به گزارش خبرنگار مهر، انتشارات یاقوت علم چاپ سوم کتاب «امیرهوشنگ ابتهاج؛ شاعری که باید از نو شناخت» نوشته حسن گلمحمدی را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۶۸۵ صفحه و بهای ۱۵۰ هزار تومان منتشر کرد.
چاپ نخست این کتاب تابستان ۱۳۹۸ با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۶۷۸ صفحه و بهای ۱۵۰ هزار تومان منتشر شده بود. چاپ دوم این کتاب نیز تابستان ۱۳۹۹ با شمارگان ۵۰۰ نسخه در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
کتاب ۱۱ بخش دارد که عنوان آن به ترتیب عبارتند از: «استفاده ابزاری حکومترانان از شعرا، نویسندگان و اهل قلم»، «دسته بندی انواع شعر فارسی بر اساس مضامیم آنها»، «کرونولوژی چیست و چه کاربردهایی دارد؟»، «کرونولوژی شعر سایه»، «سایه و مثنوی بانگ نی»، «سایه و کتاب حافظ به سعی سایه»، «سایه و مباحث شعر و شاعری»، «سایه و باورهای ایدئولوژیک او در کتاب پیر پرنیان اندیش»، «حزب توده، سایه و کانون نویسندگان ایران»، «قصه خوانی با استاد سایه» و «واقعیتهایی درباره کمونیسم شوروی، حزب توده و سایه».
گلمحمدی در این کتاب به تحلیل، بررسی و نقد اشعار هوشنگ ابتهاج پرداخته است. او هرچند به قدرت و تخیل شاعری ابتهاج اعتقاد دارد و بر آن صحه میگذارد، اما مینویسد که عضویت ابتهاج در حزب توده باعث قوت شاعری او شد. به باور گلمحمدی سایه باورهای ایدئولوژیک این حزب را به عنوان منظومه اصلی فکری خود پذیرفت و این مسئله بازتاب شدیدی بر زندگی، روابط اجتماعی و شعر او گذاشت.
هرچند که ابتهاج همیشه عضویت خود در حزب توده را انکار کرده و صرفاً باور به مرام اشتراکی و مارکسیسم دارد، اما گلمحمدی با بررسی کرونولوژیک اشعار او به تحقیق گستردهای درباره نسبت حزب توده با زندگی ادبی و اجتماعی ه. الف. سایه پرداخت. این تحقیق نکات مهمی را نیز برملا میکند و البته میتوان به جرات گفت که بررسی صورت گرفته در این کتاب از نخستین نقدهای ادبی با رویکرد کرونولوژیک است.
بررسی کورنولوژیک اشعار سایه نشان داد که او در سفر دوم به شوروی و در شهر آلماآتا قزاقستان غزل مشهور «مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا * سایهی او گشتم و او برد به خورشید مرا» را سرود. به باور نویسنده این جاذبه شوروی بود که باعث شد تا سایه این غزل را بسراید.
سایه، حزب توده و شعر نو
گلمحمدی همچنین به نکات دیگری هم درباره تاثیر عقاید ایدئولوژیک حزب توده بر شعر و روابط اجتماعی ه. الف. سایه اشاره میکند. به باور او سایه در زمان حضور در حزب توده به شعر نو روی آورده و تمام مضامین سوسیالیستیاش را در این قالب شعری بیان میکرد، اما وقتی با حضور در رادیو به مدیریت قطبی شروع به همکاری با رژیم پهلوی کرد دیگر چندان به شعر نو روی نیاورد. اما پس از اینکه حزب توده به تایید انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) پرداخت سایه دوباره به شعر نو روی آورد.
در تاریخ معاصر ثبت است که ابتهاج در سال ۱۳۵۱ سرپرستی برنامه گلهای رادیو را بر عهده گرفت و پس از دو سال فعالیت رییس شورای شعر و موسیقی میشود. نویسنده این کتاب در صفحه ۱۸۶ کتاب مینویسد: «اصولا سایه در برخوردهای اجتماعی و در محیط کار و در مصاحبههایش با افرادی که جزو حزب توده بوند، احترام خاصی میگذاشت و به دیگران حمله میکرد. او به علت عقاید حزبی خود محمدرضا لطفی و حسین علیزاده را که هممسلکش بودند خیلی قبول داشت اما چون شجریان وارد هیچ گروه و حزبی نشده بود، گاهی اوقات سایه با او اختلاف پیدا میکرد.» بر این اساس به دلیل حضور سایه در رادیو و تلویزیون هنرمندانی چون نیرسینا، نواب صفا، معینی کرمانشاهی، استاد بنان و همایون خرم رادیو را ترک کردند.
