پایین باشد، باید از قاعده به سمت رأس برود یعنی در قاعده بر اساس واقعیت‌ها، پیشنهادها ارائه و تصمیم‌سازی و موانع و چالش‌های آن رفع شود و در رأس سیاستگذاری قرار گیرد تا بتوانیم بگوییم ۸۵ درصد آن قابل اجراست.

*شاید یکی از مثال‌هایی که بتوان در این زمینه زد، درباره بحث نیروی انسانی است. ایده‌آل ما آن است روزی برسد دانشگاه فرهنگیان تنها ورودی معلمان به سیستم آموزش و پرورش باشد اما واقعیت آن است که ما با کمبود معلم روبرو هستیم چرا که طی سال‌های قبل دانشگاه فرهنگیان و ظرفیت آن تضعیف شد و سال‌ها طول می‌کشد که به آن ظرفیت ایده‌آل برسیم…

بله این یکی از مثال‌ها است؛ فضای آموزشی، منابع انسانی و بسیاری از موارد دیگر نیازمند مدیریت‌ها و سیاستگذاری‌های کارآمد است. ما سه عامل مهم را باید نادیده نگیریم؛ یکی بحث حاکمیتی بودن آموزش و پرورش است، دوم بحث اهمیت حضور اولیاء در تصمیم‌گیری‌ها و در نهایت، نهادهای مردمی که باید از ظرفیت آنها در نظام تعلیم و تربیت استفاده کرد. نکته دیگری که می‌خواهم به آن اشاره کنم، آن است وزیری باید سر کار بیاید که مدیران کارآمد و دارای صلاحیت علمی و اخلاقی را به کار بگیرد نه آنکه بنا به توصیه‌ها، افراد را منصوب کند. یکی از مداخله‌هایی که بسیار به ضرر آموزش و پرورش است، آن است که تصمیم برای مدیریت در آموزش و پرورش خارج از این فضا گرفته شود.

در بحث نیروی انسانی لازم است نکته‌ای را متذکر شوم. متأسفانه ما در جذب نیروی انسانی بر اساس نیاز نظام تعلیم و تربیت عمل نمی‌کنیم. به طور مثال قرار بود نهضت سوادآموزی چند سال قبل ۷۵۰۰ نفر از مربیانش را در آموزش و پرورش به کار گیرد درحالی‌که هنوز ما شاهد هستیم نیروهای نهضت قرار است در آموزش و پرورش به کار گرفته شوند و دانشگاه فرهنگیان تبدیل به نهضت سوادآموزی شده که این ورودی‌ها کارآمدی ندارند چرا که معلمی که در نهضت سوادآموزی مشغول به کار شده، با بزرگسالان برخورد داشته نه کودکان. این روش‌های غلط، آسیب‌های جدی در نیروی انسانی به آموزش و پرورش می‌زند و نکته دوم خطرناک بعدی، بحث به‌کارگیری خدمات آموزشی است؛ نیروهایی را به کار می‌گیریم که بدون گزینش وارد سیستم معلمی می‌شوند و این افراد وارد گردونه آموزش و پرورش می‌شوند، تحصن‌های پی‌درپی جلوی آموزش و پرورش و مجلس رخ می‌دهد که چهره خوبی برای نظام جمهوری اسلامی ندارد ضمن اینکه می‌دانیم آنها فرآیند معلمی واقعی را طی نکرده‌اند.

*در واقع می‌فرمایید سیستم به‌کارگیری نیروی انسانی به دلیل ناکارآمدی‌ها یا کمبودهایی که در نیروی انسانی دارد، به گونه‌ای عمل می‌کند که مدام برای خودش طلبکار درست می‌کند؟

بله درست است و این همه سیستم از جمله اولیاء را آزار می‌دهد و در نهایت اولیا گله‌مندند که چرا فرزندانشان آن خروجی که وعده داده‌ایم، ندارند چرا که در به‌کارگیری نیروی انسانی برخی مواقع کوتاهی کرده‌ایم.

