خبرگزاری مهر -گروه استانها: نقش رسانه در رشد فرهنگ عمومی و فرهنگ سازی در بطن یک جامعه بسیار حائز اهمیت است به طوریکه در تصمیم گیری و تصمیم سازی مسئولان نیز میتواند ایفاگر نقش مثبت یا منفی باشد.
اما برای اعتلای فرهنگ نباید به هر روش خاکستری یا سفیدی متوسل شد بلکه با رعایت اعتدال و میانه روی بر واکاوی مکانیسم رسانههای داخلی متمرکز بود.
حاتم رسولی، نویسنده و فعال رسانه استان اردبیل در این باره میگوید: با اذعان به ظهور و بروز فرهنگ در تمام زوایای پیدا و پنهان جامعه نیازمند تغییر نگرش به برخی سیاست گذاری و دستورالعملهای فرهنگی هستیم تا بدین طریق شاهد تعمیق و توسعه فرهنگ عمومی در جامعه ایرانی باشیم.
*ضرورت بازسازی ساختار فرهنگ و رسانه چیست؟
به تعبیر حضرت امام راحل آنچه ملتها را میسازد فرهنگ صحیح است. فرهنگ زیربنای هر جامعهای به شمار میرود و نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هر جامعهای باید بر فرهنگ آن جامعه بنیان نهاده شود.
متأسفانه با توجه به اینکه مدیریت فرهنگی کشور با چالشهای متعددی مانند سیاستگذاریهای مبتنی بر بخشنامه، جذب مدیران غیرفرهنگی در نهادهای فرهنگی، نبود آیندهپژوهی و برنامهریزی استراتژیک فرهنگی، نارسایی سازمانهای فرهنگی و مواردی دیگر مواجه است؛ فرهنگ نتوانسته به خوبی و شایستگی ایفاگر نقش مهم و خطیر خود باشد.
رسانهها به عنوان رابط بین نظام حاکم با بطن جامعه نیز به دلیل مشکلاتی که نظام فرهنگی با آن گریبانگیر است نمیتوانند کارکرد اصلی خود را داشته باشند و در نهایت با سطحینگری، سطحی انگاری و تقلیل فرهنگ به برگزاری برنامههای غیر مشارکتی و غیراساسی صرفاً به انعکاس رویدادهای فرهنگی میپردازد. نگاه جامع نگرانه به فرهنگ میتواند آن را به اصل اساسی و بنیاد و پایه هر گونه سیاستگذاری و برنامهریزی تبدیل کند و رسانه با تعمیق، گسترش و توسعه فرهنگ، توانایی ایجاد تحول در جامعه را داشته باشد و حرکت به سمت پیشرفت و توسعه را سرعت بخشد.
*مهمترین مسئله کشور و مردم که با بازسازی ساختار فرهنگ و رسانه باید حل شود، چه مسئلهای است؟
جامعه ایرانی، جامعه شدیداً فرهنگی است. فرهنگ در تمام زوایای پیدا و پنهان جامعه ایرانی وجود دارد و در همه اعضا و نهادهای آن ریشه دوانده است. البته تمام جوامع این گونهاند؛ لیکن جامعه ایرانی بیشتر با فرهنگ در ارتباط است و تقریباً تمامی مناسک فردی و اجتماعی آن با فرهنگ ایرانی- اسلامی ممزوج شده است.
سخن اصلی اینجاست که فرهنگ و سایر نظامات هر جامعه بایستی آن جامعه را به سوی آرمانها و ایدهآلهای آحاد مردم رهنمون باشد. جامعه ایرانی که با فرهنگ غنی اسلامی عجین شده تعالی و پیشرفت را در سایه فرهنگ ایرانی اسلامی طلب مینماید.
شهروندان ایرانی راه سعادت دنیا و آخرت را در تمسک به آئین اسلام و استفاده از ظرفیتهای فرهنگی ایرانی میدانند. همانگونه که در گذشته نیز این فرهنگ توانسته جامعه ایرانی را از بحرانها و حوادث تلخی که ممکن است هر جامعه را به فروپاشی کامل بکشاند به سرمنزل امن رهسپار کرده است. مردم خواستار توجه توأم به اقتصاد، رفع معضلات و کسب رفاه اجتماعی و عنایت به فرهنگ هستند.
غفلت از کارکرد فرهنگ و نگاه ابزاری به رسانه خسارت بسیار بزرگی است که مدیران فرهنگی و سیاسی جامعه باید به آن توجه ویژه مبذول نمایند. اگر میخواهیم جامعهای داشته باشیم که در آن امکان تعالی معنوی و مادی برای مردم فراهم بوده و اعضای جامعه در کمال آرامش بتوانند به سوی آن حرکت کنند باید در برنامهریزیهای فرهنگی دقت لازم را داشته و به نقش بسیار حساس و ویژه رسانه به عنوان مروج فرهنگ، توسعه دهنده باورهای عمومی و ایجادکننده ناخودآگاه جمعی، عنایت خاص قائل باشیم.
