به گزارش خبرگزاری مهر، در اولین شب از دهمین هفته سری جدید این برنامه ابتدا مروری بر اخبار حوزه کتاب شد. اخبار این هفته چراغ مطالعه بیشتر معطوف به آثار خارجی بود. معرفی اثر برگزیده جایزه بوکر، معرفی اثر جدید جاشوآ فریس با نام «فراخوانی برای چارلی بارلز» از جمله این خبرها بود.
در بخش چی را چطور بخوانیم، احسان زیورعالم درباره نقد ادبی سخن گفت. وی در ابتدای سخنانش با تاکید براینکه منتقدان وظیفه بسیار خطیری را به عهده دارند توضیح داد: یکی از وظایف منتقدان این است که تاریخ را رقم میزنند و ممکن است که گاهی خودتان هم تصمیم بگیرید و دلتان بخواهد منتقد شوید که کتابهای بسیاری در این زمینه است. آقای پاینده و سجودی در این زمینه کارهای بسیار خوبی در این زمینه انجام دادند و آثار خوبی نوشتند.
زیورعالم افزود: اما درباره ادبیات غرب هم اگر بخواهم یک کتاب خوب معرفی کنم کتاب مونالیزای ادبیات (مقالاتی درباره هملت) را پیشنهاد می کنم که مجموعه مقالاتی نوشته جمعی از منتقدان غربی است که به اتفاقا به زبان فارسی هم ترجمه شده است. در حوزه شعر فارسی هم می توانید کتاب سبک شناسی ملک شناسی ملک الشعرای بهار را بخوانید.
اما میهمان بخش فارسی وار، حسینعلی قبادی، رئیس سابق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود.
وی در ابتدای سخنانش گفت: از همان ادوار کهن ادبیات فارسی هم ظرفیت های معنایی و هم ظرفیت های زیبایی شناسی فراوانی داشته است، به طوریکه ملت هایی که زبان فارسی هم نمی دانستند با شعر فارسی انس داشتند. من خودم در دانشگاه تاشکند شاهد بودم گروهی از هنرمندان شعر حافظ می خواندند در حالیکه یک کلمه فارسی بلد نبودند.
قبادی افزود: بنابر منابع تاریخی ما حتی در منطقه بالکان در دوره پیش از اسلام هم نفوذ فرهنگی داشتیم. جالب است که بدانیم در برخی از مناطق جهان به دلیل حضور ادبیات فارسی، اسلام هم حضور یافته است. امروزه هم با اینکه در دنیای مدرنیته به سر می بریم اما جاذبه زبان فارسی رو به فزونی است همانطور که بارها شنیدیم که گوته گفته من اگر بتوانم مثل حافظ باشم، آرزوی محالی کرده ام.
این پژوهشگر ادبیات ادامه داد: یکی از دلایل اصلی جذابیت ادبیات و زبان فارسی این است که در نظام زیبایی شناسی ادبیات فارسی ما صورت و معنا و لفظ و محتوا به یگانگی می رسند. همه کوشش جرجانی هم همین بوده است که ثابت کند منطق زیبایی شناسی قرآن پیوند لفظ و محتواست و این پیوند وارد زبان فارسی شده است.
قبادی اضافه کرد: اوج نمود اتحاد لفظ و معنا در بیش از ۵۵ غزل حافظ است امادر غزلیات افراد دیگری مثل شمس، عطار وسعدی هم این اتحاد را می بینیم.
قبادی سپس بخشی از غزلیات شمس را قرائت کرد.
این استاد دانشگاه و ادیب گفت: ادبیات فارسی همیشه پیشتازی خود را حتی در دوران درن حفظ کرده است. در سال ۲۰۰۱ ترجمه غزلیات شمس در آمریکای شمالی از حیث چاپ مقام اول و در سال ۲۰۰۶ ترجمه بخش هایی از مثنوی از حیث چاپ مقام ششم را دریافت کرده است.
