خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: رمان «من و آقای همسایه» نوشته علیرضا متولی بهتازگی در قالب مجموعه ادبیات دینی انتشارات بهنشر (آستان قدس رضوی) منتشر و راهی بازار نشر شده است.
علیرضا متولی نویسنده اینکتاب، متولد ۱۳۴۴ تهران است. او نوشتن را از سال ۶۲ آغاز کرده و تاکنون حدود بیست داستان و رمان منتشر کرده است. متولی بیش از ۵۰۰ مقاله و جستار ادبی و داستان کوتاه و بلند در نشریات گوناگون کودک و نوجوان دارد و در جشنواره های کتاب دفاع مقدس، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، حبیب غنیپور و پانزدهمین جشنواره کتاب رشد تقدیر شده است. متولی از نویسندگان نزدیک به امیرحسین فردی است. توجه به معنویات و آموزش مهارتهای زندگی از موضوعات مهم نوشتههای این نویسنده است. او در رشتهی روانشناسی تحصیل کرده است.
رامونا میرحاجیان مقدم پژوهشگر و مدیر تولید انتشارات بهنشر در گفتگو با خبرنگار مهر، در معرفی اینکتاب گفت: اگر بخواهم داستان اینرمان را تعریف کنم، باید بگویم «من و آقای همسایه» داستان دختری به نام افسانه است. او هفدهساله است و پدرش را به دلیل بیماری از دست میدهد. بعد از فوت پدر، زندگی افسانه دچار تلاطم می شود مشکلات اقتصادی زندگی از یک سو و فشارهای معاون سختگیر مدرسه از سوی دیگر به او فشار میآورد. افسانه برادری بی خیال دارد که دانشجوست و درآمدی ندارد. مادر افسانه عزادار همسرش است. در این بین افسانه تصمیم میگیرد تا روی پای خودش بایستد و در اولین قدم بعد از این تصمیم با ممانعت معاون سختگیر مدرسه مواجه می شود و این ماجرا بر درگیری های میان او و معاون مدرسه دامن می زند. از طرفی دایی افسانه، او را برای پسرش خواستگاری کرده و جواب رد شنیده است، اما حالا که تنگدستی به خانواده افسانه فشار آورده فکر می کند می تواند با وامدار کردن خانواده افسانه، او را وادار به این وصلت ناخواسته کند. در میان این مشکلات نور چشمکزن مناره مسجد خواب را از افسانه گرفته است. و او در جدال با مشکلاتش با انواع شبهات اعتقادی مواجه می شود. فشار اقتصادی هر روز به افسانه بیشتر می شود و او تصمیم می گیرد در مقابل این مشکلات بایستد. در اولین قدم به روحانی مسجد اعتراض می کند، روابط را در مدرسه تقویت می کند و دوستان تازه ای می یابد. در این بین افسانه عاشق هم می شود، عاشق پسری به نام امین که به مسجد رفت و آمد دارد. باوجود تمام این مشکلات افسانه احساس می کند که کسی پنهانی به او کمک می کند. او ناجی خود را نمی بیند ولی نامش را آقای همسایه می گذارد. مادر افسانه، خانم مدیر، امین و دوست افسانه به او کمک می کنند تا مسیر موفقیتش را بیابد. و او در مسیر شناخت آقای همسایه و موفقیت گام بر می دارد.
وی در تحلیل قصه اینرمان گفت: درونمایه اثر را توسل تشکیل میدهد. شبهات در قالب گفتگوها مطرح شده و پاسخ داده میشود. شبهات درباره توسل به امامان معصوم، اسراف، کمک به هم نوع، احترام به بزرگترها و... مطرح است. پیرنگ داستان به خدمت درونمایه آمده و تحول افراد در مسیر پاسخ به شبهات رخ داده است. نکات اخلاقی در خلال داستان ذکر شده و این اشاره غیر مستقیم در بطن رمان، خواننده را با خود همراه میکند. خویشتن داری، تعهد، وفاداری، احترام به والدین، گذشت و ... از مفاهیم ارزشمند کتاب است. اشتباهات رایج در امر به معروف، مدیریت احساسات در رابطه میان دختر و پسر، از مسائل محتوایی قابل توجه در این کتاب است.
