خبرگزاری مهر -گروه هنر-نیوشا روزبان: خانه مستند امسال نیز با تعدادی از مستندهای خود در پانزدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد، از میان این آثار میتوان به مستند «ریاضت تا سیاست» اشاره کرد که مستند پرترهای از مرحوم ابراهیم اسرافیلیان یکی از چهرههای علمی و البته سیاسی در سالهای اول انقلاب است.
هر چند مهدی مطهر و امین عباسی تهیهکننده و کارگردان این مستند تاکید میکنند که این مستند یک پرتره از این شخصیت است اما پیش از هر چیز به اتفاقاتی که در آن دوره رخ داده است توجه داشتهاند.
به بهانه رونمایی از مستند «ریاضت تا سیاست» در پانزدهمین جشنواره سینماحقیقت گفتگویی با تهیهکننده و کارگردان این مستند داشتیم که در ادامه میخوانید؛
* آقای عباسی پیش از این در انجمن سینمای جوانان در حوزه تولید فیلم کوتاه فعالیت داشتید، درباره اینکه چگونه تصمیم گرفتید اولین پروژه مستند خود را آن هم با تم سیاسی و با همکاری خانه مستند جلوی دوربین ببرید، توضیح دهید.
امین عباسی: عموم کارهایی که تا قبل از «ریاضت تا سیاست» جلوی دوربین برده بودم فیلمهای کوتاهی بود که در شهرستان نجف آباد تولید کرده بودم. البته تجربه همکاری در ساخت فیلم مستند هم داشتم اما اینکه به صورت رسمی در آن پروژه فعال باشم و یا کار برای خودم باشد، خیر. آشنایی من با سازمان هنری اوج و در ادامه آن خانه مستند به شروع کار سازمان فرهنگی و هنری اوج و انتشار بیانیهای از سوی این سازمان برای آمادگی همکاری با نیروهای جوان و با استعداد بازمیگردد، در واقع از این طریق با اوج آشنا شدم که این آشنایی منجر به برقراری ارتباط با خانه مستند و آقای مطهر بود و طی این سالها همکاریهای مختلفی را با خانه مستند جهت کسب تجربه داشتم. تا اینکه طرح ساخت مستندی با موضوع آقای اسرافیلیان به خانه مستند ارائه کردم که مورد قبول قرار گرفت.
* طرح اولیهای که ارائه کردید یک مستند پرتره بود، اما در نهایت این طرح تبدیل به یک مستند سیاسی شد، خانه مستند تا چه اندازه در این تغییر روند این مستند تأثیرگذار بود؟
عباسی: در واقع طرح اولیه، طرح یک مستند پرتره از زندگی دکتر اسرافیلیان ریاضیدان و چهره علمی بود. چرا که وجه سیاسی این شخصیت کاملاً پوشیده بود و تنها به چیزی که اشاره میشد این بود که فعالیت انقلابی داشته، در جریان انقلاب فرهنگی شرکت داشته و نماینده مجلس دوم شورای اسلامی بوده است. در واقع چندان از بخش تأثیرگذار سیاسی این شخصیت تا زمان پژوهش اطلاع نداشتم و کم کم متوجه شدیم که این شخصیت چه ویژگیهای سیاسی و در چه جریانهای سیاسی قرار داشته است، تا اینکه طرح اولیه شکل و شمایل فعلی خود را بدست آورد.
زمانی که برای اولین بار طرح ارائه شد، مرحوم اسرافیلیان هنوز در قید حیات بود و حتی در یک مراسمی در نجف آباد به دیدن این شخصیت رفتم و صحبتهایی هم با وی داشتم. اما مساله این است که آقای اسرافیلیان هیچگاه جنبه سیاسی خود را شاید به دلیل دلزدگی که برایش بوجود آمده بود، مطرح نمیکرد، در طول پژوهش به یک سری اسامی و شخصیتها هم رسیدم که میتوانستند درباره این فرد صحبتهایی داشته باشند و در کنار آن خانه مستند نیز یک سری اشخاص مطلع از وقایع را معرفی کرد تا بتوانیم درباره آن وقایعی که آقای اسرافیلیان در آن دخیل بوده صحبت کنیم.
