به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، چهارمین نشست تبیین اندیشههای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و نحوه اجرایی سازی سیاستهای سال ۱۴۰۰ مبنی بر گفتمان تمدن نوین اسلامی و بررسی راهکارهای عملیاتی آن با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی ایمانیپور، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مدیران و رایزنان فرهنگی کشورمان در سریلانکا، چین، دهلینو، بمبئی و بنگلادش بهصورت مجازی برگزار شد.
در آغاز این وبینار، حجتالاسلام والمسلمین ایمانیپور با بیان ویژگیهای شاخص بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی گفت: در خصوص بیانیه گام دوم انقلاب و گفتمان تمدن نوین اسلامی دو نکته مهم را باید توجه ویژه داشت؛ روایتگری گام اول و ترسیم راه آینده. تلاشهای چهل سال گذشته ما، معطوف به بخش اول بوده است یعنی روایتگری گام اول انقلاب و انعکاس دستاوردها در قالب نمایشگاه، همایش، چاپ کتاب و… اما در بخش دوم که ترسیم راه آینده یا تبیین گفتمان تمدن نوین اسلامی است، تعریف درستی نداشتهایم.
وی ادامه داد: در واقع تمدن نوین اسلامی حرف جدیدی نیست و تنها ادبیاتش عوض شده است، همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودهاند: تمدن نوین اسلامی، طلیعه ظهور منجی بشریت خواهد شد، لذا اینها از آموزههای دینی شیعی است که مطرح شده است. هنگام روایتگری گام اول انقلاب اسلامی، معمولاً به دستاوردهای حداقلی اشاره میشود، حال آنکه دستاورد اصلی جمهوری اسلامی ایران، تجدید حیات اسلام بود و در واقع شکل گیری داعش و طالبان با هدف تضعیف ایران اسلامی بود چراکه ایران حرف جدیدی را آغاز کرده بود.
ایمانی پور اضافه کرد: نکته دیگر آنکه اگرچه خاستگاه تمدن اسلامی، اسلام و جمهوری اسلامی است اما میتواند مانند تمدن غرب عمومیت داشته باشد. بنابراین ابتدا باید تبیین کرد که مشکل تمدن فعلی چیست؟ که چارهاش به چالش کشاندن دموکراسی تمدن معاصر است؛ مرحله بعد تعیین نقشه ما برای جهان آینده و پرسش از اندیشمندان جهان با این عنوان است که در رابطه با آینده جهان چگونه میاندیشند و پس از طرح ایدههای جدید برای آینده بگوییم که آیا میتواند نقشی در جهان داشته باشد.
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی همچنین بر ضرورت ایجاد شبکه نخبگان تاکید کرد و گفت: بدیهی است در این گفتوگوها با افراد و اندیشمندانی که با ما هم نوا هستند، آشنا خواهیم شد که لازم است با ایجاد شبکهای از نخبگان، معیارهای تمدن جدید در سبک زندگی، اخلاق، معنویت، سیاست و … تحلیل و بیان کرد، به همین منظور گام اول نقد وضعیت موجود و گام دوم افق گشایی است. مقام معظم رهبری به این نکته اشاره میکنند که این تمدن دارای ویژگیهایی است که از گذشته استمرار داشته ولی باید بتواند به صورت نظام مند و قانونمند شود. قاعدتاً با تمدن سازی و شکل گیری نظریههای مورد قبول در تمدن اسلامی فاصله داریم و آنچه که امروزه میخواهیم در مورد آن صحبت کنیم افق گشایی و مطالبهگری است.
علیاکبر ضیایی، سرپرست معاونت توسعه همکاریهای علمی و فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از دیگر سخنرانان این وبینار بود. وی بر لزوم شناسایی ظرفیتهای علمی و دانشگاهی در راستای تحقق و عملیاتی کردن گام دوم انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی تأکید کرد.
وی افزود: امید است از طریق گفتمان نخبگانی بین اندیشمندان ایرانی و برجستگان علمی چه در خارج از کشور چه در داخل، بتوان این بحث را ادامه دهیم.
جوانان؛ میدانداران اصلی گام دوم انقلاب اسلامی
سید حسن صحت، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بنگلادش دیگر سخنران این وبینار بود. وی در بخشی از سخنان خود گفت: کلیات بیانیه گام دوم، بحث تمدن نوین اسلامی را مطرح میکند که در آن بیانیه نیز برای جوانان در ساخت این تمدن جایگاه مهمی قائل است، البته این نوع نگاه نسبت به جوانان توسط مقام معظم رهبری آغاز شد، نامههایی که خطاب به جوانان اروپا و آمریکا نوشته شد، آغازگر این جهتگیری بود و در بحث بیانیه گام دوم به نقطه کمال خود رسید و تکلیف را برای همگان روشن کردند.
