خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: کمتر از یک سال میشود که جو بایدن رئیس جمهور دموکرات آمریکا سکان دار کاخ سفید شده و در این مدت، به رغم آنکه از مهار چین گرفته تا برنامه هستهای ایران و خروج از افغانستان، همیشه اولویتهای مهمتری در برنامه سیاست خارجی خود داشته؛ حداقل آنطور که خودش ادعا میکند، در دیپلماسی با کره شمالی را هم نیمه باز گذاشته است.
اما مسئله این است که ظاهراً بایدن فعلاً قصد ندارد که از این دریچه محدود برای خروج از بن بست مذاکره استفاده کند و برای همین است که این در نیمه باز، جز شلیک پیاپی موشکهای پیونگ یانگ، رو به چشم انداز دیگری باز نمیشود.
کره شمالی و اهرمهای فشار
شخصاً حساب تعداد آزمایشهای موشکی کره شمالی از دستم خارج شده است (به روایتی ۸ مورد از ابتدای سال میلادی جاری). اما به غیر از پرتاب موشک از زیردریایی در ماه میلادی اکتبر، در ماه میلادی سپتامبر هم شاهد ۴ آزمایش موفق بودیم که از آن جمله میتوان به شلیک موشک فراصوت و همچنین پرتاب موشک بالستیک از روی قطار اشاره کرد.
از این میان، شلیک یکی از موشکها همزمان بود با سفر وانگ ئی وزیر خارجه چین در مقام اصلی ترین حامی بین المللی پیونگ یانگ به کره جنوبی، و یکی دیگر هم وقتی شلیک شد که نمایندگان آمریکا، کره جنوبی و ژاپن برای برون رفت از بن بست مذاکره با کره شمالی در واشنگتن گرد هم آمده بودند.
مسئله این است که دولت بایدن به رغم آنکه مدعی تمایل برای تعامل بدون پیش شرط با کره شمالی است؛ تاکنون هیچ تلاش محسوسی در این زمینه انجام نداده است. اما پاسخش به همه آزمایشهای موشکی کره شمالی هم کمابیش یکسان است که در قالب کلیشه کلی «این اقدام را محکوم میکنیم اما از مذاکره هم استقبال می کنیم» گنجانده میشود.
کره شمالی اما بدون حرف و در مقام عمل، از کلیشه مشابهی در پاسخ به آمریکا استفاده میکند. اگر دقت کرده باشید، بعد از هر بار آزمایش موشکی پیونگ یانگ، وزارت دفاع آمریکا بیانیهای با این مضمون صادر میکند که «این آزمایش تهدیدی برای ما نیست اما به حمایت از متحدانمان متعهد هستیم». جالب آنکه بعد از شلیک موشک از زیردریایی، پیونگ یانگ هم به رغم انتقادی که از برگزاری نشست شورای امنیت داشت؛ به صراحت اعلام کرد که «آمریکا هدف این آزمایش نبوده است». این یعنی اینکه کره شمالی به قرار گذاشته شده با دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا مبنی بر عدم آزمایش موشکهای قاره پیمایی که قابلیت نفوذ به خاک ایالات متحده را داشته باشند؛ پایبند است که این به نوبه خود یعنی تلاش متقابل برای «باز نگه داشتن» در دیپلماسی حال آنکه همزمان، با شدت بخشیدن به آزمایش موشکهای میان بُرد، به واشنگتن یادآوری میکند که فرصت کوتاهی در اختیار دارد. از سوی دیگر، کره شمالی میخواهد در صورت آغاز مذاکره، اهرم فشار بیشتری را در دست داشته باشد.
سیگنالهای متضادی هم که پیونگ یانگ ارسال میکند؛ در همین راستا قابل ارزیابی است که از آن میان میتوان به احیای خط تماس اضطراری با کره جنوبی و استقبال از پیشنهاد اخیر «مون جائه این» رئیس جمهور این کشور برای پایان رسمی جنگ بین دو کره اشاره کرد که اقداماتی مغایر با آزمایشهای موشکی پیونگ یانگ تلقی میشوند اما در مجموع، بخشی از یک سیاست واحد هستند.
کلاف سردرگم روابط؛ پیدا کردن سررشته
از همان روز ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ که جو بایدن وارد کاخ سفید شد؛ مون جائه این همتای کره جنوبی تلاشی چشمگیر را برای آغاز مجدد مذاکرات واشنگتن-پیونگ یانگ در پیش گرفت و حتی در مقایسهای جسورانه، از بایدن خواست تا ادامه دهنده راه دونالد ترامپ باشد و دیدارهایی حضوری را با کیم جونگ اون رهبر کره شمالی تدارک ببیند.
این تلاشها درماه های اخیر، ساختاری چندجانبه به خود گرفته که عمده تمرکز آن، راضی کردن چین به میانجیگری برای رفع تنش با پیونگ یانگ بوده است.
پیشنهاد مون جائه این برای اینکه کره جنوبی، کره شمالی، آمریکا و شاید چین، اعلامیهای رسمی برای پایان جنگ دو کره صادر کنند؛ نمونهای دیگر از تلاش برای دخیل کردن پکن در فرآیند آغاز مذاکره برای خلع سلاح هستهای شبه جزیره کره تلقی میشود.