* مستند «ریاضت تا سیاست» بسیار بیشتر از آنکه بخواهد چهره سیاسی یا چهره علمی آقای اسرافیلیان را به مخاطب نشان دهد، بیشتر روایتگر تعدادی اتفاقات خاص است و این شخصیت بیشتر بهانهای برای بررسی این مسائل در مستند شده است. این در حالی است که تاکید شما بر پرتره بودن این اثر است.
عباسی: مساله این است که این وقایع بخشی از زندگی آقای اسرافیلیان بوده و نمیتوانستیم این بخشها حذف کنیم، چرا که بدون نمایش چنین وقایعی مخاطب نمیتواند برداشت درستی از شخصیت واقعی آقای اسرافیلیان داشته باشد. پس تشریح این وقایع بیشتر جنبه تشریح زندگی خود آقای اسرافیلیان را داشته است. البته شاید وقایع سیاسی در این مستند پررنگ شده است اما از نظر شخصیتی از کاراکتر اصلی فیلم دور نشدهایم.
مهدی مطهر: میتوان گفت این مستند به نوعی کالبدشکافی این شخصیت است، مساله این است که از نظر ما باید آنچه که امروز برای جامعه لازم است را کار کنیم، عمده تولیدات خانه مستند نیز بر همین منوال تولید میشود. درست است در خانه مستند هر اثری را که تولید کردیم برای آنکه چنگکی که میخواهیم گیر کند آن را به یک رویداد یا اتفاق منتصب کردیم، اما در کنار آن سعی کردیم تا در همان اثر درباره یک چیز جلوتری که برای امروز ما مفید است، صحبت کنیم. به عنوان مثال مستند «هویدا» برای شخصیت هویدا ساخته نشد بلکه این مستند به این دلیل ساخته شد تا ۱۵ سال از صدارت و شرایط او را به تصویر بکشیم و چنین سیاستی معمولاً در همه آثار ما دیده میشود و بی شک در «ریاضت و سیاست» نیز همین گونه است.
* بخش اعظم از این مستند برگرفته از آرشیوهایی است که برای اولین بار در برابر مخاطب قرار میگیرد و میتوان گفت «ریاضت تا سیاست» بیشتر بر مبنای آرشیو ساخته شده است.
عباسی: زمانی که بخواهید درباره یکی از وقایع تاریخی چه معاصر و چه گذشته مستند بسازید، بی شک آرشیو یکی از گزینههای اصلی تولید محتوا خواهد بود. یعنی وقتی راجع به مجلس دوم صحبت میکنیم، غیرممکن است که از آرشیو این دوره از مجلس و اتفاقات آن استفاده نکنیم. البته هدف ما این بود که مستندی تولید کنیم که هم آرشیو و هم مصاحبه باشد تا بتوانیم به یک محتوای متعادل برسیم.
مطهر: خانه مستند بارها تجربه همکاری با فیلمساز اولی را داشته است که اولین اثر آنها به جشنواره «سینماحقیقت» راه پیدا کرده است. همین مساله نشان میدهد که سیستم و ساختار خانه مستند به روند تولید کمک میکند مطهر: پیش از هر چیز باید بگویم که امین عباسی با اولین تجربه کارگردانی خود توانسته است فیلمی را تولید کند که وارد جشنواره «سینماحقیقت» شود. مساله دیگر این است که خانه مستند بارها تجربه همکاری با فیلمساز اولی را داشته است که اولین اثر آنها به جشنواره «سینماحقیقت» راه پیدا کرده است. همین مساله نشان میدهد که سیستم و ساختار خانه مستند به روند تولید کمک میکند.
