خبرگزاری مهر؛ گروه سیاست: پنجشنبه ۱۸ آذر تصویری از چهره مجروح یک پیرزن با سر و صورت باندپیچی شده در فضای مجازی منتشر شد. ادعای اولیه این بود که «گوهر عشقی» صاحب چهره مجروح، در راه رفتن به امامزاده محل بوده که توسط افراد ناشناس مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفته است.
یک صفحه اینستاگرام با انتشار تصویری از گوهر عشقی، در حالی که روی تخت بیمارستان یود، بدون ارائه سندی عنوان کرد که این حادثه در ساعت ۱۱ صبح به وقت تهران اتفاق افتاده است و یک موتور سوار با دو سرنشین به عشقی نزدیک میشوند؛ یکی از راکبین پیاده شده و او را به سمت جلو پرتاب میکند. عشقی روی میلگردهای کنار خیابان افتاده و از هوش میرود، سپس توسط مردم به بیمارستان منتقل میشود.
چیزی نگذشت که رسانههای بیگانه طبق روال همیشگی در پروندههای مشابه، پوشش خبری این حادثه را نیز آغاز کردند و با پر و بال دادن به ماجرایی که هنوز سندی از آن ارائه نشده بود، امواج جدیدی از شایعات را به مخاطبانی ارائه دادند که طبیعتاً از مجروح شدن یک پیرزن متأثر شده بودند.
آنها تلاش کردند با انعکاس روایتی که در آن مادر ستار بهشتی در مسیر مزار فرزندش مورد حمله قرار گرفته است، احساسات و عواطف جامعه را در دست گرفته و به گونهای فضاسازی کنند که این حادثه پشت پردهای سیاسی دارد.
دست به دست شدن این اخبار در فضای مجازی بالا گرفت و واکنش کاربران را در پی داشت. عدهای معتقد بودند این سناریو هم مثل نمونههای مشابه دیگر، تلاشی از سوی دشمنان کشور برای دلخور کردن مردم از نظام است. عده دیگری هم عقیده داشتند گوهر عشقی حتماً مورد ضرب و شتم قرار گرفته و ضاربان با هدف سیاسی به او حمله کردهاند.
نشر نظرات مردمی نسبت به هر پروندهای همچون موضوع گوهر عشقی، امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است. رسانههای ضدانقلاب نیز مثل چهل سال گذشته به دنبال ایجاد تنوری بودند که نان خود را به آن بچسبانند، اما در این میان، نقش رسانه و موضعگیری فعالان سیاسی است که اثرگذاری زیادی بر ادامه ماجرا دارد و واضح است که نباید بر آتش این تنور هیزم ریخته شود.
در شرایطی که هنوز ادعای ضرب و شتم گوهر عشقی تأیید یا تکذیب نشده بود، عدهای خاص از فعالان سیاسی اصلاحطلب در فضای مجازی همسو با رسانههای خارجی ماجرا را بازنشر کردند و اصطلاحاً بر سر مزاری گریه کردند که خالی بود.
مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاحطلب در حساب کاربری خود در توئیتر، رؤسای قوای سهگانه را مورد خطاب قرار داد و با شهید خواندن ستار بهشتی، درباره خشم افکار عمومی ابراز نگرانی کرد و گفت: «آقایان رئیسی، اژهای، قالیباف درباره ضرب و شتم گوهر عشقی مادر شهید ستار بهشتی احیاناً نظری ندارند؟ خشم افکار عمومی را نمیبینند؟ اقدام خاصی را لازم نمیدانند؟ شب راحت میخوابند؟ سکوتشان حتماً از سر نارضایتی است و نه رضایت! درسته؟»
صادق زیبا کلام اصلاحطلب دیگری که موضعگیریهای او در فضای مجازی از سوی بسیاری از کاربران مواضع اپوزیسیونی خوانده میشود، در واکنش به ماجرای گوهر عشقی نوشت: «قدیمیها یک چیزی داشتند به اسم مرام. یکی که افتاده بود را نمیزدند؛ دست روی ضعیفتر از خودشان بلند نمیکردند؛ تختی حاضر نمیشد از نقطه ضعف حریفش استفاده کند؛ مهدی باکری تا آخر میماند؛ اما نسل ما با افتخار یک پیرزن داغدار را میزند؛ گلوله ساچمهای تو تخم چشم میزند.»
همچنین «محمدعلی ابطحی» سیاستمدار اصلاحطلب نیز در همان ساعات ابتدایی پس از انتشار این خبر در فضای مجازی بدون تکیه به منبعی موثق در یک توئیتر از حساب کاربری خود عنوان کرد: «وقتی به گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی، پیرزن تنهای فرزند از دست داده حمله میکنند، یعنی خیلی بیشتر از آنچه تصور میشود، ضعیف شدهاند. چرا؟» اما موضع عجیب ابطحی و استناد او به یک پست اینستاگرامی به همین جا ختم نشد.
