خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: محمدمهدی سیدناصری، مترجم، مدرس و پژوهشگر حوزه حقوق و روابط بینالملل و نویسنده در یادداشتی به مسئله سرودن و نوشتن در عصر هوش مصنوعی پرداخته است.
سیدناصری کتابهایی چون «مقررات حاکم بر معاملات اوراق بهادار در ایران و امارات»، «سازمان ملل متحد را بهتر بشناسیم: ۹۳ پرسش و پاسخ درباره سازمان ملل متحد به انضمام متن منشور سازمان ملل متحد»، «قتل ناشی از اشتباه در حقوق کیفری: ماهیت و ضمانت اجرای قتل ناشی از اشتباه در حقوق کیفری ایران»، «گروه ویژه اقدام مالی (FATF) را بهتر بشناسیم: ۴۸ پرسش و پاسخ درباره گروه ویژه اقدام مالی به زبان ساده» و «دیوان بینالمللی دادگستری را بهتر بشناسیم: ۴۸ پرسش و پاسخ درباره دیوان بینالمللی دادگستری به انضمام متن اساسنامه دیوان بینالمللی دادگستری» را در کارنامه دارد.
او یادداشت خود را برای انتشار به خبرگزاری مهر سپرده است.
مشروح متن اینیادداشت در ادامه میآید:
فناوری به سرعت در حال حرکت است و میتوان گفت «هوش مصنوعی» عرصه پهناور تلاقی بسیاری از دانشها و علوم قدیم و جدید است. هوش مصنوعی چندین دهه است که مفهومی جذاب از داستانهای علمی تخیلی بوده است اما محققان، این مفهوم را به واقعیت نزدیک کردهاند. البته بسیاری از افراد بشر تصور میکنند در صورت پیشرفتهتر شدن هوش مصنوعی، رباتها جایگزین انسانها میشوند و در نتیجه انسانها کار خود را از دست میدهند. اما باید گفت این فناوری نه تنها نوع بشر را بیکار نمیکند، بلکه میتواند فرصتهای شغلی بسیاری نیز ایجاد کرده و کیفیت کار و زندگی بشر را بالا ببرد.
هوش مصنوعی از جمله علومی است که در دهههای گذشته پیشرفتهای شگرفی را در علم به وجود آورده است و همینطور این پیشرفتها به هیچ وجه به یک علم خاص محدود نیست، بلکه تمامی علوم را در برگرفته است. در واقع هوش مصنوعی دارای پتانسیلهای زیادی برای بهبود تصمیمگیریهاست، اما اجرای موفق این نوع از سیستمها، علاوه بر توجه به اصول مورد نیاز برای هر سیستم اطلاعاتی، از جمله توجه به عوامل سازمانی، رفتاری، فرهنگی، مدیریتی، اقتصادی، آموزشی و فنی، مستلزم موارد دیگریست.
در حال حاضر این واقعیت مطرح است که نقش هوش مصنوعی هر روز در زندگی ما بیشتر و بیشتر می شود. شروع توسعه این تکنولوژی در واقع به زمانهای پیشتر بازمیگردد؛ یعنی زمانی در دهه ۵۰ میلادی که دانشگاه دارتموث در ایالات متحده یک پروژه تحقیقات تابستانی را به هوش مصنوعی اختصاص داد. ریشههای هوش مصنوعی را حتی میتوان در عمق بیشتری از تاریخ و در فعالیتهای آلن نیوئل، هربرت ای. سیمون و آلن تورینگ نیز جستوجو کرد.