نکته دیگر این است که نباید فراموش کرد هرچقدر آرشیو خوبی در اختیار فیلمساز باشد به این معنا نیست که فیلم خوب میشود، به همین دلیل این غلط است که میگویند یک فیلم اگر خوب شده چون آرشیو خوبی داشته است، در واقع محتوایی که کارگردان به آن رسیده و ایده جدیدی که ارائه کرده باعث میشود که ما سر از پا نشناخته و به دنبال سوژه برویم. باید به خاطر داشته باشیم که ما مستند پرترهای شروع کردیم که آن شخص دیگر زنده نبوده است و ۲ مصاحبهای هم که با اسرافیلیان در مستند وجود دارد با تهاتر توانستیم از آرشیو مستند شهید «دیالمه» به کارگردانی علی شعبانی استفاده کنیم. در واقع این سه اسم اسرافیلیان، آیت و دیالمه کامل کننده یک مثلثند، از این سه ضلع آیت و دیالمه شهید میشوند و ما در مستند «ریاضت تا سیاست» میگوئیم که چرا فردی مانند اسرافیلیان که در چنین تراز و جایگاهی بوده در سپهر سیاستهای ایران حذف شده است. آدمی که به لحاظ علمی بالاترین چهره بوده و در مجلس دوم، اسناد برکناری بنی صدر را فراهم میکند، حتی در مستند هم اشاره میشود که آن جملهای که آقای خامنهای در آن زمان علیه بنی صدر میگوید را اسرافیلیان منابع و اسنادی که در جلسه عدم کفایت بنی صدر در مجلس ارائه میشود، تهیه کرده بود.
در این مستند، نقش اسرافیلیان در سوال از بنی صدر، میرحسین موسوی و در نهایت مک فارلین بررسی میشود، به همین دلیل میتوان گفت که این یک پروژه بسیار سختی بود. خیلی وقتها مستند سوار میشود روی مستندهایی که شبیه آن ساخته شده است، اما باید از اول یک چیزی را برای مخاطب طراحی میکردیم، چرا که مستند «آیت» از تلویزیون پخش نشد و «دیالمه» نیز که توقیف شد و مخاطب چندان با شرایط آن دوره زمانی آشنا نیست. درست است که «ریاضت تا سیاست» دیرتر از ۲ مستند قبلی ساخته شده اما به نوعی حرفهای زده شده در این آثار را پشتیبانی میکند.
* یکی از نکاتی که در این مستند پیش از هر چیز مورد توجه قرار میگیرد این است که در بخش مصاحبهها افرادی که جلوی دوربین قرار میگیرند، اظهارنظر صریح نسبت به موضوع مورد نظر ندارند و بیشتر میگویند شنیدیم که فلان شخصیت در این رابطه چنین میگوید، به همین دلیل چندان این نقل قولها نمیتواند سندیت داشته باشد، دلیل این حجم استفاده از آرشیو سندیت دادن به مستند نبود؟
عباسی: ما باشخصیتی مواجه هستیم که محتوا از خود آن شخص بسیار کم است و وقایعی که برای وی نیز رخ داده بسیار مهم است، به همین دلیل برای مستند بودن جریان مجبور به استفاده بیش از حد از آرشیو هستیم. اگر حتی یک مصاحبه بی کیفیت از دکتر اسرافیلی داشتیم که این وقایع را از زبان خود بیان میکرد بسیار بهتر بود و میتوانستیم بخشی از فضای خالی که در فیلم حس میشود با همین مصاحبهها پرکنیم، یا همان نقل قولها را از زبان خود داشته باشیم. اما چون ساخت این مستند زمانی صورت گرفت که آقای اسرافیلیان فوت کرده بود مجبور بودیم بیشتر از آرشیوها و مصاحبههای موجود استفاده کنیم. البته این را هم باید بگویم که گفتگوهایی که از این شخصیت در فیلم آمده نیز مربوط به مستند «اسرار آیت» است.
