خبرگزاری مهر، گروه بین الملل - رامین حسین آبادیان: در بستر تحولات غرب آسیا، مجموعه فتنههای مختلفی در حال جریان است. در لبنان، دولت ملی این کشور در یکسال گذشته با محاصره اقتصادی جبهه عربی- غربی با مشکلات جدی روبرو است و دستان بسیاری برای شعله ور نمودن مجدد آتش جنگ داخلی در این کشور فعال است. در عراق نیز فضایی ملتهب را شاهدیم و سوریه و یمن نیز سالهاست درگیر نبردهای جانکاهی شدهاند که بسیاری از مردم این کشورها را به کام مرگ فرستاده است. همین فرایند رقت بار را در افغانستان و قفقاز جنوبی نیز شاهد هستیم.
در تمام این رخدادها همواره یک سر ماجرای بحران سازی در منطقه، حضور آمریکا است که ضمن فتنه انگیزی و ایجاد اغتشاش و ویرانگری، در پی به هم ریختگی نظم منطقهای موجود است. همین موضوع باعث شد میزگرد تخصصی گفت و گوی سیاسی با همکاری مشترک رادیو گفت و گو و خبرگزاری مهر برگزار گردد.
در این برنامه که ابعاد فتنههای منطقهای در غرب آسیا بررسی شد، سیدرضا صدرالحسینی کارشناس ارشد منطقه و حسین اکبری رئیس مرکز تحقیقات و مطالعات مجمع جهانی بیداری اسلامی و سفیر سابق ایران در لیبی به تحلیل و ارزیابی پرداختند.
آمریکاییها پس از متحمل شدن شکست در منطقه غرب آسیا پروژه نا امن سازی این منطقه را در دستور کار خود قرار دادند در جریان این نشست، حسین اکبری رئیس مرکز تحقیقات و مطالعات مجمع جهانی بیداری اسلامی تصریح کرد: ایالات متحده آمریکا همواره و در طول تاریخ با بهره برداری از ابزارهای متعدد به دنبال بسط نفوذ خود در منطقه غرب آسیا بوده است. آمریکاییها به همین منظور، ابتدا به قدرت سخت متوسل شدند و پس از آنکه به ناکارآمدی آن پی بردند به قدرت نرم روی آوردند تا شاید از این طریق بتوانند نفوذ خود را در غرب آسیا گسترش دهند.
وی عنوان کرد: شعار آمریکاییها برای ورود به منطقه غرب آسیا این بود که ما برای نجات مردم این منطقه آمدهایم. پس از مدتی، ناکارآمدی قدرت نرم آمریکاییها نیز آشکار شد و آنها به قدرت هوشمند روی آوردند. علیرغم تمامی این تلاشها، ایالات متحده آمریکا موفق نشد به اهداف خود دست پیدا کند. این بدان معنا نیست که تلاشهای واشنگتن برای نا امن سازی منطقه غرب آسیا متوقف شد.
رئیس مرکز تحقیقات و مطالعات مجمع جهانی بیداری اسلامی اظهار داشت: آمریکاییها پس از متحمل شدن شکست در منطقه غرب آسیا پروژه نا امن سازی آن را در دستور کار خود قرار دادند. هدف اصلی و اساسی واشنگتن از این اقدام، مشغول ساختن کشورهای حامی مقاومت به مسائل و مشکلات داخلی بود. با این حال، امروز ما شاهد آن هستیم که آمریکاییها در هیچ کشوری امنیت ندارند. آنها نه در عراق، نه در لبنان، نه در یمن و نه در افغانستان از هیچ امنیتی برخوردار نیستند.
وی در ادامه تصریح کرد: سلسله تحولات در منطقه غرب آسیا را نمیتوان از یکدیگر جدا دانست. اگر میگوییم که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای بسط نفوذ خود تلاش میکنند، مقصودمان تلاش برای نفوذ در سراسر منطقه غرب آسیا است. تحولات این منطقه درهم تنیدهاند. علت اصلی این مسأله هم آن است که بازیگران در کشورهای مختلف واقع در منطقه غرب آسیا مشترک هستند و منافع واحدی را دنبال میکنند.
