به گزارش خبرنگار مهر، جمعی از کارشناسان منابع آب و اعضای هیأت علمی دانشگاههای کشور در نامهای به ریاست جمهور به انتقاد از ساخت سد چشمگیر استان سیستان و بلوچستان پرداختند که متن آن به شرح زیر است:
احتراماً، به عرض میرساند چند دهه است که وزارت نیرو سیاستهای خود را بر ساخت سدهایی گذاشته است که تقریباً بیشتر آنها در زمان رژیم گذشته جایابی شده اند. در زمانی که این سدها طراحی شدند، مشکلات محیط زیستی بخصوص گرمایش کره زمین و نقش فعالیتهای بشری در تشدید آن به شکل امروزی شناخته شده نبود. کشاورزی و توسعه صنعتی ناپایدار و روش سازهای در مدیریت آب، ضمن از بین بردن دانش بومی و تخلیه آبخوانها، یکپارچگی زیستی کشور را با خشکاندن تقریباً همه رودخانهها از بین برده، کشور را درگیر مشکلات بزرگ اجتماعی و زیست محیطی کرده و امنیت غذایی را مورد تهدید قرار داده است. سدها اگر چه در مواردی باعث رونق کوتاه مدت اقتصادی یا رشد شهرها میشوند، ولی در درازمدت تأثیرات منفی پرشماری دارند.
برای مثال در پایین دست، منشأ معضلاتی مانند افزایش تقاضا برای آب، خشک شدن تالابها، و بروز پدیده ریزگردها و در بالادست موجب غرق شدن روستاها و مراتع و جنگلها، چندپاره شدن زیستگاهها و نابودی میراثهای فرهنگی میشوند. نمونه بحرانهای اجتماعی شدیدی را که با سدسازی و انتقال آب پدید آمده، اخیراً در وقایع اصفهان، چهارمحال و بختیاری و کمی قبل تر در خوزستان دیده ایم. معضل عظیم دریاچه ارومیه نیز نمونه دیگری است که پایداری زیست در چند استان را تهدید کرده و موجب هدررفت هزاران میلیارد تومان بودجه کشور شده است.
دشت خوزستان، یک دشت آبرفتی است و سلامت این دشت، به ویژه از نظر کنترل طبیعی میزان شوری آبرفتها و خاکهای کشاورزی و همچنین کنترل ریزگردها، به ورود سیلاب رودخانههایی وابسته است که به خلیج فارس میریزند. جریان این سیلابها با شستشوی نمک سبب شکل گیری تالابهایی شده که خشکیدگی آنها برابر است با شور شدن زمینهای کشاورزی و تشکیل ریزگردهای ویرانگر
بعد از آبگیری سد گتوند - که در سازند زمین شناسی گچساران ساخته شده بود - حجم بالایی از نمک در مخزن سد حل و باعث افت شدید کیفیت آب رودخانه کارون شد. مطالعات جدید (جلالی و همکاران ۲۰۱۹) نشان میدهد آبگیری سد گتوند مسبب ۸۶ درصد انحلال نمک در مخزن سد در دو سال اول بهره برداری از آن بوده است. تأسف آور است که سدی بر رودخانه زهره و در محلی به نام تنگ چم شیر در استان کهکیلویه و بویراحمد در دست ساخت است که نه تنها مشکلات مشابه سد گتوند را دارد، بلکه با توجه به ساختار زمین شناختی خاص منطقه و مدارک و شواهد موجود احتمالاً موجب بروز آسیبهای بیشتری هم خواهد شد.
برنامه ریزی ساخت این سد در سال ۱۳۸۷ آغاز و ساخت آن توسط دولت قبلی در دهه نود شروع و تا به حال حدود ۸۵ درصد آن تکمیل شده است. هفتاد درصد مخزن این سد در سازند گچساران است و بر پایه گزارش شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران که توسط پژوهشگران دانشگاه تهران تهیه شده است (منتظری و بهلولی، ۱۳۹۸) سالانه حدود پانصد هزار تن نمک فقط از مسیر فعلی رودخانه وارد مخزن خواهد شد.
قابلیت انحلال بستر مخزن بسیار بالا است و به دلیل وجود فروچاله های متعدد و همچنین جاری بودن چشمههای شور در داخل و پشت سد، و به دلیل افزایش سطح تماس آب با سایر بخشهای سازند، خطر انحلال نمک حتی به میزانی بیش از مقدار محاسبه شده در گزارش دانشگاه تهران قطعی است.