*برای تدوین موفق طرح بازسازی ساختار فرهنگ و رسانه-در مرحله بعد-اجرا و نظارت بر اجرا، چه الزاماتی باید رعایت شود؟
فرهنگ دستور پذیر نیست، با دستورالعمل نمیتوان مردم را فرهنگی کرد. نبایستی انتظار داشت که فرهنگ بازدهی زود هنگام داشته باشد، فعالیتهای فرهنگی در زمان کوتاه با شکوفایی همراه نیستند. بدون مشارکت گیرندگان پیام تدوین برنامههای فرهنگی، کاری بیهوده است.
عاملین فرهنگی نیز باید همواره به ارتقای دانش و مهارت خود همت گمارند. و نهایتاً اینکه از ابزارها و تکنولوژیهای نوین و در حال رشد در برنامهریزیها باید استفاده نمود. رسانه میتواند در این امر تسهیلگر باشد.
از سویی با ایجاد ارتباط مؤثر بین مردم نیازهای اساسی و اصلی آنها را رصد کرده و برنامهریزان انتقال دهد و از سوی دیگر سیاستهای برنامهریزان را برای مردم تبیین و تشریح کند. هم در عرصه اجرا و هم در عرصه نظارت، رسانه مانند ذرهبینی توانایی نظارت، کنترل و ارزیابی عملکردها و بازتاب واکنشها و بازخوردها را دارد.
*اگر این طرح درست تدوین و اجرا شود، چه فواید و تأثیر ملموسی بر زندگی مردم خواهد داشت؟
ساختار فرهنگ همانگونه که اشاره شد با کاستیهایی همراه است. بیشک تصحیح اشکالات و به سامان رساندن آن برای ساختن جامعه پویا یک امر ضروری است. نهاد دولت، نهاد رسانه، نهاد خانواده و سایر نهادهای اجتماعی در صورتی خواهند توانست کارکرد درست و صحیحی داشته باشند که در کنار هم و به موازات هم با همدلی و همافزایی برای ساختن جامعه آرمانی تلاش کنند.
این امر در سایه ارتباط مؤثر بین این نهادها انجام میگیرد. بین برنامهریزیان، مجریان، مخاطبان و نهادهای واسط که این امور را به پیش میبرند؛ باید رابطهای صحیح برقرار شده و بازخوردها به درستی به اعضا منتقل شود.
*جایگاه مردم در نظارم حکمرانی مطلوب فرهنگ چیست؟
مردم به عنوان سرمایه اصلی هر جامعه قلمداد میشوند. نقش مردم در بازسازی فرهنگی جامعه بیبدیل است. سرمایه زمانی میتواند اثر بخش باشد که با برنامهریزی دقیق بتوان از ظرفیت آن نهایت بهره را برد.
حکمرانی مطلوب فرهنگ با به میدان آوردن مردم تحقق مییابد. هر جا مردم وارد عرصه شدهاند؛ توانستهاند به نحو مطلوب، کم هزینه، مؤثر و کارا امور را به نتیجه رسانند. تشویق، تحریک و به میدان آوردن مردم نیز همواره به عهده رسانهها بوده است. اساساً پیروزی انقلاب اسلامی، پیروزی در عرصه دفاع مقدس و مقاومت در برابر هجمههای متعدد استکبار جهانی به وسیله مردم اتفاق افتاده است.
مردم فرهنگ دوست و فرهنگپرور ایران اسلامی با پیشینه فرهنگی چندین هزار ساله و تمسک به تعالیم رهایی بخش اسلام، توانستند بر رژیم تا بن دندان مسلح طاغوتی پیروز شده و عاشورایی دیگر را در جبهههای حق علیه باطل بیافرینند. فرهنگی که از مردم، برای مردم و توسط مردم ساخته و پرداخته شود، مقاوم، مستحکم، پرنفوذ و پرقدرت خواهد بود.
*نخبگان، فعالان فرهنگی و مسئولین چه وظایفی در بازسازی ساختار فرهنگ و رسانه دارند؟
هر کجا رسانه در کنار مردم قرار گرفت، توانست نیازهای مردم را به مسئولان و فعالان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه انتقال دهد و ایدهها و برنامههای مسئولان را به ترتیب درست و صحیحی در جامعه نشر دهد. آنچه به نظر میرسد در اینجا بسیار اهمیت دارد؛ نوع نگاه برنامهریزان، فعالان و مسئولان فرهنگی به مردم است. نخبگان جامعه اگر شناخت کافی و درک صحیحی از نیازهای مردم نداشته باشند؛ نخواهند توانست به درستی پاسخگوی مطالبات مردم باشند.