همچنین همین روابط حزبی باعث شد تا ابتهاج گاهی به شجریان تندیهایی کند که شایسته این هنرمند نبود. او شجریان را آدم مادی و پولپرست مینامید که تا پول نگیرد، نمیخواند. نویسنده در همین صفحه ۱۸۶ کتاب نوشته است که: «علت اصلی اینکه خوانندگان، هنرمندان و شاعران چندان رغبتی به همکاری با سایه در رادیو و تلویزیون نداشتند، غیر از برخورد تند و ایدئولوژیک سایه، عدم اطلاع علمی و آکادمیک او از موسیقی و نوازندگی بود.» و خود ابتهاج بارها به عدم تواناییاش در نواختن ساز و رنجی که از این مسئله میبرد اشاره کرده است.
وقتی سایه شهریار را در «پیر پرنیان اندیش» نواخت
نویسنده همچنین در کتاب اشاره کرده که پس از آنکه خیانت حزب توده لو رفت، سایه همراه بسیاری از اعضای برجسته حزب توده در سال ۱۳۶۲ دستگیر شد. پس از مدتی کوتاه اعضایی که در جاسوسی دخیل نبودند، آزاد شدند اما سایه کماکان در بازداشت باقی ماند. در زندان و پس از آزادی از زندان سایه دیگر شعر نو چندانی نسرود و به قالب کهن بازگشت. علت آزادی او از زندان نامهای بود که زندهیاد استاد شهریار به آیت الله خامنهای رییس جمهور وقت نوشت.
استاد شهریار نامه آزادی سایه را اینچنین نوشت که «وقتی سایه را زندانی کردند، فرشتهها بر عرش الهی گریه کردند.» این نامه و احترامی که انقلابیون بویژه حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب برای شعر و شخصیت شهریار داشتند، موجب شد که سایه از زندان آزاد شود.
گلمحمدی نوشته است که با وجودی که نامه استاد شهریار باعث شد تا ابتهاج از زندان بدون محاکمه آزاد شود «اما سایه قدر این کار استاد شهریار را ندانست و در کتاب «پیر پرنیان اندیش» حرفهای زشت و زنندهای درباره او زد.» (به نقل از صفحه ۲۵۱ کتاب) پس از آزادی از زندان سایه دیگر تا سال ۶۶ و ۶۷ که از ایران خارج شد، شعر نو نسرود و پس از آنکه به آلمان رفت و با رفقا دیدار کرد، دوباره طبع سرایش در این قالب گل کرد.
البته گلمحمدی اعتقاد دارد که سایه صرفاً ادعای مرام سوسیالیستی داشت و زندگی او سراسر بورژوایی بود. «دیوارهای خانه سایه پر از تابلوهای گرانقیمت بودند و میزها و کمدهای او انباشته از اشیا قیمتی و عتیقه بود. یک پیانو، دستگاه ضبط صوت و مقدار بسیار نوار و صفحههای گرامافون در کنار هم به طریق مرتب و زیبایی قرار گرفته بودند. هر یک از فرزندان سایه در اتاقی بودند و کارها منزل را کلفتها و نوکرها انجام میدادند… این فرزند اشرافی گیلان زمین به قول خودش از روی بیکاری و شکم سیری نه تنها به حزب توده بلکه به شعر و شاعری روی آورده بود. چون این کارها برایش زحمتی نداشت.» نویسنده در پایان بررسی کرونولوژیک خود به نقد کسانی چون آیت الله محقق داماد که در شب بزرگداشت سایه شعر او عرفانی خوانده بود، میپردازد. به باور گلمحمدی برای سرودن شعر عرفانی باید بنمایه عرفانی داشت و شعر کسی را که عقاید سوسیالیستی و غیرعرفانی دارد، نمیتوان شعر عرفانی نامید.