خبرگزاری مهر، گروه استانها: مازندران از امروز میزبان شش آلاله گمنام دفاع مقدس است، آلالههایی که پس از حدود ۴۰ سال از گنج خانههای این سرزمین بیرون آمدند تا زنگار از دلها بزداید و گوهری مان کنند.
مازندران بیش از ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید دوران دفاع مقدس و ۴۲ شهید مدافع حرم تقدیم کرده است و بازخوانی خاطراتی از برخی این شهدای والامقام که روزگاری با سیدالشهدای مقاومت، حاج قاسم همرزم بودند، خواندنی است.
یادی از شهید مدافع حرم حسن رجایی فر
شهید حسن رجایی فر از جمله شهدای مدافع حرم مازندرانی است که حاج قاسم برای بازگشت پیکر مطهر او و دیگر همرزمانش که سالها در خاک سوریه مانده بود، وعده داد و سرانجام فرمانده شهید به وعده اش عمل کرد، هرچند قبل از روز بازگشت یاران، خود آسمانی شده بود.
پیکر مطهر شهید مدافع حرم حسن رجایی فر سال قبل به همراه جمعی از همرزمانش پس از چهار سال به میهن بازگشت، وی در چهارم تیر ماه ۱۳۵۴ در یکی از روستاهای خوش آب و هوای کامیکلا از توابع بند پی غربی، شهر خشرودپی از شهرستان بابل و در پای کوههای سر به فلک کشیده البرز کودکی چشم به جهان گشود که نامش را از ارادت خاص خانواده متدین و مذهبیاش به خاندان بزرگ عصمت و طهارت، حسن نامیدند.
از همان اول کودکی صبر و زیبایی خلقش زبانزد اهل روستا بود. دوران کودکیاش تازه داشت شکل میگرفت که صدای تیر و ترکش و بوی شهید و شهادت از گوشه گوشه مملکت به گوش میرسید و تابوتهایی در همین حوالی و روستاهای همجوار بر روی دست مردم شریف و مؤمن تشییع میشد. با عشق و علاقهای که به امام بزرگوار امت، آن پیر جماران داشت با ندای بسیج ۲۰ میلیونیاش، از همان دوران کودکی به عضویت بسیج محله درآمد و طولی نکشید که عضو فعال بسیج و مسجد محله شد. گرچه به جبهه و جهاد بسیار علاقهمند بود اما سن کمش اجازه ورود به جبهه را به او نداده بود.
دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطهاش را در همان روستا ومنطقه تا سطح دیپلم به پایان رساند و از آنجایی که به کارهای الکتریکی و برق علاقه داشت، مهارت خاصی در این زمینه کسب نمود. طوری که اکثر کار دستیهای مدرسهاش را با وسایل برقی آماده و در این بخش جوایزی را هم کسب کرد. تحصیلات اولیهاش را در سال ۷۳-۱۳۷۲ تا مقطع دیپلم علوم انسانی پیش برد و ادامه تحصیل را به وقتی دیگر انداخت و وارد بازار کار شد. دو سالی نگذشت که وارد خدمت مقدس سربازی شد و در همان سال اول خدمت سربازی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج تا زمان شهادت سه فرزند بود.
در امتداد خدمت مقدس سربازی، به سربازی دائمی نظام در آمد و در سال ۱۳۸۷ به عضویت پاسداری در سپاه متنعم شد. در سال ۱۳۸۲ در دانشگاه آزاد اسلامی در رشته مدیریت بازرگانی و در عرض ۲ سال و نصفی لیسانس گرفت و با توجه به مشغلهای که داشت، برای ارشد ثبت نام و در سالهای ۹۳-۹۲ در رشته مدیریت استراتژیک این رشته را به پایان رساند. هر زمان و مکان مأموریتی بود با جان و دل میپذیرفت و کارش را فقط و فقط برای رضای خدا انجام میداد و در دی ماه ۱۳۹۴ بود که برای اولین بار به مأموریت رزمی حقیقی یعنی پیکار با دشمنان زبون و کافران حربی، دشمنان اسلام و به خصوص شیعه در کشور سوریه رفت. پس از ۲۰ روز مبارزه از ناحیه کتف مجروح شد و ب
حسین جباری همرزم شهید مدافع حرم حسن رجایی با اشاره به خاطراتی از این شهید میگوید: از نیروهای مهندسی لشکر بود، کار آن روزمان خیلی سخت و سنگین بود، دیگر قوت و قدرتی برایمان نمانده بود، وقتی برگشتیم چادر، نیمههای شب بود صدای زمزمهای در گوشم پیچید و دیدم حسن رجایی فر ایستاده روی سجاده و نماز شب میخواند.