مطهر: مساله این است که این اتفاقات آنقدر پلیسی امنیتی شده بود که آدمها نه تنها از آن زمان فاصله گرفتهاند بلکه حرفهای مورد نظر هنوز هم حاشیه دارد، به همین دلیل افراد نمیخواهند آنچه را که دیده یا شنیدهاند به خود منتسب کند. به همین دلیل میگویند با واسطه فلان جمله را شنیدهاند چرا که بیان مستقیم آن برای فرد میتواند هزینه داشته باشد.
* انقلاب فرهنگی، مساله بنی صدر، معرفی میرحسین موسوی و مک فارلین از جمله رویدادهای تاریخی است که در این مستند به آن اشاره میشود، انتخاب این وقایع برای به تصویر کشیدن در این اثر بر چه اساس صورت گرفت؟ هرچند به این اتفاقات اشارههای کوچکی شده است اما همین اشارهها میتواند حساسیتها و سوالهای را به همراه داشته باشد. برای روایت این اتفاقات تا چه اندازه درگیر خط قرمز بودید.
عباسی: تمام اتفاقاتی که ذکر کردید جز لاینفک زندگی آقای اسرافیلیان بود و نمیتوانستیم از آن چشمپوشی کنیم در واقع میتوان گفت اینها اتفاقاتی بود که هم تأثیر مستقیم روی زندگی وی و هم سیاست کشور در آن زمان داشته است. در مورد محدودیت برای پرداخت به موضوعهای مورد نظر هم باید بگویم که خیر، محدودیت خاصی وجود نداشت، اما با توجه به اینکه هدف ما از مستند، بیشتر یک مستند پرتره بود و نمیخواستیم از شخصیت اصلی دور شویم، تصمیم گرفتیم تا موشکافانه به ماجراها نپردازیم. البته همین الان هم جزئیات مهم وقایع را با برخی از اتفاقاتی که گفته نشده بررسی کردهایم. اما با توجه به اینکه هدفمان این بود که ماجرای مستند درباره دکتر اسرافیلیان باشد و شخصیت محور پیش رود، نمیخواستیم خیلی هم از موضوع دور شویم تا مخاطب نسبت به مستند دلزده شود و فکر کند تنها یک مستند سیاسی میبیند.
از بین کارهای شخصیت محور که تا امروز کار کردهایم، خانواده شهید ستاری هنگام ساخت «منصور» هیچ دخل و تصرفی در محتوای ما نکردند و بزرگواری و نجابت این خانواده حد نداشت. این در حالی است که همین الان درگیر پروژههای در مورد شهید قاسم سلیمانی و شهید زینالدین هستم و خانواده آنها میخواهند در فیلم اعمال نظر کنند مطهر: در واقع امین عباسی هنگام ساخت این مستند ملاحظه خانواده آقای اسرافیلیان را داشت، مساله این است که آقای اسرافیلیان تجربه بسیار تلخی داشته است و معتقدم وی بسیار آدم بالغی بوده که در مواجه با افرادی که به اسم انقلاب بودند و نسبت به وی رفتارهای خاصی داشته است اما باز با این حال تحلیلش بزرگوارانه بوده و بدیهایی که به او میشود را هضم میکند، یک سری اتفاقات ۴۰ سال پیش رخ داده است که هنوز حل نشده و همچنان به عنوان یک کینه و تلخی و خاطرهای که دوست ندارند در مورد آن حرف بزنند باقی مانده است.