در زمستان مردم نیازمند پوشاک گرم هستند، فروشگاهی که در زمستان لباس تابستانی را عرضه کند، قطعاً فروشی نخواهد داشت. نمیتوان جدای از مخاطب و بدون مشارکت جامعه هدف، برای آن تصمیم گرفت و انتظار داشت که برنامهریزیها منتج به نتیجه مطلوب شود. به صورت معنا داری، تدوین هرگونه برنامه فرهنگی بدون مشارکت گیرنده پیام اثر بخش نخواهد بود.
*مردم چطور میتوانند در بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ و رسانه مشارکت کنند و پیشنهاد شما در طراحی این ساز و کار چیست؟
ایجاد سازوکاری برای دریافت نظرات مردم و اعمال آن در برنامهریزیها حائز اهمیت است. تشکلهای مردمی در اقصی نقاط کشور گسترده هستند. گرچه هرکدام دارای نظرات و دیدگاههای متفاوت و مختلفی هستند؛ لیکن همه آنها به قول معروف برای یک جیب کار میکنند.
همه برای اعتلای ایران اسلامی در حال فعالیت هستند لذا با شناسایی آنها و به میدان آوردن همه نخبگان و صاحبنظران، عاملان فرهنگی و فعالان رسانهای میتوان برنامهای جامع و اثربخش را تدوین و با مشارکت خود آن نهادهای مردمی به مرحله اجرا گذاشت.
*به نظر شما مهمترین اصل و سیاست حکمرانی فرهنگی چیست؟
مهمترین اصل این است که باورهای عمومی و ناخودآگاه جمعی را برای پیشرفت و تعالی کشور همراه و هماهنگ کرد. ناخودآگاه جمعی مردم، عمدتاً توسط رسانهها شکل میگیرد و راه را برای پذیرش و رعایت قوانین و مقررات اجتماعی توسط مردم هموار میکند.
به نظر میرسد توجه و بها دادن به هویتهای بومی و ظرفیتها و استعدادهای مذهبی و منطقهای، پرهیز از نگاه ویترینی و تماشاخهای به فرهنگ، ایجاد سازوکارهایی مناسب برای رفع نارسایی سازمانهای فرهنگی و بهرهگیری از خلاقیت و تقویت روحیه کارآفرینی فرهنگی از جمله سیاستهای اصلی حکمرانی فرهنگی به شمار آید.
*میزان تأثیر منش و سبک زندگی مسئولین، در فرهنگ عمومی جامعه چقدر است؟
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «همانا رسول خدا، اسوه و الگویی نیکو برای شماست». نخبگان، مسئولان و متنفذان جامعه همیشه در پیشگاه دیدگان مردم قرار دارند. هر حرکت و عملی از سوی آنها توسط آحاد جامعه رصد شده و تکرار میشود. عمل نیکو بازتابی مثبت و عمل ناصواب بازخوردی منفی در جامعه دارد.
نمیتوان انتظار داشت مسئولان زندگی مرفهی را برای خود مهیا کرده باشند و با این حال مردم به زندگی ساده قناعت کنند. نمیشود از مردم خواست که به قوانین و مقررات پایبند باشند ولی با مسئولان متخلف برخورد قانونی صورت نگیرد. کلیت حاکمیت بایستی برای مردم الگو باشند.
پس اگر از مردم انتظاراتی وجود دارد، مسئولان خود و خانواده خود را بایستی ملزم کنند که قبل از مردم، عامل به آن باشند.
*با توجه به انتصاب رئیس جدید صدا و سیما، چه پیشنهادهای ملی و استانی برای بازسازی ساختار رسانه کشور دارید؟
یکی از مؤلفههای اصلی امنیت در هر جامعهای اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت است. اگر مردم ببینند که رسانههای دولتی و رسمی، زبان گویا، بلیغ و رسای آنها هستند و مطالباتشان را از مسئولین پیگیری کرده و تا حصول نتیجه آن را در دستور قرار میدهند؛ رسانه را در کنار خود احساس کرده و به دیدن، شنیدن و خواندن مطالب سایر رسانههای غیر رسمی، مغرض و بیگانه تمایلی نشان نخواهند داد.
رسانه باید بتواند خوراک فرهنگی مردم را تأمین نماید. نیازهای مردم را رصد و تولیداتی برای رفع آن نیازها انجام دهد. رسانه باید صدای گویای طیفهای مختلف مردم و گروهها، اقوام و اقشار مختلف باشد. هر کسی، حتی شهروندانی ساکن در دورترین نقاط از مرکز باید بتوانند به راحتی حرف دل خود را با سایرین به اشتراک گذاشته و نظرات خود را ارائه دهند.
این امکان برای رسانه ملی و رسانههای رسمی فراهم است و با حرکت در این مسیر قطعاً اعتماد مردم به نظام رسانهای و حاکمیت بیشتر شده و موجبات ایجاد انسجام و اتحاد ملی فر اهم خواهد شد.