بررسیهای انجام شده توسط شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران (گزارش زمین شناسی مهندسی، اسفند ۱۳۹۱) حاکی از شوری بالای چشمههای منطقه به دلیل تماس با سازند گچساران است. شوری چشمههای جاری در پشت سد ۳۵ برابر شوری خود رودخانه و نزدیک دو برابر شوری آب دریاهای آزاد است.
با توجه به انحلال سریع گچ در تماس آبهای زیرزمینی در ارتباط با سولفات کلسیم، حفرهها و غارهای زیرزمینی در محل مخزن سد وجود دارد و در مواردی در پی فروپاشی خود به خودی، منجر به فرونشست سطح زمین میشود که در منطقه کاملاً مشهود است و در گزارش زمین شناسی هم مستند شده است. نکته قابل توجه این است که از محور سد تا قبل از تلاقی آب رودخانه زهره با رودخانه خیرآباد (که آب آن شیرین است.) اراضی کشاورزی وجود ندارد که این خود گواهی بر شوری و کیفیت پایین آب رودخانه زهره در این قسمت و جایایی اشتباه سد است.
اما خطر بزرگ دیگر احداث این سد، نابودی حدود پانصد هکتار جنگلهای انبوه رودخانهای و حدود چهار هزار هکتار جنگل و درختچه زار کنار و دیگر گیاهان گچ دوست در داخل مخزن است. میلیونها درخت گز، پده و کنار در مخزن با آبگیری نابود خواهد شد که نه تنها جذب هزاران تن دی اکسید کربن را مختل میکند، بلکه با تولید گاز گلخانهای متان ناشی از زیر آب رفتن گیاهان و پوسیدگی مواد آلی، تأثیرات سنگینی بر گرمایش کره زمین خواهد داشت. تأثیر گاز متان بر افزایش دمای زمین تا بیش از هشتاد برابر دی اکسید کربن است. قطع جریان سیلابهای رودخانه زهره که باعث زهکشی طبیعی میشود، افزایش شوری زمینهای کشاورزی را در پی خواهد داشت و سبب گستردهتر شدن کانون ریزگرد بین ماهشهر و هندیجان خواهد شد.
چنین اتفاقی قبلاً با ساخت سد مارون هم رخ داده که باعث کم آب شدن و حتی خشکیدگی بخشهایی از تالاب شادگان، تولید ریزگرد و نفوذ آب شور به نخلستانهای منطقه گردید. در شرایطی که با احداث سدهای جدید در ترکیه به زودی سطح وسیعتری از تالابهای خوزستان خشک خواهد شد، آبگیری سد چم شیر میتواند بحرانهای زیست محیطی دشت خوزستان را پیچیدهتر و بیشتر کند با توجه به موارد بالا، درخواست داریم با تشکیل یک تیم متخصص بیطرف برای ارزیابی قصور در انجام مطالعات این سد و نادیده گرفتن نتایج مطالعات قبلی، و همچنین تجدید ارزیابی زیست محیطی پروژه، از وقوع یک فاجعه محیط زیستی و اجتماعی دیگر در منطقه حساس حوضه آبریز رودخانه زهره جلوگیری فرمائید.
امضا کنندگان:
۱. حسین آخانی؛ گیاهشناس و بومشناس، استاد دانشگاه تهران
۲. عباس بحرودی؛ زمین شناس، دانشیار دانشگاه تهران
۳. کامبیز بهنیا؛ دانشیار خاک و پی، دانشگاه تهران
۴. محسن رنجبران؛ دانشیار زمینشناسی دانشگاه تهران
۵. حسن رحیمیان؛ بومشناس دریایی و دانشیار دانشگاه تهران
۶. مهدی زارع؛ استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله
۷. ابوعلی گلزاری؛ متخصص محیط زیست و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
۸. اصغر عبدلی؛ جانورشناس و بومشناس زیستگاههای آبی، استاد دانشگاه شهید بهشتی
۹. مهدی بصیری؛ بومشناس و دانشیار دانشگاه صنعتی اصفهان
۱۰. رضا ندرلو، جانور شناس و بوم شناس، اکوسیستمهای آبی، دانشیار دانشگاه تهران.