خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه- مسعود کارگر: آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی از ایران ضربات زیادی خورده است. اولین آن همین پیروزی انقلاب و سرنگونی نظام متحد طاغوت با نظام سلطه بود و دومین آن تسخیر لانه جاسوسی، از آن پس ایالات متحده با تحریم اقتصادی و تسلیحاتی و نیز نفوذ فرهنگی خواست انتقام بگیرد. در ده سال اخیر هرگاه برای انتقام اقدام کرد در خلیج فارس مفتضح شده است. یکی از این افتضاحات مشهود در ۲۲ دی سال ۹۴ و دستگیری ملوانان آمریکایی بود.
و حال در آبان هزار و چهارصد و در شرف چهل و دومین سالگرد تسخیر لانه جاسوسی ایالات متحده سعی کرد برای جبران چهره رسوا شده خود در این تاریخ با ربودن و دزدی نفتکش ایران اقتدار مورد تجاوزش توسط ایران را برگرداند و آبروی ریخته شدهاش در منطقه را جمع کند. اما غائله جور دیگری پیش رفت و مجدد بیچارگی و هیمنه پوشالیاش عیانتر شد. *پیچیدگی در سادگی است حتماً بارها فیلم و تصاویر مانورها و عملیاتهای نیروی دریای سپاه در خلیج فارس و دریای عمان را دیدهاید که در برخیهای آن با یک قایق جت معمولی و اسلحه کلاش یا یوزی و لباس ساده سبز پاسداری به مصاف دشمن تا دندان مسلح با ظاهر جنگی به ظاهر مقتدر و ترسناک میروند و شاید این سوال برای عدهای پیش بیاید که مگر میشود و چرا اینگونه است؟! در حالی که یک جواب روشن بیشتر ندارد. میتوان و میشود در عین سادگی و عدم تطبیق همه موازنات و پروتکلهای مرسوم جهانی بشدت پیچیده و یاغی به نظر آمد و هم ظاهر سادهات القای ترس کند و هم جسارت، شجاعت و خوی سلحشوریات محاسبات علمی و منطقی دشمن روی کاغذ و با اتکای بر دلار، تکنولوژی، ابزار و حمایت منطقهای رسانهای را بر هم بزند.
* یک عکس، یک اتفاق و چند معنی
به این عکس خوب دقت کنید، در نظاره اول یک قاب عجیب است! چرا عجیب؟! چون گزارههای یک قاب نظامی و جنگی را ندارد. چرا ندارد؟! چون اصولاً مواجهه دکترین امنیتی جمهوری اسلامی با دشمنان مدل نظامی به سبکهای کلیشهای نیست. مدل نظامی دشمن درخور ژستهای ژانر اکشن سینما خاصه هالیوود است که با فیگورهای منوط بر سلاح و تجهیزات میخواهند قدرت پوشالی خود را به رخ جهان بکشند. اما وجاهت ابرقدرتی ما در این تیپ و مدلها نیست. در مدل فیگور اکشنی نظامی ما آنچه که موجب اثبات قدرت و اقتدار است نیروی کاریزماتیک ایمان و صلابت در تفکر است حتی اگر از نظر قدرت تسلیحاتی در رتبه متوسط جهانی باشیم که در واقع بالاترین آن هستیم و این را دشمنان میداند و برخی دوستان و شبهه دشمنان از درک آن عاجزند و دشمنان به گونهای در جریان رسانهای خود و سینما و تصویرشان القا کردهاند که برتریناند اما در حقیقت نقطه اتکایشان به آن سلاح پیشرفته و به روز شده است وگرنه از نظر نیروی انسانی بشدت ضعیف، سست و تهی از ایدئولوژی و آرمانخواهی هستند و این وجه تمایز قدرت ایران با قدرتهای جعلی جهانی است.
* زبان بدن قویتر از هر جنگ افزاری
مجدد به این عکس نگاه کنید و به نوع قاب بندی، نور و همه جزئیات آن دقت کنید! در دنیای سیاست زده رسانه محور گاه یک حرکت، کنش و واکنش ساده در ظاهر، گفتار و رفتار میتواند چنان عملیات روانی در سطوح عالیرتبه جنگ سخت و نرم ایجاد کند که از بدو شکل گیری تا مدتها پس از آن دوست و دشمن را درگیر خود کند. زبان بدن یکی از این راهبردهای اساسی است که شاید در نگاه عامی صرفاً جالب به نظر بیاید، اما در نگاه و منظر تخصصی علوم ارتباطات بشدت مهم و اثر گذار خواهد بود. نحوه ایستادن این افسر پاسدار که شاید یکی از فرماندهان عملیاتی این رخداد باشد روی عرشه ناو ایرانی در مقابل ناو بشدت پیشرفته و قدرتمند آمریکایی آنهم به این حالت، چند گزاره مهم را به همگان اثبات میکند. اول به دشمنان که به معنای واقعی تحقیر میشوند و از این سادگی و عادی بودن احساس وحشت و به بهت و شک دچار خواهند شد، چون اگر پاسدار مذکور با آرایش جنگی و آماده رزم ایستاده بود برای دشمن آنقدر ترس و زور نداشت که با این ژست ایستاده و با نگاهی تحقیرآمیز و پر صلابت به ناو دشمن و حاضرین در آن پوشالی بودن وجاهتش را به سخره میگیرد. دوم به دوستان که بفهماند با اعتقادی توحیدی و داشتن درک ایدئولوژی میتوان جلوی دشمن به سادگی ایستاد، در چشمانش زل زد و با این فیگور، ناچیز بودن دشمن را اثبات کرد. سوم به افرادی بلاتکلیف و مذبذب در الگونگاری و مدلخواهی داخلی و خارجی و نیز غالب مستضعفین جهانی که چشم به یک نماد و قهرمان برای نجات دارند این را میفهماند که اگر در تقابل دشمن و در میدان رزم هم در قدرت نظامی و رزمی به بالاترین سطح بررسی و هم با اعتقادی راسخ و خوی سلحشوری بهدور از هر ترس و وحشتی برای مبارزه آماده باشی و حاضر شوی قطعاً دشمن را از هرگونه اقدام احمقانه بازداشته تا جایی که کوچکترین و عادیترین حرکت، حرف و ژست تو به مانند هزاران جنگ افزار اثر تخریبی و انهدامی خواهد داشت.