قبادی افزود: من حدود ۱۱ سال توفیق داشتم درباره جاذبه های جهانی زبان فارسی کار کنم و حاصل این تلاش کتاب جان جهان (تحلیل چشم انداز پیام های جهانی ادبیات فارسی) شد که در حال حاضر به چاپ چهارم رسیده و جزو منابع درسی است.
این پژوهشگر ادبیات بیان کرد: بخش اعظم ما ادبیات عرفانی و سلوک جمعی و با یاران بودن، درجمع بودن و مبنی براصل فتوت و جوانمردی است. روحیه جوانمردی ما با روحیه رابین هودی غربی ها کاملا متفاوت است چون در جوانمردی و فتوت ما عهد و پیمان خیلی مهم است. من منکر این نیستم که در ادبیات سایر ملل چنین چیزهایی وجود ندارد اما ابدا در ادبیات های دیگر اندازه ادبیات ما بسامد ندارد. مثلا شاهنامه را ایلیاد و اودیسه مقایسه کنید آن وقت میبینید که هدف ایلیاد و اودیسه چقدر متنزل و هدف شاهنامه چقدر والا و متعالی است. شاهنامه یک حماسه است و توصیه می کند که جنگ طلب نباشید و از خشونت پرهیز کنید. شاهنامه با اینکه پراز جدال است اما نهایتا یک اثر اخلاقی و پر از عبرت است. قاطعانه میگویم که در هیچ جای جهان اندازه ایران از حیث کمیت حماسه سرایی نداریم.
وی سپس در خصوص جذابیت های شاهنامه توضیح داد: تاریخ طولانی اسطوره طولانی، نوع پردازش فردوسی و شگردهای هنری ش و عبرت های اخلاقی شاهنامه سه عنصری است که باعث جذابیت شاهنامه شده است. شاهنامه موجب شد که ما هم مسلمان بمانیم، هم ایرانی اما مصریان وقتی مسلمان شدند زبان مصری را از دست دادند. ایران فرهنگی به مراتب بزرگتر از ایران سیاسی است. ایران فرهنگی همیشه امپراتوری و جهانی بوده و جهانی هم خواهد ماند.
در بخش پایانی این قسمت از برنامه، معصومه توکلی، تجربه خواندن رمان چهار جلدی «خانواده تیبو» نوشته روژه مارتن دوگار را با بینندگان این برنامه به اشتراک گذاشت.
وی گفت: نام این کتاب را ازنوجوانی شنیده بودم و دوست داشتم داشته باشم و در یکی از نمایشگاه های کتاب چهار جلد کتاب را به قیمت ۱۶ هزار تومان آن هم به صورت شریکی با دوستم خریدم. اگر اهل خواندن کتابهای کلاسیک هستید پیشنهاد می کنم این کتاب را بخوانید چون همه انچه از رمان های کلاسیک می خواهید را دارد. دست ودلبازی، سخاوت و حوصله نویسنده از جمله ویژگی های این اثر است. اینکه سر صبر و حوصله برای ما از هرچیزی تصویر ساخته و درباره همه چیز برای ما حرف زده است. موضوع اصلی کتاب هم رابطه است.
توکلی افزود: این کتاب وقتی نوشته شده که دیگر نوشتن رمان کلاسیک مد نبوده است چون چندین سال از مرگ تولستوی و مرگ نویسندگان مشهور کلاسیک گذشته بوده اما نویسنده همان حوصله فلوبر، تولستوی و داستایوفسکی را داشته و دو قرن را برای ما توصیف کرده است. کتاب پر از شخصیت است که نویسنده هرکدام را به خوبی و با جزئیات توصیف کرده است. مطمئنا بعد از خواندن این کتاب، دلتنگ شخصیتهای این اثر میشوید.