وی افزود: به نظر میرسد در این مدت در میان روشنفکران و جامعه علمی ما از معنا و مفهوم و دایره شمولیت تمدن نوین اسلامی، برداشتهای متفاوتی شده است چراکه چند گزاره در کنار هم قرار گرفته است، یکی بحث تمدن و چگونگی و جدید بودن آن است که برای بسیاری از افراد ابهام داشته که این تمدن جدید چگونه خواهد بود، مسئله دیگر اسلامی بودن آن است که تصور بر این بود که این اتفاق قرار است در کشورهای اسلامی رُخ دهد.
صحت اضافه کرد: اما آنچه که پیداست، دایره بحث بسیار گسترده است چراکه قرار است تنها به جهان اسلام خلاصه نشود و از دستاوردهای تمدنهای دیگر وام بگیرد، اما اینکه میخواهد تبادلی صورت بگیرد یعنی عرضه داشتههای خوب خود و جذب داشتههای خوب دیگران که منتج به موضوع جدیدی شود، یک افق جدید است.
وی بر ضرورت یک مطالبه تاکید کرد و گفت: از اندیشمندان خواسته شود تا جهان مطلوب را ترسیم کنند. اینکه بتوان از ظرفیت اندیشمندان جهان اسلام و غیر اسلام بهره برد برای رسیدن به یک دنیای مطلوب و عادلانه تر که انسان فطرت الهی خود را بازیابد، اصولاً کشور - ملت و به تعبیری دیگر امتی میتواند فرهنگ ساز و تمدن ساز باشد که از قدرت و اقتدار فرهنگی بهتر و بیشتری برخوردار باشد.
رایزن فرهنگی کشورمان در بنگلادش در بخش دیگری از سخنان خود پیشنهادی را به این شرح مطرح کرد: در برنامههای رایزنیهای فرهنگی در افقی حداقل سه ساله باید برنامههایی طرح و تصویب شود که بتوانند قدرت فرهنگی جمهوری اسلامی ایران را ارتقا بخشیده و در معرض دید جهانیان قرار دهند. به بیانی دیگر، اگر در گام اول انقلاب (۴۰ سال اول) به بیان دستاوردها علیرغم تحریمهای همه جانبه پرداختیم؛ در گام دوم انقلاب (۴۰ سال دوم) باید افق ما رسیدن به قدرت و اقتدار فرهنگی در سطح جهان باشد. به تعبیری دیگر با تأثیرگیری از فرهنگ ملی هزاران ساله خویش برای اثرگذاری در عرصه بینالمللی و جهانی باید برنامههایی را به عنوان برنامههای سالیانه رایزنیهای فرهنگی کشورمان به تصویب برسانیم که با آنچه تاکنون به تصویب رسیده، متفاوت باشد.
انقلاب اسلامی یک تفکر نو با ساختارهای مستحکم است
در ادامه این وبینار، عباسعلی وفایی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در چین به بیان ماهیت و ویژگیهای انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: انقلاب اسلامی در بستر یک تفکر نو با ساختارهای مستحکم ایجاد شد و شاکله و شاخصه اصلی تمدن هم این تفکر، برجسته و نوظهوری است که متفاوت از دورههای گذشته باشد و ترسیم راهی بکند که این راه برجستگی خاصی نسبت به گذشته داشته باشد.
وی افزود: خوشبختانه همه ما در کشورهای محل مأموریت خود این تفکر را در میان اندیشمندان درمییابیم. مقالات، کتابها و آثار فراوانی در این حوزه تولید میکنند، بنابراین بستر حقیقی این تمدن که مورد اتفاق همه اندیشمندان جامعه شناسی هست و عبارت است از تفکر نوین، خوشبختانه به ظهور پیوسته و آثار و برکات آن به غیر از کشورهای اسلامی در کشورهای غیر اسلامی هم بروز داشته است.
وی اضافه کرد: مقام معظم رهبری بحث خلاقیت، علم و دانش، نظام اجتماعی، اخلاق و البته امکانات مادی نسبی را از مؤلفههای تمدن اسلامی میدانند و ما بستر لازم تفکر نوین اسلامی را داریم حتی دشمنان اسلام هم به این مهم توجه دارند.
وفایی همچنین به یک باور اندیشمندان چین درباره نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد و گفت: بسیاری از اندیشمندان در چین، نظام اسلامی ما را مبتنی بر یک نظریه و متفاوت با نظامهای کنونی دانستند و اگر در این بستر حوزه و دانشگاه همراه شوند و تربیت عاملین انسانی که متأسفانه در دهههای اخیر آن را رها کردیم، تقویت شود، میتوانیم آن را گسترش دهیم.