اکبری افزود: به عنوان نمونه، ما در تحولات غرب آسیا میبینیم که از یک سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار دارند و از سوی دیگر، مقاومت و متحدان آن به چشم میخورند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکاییها تصور میکردند که قدرت بلامنازع جهان هستند و هیچ قدرتی، توان شکست آنها را ندارد. در واقع، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکاییها خود را قدرت مطلق جهان دانستند.
وی در ادامه سخنان خود افزود: همین رویکرد و نگرش موجب شد تا واشنگتن از هیچ تلاشی برای بسط نفوذ خود در کشورهای متعدد دریغ نکند. جنگهای عراق و افغانستان نیز به همین منظور به راه افتادند. آمریکاییها همواره به دنبال تثبیت حاکمیت جهانی خود بوده و هستند. آنها در طول مدت زمان گذشته تلاشهای زیادی را برای خلع سلاح مقاومت در لبنان انجام دادهاند تا امنیت اسرائیل تأمین گردد. اما در تحقق این هدف شکست خوردند. آمریکاییها تلاشهای زیادی را برای خلع سلاح مقاومت در لبنان انجام دادهاند تا امنیت اسرائیل تأمین گردد اما در تحقق این هدف شکست خوردند آمریکاییها در افغانستان و عراق هم نتوانستند به اهداف خود جامه عمل بپوشانند.
رئیس مرکز تحقیقات و مطالعات مجمع جهانی بیداری اسلامی یادآور شد: تلاش آمریکایی در منطقه غرب آسیا جلوگیری از قدرتمند شدن کشورهای اسلامی بوده است. آنها درست به همین منظور رژیم صهیونیستی را در منطقه ایجاد کردند. ایجاد آشوب در کشورهای اسلامی همواره جزئی جدایی ناپذیر از استراتژی ایالات متحده آمریکا بوده است. آمریکاییها با این اقدام خود میخواهند بگویند که اسلام توان حکمرانی ندارد.
اکبری در ادامه تصریح کرد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موفقیت جمهوری اسلامی ایران در جنگ ۸ ساله، آزادسازی اراضی اشغال شده لبنان در سال ۲۰۰۰ و شکست صهیونیستها در برابر حزب الله در سال ۲۰۰۶ معادلات جهانی به کلی دستخوش تغییر و تحول شد. پس از سلسله تحولات مذکور، آمریکاییها دیگر به عنوان قدرت بلامنازع در جهان شناخته نشدند زیرا افکار عمومی شکست ذلیلانه متحد آنها در برابر مقاومت را به خوبی مشاهده کرد.
رئیس مرکز تحقیقات و مطالعات مجمع جهانی بیداری اسلامی همچنین عنوان کرد: تحولات لبنان برای آمریکاییها بسیار حائز اهمیت است. همسایگی لبنان با اراضی اشغالی و نیز سابقه درگیری آن با رژیم صهیونیستی موجب شده است تا در مقایسه با دیگر کشورها، اهتمام زیادی به این کشور وجود داشته باشد. امروز معادلات قدرت در لبنان نیز همچون منطقه غرب آسیا دستخوش تغییر شده است.
در همین راستا، وی ادامه داد: صهیونیستها تا دیروز لبنان را کشوری فتح شده میدانستند اما امروز از قدرت حزب الله به شدت نگران هستند صهیونیستها تا دیروز لبنان را کشوری فتح شده میدانستند اما امروز از قدرت حزب الله به شدت نگران هستند. آنها هر بار برای خلع سلاح حزب الله لبنان تلاش کردند اما نتوانستند به هدف خود دست یابند. آخرین حربه آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه لبنان تشدید تحریمهای اقتصادی بود تا از این رهگذر، مردم را در برابر مقاومتِ حزب الله قرار دهند. با این حال، آنها در این زمینه نیز توفیقی حاصل نکردند.
رئیس مرکز تحقیقات و مطالعات مجمع جهانی بیداری اسلامی گفت: حزب الله لبنان با واردات سوخت از جمهوری اسلامی ایران و ابتکاری که در این زمینه به خرج داد موجب شد تا آخرین حربه آمریکا و صهیونیسم علیه مقاومت در لبنان با شکست مواجه شود. اقدام حزب الله در واردات سوخت از ایران یک مانور قدرت در برابر بیگانگان بود. حزب الله نشان داد که همواره از یک نگاه ملی به مسائل و قضایا برخوردار است. این گروه مقاومتی همیشه منافع خود را قربانی منافع ملی کرده است.
