علی اسکندری نویسنده کتاب «دیپورت» می‌گوید در این‌کتاب بحث مدافعان حرم به صورتی که در چشم بزند و اغراق‌آمیز باشد، مطرح نشده و داستان وجوه مختلفی از مهاجرت غیرقانونی را شامل می‌شود.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: روایت یک مهاجرت غیرقانونی به مقصد آلمان برای رسیدن به زندگی بهتر، اسارت و بعد هم آزادی طی یک عملیات؛ خلاصه داستانی است که در کتاب «دیپورت» به قلم علی اسکندری با روایتی از پیمان امیری، به رشته تحریر درآمده است. آنچه که این داستان را با بقیه هم‌گروهی‌هایش متمایز می‌کند، شیوه عملیات آزادی پیمان به دست مدافعان حرم است، جریانی که در «دیپورت» لحظه به لحظه روایت شده است.

اسکندری در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره شکل‌دادن به «دیپورت» و انتخاب شکل روایتی که برای تعریف خاطره‌ها در قالب داستان دارد، گفت: در زمینه‌هایی مثل فیلمنامه‌نویسی کار کرده بودم اما در حوزه خاطره‌نگاری و نویسندگی «دیپورت» تجربه اولم بود. خیلی‌ها از من می‌پرسند که برای نویسندگی چه دوره‌ای رفته‌ای یا چه کرده‌ای؟ اما باید بگویم که اعتقادم این است که برای نوشتن به صورت مبتدی یا حرفه‌ای مهم‌ترین موضوع این است که کتاب زیاد خوانده باشید تا با سبک‌های مختلف نوشتن آشنا باشید. من هم از قبل مخاطب جدی کتاب‌ها بودم و زمانی که به این سوژه برخوردم تصمیم گرفتم تا خودم آن را قلم بزنم. در همین راستا در وهله اول خودم را جای مخاطب کتاب‌خوان قراردادم و با این نگاه داستان را پیش بردم.

وی افزود: این‌پیشبرد داستان، در خیلی از موارد با خلق فضاسازی‌هایی همراه است که باعث می‌شود تا مخاطب درمورد خیلی از بخش‌ها تصویر واضحی در ذهنش نقش بگیرد، اسکندری درباره این بخش ماجرا هم گفت: همانطور که گفتید بعضی از بخش‌های کتاب تصویر ذهنی را برای مخاطب ایجاد می‌کند، این موضوع جزو موارد و اصولی بود که من دوست داشتم در طول نگارش داستان رعایت شود. همچنین تلاشم این بود که از کلمات دشوار استفاده نکنم و متن کتاب راحت و روان باشد. البته در کنار اینها مهم‌ترین وجهی که در ذهن داشتم هم این بود که مخاطب به خواندن ادامه دهد و از آن خسته نشود.

این‌نویسنده در پاسخ به این‌که به نظر خودش به عنوان نویسنده تا چه‌حد در این زمینه موفق بوده، گفت: فکر می‌کنم تا حدودی این موفقیت را کسب کرده‌ام. در طول این‌جریان من گمان نمی‌کردم که حوزه خاطره‌نگاری تا این اندازه سخت باشد چرا که در قالب‌های دیگر مثل رمان و داستان، قصه‌ها زاییده ذهن نویسنده‌اند اما در خاطره‌نگاری مهم‌ترین وجه این است که به روایت راوی و اصل داستان وفادار باشید. این اتفاق برای منی که اولین کتابم بود، خیلی سخت بود اما در ادامه با گذاشتن خودم جای راوی و از سوی دیگر مخاطب، تا حدی از عهده این فضا برآمدم.

اسکندری در ادامه گفت:‌ یکی دیگر از اتفاقاتی که در نگارش خاطرات و روایت‌ها صدق می‌کند، شاخ‌وبرگ‌هایی است که لازم است تا به این روایت‌ها اضافه شوند و شکل داستانی به اثر بدهند؛ این جریان در مورد «دیپورت» هم صدق می‌کند. در طول این روایت من مواردی را هم برای شکل‌گیری فضاسازی که لازمه کار بود را به هم به متن اضافه کردم. البته در فضا باید حواسمان باشد که به اصل روایت خدشه‌ای وارد نشود همانطور که در مورد دیپورت هم این اتفاق افتاد و در بخش‌های مختلف سعیم این بود که از جزئیات هم غافل نشوم. حتی گاهی اگر راوی از ابتدا چیزی نمی‌گفت من از او می‌خواستم تا به مواردی که از قلم افتاده اشاره کند تا در نهایت به داستانی برسیم که برای مخاطب عینیت داشته باشد. با همه اینها اصل داستان برپایه همان روایت است نه تخیل ذهن من نویسنده.

وی افزود: طراحی قالب روایت و شروع و پایان داستان یکی از موارد تعیین‌کننده هر اثری است که می‌تواند از ابتدا مخاطب را با خود همراه یا او را دلزده کند. نویسنده «دیپورت» درباره انتخاب این آغاز و پایان و شکلی که برای گفتن از پیمان انتخاب کرده، بیان کرد: من قبل از شروع نگارش کتاب و بین مصاحبه و پیاده‌سازی، چارتی را برای کتاب طراحی کردم که موارد مختلفی را از طرح جلد گرفته تا متن پشت جلد، نوع نگارش، شروع و ادامه داستان را شامل می‌شد. من می‌خواستم که داستان و روایت طوری پیش برود که در همان شروع مخاطب را با خودش همراه کند.

نویسنده کتاب «دیپورت» گفت: برخی معتقد هستند این‌شکل از شروع نقطه اصلی داستان را لو داده است. خیلی‌ها این نقد را کردند که بیان موقعیت راوی در همان اول قصه باعث شده که کلیت داستان فاش شود، این جریان ریسکی بود که آن را پذیرفتم و حس می‌کنم که اتفاق خوبی است که با یک چک و یا شوک داستان را شروع می‌کنیم. از سوی دیگر در حوزه طراحی جلد و متن پشت جلد هم سعیم این بود تا فضایی را ایجاد کنم که مخاطبی که از جزئیات کتاب چیزی نمی‌داند هم به واسطه آن به اثر جلب شود. در کنار اینها عدم وجود کلیشه‌ها و جملات به اصطلاح گل‌درشت در طول داستان هم اتفاق دیگر است. در طول این داستان بحث مدافعان حرم به صورتی که در چشم بزند و اغراق‌آمیز باشد، مطرح نشده و داستان وجوه مختلفی از مهاجرت غیرقانونی گرفته تا سختی‌های راه، اسارت و.... را شامل می‌شود. این جریان هم از آن مواردی است که در طول داستان حواسم به آن بود و سعی کردم تا فضای داستان به صورتی باشد که مخاطب عام را هم درگیر کند.