یکی از اولین اسنادی که در آن به وجود آمدن ماشینهای هوشمند پیشبینی شده است، آزمون مشهور تورینگ است که در دهه ۱۹۵۰ میلادی توسط او در مقاله ای مطرح شد. با این حال، مقولهی هوش مصنوعی تا پیش از معرفی شدن سوپرکامپیوتر «دیپ بلو» توسط کمپانی IBM هنوز توجه جهانیان را به خود جلب نکرده بود. الگوریتمهای هوش مصنوعی برای سالهای متمادی در دیتاسنترها و کامپیوترهای بزرگ استفاده شدند ولی حضور آنها در حوزهی لوازم الکترونیک مصرفی به سالهای اخیر بازمیگردد. آلن تورینگ در دهه ۱۹۵۰ میلادی در جملهای گفت: «پیشنهاد میکنم این پرسش بررسی شود که آیا ماشینها میتوانند فکر کنند؟»
در دنیای امروز که رباتها اجسامی بیجان تلقی میشوند و جزء اموال انسانها هستند، برخی از انسانها به فکر افتادهاند با رباتها مانند انسان برخورد کنند. اما به نظر میرسد در آینده و در زمانی که رباتها هوشمند شوند، شاید مجبور شویم راجع به این مسئله تجدیدنظر کنیم. هماکنون کمیتهای در پارلمان اروپا در حال بررسی برنامههایی برای برخورد با رباتها بهعنوان «اشخاص الکترونیک» است. برخی از پیشنهادهای آنها شامل دادن حق مالکیت پول و دادوستد از طریق آن، داشتن حق انحصاری انتشار تولیدات خود و دریافت مزایای بازنشستگی از صاحبانشان میشود. نظرتان چیست؟! آیا دادن حقوحقوق به رباتها واقعاً قریبالوقوع است؟!
میتوانید روزی را تصور کنید که مشهورترین نویسندگان جهان، آنهایی که موفق به دریافت جوایزی چون نوبل ادبی و پولیتزر میشوند، انسان نباشند و تنها از چند قطعه فلز و سیم تشکیل شده باشند اما داستانهایشان به قدری زیبا نوشته شده باشد که از انسانها جایزه دریافت کنند؟!
چند دهه است که موضوع انجام کارهای انسانی توسط رباتها به جای انسانها در دنیای فناوری و دیجیتال عمیقاً رسوخ کرده و فناوران روزبهروز به دنبال گستردگی آن هستند؛ اما آیا روزی فرا میرسد که این رباتها به جای انسانها و یا شاید بهتر از انسانها داستان بنویسند و ما به آنها جایزه بدهیم؟ شاید بهتر باشد در ابتدا این سؤال پرسیده شود که چه مشاغلی مستعد جایگزینی رباتها هستند؟
سازمانهای مختلفی نظیر آکسفورد و مککینزی به این نتیجه رسیدهاند کارهایی که بهراحتی و به صورت اتوماتیک انجام میشوند، دارای ویژگیهای مشترک مهمی هستند و باید روالی تکرارپذیر و قابل پیشبینی داشته باشند.
چنین مشاغلی نظیر خطوط مونتاژ سادهاند و نیاز کمی نیز به تفکر و انطباق دارند. در مقابل، مشاغلی که کمتر قابل پیشبینیاند و نیاز به فرآیند حل مسائل پیچیدهتری دارند به راحتی دربرابر ماشینها تسلیم نمیشوند. طبق برآورد وبسایت NPR، که احتمال ماشینی شدن مشاغل را پیشبینی میکند، شغل نویسندگی و تألیف احتمالاً ۳.۹ درصد میتواند توسط برنامههای کامپیوتری تسخیر شود. خلاقیت تنها چیزی است که امکان ندارد بتوان آن را در چیزی مصنوعی دمید و خوشبختانه خلاقیت به راحتی توسط رباتها تولید نمیشود! همچنین کاربران، محتوای ایجاد شده توسط یک ربات را نمیپذیرند، زیرا این باور وجود دارد که رباتها نمیتوانند به طور مؤثر با انسانها در یک سطح احساسی ارتباط برقرار کنند؛ مثلاً نمیتوان کاری مانند جنگ و صلح و شازده کوچولو را به الگوریتمها و دادههای باینری سپرد.