اکبری تصریح کرد: امروز لبنانیها دیگر رژیم صهیونیستی را تهدیدی برای خود تلقی نمیکنند. علت این مسأله کاملاً واضح است و آن، حضور حزب الله در لبنان است. این به چه معناست؟ این به معنای تغییر معادلات قدرت به نفع مقاومت است.
در ادامه این نشست نوبت به سید رضا صدر الحسینی کارشناس ارشد مسائل منطقه رسید تا به تشریح دیدگاهها و نقطه نظرات خود پیرامون فتنههای خارجی در منطقه غرب آسیا بپردازد. این کارشناس ارشد مسائل منطقه در ابتدای سخنان خود تصریح کرد: آمریکاییها برای منطقه غرب آسیا چندین سناریو را طراحی کردند. یک سناریو این بود که دولتهای وابسته به خود در منطقه غرب آسیا را وابستهتر سازند.
سناریوی دیگری که ایالات متحده آمریکا تلاش کرد تا از رهگذر آن به اهداف خود در منطقه غرب آسیا جامه عمل بپوشاند، ایجاد جنگهای نیابتی در منطقه غرب آسیا بوده است وی در ادامه اظهاراتش تصریح کرد: هدف اصلی و اساسی آمریکاییها از تلاش برای تشدید وابستگی نظامهای حاکم به خود در منطقه غرب آسیا این بود که بتوانند سدّ نفوذی را در برابر انقلاب اسلامی ایجاد کنند. سناریوی دیگری که آمریکاییها آن را در دستور کار خود قرار دادند ایجاد آشوب در کشورها، تحریم اقتصادی و تهدید نظامی آنها بود تا بدین ترتیب بتوانند دولتها و نظامهای مخالف خود را بی اعتبار سازند. آمریکاییها همواره توجه ویژه ای به پروژه بی اعتبارسازی دولتها داشتهاند.
صدر الحسینی همچنین عنوان کرد: سناریوی دیگری که ایالات متحده آمریکا تلاش کرد تا از رهگذر آن به اهداف خود در منطقه غرب آسیا جامه عمل بپوشاند، ایجاد جنگهای نیابتی در منطقه غرب آسیا بوده است. موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیکِ منطقه غرب آسیا از اهمیت بسزایی برای آمریکاییها برخوردار است. آمریکاییها به دنبال کنترل انرژی در منطقه غرب آسیا هستند.
این کارشناس ارشد مسائل منطقه اظهار داشت: بر اساس آنچه که گفته شد آمریکاییها پس از ترسیم سلسله سناریوهای متعدد وارد منطقه غرب آسیا شدند. اکنون نیز حضور آنها هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم در منطقه غرب آسیا ادامه دارد. در طول این مدت، ایالات متحده آمریکا همواره برای تشکیل خاورمیانه جدید و یا همان خاورمیانه بزرگ یا آمریکایی تلاش کرده است.
صدر الحسینی در ادامه این اظهارات عنوان کرد: هرچند که کاندولیزا رایس از اتفاقات منطقهای به عنوان یک خونریزی برای تشکیل خاورمیانه جدید یاد کرد اما باید بگویم که طرح مذکور یعنی طرح تشکیل خاورمیانه جدید از زمان ریگان طراحی شده بود. آمریکاییها تنها منتظر فرا رسیدن فرصت مناسب جهت اجرایی ساختن طرح خود بودند. آنها به این فکر میکردند که به چه شکل میتوانند این طرح را عملیاتی سازند.