آدمها واکنشهای مختلفی دارند، به عنوان مثال بسیاری از آدمها در ادوار مختلف جمهوری اسلامی بسیار انقلابی بودند همین آدمها یک جاهایی به حق یا ناحق مورد ناروایی قرار گرفتند و این افراد براساس شرایط موجود موضعگیری های مختلفی کردند، برخیها ضدانقلاب شدند، برخی منزوی شدند و برخی نیز میگویند درست است ما اشتباه کردیم. آقای اسرافیلیان فردی بوده که مستدل و مستند به نفع انقلاب اسلامی کار میکرده و دست روی پروندهای میگذارد که برای خیلیها سطح محرمانه بودن پروژه آنقدر بالا بوده که حاضر بودند آدمهایی که درباره این موضوع سوال کرده بودند را لجن مال کنند.
همین آدم، یک جایی ازش پرسیده میشود که در ماجرای مک فارلین که سوال پرسیدید، حق با چه کسی بوده؟ و او که حاضر نیست حتی کوچکترین هزینهای را بر جمهوری اسلامی ایجاد کند، جواب میدهد که ما آن موقع جوان بودیم و ما اشتباه کردیم و امام (ره) چیزی را در خشت خام میدید که ما نمیدیدیم.
ماجرای مک فارلین و هجمهای که روی آن هشت نفر وجود داشت تا امروز هم باقی مانده است و اگر همان تعداد کمی از این افراد که زنده ماندهاند حرف بزنند این هجمهها دوباره شروع خواهد شد. در نهایت باید تاکید کنم که خانواده مرحوم اسرافیلیان دوست نداشتند که مستند چندان در این زمینهها ورود پیدا کند و کارگردان احترام خانواده اسرافیلیان را نگه داشت وگرنه این مستند میتوانست ساختارشکن تر باشد. یکی از فیلمسازان میگفت هیچ وقت با سوژهها صمیمی نشوید تا هنگام ساخت اثر مجبور شوید که برخی از حرفها را نزنید. از بین کارهای شخصیت محور که تا امروز کار کردهایم، خانواده شهید ستاری هنگام ساخت «منصور» هیچ دخل و تصرفی در محتوای ما نکردند و بزرگواری و نجابت این خانواده حد نداشت. این در حالی است که همین الان درگیر پروژههای در مورد شهید قاسم سلیمانی و شهید زینالدین هستم و خانواده آنها میخواهند در فیلم اعمال نظر کنند، میگویند شهید مثلاً همسر، پسر یا برادر من است و من باید بگویم چه روایتی از وی داشته باشید.
ما در این مستند چند تلنگر زدیم، بهتر است دیگران به سراغ آن بروند و روایت را باز کنند. خیلیها میگویند آقا راضی نیستند که درباره مک فالین کسی صحبت کند، ما خودمان هم نسبت به این قضیه مطمئن نبودیم و اشراف چندانی هم نسبت به این ماجرا نداشتیم این درحالی است که افرادی که نسبت به این اتفاق اشراف داشتند در حال فوت کردن هستند و فکر میکنم حداقل ۵ سال دیگر برای بررسی این پرونده وقت داریم. مساله این است که ما تا اینجا به این مساله اشاره کردیم و مورد اعتراض هم قرار نگرفتیم، پس اینکه سیستم و آقا نسبت به این پرداخت مخالف نیستند و مطمئن هستم که اگر بیشتر به این مساله پرداخته شود جمهوری اسلامی نسبت به این ماجرا سربلند بیرون میآید.
عباسی: یک سری از افراد مطلع از این اتفاقات حاضر نبودند که با ما مصاحبه کنند، چرا که یک سری احتیاطهای ناخواستهای بوجود آمده که افراد ترجیح میدهند برای روایت ماجرا اولین نفر نباشند. درباره ماجرای مک فارلین و خرید اسلحه از آمریکا، ما با دکتر سالاری سفیر ایران در آلمان در آن دوره تاریخی بود که نامه مورد نظر را نوشته بود صحبت کردیم و حتی اصل نامه نیز در مستند آمده است.