چند روز بعد گروهی از طرف صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران به محل حادثه رفتند و با پخش فیلم دوربینهای مدار بسته کوچهای که گوهر عشقی دچار حادثه شده بود، حقیقت را روشن کردند. این فیلم نشان میداد او نه تنها مورد ضرب و شتم قرار نگرفته بود؛ بلکه هیچ موتور، ماشین یا شخص ثالثی در حادثه آسیب دیدنش حضور نداشته است. او تنها کنار خیابان راه میرود و روی میلگردهای یک کارگاه ساختمانی به زمین میخورد. این فیلم که از صدا و سیما پخش شد، ابطحی در توییتی مطرح کرد: «در تلویزیون میگویند که مادر ستار بهشتی، سرش گیج خورده و به زمین افتاده. از همه لحظاتش هم فیلم پخش کرده و میگویند موتور سواری نبوده. من نمیدانم گزارش تلویزیون درست است یا نه. این را گفتم که اگر گزارش تلویزیون درست باشد، مدیون نشوم!»
او بعد از انتشار یک روایت در فضای مجازی بدون هیچ ادله و مدرکی به آن استناد میکند و با اطمینان از ضعف سخن میگوید؛ اما وقتی فیلم دوربین مداربسته منتشر و شایعات تکذیب شد، «نمیداند که گزارش تلویزیون درست است یا نه» و به یاد اگرها و شایدها میافتد.
در سوی دیگر، آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت (حزب مشارکت سابق) نیز فیلم دوربینهای مداربسته را ساختگی دانست و بدون اینکه سخنی از صحت ادعاهای گوهر عشقی کند، گفت: «گوهر عشقی مادری داغدار است، حق دارد فریاد بزند و دادخواهی کند. مسئولان کشور و صداوسیما اگر آرامش او را میخواهند، به جای ساختن فیلمهایی تکراری و از این دست! به او سر بزنند، دلجویی کنند، دادخواهی کنند و دوربین صداوسیما را در اختیار او قرار دهند. باز هم میگویم؛ راه دوری نمیرود.»
در این میان برخی کاربران نیز به این مواضع واکنش نشان دادند و به همسویی این چند فعال سیاسی اصلاحطلب با رسانههای معاند اعتراض کردند. یک کاربر توئیتر نوشت: «لاشخورهای رسانهای فکر میکنند عصر تیرکمان شاه است و دوربین مداربسته و… نیست و میتوانند با سوءاستفاده از ساده لوحی گوهر عشقی، هر خزعبلی را به خورد مخاطب دهند؛ مغز ندارند، راحتند!»
البته عدهای هم به تأخیر نهادهای مربوطه از جمله صدا و سیما در شفافسازی ماجرا انتقاد کردند و تعلل در پاسخگویی به مدعیان را عاملی برای ملتهب شدن فضای مجازی دانستند. کاربر دیگری در توئیتر عنوان کرد: «داستان گوهر عشقی هم نقطه قوت نظام است هم نقطه ضعف! نقطه قوت از این نظر که دشمنان نظام از بی سوژه بودن، از زمین خوردن یک پیرزن داستانی جنایی درست میکنند؛ نقطه ضعف از این نظر که با گذشت یک هفته از ماجرا و جا گرفتن روایت اشتباه بین مردم، حقیقت برملا میشود!»
با همه اینها حقیقت ماجرا بر اساس فیلمهای ضبط شده دوربینهای مدار بسته بار دیگر، سناریوسازی رسانههای خارج از کشور را برملا کرد؛ اما حضور فعالانه اصلاحطلبان در همسویی با این سناریوسازی، بازی کردن آنها در زمین حریف و سکوتشان به هنگام شفاف شدن حقایق علامت سوالی است که در ذهن مخاطب، آنها را به اپوزیسیون انقلاب اسلامی سوق میدهد.
به اعتقاد ناظران سیاسی، رفتار سیاسی اصلاحطلبان همواره بر نوعی ناراضیسازی افکار عمومی نسبت به حاکمیت و فرافکنی برای به فراموشی سپرده شدن تخلفات و ناکارآمدیهای همکیشان و دوستان سیاسیشان متکی بوده است، رفتاری که در ماجرای قتل میترا استاد همسر محمدعلی نجفی و تبرئه قاتل و متهمسازی نهادهای قانونی کشور، بدون ارائه حتی یک سند متقن و مستدل، بیشتر خود را نشان داد.
*زهرا رحیمی فرد