گسترش کرسیهای نظریه پردازی در زمینه تمدن نوین اسلامی
بهمن معظمیگودرزی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سریلانکا نیز در سخنان خود، عنوان کرد: اولین عامل طرح موضوع تمدن نوین اسلامی، انفعال جهان اسلام در برابر تمدن غرب بوده است. دومین عامل، یکهتازی تمدن غرب مبتنی بر اومانیسم است و سومین عامل، ظهور شیوه جدید حکمرانی و حاکمیت قانون مبتنی بر اندیشههای اسلامی به نام جمهوری اسلامی ایران است.
وی اضافه کرد: این عامل سوم، پارادایم جدیدی است، اگر چه در پازلی کوچک به جهان ارائه شده اما الگویی نه تنها متفاوت بلکه تا حدود زیادی در مقابل پارادایم حاکم که همان الگوی غرب سرمایه داری مبتنی بر اومانیسم است که ظهور کرده است.
معظمیگودرزی ادامه داد: برای مثال داعش یک قرائت از اسلام دارد که قرائتی تخریبی است در حالی که ما معتقد به قرائت مبتنی بر عقلانیت هستیم، چه در قالب کرسیهای آزاد اندیشی و چه هر شیوه دیگری برای حرکت به سمت ایجاد تمدن نوین اسلامی ناگزیر به نظریه پردازی هستیم. امیدواریم بتوانیم در جلسات بعدی، بیشتر و عمیقتر به این موضوع بپردازیم.
نقش فرهنگ بینالملل در فرآیند رسیدن به آرمانهای اصلی تمدن نوین اسلامی
محسن آشوری، مسئول خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در بمبئی در سخنرانی خود، بیان کرد: در تعاریف مختلفی که علمای علم و اجتهاد در حوزه تمدن مطرح کردند، تمدن مجموعه پیچیده از پدیدههای اجتماعی است که قابل انتقال است، اگر بخواهیم پدیدههای اجتماعی را بررسی کنیم به موارد مختلفی از جهات دینی، زیبایی شناختی، فنی و معماری می رسیم که همه را در بر میگیرد.
وی افزود: بنابراین اجزای یک جامعه فقط منحصر به یک جامعه خاص نمیتواند باشد، جوامع مرتبط را هم میتواند شامل شود. آنچه مسلم است در اصل ماهیت انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی، جایگاه تمدن به وجود آمد یعنی از بدو انقلاب، جایگاه تمدن نوین اسلامی به وجود آمد البته در ۴۰ سال فراز و نشیب انقلاب، پارهای از این موارد گستردگی داشته است.
وابسته فرهنگی کشورمان در بمبئی یادآور شد: تقویت تمدن نوین، چیز جدیدی نیست بلکه ما در جهت رشد و شکوفایی این تمدن گام بر میداریم. هم در حوزه جنبشهای نرم افزاری که دوستان اشاره کردند و هم در حوزه بحث تولید علم میتواند شاخصههایی باشد در جهت اینکه آن تمدن اسلامی، پایهاش گذاشته شود و بعد از شکوفایی و تراوشات فکری، بروز و ظهورش مادی و معنوی باشد.
آشوری گفت: اگر از ما این پرسش را داشته باشند که رابطه انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی چیست؟ در اصل، یک چیز بدیهی است یعنی انقلاب اسلامی زمینهساز تمدن نوین اسلامی است. وقتی بحث استقلال، عدالت و مبارزه با استکبار را مطرح میکند اینها همه بنیانهای تمدن اسلامی خواهند بود و آنچه که به نظر من مهم است، توسعه مادی و معنوی همه جانبه در حوزه تمدن اسلامی است و میتوانیم بحث فرهنگ را در حوزه معنوی آن مطرح کنیم. بحث فرهنگ بینالملل میتواند یکی از زیر مجموعههای آن باشد. برنامهریزی و اجرایی کردن این برنامهها نقش مهمی در فرآیند رسیدن به آرمانهای اصلی تمدن نوین اسلامی دارند.
سهم و کارکرد دیپلماسی فرهنگی در بازتولید و افق گشایی تمدن اسلامی
محمدعلی ربانی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلینو به بررسی تمدن نوین اسلامی با موضوع دیپلماسی فرهنگی و سهم و کارکرد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در فرآیند بسترسازی، ظهور و توسعه و گسترش تمدنی پرداخت.
وی عنوان کرد: از آنجا که دیپلماسی فرهنگی یک تلاش سازمان یافته و نظام یافته برای تأثیرگذاری بر اندیشهها، برداشتها و ارزشهای سایر ملتها از طریق ترویج فرهنگ و تمدن خود بشمار میرود، مهمترین مسیر جهت تحقق ایده تمدنی و تأمین و توسعه اهداف و منافع ملی هر کشور است.