* با توجه به تجربهای که برای ساخت این مستند داشتید، احتمال اینکه بخواهید مستندی با یکی از موضوعهای مطرح شده بسازید چقدر است؟
عباسی: همه چیز بستگی به این دارد که شرایط چگونه پیش میرود شاید بتوانم و شاید نتوانم چنین مستندی را تولید کنم.
مطهر: همه مستندهای ما مساله مردم شناسی اجتماعی را مورد توجه قرار میدهد و همین مساله باعث ایجاد حواشی برای این آثار میشود. مثلاً مستندی که درباره شهید آوینی در خانه مستند تولید شد چه کسی فکر میکرد که چنین حواشی بوجود آید؟ همه آورده ما در این پروژه این بود که همه شروع به سرچ کردن درباره شهید آوینی کردند. نباید فراموش کرد که بضاعت ویدئو و تصویر کمتر از کتاب است اما همان تصویر بهانهای را برای ایجاد سوال در آدمها فراهم میکند. ما در مستند «ریاضت تا سیاست» سوال ایجاد کردیم حالا نوبت دیگران است که به دنبال سوال رفته و حرف بزنند.
* خانه مستند معمولاً در مستندهای خود از آرشیوهایی استفاده میکند که برای اولین بار در اختیار مخاطب قرار میگیرد و این به نوعی برگ برنده این مستندها به شمار میرود. آرشیوهایی که انگار تنها خانه مستند به آن دسترسی دارد، این را نگویید که همه میتوانند به چنین آرشیوهایی دست پیدا کنند چرا که مشکل بسیاری از مستندسازان عدم دسترسی به چنین آرشیوهایی است.
مطهر: مهمتر از بکر بودن یک آرشیو، چگونگی استفاده از آن آرشیو است. بسیاری از آرشیوها توسط افراد دیده میشود اما چون پیوستی در کنار آن وجود ندارد از کنار آن به راحتی رد میشوند. به عنوان مثال از هویدا در اینترنت یک تصویر وجود دارد که در آن این شخصیت انتهای یک سلول نشسته و حرف میزند، مساله این است که هویدا را خود محمدرضا شاه دستگیر کرده بود. جالب این است که یک جمله هست که میگویند هویدا در دادگاه خود گفته که اصلاً صحت ندارد و آن جمله معروفش درباره قیمت خودکار است، این در حالی که ما همه تصاویر ویدئو دادگاه هویدا را دیدهایم و چنین جملهای از اصلاً وجود ندارد.
متأسفانه جمهوری اسلامی به یک سری از موارد اشاره نمیکند و همین مساله سبب میشود که مظلوم واقع شده و یک گوشه گیرش بیاورند. ما آنقدر اسناد خوبی از جمهوری اسلامی داریم که متأسفانه به دلیل نداشتن علم کافی نمیتوانیم از آن استفاده کنیم. تاکید میکنم هویدا را خود شاه میگیرد و دانستن این مساله خیلی از سوالها را جواب میدهد، حال در همان ویدئویی که هویدا انتهای سالن نشسته است میگوید که شاه باید جواب دهد که من چرا اینجا هستم. همین تصویر در مستند ما با توضیح مورد استفاده قرار میگیرد و مشخص میشود که شاه هویدا را در زندانی در منطقه شیان زندانی کرده است، این در حالی است که جمهوری اسلامی اصلاً از چنین اتفاقی خبر نداشته است.
مساله دیگر این است که جامعه فکر میکند هویدا بدون برگزاری دادگاه کشته شده است اما این فرد چندین جلسه دادگاه و بیش از ۳۰۰ صفحه از خود دفاعیه داشته است، درست است که مرگ عجیبی داشته و به صورت قانونی تیربار نشده و در راهرو به وی شلیک میشود که البته باید در این زمینه پاسخ داده شود، اما وقتی دنیا از این اتفاقات خبر ندارد تنها همان چگونه کشته شدن این شخصیت را بولد میکنند. حتی این را هم باید بگویم که ما برای ساخت این مستند توبیخ هم شدیم که چرا نگفتید که این شخصیت همجنسباز یا دیکتاتور بوده است؟ من در این مستند هزار نکته بد گفتم ۲ نکته مثبت هم گفتهام چرا که مخاطب احمق نیست بلکه درباره موضوعهای مطرح شده سرچ میکند.
