به گزارش خبرنگار مهر، حجتالاسلام والمسلمین نورالدین حیدری، مسئول دفتر نمایندگی ولیفقیه در سپاه کردستان و ارومیه در دوران دفاع مقدس، پنجشنبه یازدهم آذر ماه به دیدار حق شتافت.
کتاب «فرزند کردستان» خاطرات حجتالاسلام نورالدین حیدری است که محمدعلی صدرشیرازی نوشته و به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
این کتاب خاطراتی از شرح رشادتها و تلاشهای این طلبه بسیجی است در زمان دفاع ایران در برابر حمله عراق در جبهه کردستان. یکی از سختترین مناطق جنگی که هم باید با صدام میجنگیدند و هم گروههای مختلف جداییطلب کرد که هنوز هم وقتی نامشان وحشت را تداعی میکند. گروههای خشنی که برای رسیدن به هدف خود از هیچ جنایتی فروگذار نبودند و البته از سوی کشورهای بیگانه هم حمایت میشدند.
نویسنده «فرزند کردستان» در ابتدا برای اینکه اهمیت این روایات را از نظر تاریخی یادآور شود گریزی کوتاه زده است به تاریخچه گروههای مبارز و جداییطلب کرد. سپس به متن روایت رفته است و اهمیت بیان شدن خاطرات از زاویه دید و تلاشهای روحانی که خاطراتش در این کتاب نقل میشود.
محمدعلی صدرشیرازی، نویسنده خاطرات، نقطه آغاز سلاح دست گرفتن این گروهها را به موازات گسترش نفوذ چریکیسم شرقگرا، سیاستهای خونبار پهلوی در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ میداند. گرچه این جنبش تا سال ۱۳۵۶ با سکوت همراه شد اما این سکوت آبستن خیزش گروههای مختلف مسلحی بود که قاطبه آنها گرایش مارکسیستی داشتند. بهگونهای که تابستان ۱۳۴۴ با تولد دو گروه همزاد سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی خلق داغتر از هر سال بود.
صدرشیرازی در ادامه مینویسد که شوروی، به عنوان یکی از دو قطب دنیا، دوشادوش رقیب غربی خود تلاش داشت تا کشورها و مناطق تحت نفوذش را با چنگ و دندان حفظ کند و حمایت از گروههای مارکسیستی یکی از آسانترین راهها بود. در این مسیر، یک قومیت همواره مورد توجه قدرتها و حکومتهای محلی بودند، کردها. یکی از قومیتهای خاص در غرب آسیا که همواره در جهاتی خاص متمایز بودند. از غرب دریای خزر تا ترکیه و عراق و سوریه و ایران را برای اقامت خود برگزیدند و گاه و بیگاه بخشهایی از آنها با حکومتهای محلی درگیر میشدند. در ایران حمایتهای شوروی در دهه ۲۰ از قیام برخی کردها علیه رژیم پهلوی اوج گرفت و آنها توانستند برای یکسال حکومت خودمختاری به مرکزیت مهاباد تشکیل دهند.
مبارزه با فراز و نشیب ادامه داشت تا در بحبوحه انقلاب و سست بودن تسلط بر مناطق مرزی و حمله صدام به ایران، زمینه برای احیای فعالیتهای کردهای جداییطلب فرهم شد؛ حزب دموکرات کردستان ایران، سازمان کوموله و جمعیت جوانان مسلمانان کرد سه گروهی بودند که در غرب کشور فعالیت میکردند. همینطور در ماههای نخست انقلاب هم گروههای ضدانقلاب چون سامان چریکهای فدایی خلق و کمرنگتر سازمان منافقین و حتی بازماندگان ساواک نیز به کرستان روانه شدند و به بومیان همپیاله خود پیوستند.
صدر شیرازی ادامه میدهد که با شرح فعالیتهای مختلف و تلاشهای بیوقفه این گروهها در یکی از بحرانیترین مقاطع حکمت جمهوری اسلامی، اهمیت حضور نیروهای بسیجی و داوطلب در جبهههای غریب بیشتر هویدا میشود و یکی از آنها طلبه جوانی است با نام نوالدین حیدری که در «فرزند کردستان» روایات او را میخوانیم.
نویسنده خاطرات را از کودکی و محل زندگی و جغرافیایی تولد حجتالاسلام نورالدین حیدری آغاز میکند. احوالات شخصی و به ویژه شرح ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی زادگاه راوی و نیز زنجان، جایی که او رشد یافته است. کتاب از نیمه وارد جریان اصلی خود میشود و شرح عاشقانهها و حماسههایی است که از زبان روای. کسی که سالها دور از خانواده، شهر امن قم را رها کرد و پای در آتش گذارد و حین تقسیم نیروها به عمد پرخطرترین جبهه را برگزید. آنچه به خاطرات حجتالاسلام نورالدین حیدری ثقل و بهایی مضاعف میبخشد حضور طولانی مدت ایشان در کردستان است. این کتاب علاوه بر نور تاباندن به تلاش و دلاوریهای خود مردم کردستان برای ختم غائلهها، بازتابی از تلاش راوی است در این زمینه. حجتالاسلام حیدری به عنوان یک طلبه بسیجی به قول خودش ساده، فقط با اخلاص و بصیرت و تصمیمات به موقع و شجاعانه و نیز عشق به مردم مسلمان کرد، موجی را در آن آشفته بازار تبلیغات ایجاد کرد. او ذهنیت بخشی از مردم فریبخورده پروپاگاندای ضدانقلاب را به سمت امام و انقلاب برگرداند؛ تا آنجا که نقطه سپید قلب تروریست بمبگذار با دیدن راوی در میان جمعیت بلرزد و جان دهها نفر از مردم و مسئولان کرد نجات یابد.
به گفته نویسنده، این کتاب را میتوان با رویکرد عام مطالعه کرد و با فراز و فرودش خندید و اشک ریخت و بیش از پیش قدردان خونهای ریخته شده پای امنیت میهن بود؛ اما مخاطب خاص میتواند از لابهلای سطرسطر گفتههای مدیری خالص و موفق، با رویکردی راهبردی به دنبال نقاطی بگردد که ریشه اصلی سربلندی راوی است در مدیریت اسلامی؛ مدیریت حجتالاسلام نورالدین حیدری که امروز در میان ما نیست اما خاطرات او با نام «فرزند کردستان» فرازهای مهمی را از زندگی پربار او پیش روی مخاطب میگذارد.