اما در دومین برنامه از هفته دهم برنامه چراغ مطالعه کتاب «حرف هایی با دخترم درباره ی اقتصاد» نوشته یانیس واروفاکیس با حضور مجید شاکری کارشناس حوزه اقتصاد نقد و بررسی شد.
نجفی گفتگوی خودش با شاکری را اینگونه آغاز کرد که نابرابری محصول حماقت انسان است یا خیر؟
شاکری گفت: بستگی دارد که به این سوال از نگاه چه کسی پاسخ دهیم و اینکه تعریفمان از نابرابری چه باشد. برخی می گویند قیاس کردن خود با دیگران یعنی نابرابری. گاهی اوقات هم نابرابری اینگونه تعریف می شود که اوضاعم نسبت به دیروز و فردا چگونه است؟ اگر امروزم نسبت به فردا بهتر است دیگر خیلی اهمیت ندارد نسبت به یک فرد دیگر وضعیتم چگونه باشد.
مجری برنامه سپس پرسید که آیا مسئله این کتاب برابری و نابرابری است؟
وی افزود: نهایتا بله. نویسنده اثر یعنی آقای یانیس واروفاکیس خیلی فرد خاصی است ونگاهش شبیه جریان متعارف اقتصاد نیست و معتقد است که در چهار عنصر نیروی کار، پول، فناوری و محیط زیست باید دموکراسی غالب باشد تا نظام بازار وگرنه نابرابری به وجود می آید. بنابراین نتیجه طبیعی جامعه بازار از دید آقای واروفاکیس این است که حتما باید نابرابری داشته باشید وگرنه جامعه نمی چرخد.
این کارشناس اقتصادی در اد امه به معرفی نویسنده کتاب پرداخت و گفت: واروفاکیس به خاطر صراحت لهجهش با اقتصاد دانان معروف متفاوت است و چند دوره وزیر اقتصاد یونان بوده و انقدر با وزرای اروپایی بخصوص وزیر اقتصاد آلمان صریح برخورد کرده که چند ماه بیشتر روی کار نمی ماند. حتی مدل پوشش هم با وزرای معروف دنیا فرق دارد و به اصطلاح کت شلوار پوش نیست و خیلی ساده و حتی غیرمتعارف است. این کتاب هم واقعا خطاب به دخترش به زبان خیلی ساده نوشته است.
شاکری ادامه داد: کتاب با یک سوال آغاز و با یک سوال هم تمام می شود. سوالی که شروع می شود این است که چرا به جای اینکه انگیس استرالیا را بگیرد، استرالیا انگلیس را نگرفته است؟ سوال آخرش هم این است که ما اقتصاد دانان فیلسوف هستیم یا پیشگو؟ کتاب هم به نوعی حد فاصل بین این دو سوال است. نویسنده در کتاب تاکید دارد به جای واژه سرمایه داری از واژه جامعه بازار استفاده کند و «جامعه دارای بازار» را از «جامعه بازار» جدا می کند. «جامعه بازار» جامعه ای است که همه چیز قیمت پذیر و قابل مبادله نبوده است مثل زمین و نیروی کار.
این اقتصاددان بیان کرد: ایده نویسنده این است که در جهان پیش از جامعه بازار سهم کالاهایی که بخاطر ارزش اجتماعی شان باهم دیگر مبادله می شدند و نه معامله بیش از سهم کالاهایی بود که به خاطرارج مبادله شان با همدیگر جابجا می شدند. یکی دیگر از موضوعاتی که نویسنده به آن می پردازد موضوع مازاد است. او تاریخ استعمار را از مازاد آغاز می کند و به نوعی به آن گره می زند. از نظر او مازاد و مالکیت عملا یکیست وذات ابزار کشاورزی منجر به ایجاد مازاد شده است.پ
شاکری گفت: در بخشی از این کتاب نویسنده می گوید که قبل از اتمام دوران فئودالیته تولید توزیع می شد ولی در دوران جدید یکسری کارفرما آمدند که همان رعایای سابق بودند فرایند تولید را پیش می بردند و اعتبار سر زنجیره قرار گرفت و به عبارت دیگر هرکس پولدارتر باشد بر قله این زنجیره سوار می شود و این زنجیره دائم تکرار می شود و دور میزند و دائما یکسری به سمت بالا و یکسری به سمت پائین می روند. به بیان دیگر این فرایند چون دائما در حال تکرار است به طور طبیعی عده ای در حال صعود و عده ای در حال نزول هستند.