* بازتاب رسانهای یک عملیات، جنگ روانی یک اتفاق
نحوه دست گذاشتن این پاسدار روی لبههای عرشه ناو جنگی با قرار دادن پای چپ پشت پای راست به حالت این چنین راحتی، نشان دهنده یک مدل ایستادن خارج از عرف و مناسبات جنگی و رزمی است و بخوبی نوک پیکان بودن فرماندهی میدانی با چنین المانی را نشان میدهد و اعلام میکند ما (جمهوری اسلامی) در رأس تحولات و اتفاقات منطقه هستیم و بودن فعلیمان هنوز آرایش جنگی و رزمی ندارد، که اگر روزی قرار بر این آرایش تمام قد باشد اثری از متجاوز و مستکبر در عالم نخواهد ماند. این نماد و نشانه را دشمن از طریق اندیشکدهها و استراتژیستهایش بهتر درک خواهد کرد و به وضوح اعلام میدارد اگر اقدامی توسط هر مدعی قدرتی در جهان علیه ایران رخ دهد، هزینههای آن برایشان بشدت سنگین خواهد بود و نابودیشان حتمی است. این نشانه را اما نیروهای نیابتی و اقماری نظام سلطه در منطقه هم عمیقاً درک خواهند کرد و خواهند فهمید وقتی ابرقدرتشان آمریکا که آنها از او بشدت حساب میبرند اینگونه در مقابل ایران تحقیر میشود و کاری از دستش بر نمیآید، دیگر تکلیفشان معلوم است و ذرهای ادعا و دست از پا خطا کردنشان در کمتر از ساعتی آنها را به زبالهدان تاریخ خواهد برد.
* کدام قدرت، کدام اقتدار، کدام سلطه!
این نماد و نشانه ساده برای جوجه کشورهای حوزه خلیج فارس یک تذکر جدی است، تذکری که با اقدام کیلومترها فاصله دارد و کشوری همچون عربستان باید خوب بفهمد این مسئله را و تبعاتش را، برای همین در رسانههایشان بشدت در تلاش هستند یا سکوت کنند و یا منکر قضیه شوند و با دستپاچگی ماجرا را بهگونهای دیگر جلوه دهند. در ادبیات جنگی و مبارزه اگر فرمانده ارشد و سایر فرماندهها و نیروهای عملیاتی به شکل و فرم غیر رزمی در میدان حاضر شوند، نشان دهنده تحقیر دشمن است و این معنا را تداعی خواهد کرد که چنین شرایطی برای ما جنگی نیست و اصلاً شما (دشمن) برای ما (جمهوری اسلامی) عددی نیستید و بهحساب نخواهید آمد و این بالاترین اثر تخریبی و جنگ روانی بدون شلیک حتی یک گلوله علیه دشمن است.
به پوشش شهید سردار حاج قاسم سلیمانی (رضوان الله تعالی علیه) در کارزار جنگ با داعش در طول این سالیان دقت کنید! هیچ زمان و هیچ کجا ایشان لباس رزم بر تن نکرد و تیپ و ژست جنگی نداشت. چرا!؟ به پوشش شهید سردار حاج قاسم سلیمانی (رضوان الله تعالی علیه) در کارزار جنگ با داعش در طول این سالیان دقت کنید! هیچ زمان و هیچ کجا ایشان لباس رزم بر تن نکرد و تیپ و ژست جنگی نداشت. چرا!؟ چون خواست به همگان ثابت کند، داعش برای ما عددی نیست، حتی پدید آورندگان داعش نیز عددی نیستند و ما با لباس و آرایش عادی به تقابل و شکستشان خواهیم رفت. همین نماد و الگو نشان دهنده یک گفتمان ضد استکباری در جهان است و به دوست و دشمن ثابت میکند قدرت توهمی نظام سلطه بهراحتی در هم شکسته خواهد شد. این نماد و المان چنان اثر رسانهای گذاشته و خواهد گذاشت که جهانیان و همه آزادیخواهان ذیل عدالتخواهی الهی را بر آن داشته و خواهد داشت که به چنان درکی برسند که راه نجات بشری مبارزه با سلطه جهانی است و این مبارزه از همین الف الفبای سیاسی و جنگی بهراحتی قابل تحقق است و نیازی به غول سازی خود و دیو پنداری دشمن ندارد. قطعًا پس از این اتفاق و پیروزی مقتدرانه و بدون هیچ اما و اگر سپاه علیه نیروی تروریستی آمریکا و بازتاب چنین ایستادنی بر عرشه ناو توسط یک پاسدار، عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس حساب کار به دستشان آمده و از آنسو اسرائیل نیز بهتر از قبل فهمیده که شیطنت و بازی با دم شیر ایران برایش بد تمام خواهد شد و زودتر از ۲۵ سال به درک واصل خواهد شد.
یادمان باشد، در تقابل با دشمن، داشتن سلاح و تجهیزات مهم است و ضروری، اما مهمتر و ضروریتر داشتن یک عزم و اراده اعتقادی و تسلط بر جنگ روانی رسانهای است که دشمن حتی به ظاهر قویتر را در هم خواهد شکست.