به گزارش خبرنگار مهر، حمید قزوینی مورخ و پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی در تازهترین یادداشت خود به مرحوم آیتالله سیدرضی شیرازی پرداخته است.
قزوینی در کارنامه، آثاری چون «یاران موفق: خاطرات آیتالله سیدمرتضی مستجابی»، «حدیث روزگار: خاطرات استاد سید هادی خسروشاهی»، «خاطرات محمدرضا حافظ نیا» و «من و آقاموسی: خاطرات آیتالله عبدالجلیل جلیلی از امام موسی صدر» را دارد.
آیتالله سید رضی شیرازی، از علما و اساتید مبرز حوزه علمیه تهران، روز دهم آذر ۱۴۰۰ درگذشت. وی مجتهد، فقیه و فیلسوف و از نوادگان مرحوم آیتالله العظمی میرزای شیرازی بود. وی در نجف اشرف به تحصیل مراحل علمی، اعم از مقدمات، سطح و خارج فقه و اصول پرداخت. برجستهترین استادان ایشان در نجف بزرگانی همچون سید محمد حسین شیرازی، جد مادری ایشان محمدکاظم شیرازی و علامه حسین حلی بودهاند. ایشان نخستین اجازه اجتهاد را در سالهای جوانی از محمد حسین کاشف الغطاء دریافت کرد. خارج فقه را به مدت هفت سال از محمدتقی آملی درک فیض کرد.
کتب فلسفه و عرفان از قبیل شرح منظومه، اشارات، اسفار و شرح فصوص را نزد فلاسفه و فقهای مشهوری چون آقا میرزا مهدی الهی قمشهای، آقا میرزا ابوالحسن شعرانی، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، آقا میرزا احمد آشتیانی، فاضل تونی، میرزا محمدعلی حکیم شیرازی و حائری سمنانی فرا گرفت. بعدها به پرورش شاگرد و نگارش آثار خود مشغول شد.
مشروح متن یادداشت قزوینی درباره آیتالله شیرازی را در ادامه میخوانیم:
«سید رضی شیرازی (۱۳۰۷- ۱۴۰۰) از چهرههای سرشناس روحانیت بود که در سالهای جوانی با استقرار در تهران و اقامه جماعت و تدریس و تبلیغ تا پایان عمر، سابقهای قابل اعتنا از خود به یادگار گذاشت.
وی وابسته به خانوادههای بزرگ و ریشهدار روحانیت و از برجستگان علمی حوزه بود؛ اما به مناصب و عناوین حوزوی و سیاسی و اجتماعی چندان روی خوش نشان نمیداد. در سالهای نسبتاً دور، همراه دوست عزیزم، سعید فخرزاده، یکی دوبار برای جلب نظر او جهت ضبط خاطراتش، به دیدنش رفتیم.
سید رضی، خاطرات و اطلاعات مهمی از مکتب حوزوی سامراء و جریان اعتدالی آن و علمای سلف و حاشیههای مرتبط با آنها داشت.
یادآوری یکی از خاطرات او شاید خالی از فایده نباشد.
سید رضی با اشاره به ماجرای سفر سال ۱۳۳۹ به بیت المقدس از طرف آیتالله بروجردی و گزارش این سفر به مرجع وقت شیعیان و طرح موضوع طهارت اهل کتاب میگفت: «آقای بروجردی با طهارت اهل کتاب موافق بود.
وقتی از او خواستیم نظر فقهی خود را اعلام کند، با بیان خاطرهای از برخورد مردم و بعضی روحانیون با یکی از علمای تهران، به ما فهماند که امکان طرح این نظر وجود ندارد. این در حالی بود که آقای بروجردی در زمان خودش مرجع مطلق شیعیان بود، بعدها همین خاطره را برای آیتالله گلپایگانی نقل کردم که او گفت من هم قائل به طهارت اهل کتاب هستم؛ ولی به همان علت که آقای بروجردی نمیتوانست نظر خودش را بیان کند، من هم از بیان آن معذورم!»
خدایش بیامرزد.»