به ویژگی‌های وزیر آموزش و پرورش برگردیم و شاخص‌هایی که به نظر شما برای وزیر مطرح است… یعنی وزیر آموزش و پرورش ما را به لحاظ تحقیقاتی و پژوهشی، فضای بین‌الملل باید بشناسد یا اینکه وزیر باید در سطح بین‌المللی تعلیم و تربیت را بشناسد؛ در غیر این صورت همان اتفاقی می‌افتد که در زمان تنظیم سند ۲۰۳۰ رخ داد

معتقد هستم که باید وزیر از جامعه فرهنگیان باشد. ما یک میلیون و ۲۰۰ هزار فرهنگی فرهیخته داریم که هرم تحصیلی‌شان بالاست؛ شمار زیادی دکتری و کارشناسی ارشد در سیستم آموزشی داریم. آیا از این تعداد، یک نفر وجود ندارد که عهده‌دار این وزارتخانه شود؟ وزیر باید مقبول بدنه آموزش و پرورش باشد و معلمان وی را قبول داشته باشند. در حال حاضر برخی افرادی که به عنوان گزینه وزارتخانه مطرح می‌شوند را بنده که ۴۳ سال سابقه در این حوزه دارم، نمی‌شناسم؛ چه انتظاری دارید که معلم تازه‌کار به این فرد اعتماد کند؟ ویژگی بعدی آن است که وزیر آموزش و پرورش باید بسیار اهل تعامل و شیخ‌الوزرای دولت باشد؛ از نظر علمی و نفوذ کلامی قبولش داشته باشند و همچنین تعامل با فضای بین‌الملل در این میان بسیار مهم است یعنی وزیر آموزش و پرورش ما را به لحاظ تحقیقاتی و پژوهشی، فضای بین‌الملل باید بشناسد یا اینکه وزیر باید در سطح بین‌المللی تعلیم و تربیت را بشناسد؛ در غیر این صورت همان اتفاقی می‌افتد که در زمان تنظیم سند ۲۰۳۰ رخ داد. اگر آن زمان وزیری داشتیم که به این مسئله واقف بود که اگر کشورهای دیگر سند ۲۰۳۰ را پذیرفتند برای این بود که خودشان سندی در حوزه تعلیم و تربیت نداشتند اما ما یک سند پُر و پیمان داریم، این اتفاق رخ نمی‌داد و حتی تابحال می‌توانستیم سند خودمان را به دنیا عرضه کنیم. از زمان دانشگاه جندی‌شاپور که ۲۵۰۰ سال قبل وجود داشت تا نظامیه بغداد و دانشگاه تربیت معلم تبریز، ما شاهد این هستیم که همه دانشجویان و اساتید با خارج از کشور در ارتباط بودند؛ این مسائل الان در آموزش و پرورش ما کمرنگ است.

*درباره تعامل صحبت کردید. این ارتباط آموزش و پرورش با وزارت علوم را چطور ارزیابی می‌کنید؟

ما باید قائل به یک تفکر سیستمی طولی به اسم «تعلیم و تربیت» باشیم که در این صورت باید آموزش و پرورش با وزارت علوم ارتباط مؤثری داشته باشد تا آنها بدانند ما چه چیزی را در چه پایه‌ای تربیت کرده‌ایم که آنها ادامه دهند. الان کنکور یکی از دغدغه‌های بسیار حیاتی والدین شده که حتی هنوز بچه متولد نشده، دغدغه کنکورش را دارند؛ این یک اضطراب اجتماعی ایجاد کرده و مانع پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان شده است. قرار است کنکور حافظه‌محور ظرفیت‌های علمی دانش‌آموزان را محک بزند که شدنی نیست.