این کارشناس ارشد مسائل منطقهای گفت: طرح خاورمیانه بزرگ به معنای آکواریوم سازی همه کشورها در منطقه است. این بدان معناست که هدف اصلی و اساسی از این طرح، تجزیه و کوچک کردن کشورهای منطقه است هدف اصلی و اساسی از این طرح، تجزیه و کوچک کردن کشورهای منطقه است؛ درست مانند کاری که با بحرین و امارات انجام شد. تمامی این اقدامات با یک هدف انجام شد و آن، افزایش ساحت امنیتی رژیم صهیونیستی بوده است. آمریکاییها نمیخواهند ارتشهای منسجم در برابر رژیم صهیونیستی قد علم کنند.
وی اظهار داشت: آمریکاییها نمیخواهند کشورهای اسلامی در برابر رژیم صهیونیستی با یکدیگر اتحاد و انسجام داشته باشند. به هر حال، آنچه که واضح به نظر میرسد این است که طرح خاورمیانه جدید در نهایت با شکست مواجه شد و نتوانست به اهداف خود برسد. چیزی که موجب شد تا طرحهای خصمانه و خبیثانه آمریکاییها در منطقه متوقف شود، اقدامات مقاومت بود.
صدر الحسینی در ادامه تأکید کرد: در این میان، آنچه که مقاومت را در منطقه فراگیر ساخت اقدامات سردار شهید «حاج قاسم سلیمانی» بود. این شهید «حاج قاسم سلیمانی» بود که طرحهای خصمانه ایالات متحده آمریکا در منطقه را متوقف کرد. حاج قاسم سلیمانی ثابت کرد که نه تنها میتوان نظام سلطه را در منطقه متوقف ساخت، بلکه میتوان آن را به عقب نیز راند. این یک واقعیت است.
این کارشناس ارشد مسائل منطقه در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص بیداری اسلامی نیز گفت: موضوع بیداری اسلامی به مثابه آتش زیر خاکستر است. دشمنان و بیگانگان به صورت شبانه روزی اوضاع را رصد میکنند تا مبادا بروز مجدد بیداری اسلامی تهدیدی را برای نظام سلطه ایجاد کند.
وی با اشاره به اقدامات ثبات زدای عربستان سعودی در منطقه غرب آسیا ادامه داد: عربستان سعودی متحمل شکستهای فراوانی در منطقه شده است. درست به همین دلیل است که سعودیها امروز در جبهه مذاکره با جمهوری اسلامی ایران گام نهادهاند. آنها در یمن نیز شکستهای فراوانی را متحمل شدهاند. اکنون ما در حال ورود به هشتمین سال از جنگ یمن هستیم. در طول ۷ سال گذشته یمنیها علیرغم محاصره سه جانبه و فراگیر، قدرتشان در برابر متجاوزان افزایش پیدا کرده است.
سعودیها بیشترین فشارها را بر لبنان اعمال میکنند و هدفشان فروپاشی سیاسی، امنیتی و اقتصادی این کشور است صدر الحسینی یادآور شد: گفته میشود که عربستان تاکنون حدود ۲۰۰ میلیارد دلار در جنگ یمن هزینه کرده است. اینجا این سؤال به وجود میآید که نتیجه این حجم از هزینههای هنگفت در جنگ یمن چه بوده است؟ سعودیها از رهگذر صَرف این هزینهها چه دستاوردی کسب کردند؟ آیا قیمت سهام آرامکوی آنها افزایش پیدا کرد؟ آیا مردم عربستان توانستند به آرامش بیشتری در مقایسه با گذشته دست یابند؟
این کارشناس ارشد مسائل منطقه در ادامه تصریح کرد: سعودیها امروز بیشترین فشار را بر لبنان اعمال میکنند. آنها به همراه نظام سلطه، پس از وقوع انفجار مهیب بندر بیروت فشارهای خود علیه لبنان را بیش از پیش افزایش دادند. افزون بر این، عربستان بسط نفوذ خود در حوزه بانکی لبنان به ریاست «ریاض سلامه» را در دستور کار خود قرار داد. همین مسأله موجب کاهش شدید ارزش لیر در برابر دلار بود.
صدر الحسینی در پایان اظهاراتش نیز گفت: به طور کلی عربستان سعودی به دنبال فروپاشی نظامی، سیاسی و اقتصادی لبنان بوده است. با این حال، این هدف تاکنون محقق نشده است. امروز عربستان به طرفی تبدیل شده است که تنها از اقدامات آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه حمایت میکند.