یکی از عواملی که تصور رباتهای نویسنده را دور از ذهن میکند این است که هنوز اکثریت قریببهاتفاق آنها هنوز نمیتوانند در سطحی یکسان با نویسندگان انسانی کار کنند. به عنوان مثال فیسبوک پروژه زبان برنامهنویسی AI را متوقف کرده است، زیرا نمیتوانست به طور مؤثر از زبان طبیعی بهره ببرد. اما پیشرفتهای AI و جایگزینی آنها در مشاغل همچنان نگرانکننده است. در واقع برنامهنویسان میتوانند خلاقیت را در عمل ایجاد کرده و آن را هدایت کنند.
در سال ۲۰۱۱ میلادی دانشجویی در دانشگاه دوک، الگوریتمی برای تشریح اشعار به اجزای کوچکتر (بندها، خطوط، عبارات) توسعه داد و اشعاری به صورت خودکار تولید کرد. یکی از آنها حتی توسط مجلهی ادبی دوک، The Archive نیز پذیرفته شد. بدینترتیب این دانشجو تست تورینگ را با پذیرش اثر AI خود به عنوان کار یک انسان با موفقیت پشت سر گذاشت. البته دنیای متفاوتی بین یک شعر ۹ خطی و یک مقاله طولانی در مجله نیویورکتایمز وجود دارد. با این حال، این اتفاق، نقطه عطف مهمی است. اما امروزه AI ها اشعار، آهنگها و حتی فیلمهای کوتاه را نوشتهاند و نظرات ارسالی آنها در شبکههای اجتماعی از طرف کاربران امتیازات بالایی نیز دریافت کرده است اما خوشبختانه سالهاست غالب مردم بر این باورند که خلاقیت ماورای دستیابی ماشینهاست.
پروژهای که ایلان ماسک با عنوان GPT2 یا Generative Pretrained Transformer رونمایی کرد، با بررسی چهل گیگ صفحه وب انجام شده بود و در رونمایی نخست، خط اول رمان ۱۹۸۴ جورج اورول را به دستگاه دادند و از آن خواستند که ادامه داستان را بنویسد که اثر جالبی از آب درنیامد؛ اما باعث شد که محققان و برنامهنویسان اهل چک در سال ۲۰۲۰ صدمین سالی که واژه روبات به عنوان آدم مصنوعی استفاده شد، نمایشنامهای نوشتند که در فوریه ۲۰۲۱ میلادی اجرا شد.
در نتیجه میتوان گفت انسانها وارد عصر جدیدی شدهاند. عصری که فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و کاربرد آنها در تمام ابعاد زندگی، جامعه بشری را با تغییراتی بیسابقه مواجه کرده است. تا جایی که فعالیتهای روزمره، وظایف شغلی، آموزش و پرورش کودکان و… چنان دگرگون شدهاند که بشر آن را در هیچ برههای از زمان تجربه نکرده است و این تغییرات آنقدر با زندگی او عجین شدهاند که انتظار تغییر آن هم دور از ذهن مینماید. دوران پاندمی کرونا فقط برای مردم شوکآور نبود، بلکه برای الگوریتمهای یادگیری ماشین هم یک شوک بود. اپلیکیشنهایی که تکیه بر نیروی انسانی داشتند، دچار تحولات بسیاری شدند.
بسیاری از فعالیتهای انسانها تغییر کرد و در موارد بسیاری هوش مصنوعی کمکم جای انسان را گرفت و در انجام فعالیتها و دورکاریهای بشری مورد استفاده قرار گرفت. با وجود اینکه هیچکس نمیتواند این واقعیت را انکار کند که خلاقیت به راحتی توسط رباتها تولید نمیشود و این نمیتواند دلیل نگرانی انسانها باشد، اما بسیاری از کارشناسان بر این باورند که بعید نیست انسان با توجه به خلاقیتی که در وجودش به ودیعه گذاشته شده، بتواند بازآفرینی را در رباتها لحاظ کرده و این ساختههای دست بشر را هوشمند و توانمندتر به جهان ارائه کند.