وی در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه او کیلومترها از ما فاصله داشت و همیشه شبها در سجاده در حال عبادت و قنوت بود، افزود: روح خستگی ناپذیری در او دمیده شده بود و سرسخت بود و به سختیها تن میداد.
روح خستگی ناپذیری در او دمیده شده بود و سرسخت بود و به سختیها تن میداد
وی ادامه داد: مقید و متدین بود و بعضی از روزهای هفته را روزه میگیرد و وقتی صحبت مأموریت شد، گفت: من میروم که شهید شویم، شهید حسن رجایی فر شجاع بود، مدیر و با تدبیر و کسی بود که خستگی را خسته کرده بود.
روح الله خناری دیگر همرزم شهید رجایی فر نیز به تقوای و اخلاص شهید رجایی فر اشاره کرد و گفت: در هفت تپه، شبها حسن آقا در دل تاریکی شب برای عبادت و راز و نیاز میرفت، گویی به مقتل فرمانده گردان حمزه، حاج جعفر شیرسوار که در بمباران هفت تپه در زمان دفاع مقدس به شهادت رسید، میرود، و احساس میکنم در همان شبها حواله عاشقی را صادر کردند و در همان شبهای هفت تپه، در تاریکیهایی که بوی خون و خاطره و نیازهای عاشقانه میداد.
وی ادامه داد: شهید رجایی فر روحیات عجیبی داشت، صبح برای خرید وسایل کار و فنی به شهر میرفتیم و هیچ وقت از پول بیت المال برای کارهای شخصی خرج نمیکرد.
در خاطراتی که از همسر شهید مدافع حرم رجایی فر نقل شده آمده است: قبل از اعزام به سوریه به ما میگفت که برای اولین بار اربعین پیاده میرود کربلا. نگران بودم اما کم کم موقع رفتن که شد انگار راضی شدم و قانع شدم به اینکه به سوریه برود. خلاصه رفت و بعد از ۲۰ روز گفت که دارد بر میگردد خیلی خوشحال شدم که فقط مجروح شده بود. ۳ روز توی بیمارستان دمشق و ۳ روز را تو بیمارستان بقیه الله تهران بستری بود.
وقتی برگشت، گفتم چرا ترکشها را از تنت بیرون نیاوردی؟ گفتم من اینجا برائت نوبت میگیرم تا ترکشها را از تنت بیرون بیاوری. گفت نه نیازی نیست اینها که به من کاری ندارند، یکی سوغات حضرت زینب (سلام الله علیها) و یکی سوغات حضرت رقیه (سلام الله علیها) است. برای بار دوم که میخواست برود گفتم که کل سوغاتی را گرفتی، دیگر نیازی نیست بروی سوریه. در جوابم گفت: تا جان در بدن دارم از حرم دفاع میکنم.
۱۴ فروردین ۹۵ پس از رزم سنگین ۲۲ روزه در مناطق عملیاتی حلب، خان طومان و دیگر مناطق عملیاتی سوریه مشغول رزم بود که در روز پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ماه همان سال در عملیات ناجوانمردانه دشمن کافر، در حالی که نیروها در زمان نه صلح و نه جنگ بودن مورد هجوم همه جانبه از جمله حملات انتحاری دشمنان به ظاهر مسلمان احرارالشام ، جیش الفتح ، داعش و… قرار گرفتند که به همراه ۱۴ لاله خونین بال استان همیشه لاله خیز مازندران در منطقه خان طومان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
مازندران میزبان شش شهید گمنام دفاع مقدس
امروز شش آلاله گمنام دفاع مقدس به مازندران برگشتند، آلالههایی که در گذشته همرزم حاج قاسم بودند و در فاطمیه حال و هوای مازندران را نینوایی کردند. از میان آلاله مدافع حرم مازندران هنوز پیکر چند آلاله از جمله حاج رحیم کابلی فرمانده رشید نبرد خان طومان برنگشته است و مردم مازندران چشم به راه بازگشت این یار دیرین سردار دلها هستند.
شهدای گمنام دفاع مقدس از امروز تا سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در مناطق مختلف استان روی دستان مردم شهیدپرور تشییع و بدرقه میشود.