خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: هبه جمالالدین نویسنده کتاب «سیاستهای آموزشی در اسرائیل و ایران؛ نگرشی عربی» و استاد علوم سیاسی در «مرکز برنامه ریزی ملی» قاهره در مقالهای که در سایت «انجمن عربی تحلیل سیاستهای ایران اسرائیل» منتشر کرده خلاصهای از کتاب و هدف از تألیف آن را نوشته است.
لازم به توضیح است که این متن صرفاً از جهت خبری و برای آشنایی مترجمان و همچنین مفسران سیاسی منتشر میشود و مطالب آن مورد تایید خبرگزاری مهر نیست. امید که با اطلاعرسانی درباره انتشار چنینآثاری در خارج از مرزها، تحلیلگران کشور در پاسخگویی به نویسندگانی چون جمالالدین، در زمان و شرایط مناسب عمل کنند.
مشروح اینمتن را در ادامه میخوانیم؛
ایران و اسرائیل هر دو به آموزش به عنوان دریچهای به سوی آینده و ظرفیتی برای رسیدن به اهداف مورد نظرشان نگاه میکنند. هر دو استراتژی توسعه طلبانهای داشته و به دنبال تثبیت جایگاه منطقهای و بین المللی خود هستند لذا برای آنها داشتن یک سیستم آموزشی ویژه و متمایز ضروری است تا بتوانند از این طریق نیروی انسانی مورد نیاز خود را برای مدیریت، فرماندهی و رهبری آینده فراهم کنند.
در این کتاب تلاش کردم تا با بررسی چگونگی دستیابی تهران و تل آویو به یک پیشرفت علمی ملموس در زمینه آموزش، این موضوع را در کانون توجه کشورهای عربی قرار دهم. اگر بخواهیم با گوشهای از پیشرفتهای علمی اسراییل در قرن ۲۱ آشنا شویم کافی است نگاهی به برندگان جایزه نوبل در ۲۰ سال گذشته بیاندازیم طی این مدت دوازده دانشمند اسرائیل توانستند در رشتههای مختلف جایزه نوبل را دریافت کنند: ۶ نفر در علوم، دو نفر در اقتصاد، یکنفر در حوزه ادبیات و سهنفر از سیاستمداران.
ایران نیز طی دهههای گذشته علیرغم تحریمهای اقتصادی توانسته از طریق ارتقای سیستم آموزشی، پیشرفتهای خوبی در زمینه علم و فناوری بدست آورد و در رشتههای علوم پزشکی، هستهای، علوم فضایی، سلولهای بنیادین و شبیهسازی، پیشرفتهای چشمگیری داشته است.
پیشرفتهای هر دو در حالی محقق شده است که آنها با چالشهای داخلی و خارجی متعددی روبرو بودهاند از جمله اینکه هر دو دارای اقلیتها و شکافهای قومی و نژادی هستند، اسرائیل در واقع کشوری است با یک جامعه چند پاره و جمعیت آن متشکل از ۸۰ ملیت مهاجر است که هر کدام میراث، فرهنگ و زبان بومی خاص خود را دارند، علاوه بر آن سیاستهای تبعیض آمیز دولت اسراییل نسبت به عربهای ساکن این کشور، نشان دهنده شکافهای نژادی و قومی است این اختلافات و شکافها باعث شده تا مدارس خصوصی متعددی در این کشور ایجاد شود. ضمن اینکه اختلافات مذهبی (پیروان ادیان مختلف اعم از یهودیان، مسلمانان، مسیحیان و دروزیان در اسرائیل حضور دارند) بین ساکنان اسراییل نیز سبب شده که دو دسته از مدارس یعنی مدارس سکولار و مدارس مذهبی، در این کشور ایجاد شود.
در ایران نیز گویشها و زبانهای محلی زیاد است و در کنار زبان فارسی که زبان رسمی اینکشور است زبانهای کردی، گیلکی، لری، تالشی، بلوچی، ترکی، عربی، آشوری، ارمنی، روسی و پشتو را نیز شاهد هستیم که بومیان مناطق مختلف ایران بدین زبانها تکلم میکنند. در کنار این اختلاف زبانی، اختلاف مذهبی میان اهل سنت و شیعیان نیز وجود دارد با وجود همه این اختلافات، ایران توانسته است نظام آموزشی یکسانی را ایجاد کرده و دانشمندانی را تربیت کند که نقش برجستهای در پیشبرد اهداف این کشور در زمینههای علمی و نظامی دارند.
