خبرگزاری مهر - گروه سیاست- محمد هادیفر- او فرزند ایران، پرورشیافته مکتب امام (ره) و سرباز ولایت و فدایی اسلام بود که ترجیح داد به نام سرباز وطن با این جهان وداع کند. او نام آشناترین فرد در بین مردمان عدالتخواه و ظلمستیز نه تنها در خاورمیانه بلکه همه ملل آزادیخواه جهان در دو دهه اخیر است؛ سربازی که پیراهن تقوا و شجاعت بر تن کرد و شخصیتی چند وجهی برای خود ساخت تا جایی که حتی برخی از دشمناناش او را قابل احترام میدانستند. عموماً نظامیان را در جهان جزو قشر خشک و خشن میدانند اما او در حالی که همانند شیری در برابر کفار میغرید در عین حال از کنار آهویی شکسته پا و رمیده از جور ستمگران جهانی، به آرامی میگذشت و پناه و ملجاء همه مقهوران عالم بود.
در عرف نبردها و حتی مانورهای نظامی عموماً جایگاه استقرار فرماندهان تعریف شده است اما او این تعارفات را در هم شکست و خود پیشتازترین نیرو در هر معرکهای بود. در سپهر سیاسی جهان نیز، جبههای به وسعت همه اطلس مظلومان گیتی برای خود گشود که در جغرافیای طبیعی نمیگنجید و هر کجا مظلومی بود او و اندیشه ظلمستیزیاش نفر بعدی در کنارشان بودند؛ به همین دلیل هیچ مظلومی خود را در مقابل ظالم تنها نمیدید. نام او فراگیرترین رمزی بود که در بین دستگاههای مخابراتی و جاسوسی نظام سلطه در دو دهه اخیر رد و بدل شده است. دید و نگاه او فراتر از نژاد و دین و مذهب بود. باران نگاه او به همان اندازه که در سرزمین عرب فلسطینی میبارید به همان اندازه حوثی، یمنی و افغانی ماوراءالنهر و بوسنیایی اروپایی و… را نیز پوشش میداد.
او تنها فرمانده در صفوف نبرد نبود بل فرماندهای بود که قلوب را مسخر صفای باطنی خود میکرد و در عین سادگی در رفتار، اما طراح پیچیدهترین عملیاتهای نظامی جهان بود. پدیده داعش، اوج هنرمندی سیستم امنیتی نظام ظلم و نفاق جهانی بود که او هنرمندانه تمامی بافته خیالات آنان را به پنبه تبدیل کرد. اقتدار فلسطین و شرافت حزبالله و اشرافیت یمنیها مرهون هنر نبرد نامتقارن او با تمامی قدرت نظامی و امنیتی نظام سلطه بود. دشمن قدار زودتر از هر کسی این پدیده قرن را شناخته بود؛ نظام مکر و حیله سلطه میدانست که آفتاب کمفروغ اسرائیل در منطقه رو به افول است؛ آرامگاههای آمریکا در آرامکو نا آرام شده است؛ با تدبیر این فرمانده بیبدیل اسلام سکوی موشکهای کوتاه و میانبرد جایگزین قلابهای سنگانداز جوانان فلسطینی شده است. فرزندان بیداری به فرماندهی او دریای سرخ را در نوردیدند و از سواحل آفریقا به عمق این قاره سیاهبخت در حرکتاند.
لشکریان بیداری هر روز طویلتر و عمیقتر و گستردهتر میشد؛ دروازههای اندلس در انظار بازگشت سربازان بیداری "ری" هستند که طارقهای بیداری شب دیجور آندلس را دوباره به آفتاب روزافزون بیداری متصل نماید و بار دیگر گلبانگ محمدی (ص) از مناره مساجد متروکه غرب اروپا به صدا در آید. آری او نماینده لایق و شایقی از نسل طوفانی نوزادگان خرداد ۱۳۴۲ بود.
نظام خدعه و نیرنگ جهانی که وجود این فرمانده را در تضاد آشکار با منافع سلطهجویانه خود میدید حضورش را در منطقه تحمل نکرد و سرانجام در نبردی نابرابر وی را به شهادت رساند تا به زعم خود چشم ظاهری او را ببندد اما او پس از شهادتش زنده شد و چشم میلیونها انسان آزادیخواه را در جهان گشود.
اینک او بر قله افتخاری ایستاده است که در تاریخ معاصر کمتر کسی بر آن ایستاده است. آری او فرزند صالح انقلاب و نمونهای از غیرت ملی بود که در ایران، "سردار سلیمانی" و در جبهههای مقاوت، "حاج قاسم" و نزد دشمنانش به "کاسم سلیمانی" شناخته میشود.
با نگاهی به تأثیرات شگرف او در جهان معاصر میتوان گفت، اگر این انقلاب توانسته باشد در طول عمر خود تنها یک قاسم سلیمانی را به جهان معرفی کند باید گفت، انقلابی موفق و پیروز بوده و طولی نخواهد کشید که جهانگیر خواهد شد؛ اگر چه انقلابی که قادر بوده چنین مولودی را در دامان خود پرورش دهد یقیناً امکان تربیت و پرورش قاسم سلیمانیها را در ذات خود دارد.