از سوی دیگر، «چانگ اویی یونگ» وزیر خارجه کره جنوبی از ماه سپتامبر تاکنون دو دیدار با «وانگ ئی» همتای چینی داشته که یکی در سئول و آن دیگری، جمعه گذشته، در حاشیه اجلاس جی ۲۰ در رُم بود.
چانگ اویی یونگ در سفر هفته گذشته خود به روسیه دیگر متحد نزدیک پیونگ یانگ نیز، با «سرگئی لاوروف» همتای روس دیدار کرد و طرفین در بیانیهای مشترک، خواستار ازسرگیری مذاکرات شبه جزیره کره شدند.
دیدار نمایندگان ویژه آمریکا، کره جنوبی و ژاپن هم که تقریباً به امری معمول میان سه کشور تبدیل شده است. اما سوال این است که تقلای مون جائه این برای به جریان انداختن مذاکرات واشنگتن-پیونگ یانگ از بابت چیست؟
شاید کوتاهترین پاسخ این باشد که مون به شکستن بن بست مذاکرات به چشم آخرین سنگ زیربنا برای به جا گذاشتن میراثی ماندگار از خود، تا پیش از پایان دوره زمامداری پنج سالهاش در ماه میلادی می، نگاه میکند.
کره شمالی هم به دنبال آن است تا از فشاری که روی مون است، در راستای پیشبرد منافع ملی خود استفاده کند و پافشاری رئیس جمهور کره جنوبی برای متقاعد کردن واشنگتن به کاهش تحریمهای پیونگ یانگ به عنوان مشوقی برای راضی شدن همسایه شمالی برای حضور پای میز مذاکره، در همین راستا قابل ارزیابی است.
از سوی دیگر، کره شمالی میتواند روی تحولات سیاست خارجی سئول تأثیرگذار باشد. تلاش در راستای برقراری صلح، از اهمیت زیادی برای مردم کره جنوبی برخوردار است و احیای مذاکرات میتواند اقبال حزب دموکراتیک حاکم را در انتخابات بعد، افزایش دهد. مون و کیم جونگ اون رهبر کره شمالی در سال ۲۰۱۸ و قبل از به بن بست رسیدن مذاکره با آمریکا، سه بار دیدار کردند و دیدار چهارم میتواند به موافقت پارلمان کره جنوبی با توافقی منجر شود که در همان سال میان این دو حاصل شد تا به این ترتیب، دولتهای بعدی سئول هم مجبور به پیروی از سیاست تعامل با پیونگ یانگ باشند و این همان میراثی است که مون به دنبال تثبیت آن است.
این را هم باید گفت که پیونگ یانگ از تعامل با مون به عنوان فردی آشتی جو که از ابراز تمایلات ضدچینی پرهیز میکند؛ سود میبرد چرا که اگر رئیس جمهور آینده کره جنوبی ضد چین باشد، بایدن هم لزومی نمی بیند تا برای ترغیب او به پیوستن به ائتلاف ایندوپاسیفیک، سر سیاستهای سئول در باب کره شمالی کوتاه بیاید به ویژه که اکنون، در ژاپن هم «فومیو کیشیدا» در رأس قدرت است که رویکردی تقابل جویانه را با پکن در پیش گرفته است. اینکه پیونگ یانگ در بیانیههای مختلف، مذاکره را به ترک رفتار خصمانه واشنگتن مشروط کرده است، از این دوراندیشی ناشی میشود که برای روزهای بعد از زمامداری مون، حداقل در حد رفع کاهش تحریمها، تضمینهایی گرفته باشد.
در مقابل، مون هم با تهدیدهایی نه چندان آشکار مبنی بر همکاری بیشتر با ائتلاف ضدچینی ایندوپاسیفیک و حتی احتمال همکاری شرکتهای کشتیرانی کره جنوبی در پروژههای زیردریاییهای بومی تایوان، به چین هشدار میدهد چنانچه در ترغیب کره شمالی برای تعامل با چین دیپلماسی فعالانه تری نداشته باشد؛ به گزینههای دیگری متوسل خواهد شد.
البته، این طور نیست که چین هم در این زمینه دست بسته بماند. مثلاً همینکه همزمان با حضور وانگ ئی در سئول، کره شمالی آزمایش موشکی انجام میدهد، خود نوعی اهرم فشار به شمار میرود یا اینکه پرتاب موشک بالستیک از زیردریایی کره شمالی همزمان میشود با رزمایش مشترک چین و روسیه در دریای ژاپن. همه اینها نشان میدهد که اوضاع در شبه جزیره کره و نوع تعامل بازیگران با یکدیگر بسیار پیچیدهتر از آن است که امید به برقراری ثبات داشته باشیم حال آنکه در هر لحظه نیز، بر اساس ظرافتهایی که در رابطههای متقابل یا چندگانه وجود دارد؛ انتظار برگشتن ورق در راستای ایجاد تحولی چشمگیر وجود دارد.
اما این تحول چشمگیر در صورتی حاصل میشود که بایدن از سیاست منفعلانه «صبر راهبردی» دوره اوباما فاصله بگیرد و به دنبال استراتژی جسورانه تری برود که لازمه آن خارج کردن کره شمالی از انزوای دیپلماتیک بر مبنای اعتماد متقابل به عنوان حلقه مفقوده رابطه واشنگتن-پیونگ یانگ است.