به گزارش خبرگزاری مهر، پرچم ها و لوگوها مالامال از قصه ها هستند، مالامال از شور، رموز، فراز، فرود، تلخند، شکرخند. لبالب از عشق، وصال، فراق. نمادها. حماسه ها. افسانه ها. تا روایت تاریخی که پژواکی از هویت، فرهنگ و چرایی ها و چگونگی های یک سرزمین است.
روایتی که با واکاوی و موشکافی اش می توان از آگاهی به آن، لذت بیشتر و بیشتری برد. لذتی، مانند آرمیدن در قلب آرام طبیعت، بر روی چمنزار، در یک صبح بهاری دل انگیز، در هلهله چکامه پرندگانی که گوش ها را نوازش می کنند و نسیمی که گونه ها را بوسه باران می کند. لوگوی تیم فوتبال ناپولی یکی از همان قصه هاست. قصه هایی که آمیخته شده به تار و پود فرهنگ یک سرزمین، یک ملت، یک تیم فوتبال.
عشق نافرجام پارتنوپِ
در اساطیر یونان آمده است: هنگامی که اودیسه و یارانش در دریا به سیرنی به نام پارتنوپِ - سیرن ها موجوداتی بودند که با آوازهای دل انگیز و مسحور کننده شان ملوانان را فریب می دادند تا آنها را به کام مرگ بفرستند - رسیدند، او به اودیسه دل بست و تصمیم داشت با آوازش وی را اغوا و دلباخته خویش کند.
بنابراین یاران اودیسه به ناچار او را به دکل کشتی بستند تا وی بتواند برابر آواز پارتنوپِ مقاومت کند. سرانجام اودیسه موفق شد و پارتنوپِ دل شکسته که طاقت ناکامی را نداشت، خودش را به دریا سپرد تا در همانجا غرق شود، تا موج های خروشان دریا او را در حوالی ساحل ناپل امروزی رها کند.
می گویند، پس از آن، جنازه پارتنوپِ به جزیره ای که در گذشته نامش مارگاریدِ بود رسید، به جایی که اکنون قلعه دل اُوو در شبه جزیره ای در خلیج ناپل، در آنجا واقع شده است.
به این ترتیب، در قرن نهم قبل از میلاد، مکانی که پارتنوپِ در آن مرد، به سکونتگاه اولیه یونانی ها تبدیل شد، بنابراین هنگامی که مردم شهر کوما - اولین مستمعره یونان باستان در سرزمین ایتالیا بود که توسط مهاجرانی از اوبوآ در قرن هشتم قبل از میلاد تاسیس شد و خیلی زود بدل به یکی از قوی ترین مستعمرات شد - در آنجا ساکن شدند، شهرشان را به افتخار او پارتنوپِ نامیدند.
بعدها این مستعمره یونانی ها، پالِپولیس(شهر قدیمی) نامیده شد و پس از مدتی اهالی آنجا در قرن ششم قبل از میلاد، در همان حوالی، نئاپولیس(شهر جدید) را تاسیس کردند. همان شهری که نام شهر مدرن ناپلی ها از آن مشتق شده است. بنابراین، ناپل که توسط یونانی ها در هزاره اول پیش از میلاد تاسیس گردید، یکی از قدیمی ترین مناطق شهری در جهان شد که در جنوب ایتالیا و پیوسته تاکنون محل سکونت افراد بوده است.
این شهر بخش مهمی از ماگنا گراتسیا بود که نقش مهمی در ادغام جامعه یونان و روم ایفا کرد و بدل به مرکز فرهنگی مهمی در زمان رومی ها گشت. به این ترتیب، تراژدی پارتنوپِ تبدیل به سمبلی از ناپلی ها شد، به یکی از مهمترین تصاویر و آیکون های بندرش. تا یادبودی باشد برای اهالی اش. برای زنده نگه داشتن افسانه اندوهناکش. به راستی، کرانه های خلیج ناپل همانجاست. همانجایی که دروازه هایش به روی درماندگان و پژمردگان باز است. چرا که ناپلی ها مفهوم پارتنوپِیسم را به خوبی می دانند. بداقبالی را. نادیدگی را. تحقیر را. دل شکستگی را.
تکامل یک لوگو
انجمن ورزشی باشگاه فوتبال و کریکت ناپولی، اولین باشگاه فوتبال در ناپل بود. این باشگاه بین اواخر سال ۱۹۰۴ و اوایل سال ۱۹۰۵ پس از یک سری جلسات در خانه های یک ملوان انگلیسی به نام ویلیام پوتس و یک ناپلی به نام ارنستو بروچینی تاسیس شد. پیراهنی با نوارهای آبی تیره و کم رنگ و شورت سیاه به عنوان رنگ لباس تیم انتخاب شدند.
اولین رئیس باشگاه مهندس آمدئو سالسی بود که توسط پوتس و همکارش بایون و دو بازیکن آماتور به نام های کونفورتی و کاترینا که در کنار آنها بودند، انتخاب شد. بی تردید ویلیام پوتس یکی از مهمترین مردان تاریخ باشگاه است. او که کارمند خط کشتیرانی کونارد بود، در سال ۱۹۰۳ از انگلستان به ناپل نقل مکان کرد تا آداب و رسوم انگلیسی ها را با خود به ناپل بیآورد، از جمله علاقه شدید به فوتبال را، به «بازی زیبا» را، که از سال ۱۸۴۷ در انگلستان بازی می شد و به سرعت در اروپا محبوبیت پیدا می کرد.