مدیر تولید انتشارات بهنشر در ادامه گفت: رمان با توجه به حدیثی از حضرت جوادالائمه(ع) پیش میرود، خانه افسانه نیز در مجاورت مسجدی با نام حضرت قرار دارد. اتفاقاتی که در بستر داستان رخ میدهد وقایع را به آن حدیث مرتبط میکند و افسانه، حضور معنوی حضرت را به واسطه همسایگی با مسجدی به همین نام حس میکند. درپایان گرهگشایی داستان نیز از طریق مسجد است. از سوی دیگر مدرسه قرار است اردوی زیارتی به مقصد مشهد برای زیارت حضرت رضا(ع) برگزار کند. افسانه به اینواسطه از کرامات حضرت رضا(ع) و فرزندشان حضرت جوادالائمه آشنا میشود
میرحاجیان مقدم گفت: نویسنده این داستان به جزئیات نیز توجه دارد، جزئیات به خدمت محتوا در آمده و ارتباط معناداری با یکدیگر دارند. به عنوان نمونه میتوان از نور نام برد. نوری که از مناره مسجد میتابد، نوری که در دل افسانه روشن میشود، نوری که از مصادیق اسراف است و... یا درخت اقاقیا که در باد ایستاده و مصداق احساس های شخصیت اصلی داستان است. فضاپردازی و توضیح صحنه در این کتاب زنده است. توصیف مسجد، خانه افسانه، حیاط مدرسه، بازار ؛ تجسم عینی به خواننده می دهد. زمان رمان فصل پاییز است و مدت زمان آن کمتر از یکسال است. انتخاب فصل ها با حالات شخصیت ها هماهنگ است.
وی در ادامه گفت: «من و آقای همسایه» چندین شخصیت اصلی و فرعی دارد. افسانه، مادر و بردارش، عطیه دوست افسانه، مدیر و معاون مدرسه، خاله ها و دایی افسانه از ابتدای داستان حضور دارند و چند شخصیت دیگر مانند امین و روحانی مسجد به داستان اضافه می شوند. شخصیت اصلی داستان دختر نوجوانی به نام افسانه است که شخصیت پویا دارد. در این داستان حالات نسبت داده شده و رفتار شخصیت های داستان با الگوی منطقی ارائه شده از هر شخصیت تطابق دارد. به عنوان مثال بیمسئولیتی برادر افسانه در مواجهه با مسایل نمایان است و در هر اتفاق به عنوان یک فرد بیتفاوت و بی مسئولیت رفتار میکند. اینرفتار تا تحول شخصیت ادامه پیدا میکند. نکته قابل توجه در اینرمان سیر تحول شخصیتها است. اینسیر در یکارتباط منطقی شکل می گیرد. نکته دیگر ارتباط میان شخصیتهای این داستان است. ارتباط عاطفی میان افسانه و مادر و پدرش در چهارچوب یک خانواده ایرانی نمایش داده شده است. وفاداری مادر به همسر فوت شده و لزوم رعایت احترام به والدین در این اثر نشان داده است.
اینپژوهشگر نشر در پایان گفت: عنوان داستان، کوتاه و جالب توجه است و با اینکه ارتباط مستقیم با محتوا دارد پایان داستان را لو نمی دهد. پایان این کتاب، بسته است و مسیر حل مشکلات روال منطقی دارد به این ترتیب که از یک چهارم پایانی گره های داستان یکی پس از دیگری حل می شوند. نحوه حل مشکلات در قسمتهای آغاز داستان زمینهسازی شده است. تعداد شخصیتها، پیرنگ داستان، اتفاقت و مسیر داستان، این اثر را در دسته رمان قرار میدهد. شخصیت اصلی داستان نوجوانی ۱۷ ساله است، دغدغههای نوجوانانه دارد .داستان ، زبان ساده ای نیز دارد. لذا این رمان برای گروه سنی نوجوان و بالاتر مناسب است.
اینکتاب با ۲۶۸ صفحه و شمارگان ۲ هزار نسخه منتشر شده است.