ربانی ادامه داد: به نظر میرسد نمیتوان افق گشایی تمدن نوین اسلامی را فارغ از رویکرد جهان گرایانه اسلام و قلمروی فراملی ایدههای جهانی فرهنگی اسلام دانست. مقوله ارتباطات فرهنگی، آمیختگی تنگاتنگی با مقوله توسعه، اقتصاد، سیاست و امنیت داشته و بر ضرورت توجه به سهم دیپلماسی فرهنگی به عنوان عنصر اصلی قدرت نرم در توسعه قدرت و امنیت و افق گشایی فرهنگی و تمدنی تأکید دارد.
رایزن فرهنگی کشورمان در دهلینو یادآور شد: فرهنگ از مختصات ذاتی، پایدار و از مزیتهای راهبردی و تأثیرگذار تمدن نوین اسلامی محسوب شده و برخوردار شدن از مزیت فرهنگ در افق گشایی تمدن نوین اسلامی مستلزم افزایش سهم و کارکردهای دیپلماسی فرهنگی در عرصههای بینالمللی است.
وی اضافه کرد: از این رو شکل گیری یک تمدن نوین اسلامی، مستلزم دو امر اساسی است؛ اولی ایجاد شبکه سازی و تعامل در درون و بیرون حوزه جهان اسلام با هدف فراهم سازی فرصتهای مناسب برای انتقال و بالندگی دانش و پی ریزی زیرساختهای بنیادین تمدن نوین اسلامی و دیگری بهره گیری از ظرفیت فرهنگ جهت تسهیل توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در داخل و شکل دهی پارادایمهای جایگزین در عرصههای بینالمللی.
رایزنی فرهنگی ایران در دهلی نو در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به ضرورت گفتوگوهای فرهنگی گفت: باید با در نظرگرفتن وسعت جغرافیایی و تداوم تاریخی آن از طریق فراهم سازی فرصتهای مناسب جهت تعاملات، همکاریها و گفتوگوهای فرهنگی دوسویه نخبگان در درون و بیرون از حوزه دینی، فرهنگی و تمدنی ایران و جهان اسلام سامان یابد. این مهم میتواند از طریق دیپلماسی فرهنگی که تلاشی نظام یافته برای تأثیرگذاری بر اندیشهها و برداشتها و ارزشها و سبک زندگی سایر ملتها از طریق ترویج فرهنگ و تمدن خود با هدف تأمین و توسعه اهداف و منافع ملی است، محقق شود.
راهاندازی جنبش بینالمللی سازی زبان فارسی در افق گشایی تمدن نوین اسلامی
ربانی از دیگر کارکردهای دیپلماسی فرهنگی در افق گشایی تمدن نوین اسلامی را راهاندازی جنبش بینالمللی سازی زبان فارسی دانست و گفت: زبان فارسی که زبان فرهنگی و عرفانی بشمار میآید امروزه میتواند با بهره گیری از ظرفیتهای خود بسترها و فرصتهای معرفی و توسعه گفتمانها و ارزشهای اخلاقی و معنوی که غایت تمدن نوین اسلامی بشمار میرود را فراهم آورد.
رایزن فرهنگی ایران در دهلینو عنوان کرد: توجه به نقش پُررنگ زبان فارسی به عنوان یک عنصر پیوند دهنده و انسجام آفرین در ایجاد زیرساختهای فرهنگی تمدن نوین اسلامی حائز اهمیت است. این مهم میتواند با حمایت دستگاه دیپلماسی فرهنگی از طریق جذب و تربیت دانشجو، شکل گیری و فعالسازی شبکه جهانی فارسیآموزان و اساتید زبان فارسی، پی ریزی مجموعهای از برنامههای آموزشی علمی، نشریات، دورهها و مبادلات، بهره گیری هر چه بیشتر از شبکههای مجازی، هنر و سینما در بازنشر آثار و منابع ادب فارسی و بازتولید پیامهای ادب فارسی برای مخاطبان ساماندهی شود.
وی در ادامه سخنانش، بستر سازی جهت شکل گیری گفتوگوهای پایدار و سازنده نخبگان را از دیگر کارکردهای دیپلماسی فرهنگی در افق گشایی تمدن نوین اسلامی توصیف کرد و گفت: یکی از اهداف و وظایف تمدن اسلامی، هنجارسازی، تعمیم ارزشهای مشترک در فرهنگ جهانی، تقویت معنویتگرایی و معناگرایی در سطح بینالملل، گفتمان سازی و نظریه پردازی با تبیین اندیشههای جهان شمول اسلام محسوب میشود.