اما در مورد دسترسی به آرشیوها باید بگویم خیلی از افراد چنین تصاویری دارند اما دست به تولید نمیزنند به همین دلیل قبول ندارم که دسترسی به این آرشیوها میتواند انحصاری باشد. مراکزی مانند بسیج صدا و سیما، آرشیو مرکزی صدا و سیما، روایت فتح، سازمان اوج، مرکز اسناد و … بک آپ از آرشیوهایی که ما استفاده میکنیم دارند، اما اینکه چرا این مراکز از چنین آرشیوهایی استفاده نمیکنند را نمیدانم. معتقدم نهادهایی از این دست آنقدر برای خود اولویتهای مختلفی در نظر گرفتهاند که ترجیح میدهند سراغ این قصهها نروند.
مساله دیگر این است که خانه مستند فریم به فریم دغدغه اش مستند است، به همین دلیل از روز اول شکلگیری این خانه، آرشیو برایمان بسیار مهم بود، در همین راستا هر پروژهای که در خانه مستند تولید میشود، کل متریال مستند از اول تا آخر از کارگردان گرفته میشود تا بک آپی از همه اطلاعات مورد نظر داشته باشیم. همچنین باید بگویم ما برای بدست آوردن آرشیوهای مورد نظر، خیلی وقتها تهاتر میکنیم در همین راستا به بسیاری از فیلمهای که حتی برای ما نیست آرشیو میدهیم، البته تاکید میکنم که بعضی جاها برای این آرشیوها هزینه گرفتهایم و بعضی جاها آرشیو گرفتهایم. دریافت هزینه هم به این دلیل است که من خیلی وقتها برای پیدا کردن و خرید این آرشیوها هزینه پرداخت کردهام، به عنوان مثال من عکس از امام (ره) خریدهام. یا آرشیو خوب از سیزده آبان داشتم آن را دادهام تا بتوانم مثلاً آرشیوی از عملیات سوسنگرد بگیرم.
* خب خانه مستند باید برای چنین به قول خودتان تهاتری، به یک سری آرشیو دیده نشده دسترستی داشته باشد.
مطهر: گاهی سفارشهایی مثلاً از تلویزیون داشتهایم که آرشیوهای مورد نظر خود را از سازمان بدست آوردهایم. از ۴۰۰ مستندی که تا امروز کار کردهام شاید تنها برای ۱۵ یا ۲۰ مستند از تلویزیون آرشیو گرفتهام. به عنوان مثال برای مستند آوینی، کارگردان مستند به مدت ۶ ماه هر روز به روایت فتح میرفت تا تصاویر و ویدئوهای آنها را چک میکرد تا آنچه را میخواهیم بدست آوریم. مساله این است که تلویزیون معمولاً آرشیوهای خود را در اختیار کسی قرار نمیدهد. اما مثلاً برای مستند «ریاضت تا سیاست» شنیدم که ایمان گودرزی مستندی درباره انقلاب فرهنگی ساخته است به وی زنگ میزنم میگویم آرشیوهای خود را در اختیار من بگذارد و ما هم در مقابل آرشیو و منابعی را در اختیار آنها میگذارم. یا برای مستند «طیب» چند فریم عکس و سند از مرکز اسناد خریدم و یا برخی از تصاویر از سایت archive.org دانلود کردهام. مساله این است که در اینترنت آرشیوهای بسیار زیادی به خصوص از تاریخ پهلوی وجود دارد که به راحتی همه میتوانند به آن دسترسی داشته باشند. پس اگر دغدغه فرد پیدا کردن آرشیوها باشند آن را پیدا میکنند.