در ایتالیا نیز همینطور. از آنجایی که مسابقات قهرمانی فوتبال ایتالیا در ابتدای پیدایش خود فقط به باشگاه های شمالی محدود می شد، از این رو، باشگاه های جنوبی مانند ناپولی، با ملوانان یا در جام هایی مانند «لیپتون چلنج کاپ» به رقابت می پرداختند. با این حال، اعضای خارجی باشگاه در سال ۱۹۱۲ از تیم جدا شدند تا اینترنازیوناله ناپولی را تشکیل بدهند. در سال ۱۹۲۱، دو باشگاه رقیب، تحت فشار مالی، این بار به عنوان Foot-Ball Club Internazionale-Naples که به اختصار FBC Internaples نامیده می شد دوباره با یکدیگر ادغام شدند تا سرانجام تحت ریاست جورجیو آسکارلی، اینترناپل در ۲۵ آگوست ۱۹۲۶ نام خود را به Associazione Calcio Napoli تغییر دهد.
پس از آن، یک ردای آبی لاجوردی ملهم از آب های خلیج ناپل برای لباس تیم در نظر گرفته شد. همچنین، از اولین لوگو باشگاه نیز رونمایی گردید. یک اسب ایستاده بر روی دو پا بر روی یک توپ، درون یک زمینه بیضی آبی. دور اسب با حروف A ، C و N که اشاره به Associazione Calcio Napoliاست احاطه شده بود. این لوگو تنها برای یک فصل در باشگاه ماند و سپس با لوگو دیگری جایگزین شد. در سال ۱۹۲۷ یک آرم گرد با یک توپ قهوه ای و طلایی در داخل یک حلقه بنفش طراحی شد.
این نماد که اساساً با تمام نمادهای ناپولی تفاوت داشت، کمتر از یک سال باقی ماند تا لوگو دیگری برای باشگاه در نظر گرفته شود. در همان سال، لوگو باشگاه ناپولی با یک N طلایی از سبک حروف سرفی کلاسیک بود که روی یک دایره آبی روشن با نقش نازک طلایی در داخل دایره ای که ایده آن از اینترنازیوناله ناپولی - که از طرحی مشابه برای بر روی پیراهن خود استفاده می کرد - اقتباس و طراحی شد. پس از آن، در سال۱۹۶۴ تغییرات تازه ای در آرم باشگاه ایجاد شد. عبارت S.S. C. Napoli با حروف بزرگ سنتی sans-serif در امتداد حاشیه پایین قوسی قاب قرار گرفت و رنگهای سبز، سفید و قرمز نیز در سطح نوار طلایی نقش بست.
سپس از سال ۱۹۸۰ به بعد، حرف N دیگر به رنگ سفید و در میان دایره ای با زمینه آبی کمرنگ و در سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ نیز با تغییراتی شکل گرفت تا نهایت در سال ۲۰۰۶ آخرین ورژن لوگو باشگاه ناپولی تا به امروز طراحی گردید. چیزی شبیه به ورژن سال ۱۹۲۷ اما با N سفید و البته لوگویی سه بُعدی که بازتابنده آخرین ورژن از لوگو باشگاه در طول تکامل سده اخیرش تا به امروز می باشد. اما، اما حقیقت پنهانی که از سال ۱۹۲۷ تاکنون در تمام لوگوها و پرچم های تیم فوتبال ناپولی مشترک بود و همواره چشم نوازی می کرد، همان حرف N است، حرفی که اشاره به شهر ناپولی دارد. ناپولی که از نئاپولیس برخاسته بود و نئاپولیسی که از تراژدی پارتنوپِ جان می گرفت.
دلیل
« من از این واقعیت خوشم نمی آید که همه از ناپلی ها می خواهند که ایتالیایی باشند و از تیم ملیشان حمایت کنند. ناپل همیشه توسط بقیه ایتالیا به حاشیه رانده شده است. این شهری است که از ناعادلانه ترین نژاد پرستی ها رنج می برد.» جولای ۱۹۹۰، پیش از تقابل آرژانتین و ایتالیا در نیمه نهایی جام جهانی، دیه گو مارادونا سرانجام، محبوبیت پارتنوپِ در ناپل به منزلتی رسید که به مردم و تیم فوتبالش، نام مستعار «پارتنوپی» را دادند.
پارتنوپِ و ناپلی که بی تردید، دو وصله جدایی ناپذیرند. از بدایت تا نهایت. از خیال تا واقعیت. یکی از قلب افسانه ای پر کشیده و دیگری آغوشش را برای این افسانه باز کرده تا سینه اش حامل قصه ای باشد برای مردمی که نسل به نسل میراثبر و راوی آن خواهند بود.
افسانه ای که مرثیه حقارت یک دلشکسته را می خواند. آنچه را که ناپلی ها در طول تاریخ ایتالیا، به عنوان جنوبی ها، در تقابل با شمالی ها، همواره با آن آشنا بودند. مانند ویرژیلی که به لطف پارتنوپِ دوست داشتنی پرورش می یافت؛ گویی، موهبت گرانبهایی نیز برای روح جمعی مردم ناپل و تیم فوتبالشان می شد. موهبتی که می توان با واکاوی و موشکافی چرایی ها و چگونگی های شکل گیری لوگو یک تیم فوتبال، دفتر تاریخ درازآهنگ سرزمینشان را ورق زد، از آن آگاه شد و از آگاهی به آن لذت برد. تاریخی که هویت یک ملت را عیان می کند، هویتی که پارتنوپِ می شد، الهامش، شورش، غرور و غمخوارش و البته، دلیلش. یعنی، دلیل ناپل.
-----------------------------------------
نویسنده: رامتین ایمانی نوبر