به گزارش خبرنگار مهر، فیلم سینمایی «پوست» به کارگردان بهمن و بهرام ارک این روزها در حال اکران است و مصطفی مرشدلو پژوهشگر حوزه فرهنگ برای این فیلم یادداشتی نوشته که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.
در این یادداشت آمده است:
«فیلم پوست نخستین تجربه سینمایی برادران ارک است؛ نسل جوان خوش فکر و تکنیک شناسی که نوید آینده روشنی برای این برادران میدهد.
فیلم داستانی نامتعارف دارد؛ داستان توسل فردی را روایت میکند که برای نیل به اهداف خود به اجنه متوسل میشود و در این راه زندگی خود را نابود و مادرش را نیز قربانی میکند.
فارغ از این داستان نوآمد در سینمای ایران، سینماگران جوان ما توفیق خوبی در تصویرسازی از اجنه دارند و جن سازی آنها به جای اینکه مایه تمسخر شود در بستر روایتی خود قابل پذیرش است و مخاطب، به رغم آنکه زبان فیلم هم آذری است و زیرنویس فارسی شده، تا لحظه آخر داستان فیلم را دنبال میکند. اما راز این توفیق در کجاست؟
به نظر میرسد یک بخش مهم ماجرا معطوف به توجه به ادبیات شفاهی عامه و توجه دقیق به تجارب سینمایی پیشین است که در ادامه به تبیین مختصر آنها میپردازیم.
ادبیات فولکلور گنجینهای مورد بی مِهری
میراث فولکلور و عامه ما شامل ادبیات غنیای در حوزههای مختلفی میشود که با وجود گرانبها بودناش مورد کم توجهی هنرمندان عرصههای مختلف هنری است. بخشی از این میراث، فارغ از اینکه با معیارهای زندگی امروزی جزو خرافهها دسته بندی میشوند، حامل معانی زندگی سازیاند که بازخوانیشان کم و بیش به پالایش زندگی از وجوه مذموم روحی و روانی فرد کمک میکند. در قاموس میراث فولکلور ما اجنه و دیوان، آن گونه که در شاهکارهای ادبیای همچون شاهنامه متبلور شده، تجسم تبهکاری و ابعاد منفی هستیاند. ایجاد اغتشاش، تفرقه و اختلاف افکنی بین خانوادهها و مردم و تشویق به رفتارهای غیراخلاقی تنها بخشهایی از کارویژههایی است که برای اجنه و دیوان در ادبیات دینی و فولکلور ما برشمرده شده است.
چنین تجاربی در سینمای دیگر کشورها نیز کمابیش تجربه میشود. خصوصاً در هالیوود نمونههای معیار زیادی وجود دارد که جزو آثار شاخص تاریخ سینما شمرده میشوند.
در سینمای ما، به رغم میراث غنی فولکلوری که در این حوزه وجود دارد، تلاش خاصی برای استفاده از این مواد در سپهر سینما صورت نگرفته و همچنان مورد کم توجهی سینماگران است. اما چرا این عنصر در فیلم پوست با چنین سیمای قابل قبولی جا افتاده و مخاطب با دیدن آن تجربه خوشایندی را پشت سر میگذارد.
به نظر میرسد بخشی از این توفیق مرهون بهرهبرداری زیرکانه سینماگر از موسیقی درخشان آذری است. بستر روایت داستان، آواز خوانی یک عاشیق است که داستانی قدیمی را روایت میکند. خود این تم و مضمون ما را به سفر به درون دنیایی خیالی فرامیخواند و از همان ابتدا به ما القا میکند که قرار است قصهای فولکلور را دنبال کنیم. با این تمهید مخاطب آماده میشود تا سفری به دنیای خیالی را تجربه کند که بسترِ زمانی و مکانی خاصی ندارد و مناسبات حاکم در آن، مناسباتی متفاوت از دنیای واقعی است؛ دنیایی که در آن نشانگان دنیای خیالی قصههای پریان جان میگیرند و برای مخاطب هم کاملاً قابل پذیرش است.
اینجا بار دیگر میراث ادبیات عامه به کمک سینماگر میآید و برای تجسم بخشی به سیمای ظاهری اجنه متوسل به همان عناصر و موادی میشود که در فولکلورها نقل شده، به طور نمونه نگارنده مشابه چنین توصیفهای ظاهری از اجنه را از زبان مادر بزرگ و پدر بزرگ و حتی پدرش به یاد دارد و با دیدن فیلم بلافاصله به دنیای آن خاطرات و شنیدههای خود پرتاب شد.
بهرهبرداری دقیق از تجارب گذشته
فیلم پوست در کنار بهره گرفتن از عناصر سنتی که پیشتر ذکر شد، توجه و دقت خوبی برای بهرهگیری از تجارب مشابه در این ژانر سینمایی دارد، ژانر فیلمهایی که در آن نیروهای جهان اهریمن به وساطت عملی جادویی، پا به این دنیا میگذارند و به اغتشاش و به هم ریختگی جهان موجود میپردازند.
فضای مه آلود و تیره و تار غالب نماهای فیلم و غالب بودن سردی ناشی از سرمای فصلی که داستان فیلم در آن اتفاق میافتد کمک زیادی به ایجاد احساس ترس در مخاطب میکند که بارها در فیلمهایی مشابه در سینمای هالیوود دیدهایم و برای ما نماهایی آشنا هستند. میزانسنهای برهوت مانند و شلوغ فیلم که نشانه حضور اجنه و نیروهای اهریمنی در فضای زیستی شخصیتهای فیلم است و درهم ریختگی و بی سروسامانی مکانهایی که در آنها زندگی میکنند همه و همه در راستای پیشبرد روایت فیلم هستند و وجه بلاغی فیلم را، به معنی انطباق فرم با محتوا، تقویت کرده و آن را غنیتر میکنند. موسیقی تحسین برانگیز فیلم هم به پیشبرد داستان کمک میکند و در سرتاسر فیلم ساری و جاری است. البته پوست تنها فیلمی نیست که چنین خط روایی را برای نقل داستان خود انتخاب کرده است. نمونه مشابه دیگری در این فرم روایی، فیلم «ساوالان» (۱۳۶۸)، ساخته مرحوم یدالله صمدی است که خط روایی آن نیز در بستر آواز خوانی یک عاشق شکل میگیرد و مخاطب را همراه خود وارد دنیای خیالی یک داستان فولکلور میکند.
برادران ارک در این فیلم نشان میدهند که برای ساختن فیلمشان علاوه بر اینکه تحقیق قابل تاملی در میراث جنشناختی فولکلوریک کردهاند، سینما و نشانهشناسی آن را به خوبی میشناسند و میتوانند از آن نشانگان در اثر خودشان بهره ببرند».