این پژوهشگر اقتصاد اضافه کرد: از نظر این اقتصاد دان مشهور باید برای پول، محیط زیست، نیروی کار و فناوری سازوکار تخصیص دموکراتیک حاصل شود. به نحوی که دولت مستقیما عامل تخیصی اینها در جهت کاهش نابرابری باشد. شبیه این حرف را البته افراد دیگری هم زده اند.
وی ادامه در خصوص نسبت میان سود و بدهی بیان کرد: واروفاکیس در بخشی از این کتاب می گوید: تولید مدرن نیازمند اعتبار است و شما سود می کنید که بهره اعتبار را بدهید ودر نقطه ای که سود و اعتبار را باهم تسویه می کنید واژه «رستگاری» معنا پیدا میکند.
شاکری در پایان گفت: کسی که این کتاب را می خواند با یکسری سوال جدید کتاب را ترک می کند یعنی با یک سوال کتاب را آغاز می کند اما با سوالات جدیدتری کتاب را به پایان می رساند. ضمن اینکه یک نکته را برای خواننده اثبات می کند که تفسیر شما از اقتصاد به چهارچوب ذهنی شما مرتبط است بنابراین خواندن کتاب به کسانی که پیشینه ذهنی نسبت به مسائل اقتصادی ندارند توضیه می شود و برای مخاطب عام نوشته شده است.
در بخش پایانی برنامه با عنوان تفکر انتقادی، محمد ملاعباسی درباره یکی از مهارت های کتابخوانی سخن گفت.
وی در این برنامه درباره شیوه ها و گونه های کتاب خواندن توضیح داد. ملا عباسی گفت: یکی از شیوه های خواندن کتاب، شیوه خواندن ذهنی و دیگری شیوه خواندن عینی است. خواندن با شیوه ذهنی را معمولا موقع خواندن شعر و رمان و متون ادبی و خواندن با شیوه عینی را موقع خواندن متون علمی و تاریخی تجربه میکنیم. در مقایسه میان این دوگونه خواندن، شیوه خواندن عینی نیازمند تمرین بیشتری است چون شیوه سختتری است. به بیان دیگر ما وقتی می خواهیم یک کتاب را عینی بخوانیم باید خودمان را از احساساتمان خالی کنیم و اگر دیدیم در جایی کتاب برایمان ملال انگیز شده باید مقاومت کنیم و ادامه دهیم و اگر جایی هم کتاب برایمان خیلی جالب بود و هیجان زده شدیم باید صبر کنیم، خودمان را آرام کنیم و به خواندن ادامه دهیم.
وی افزود: خیلی از راهکارهای تفکر انتقادی، راه هایی مبنی براین هستند که قدرت و مهارت ما را در خوانش عینی متون بیشتر کنند. مهم ترین کاری که موقع خوانش عینی یک متن باید انجام دهیم این است که باید بفهمیم حرف اصلی نویسنده چیست. یکی از راه های پیدا کردن حرفهای مهم نویسنده این است که روی واژه ها دقت کنیم مثلا هروقت واژه «بنابراین» را دیدیم باید به قبل و بعد آن دقت کنیم چون حتما نویسنده در آنجا حرف مهمی زده است. یا مثلا وقتی از صفت های تفصیلی استفاده کرده پایه های استدلالی خودش را آورده پس میتوانیم نظر و استدلال او را استخراج کنیم و به اصطلاح بفهمیم حرف او چیست