از اینرو توجه به تجربه ایندو کشور در زمینه سیاستهای کلی و نظام آموزشی آنها میتواند برای کشورهای عربی مفید باشد به همین خاطر من در کتابم به تحلیل و بررسی نظام آموزشی این دوک شور پرداخته و با طرح پرسشهای متعدد و پاسخ دادن به آنها تلاش کردم تصویر کامل و درستی از نظام آموزشی این دوکشور و دلیل موفقیت آنها در پرورش نیروی انسانی قابل اتکاء در حوزه علم و فناوری ارائه کنم. از جمله مهمترین این سوالها عبارتند از:
۱- جایگاه آموزش در میان سیاستهای کلی دو کشور چیست؟
۲- برجستهترین سیاستهای آموزشی اتخاذ شده از سوی تصمیم گیران دو کشور چیست؟
۳- آیا نهاد نظامی همانطور که برخی تحلیلها در مورد تجربه دو طرف میگویند، در توسعه نظام آموزشی آنها نقش دارد؟ یا خیر؟
معرفی کامل کتاب هبه جمال الدین
این کتاب به دو بخش اصلی تقسیم میشود: «ویژگیهای جامعه ایران و اسرائیل از منظر اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و چالشهایی که حکومتهای این دو کشور با آن مواجه بوده و هستند» و «ساختار نظام آموزشی و برجستهترین سیاستهای آموزشی در ایران و اسرائیل».
نویسنده در پایان بخش دوم با توجه به اینکه در مقدمه گفته بود هدف از این پژوهش، استخراج سیاستهای آموزشی موثری است که در این دو کشور بکار گرفته شده و میتواند برای نظامهای آموزشی در جهان عرب مفید باشد برخی از سیاستهای آموزشی دو کشور را مورد اشاره قرار میدهد.
استاد علوم سیاسی در «مرکز برنامه ریزی ملی» در پایان کتاب خود نتیجه گیری میکند که اسرائیل و ایران توانستهاند ایدئولوژی توسعه طلبانه خود را از طریق اهمیت دادن به آموزش دنبال کنند و در این بین نقش اصلی را نهادهای نظامی ایفاء کردهاند. ضمن اینکه این دو کشور در مورد اهمیت ایجاد یک نظام آموزشی که بتواند رویاهای توسعه طلبانه، (منظور صدور انقلاب اسلامی برای ایران و توسعه شهرک سازی برای اسرائیل است) هر کدام از آنها را محقق کند اتفاق نظر دارند. در همین راستا هر کدام از دو کشور نظام آموزشی را طراحی کردهاند که بتواند با پشت سر گذاشتن اختلافات داخلی یک هویت جمعی با اصول مشخص حول طرحهای توسعه طلبانه ایجاد کند.
پژوهش مذکور به این نتیجه رسیده است که تهران و تل آویو هر دو علاقهمند به حمایت از زبان و تاریخی هستند که با ایده از پیش طراحی شده در هر رژیم مطابقت داشته باشد، بنابراین اسرائیل دروغ «تاریخ یهود» و ایران نیز «تاریخ انقلاب ایران و بازیابی شکوه تمدن پارسی» را ایجاد کرد.
بر اساس این پژوهش، تحقیقات علمی در توسعه نظام آموزشی، خدمت به برنامهریزی و اهداف توسعه طلبانه ایران و اسرائیل نقش دارد و بودجه دولت برای نظام آموزشی در هر دو کشور به مثابه امنیت ملی تلقی شده و حتی در سختترین شرایط نیز نباید در معرض تهدید قرار گیرد.
در زیر به برخی از نتایج تحقیق هبه جمال الدین که آنها را برای نظام آموزشی جهان عرب و مصر مفید می داند اشاره میشود:
۱. ضرورت وجود یک نهاد آموزشی که با وزارت آموزش و پرورش در زمینه حفظ هویت ملی از طریق برنامههای درسی مدارس و گنجاندن ابعاد مختلف فرهنگ مصر و جهان عرب همکاری کند.
۲. تدوین مجدد برنامههای درسی برای تاکید بر هویت جمعی.
۳. توجه به تحقیقات آموزشی توسط نظام آموزشی با مشارکت دانشگاهها.
۴. آموزش دورهای معلمان بر اساس استانداردهای بین المللی و ویژگیهای فرهنگی.
۵. در نظر گرفتن میراث فرهنگی هر منطقه جغرافیایی در برنامههای آموزشی.
۶. تخصیص درصد ثابتی از تولید ناخالص داخلی به آموزش و پرورش.
۷. برقراری ارتباط با جوانان مصری و سایر کشورهای عربی از طریق سفرهای علمی و برنامههای درسی و تعریف نقش برای سفارتخانههای کشورهای عربی.
۸. احترام به تکثر در جامعه به عنوان رکن اصلی رسیدن به وحدت.
۹. سختگیری در آزمون ورودی دانشگاهها در سایه آموزش رایگان برای انتخاب بهترینها.
۱۰. نظارت وزارت صنعت بر آموزش فنی و حرفهای و وزارت بازرگانی بر آموزش تجارت و قرار دادن شرط کارورزی به عنوان شرط دریافت مدرک.
۱۱. ایجاد حلقه اتصال میان آموزش اجتماعی با آموزش و پرورش.