وزیر باید یک ادراک کلی نسبت به این مسائل داشته باشد. متأسفانه در جامعه ما تنها استعدادهای پیشرفت تحصیلی و هوش مطرح است درحالی‌که ما ۱۳ تا ۱۴ نوع استعداد داریم. باید بتوانیم این استعدادها را از مجراهایی شناسایی کنیم و افراد را در شرایطی قرار دهیم که بهترین خودشان باشند. ما حتی یک بانک اطلاعاتی از ظرفیت کودکان خود نداریم. من همیشه می‌گویم اگر فردی بهره هوشی‌اش ۱۲۰ به بالا باشد اما تلاشی نداشته باشد، از ۱۰ درصد ظرفیت هوشی‌اش نمی‌تواند استفاده کند اما اگر فردی هوش ۱۱۰ داشته باشد و تلاشگر باشد، می‌تواند ۹۰ درصد موفق و خلاق باشد. ما باید جا را برای پرورش خلاقیت در مدارس باز کنیم.

*اگر بخواهید یک جمع‌بندی از صحبت‌های خود داشته باشید، آن کلام چیست؟

با توجه به اعتقادی که بنده به کارآمدی دولت سیزدهم دارم، مطمئن هستم اگر وزیر کارآمدی برای آموزش و پرورش انتخاب شود، دولت در حمایت از نظام تعلیم و تربیت دریغ نمی‌کند. ما شاهد این هستیم که رئیس‌جمهور دغدغه تعلیم و تربیت را دارد و در جلسه شورای عالی آموزش و پرورش شرکت کرده است. به هر حال اگر بخواهیم کشور پیشرفته‌ای داشته باشیم و به تحقق گام دوم انقلاب برسیم و همچنین به مسئله تمدن نوین اسلامی ورود کنیم و آرمان‌های اسلامی را که مورد تأکید مقام معظم رهبری است، پیاده کنیم، باید آموزش و پرورش را مورد تأکید قرار دهیم.

اهمیت زیرساخت‌ها در آموزش و پرورش به قدری است که آینده پیشرفت و توسعه کشور را ترسیم می‌کند. این دانش‌آموزان هستند که باید مقابل هجمه‌های فرهنگی ایستادگی و مسئله اخلاق و همچنین سبک زندگی اسلامی را احیاء کنند و مدیران کارآمد آینده از میان همین‌ها تربیت می‌شوند. اگر می‌خواهیم بحث تولید را در جامعه جا بیندازیم و اقتصاد مقاومتی را به مفهوم خودش نهادینه کنیم و در کمیّت و کیفیت کالا و تولید به حداکثر بهره‌برداری برسیم، جز از راه آموزش و پرورش میسر نخواهد بود. نباید گفت آموزش و پرورش پرسنل زیادی دارد پس نمی‌توانیم. حدیثی از پیامبر اسلام (ص) را مثال می‌زنم که فرمودند «من از فقر اُمتم خوفی ندارم اما از سوءمدیریت و ناکارآمدی مدیریت‌ها می‌ترسم». همچنین حدیثی از اما م علی (ع) را نقل می‌کنم که فرمودند «بر حاکمان اسلامی واجب است که سه دسته افراد را به زندان بیندازند؛ دسته اول دانشمندان منحرف، دسته دوم اطبای جاهل و دسته سوم واسطه‌گرها و دلال‌ها».

همین دلال‌ها و واسطه‌گرها هستند که برای گرفتن قدرت، از هیچ کاری ابایی ندارند و در انتها می‌خواهم بگویم که خود وزیری که به وی پیشنهاد وزارت می‌شود، اگر ببیند از فرد افضل‌تری از وی وجود دارد، نباید این مسئله را قبول کند و این مسئله را پیامبر اسلام می‌فرمایند که «وقتی می‌بینید در کاری فردی از شما افضل‌تر است، اگر به کار ادامه دهید، خیانت کرده‌اید به خدا، رسول خدا و امت مسلمین».

با شناختی که از حجت‌الاسلام دکتر رئیسی دارم، مطمئن هستم که به زودی وزیری شایسته را معرفی خواهند کرد.